عملیات شهادتطلبانه چیست ؟/ حمید داودآبادی: در عملیات شهادتطلبانه حتی یک غیرنظامی کشته نمیشود
داودآبادی: اصلاً عملیات انتحاری با هدف غیرنظامیها انجام میشود تا با ایجاد رعب و وحشت، فشار بر دولتها را زیاد کند. در حالی که همه عملیاتهای شهادتطلبانه با هدف ضربه به نیروهای نظامی و با هدف بازدارندگی دشمن انجام شده است.
به گزارش دیده بان ایران؛ حمید داودآبادی، نویسنده جنگ درباره تفاوت های بین عملیات انتحاری و شهادت طلبانه به نشریه صبح صادق گفت: در عملیات شهادتطلبانه حتی یک غیرنظامی کشته نمیشود، اما در عملیات انتحاری هیچ حساسیتی به این موضوع نیست و اتفاقاً بیشتر آسیب به غیرنظامیها وارد میشود.
مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید:
اصالت عملیات شهادتطلبانه، فلسطینی است یا لبنانی؟
فلسطینیها عملیات شهادتطلبانه نداشتند. اصل این عملیات برای لبنانیهاست. البته ممکن بود که مثلا در المپیک مونیخ، یک فلسطینی خودش را منفجر کند، اما در حالی بود که در محاصره قرار داشت و با یک نارنجک، در حقیقت، خودش را میکشت و نمیشود آن را شهادتطلبانه دانست.
عملیات شهادتطلبانه یعنی عملیاتی که یک سال برایش شناسایی کنی و خودت را وسط پایگاه دشمن و با اختیار تمام، به شهادت برسانی و الا اگر غیر از این باشد، میشود خودکشی! این حرف را مرحوم «انیس نقاش» چریک و مبارز لبنانی میزد و میگفت: اصلا عملیات شهادتطلبانه را لبنانیها به فلسطینیها یاد دادند… بعد از آن بود که در فلسطین شاهد بودیم «جهاد اسلامی» عملیات شهادتطلبانه را راه انداخت و معلوم بود که از لبنانیها یاد گرفته بودند.آن روزنامه اصلاح طلب دنبال این بود که اثبات کند عملیاتهای القاعده دنباله عملیاتهای شهادتطلبانه لبنانیها و فلسطینیهاست.
دنبال کردن این خط، چه نفعی برایشان داشت؟
به نظرم این حاصل یک عقبه فکری بود. قضیه انتحاری داغ بود و مهم بود این را جا بیندازند که این کارها در ادامه همان عملیاتهاست. قضیه شعار «نه غزه، نه لبنان» هم در همین راستا بود. اصلاً چه ربطی داشت که وسط ماجرای انتخابات و یک مسئله داخلی، این شعار بیفتد در دهانها؟ مگر غیر از این بود که ادعای تقلب در انتخابات داشتند؟ پس این شعار چه ربطی به مطالبات داخلیشان داشت؟! این شعار را انداختند و البته در ذهنها هم ماند. آن موقع هم همین بود و به شدت دنبال این بودند که عملیات انتحاری را به عملیات شهادتطلبی متصل کنند. اتفاقاً جالب است که چند کتاب هم بعد از آن منتشر شد و همهشان بر این تأکید داشتند که عملیاتهای القاعده و داعش در ادامه همان عملیاتهاست، چون ظاهرش یک شکل است!
من البته در کتاب «شهادتطلبان» کاملاً توضیح دادهام که چه مشخصههایی این دو نوع عملیات را از هم جدا میکند و چگونه میشود به راحتی آنها را از هم تشخیص داد و تفکیک کرد. خانم خبرنگار آن روزنامه حتی در لفظ هم مدام از کلمه انتحاری برای عملیاتهای شهادتطلبانه استفاده میکرد، اما من حواسم بود که این تفکیک را ایجاد کنم.
مهمترین نکته تمایز این دو نوع عملیات چه چیزی است؟
در عملیات شهادتطلبانه حتی یک غیرنظامی کشته نمیشود، اما در عملیات انتحاری هیچ حساسیتی به این موضوع نیست و اتفاقاً بیشتر آسیب به غیرنظامیها وارد میشود. اصلاً عملیات انتحاری با هدف غیرنظامیها انجام میشود تا با ایجاد رعب و وحشت، فشار بر دولتها را زیاد کند. در حالی که همه عملیاتهای شهادتطلبانه با هدف ضربه به نیروهای نظامی و با هدف بازدارندگی دشمن انجام شده است. وقتی که نیروهای اشغالگر میخواستند وارد جنوب لبنان بشوند، روی نفربرهایشان نوشته بودند که «اگر بمیرم به بهشت میروم اما اگر به لبنان بروم، به جهنم خواهم رفت»… این شعار سربازان صهیونیستی بود. در این کتاب هم مستندش را آوردهام که در یک مقطع، وقتی سربازان صهیونیستی میخواستند به جنوب لبنان اعزام بشوند، لباس مشکی تنشان میکردند! عزا میگرفتند. ارتش اسرائیل این کار را ممنوع کرد و گفت که این اقدام، اهانت و خیانت است. معلوم بود که عملیات شهادتطلبانه توانسته بود این کار را بکند. میترسیدند و میگفتند هر آدمی که در لبنان میبینیم، به مثابه یک بمب است! همین باعث شد که ارتش چهارم دنیا، یعنی رژیم اشغالگر قدس، که بزرگترین قدرت هوایی خاورمیانه را داشت، سال 1379 از لبنان به صورت تختهگاز فرار کند.
جالب است که چند ماه قبل از فرار اشغالگران صهیونیست در شب ژانویه سال 2000 میلادی، شهید عمار حمود در عمق مناطق اشغالی عملیات شهادتطلبانه انجام داد و ارتش رژیم صهیونیستی را ترکاند. همان شد که ایهود باراک گفت: ما به جای اینکه اسرائیل بزرگ باشیم، بهتر است که اسرائیل قوی باشیم… اسرائیل برای اولین بار از شعار «نیل تا فرات» عقبنشینی کرد و از لبنان رفت. میگفتند اگر ما در خانه خودمان قوی باشیم، بهتر از این است که گسترده باشیم و مدام ضربه بخوریم.
وقتی که اخبار اعلام کرد قرار است طی یک ماه آینده ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان عقبنشینی کند، همان شب، صهیونیستها نفربرها و تانکهایشان را سر و ته کردند و الفرار. فرارشان ناگهانی بود به طوری که مزدوران آنتوان لحد که جیرهخورشان در جنوب لبنان بودند را هم رها کردند و آنها به دست مردم دستگیر شدند. من همان روزها به لبنان رفتم و نشانههای فرارشان معلوم بود. این پیروزی فقط و فقط حاصل سلاح قوی شهادتطلبی بود.
اسحاق رابین هم گفته بود ما به لبنان رفتیم که مقاومت فلسطینی را سرکوب کنیم، اما خودمان با دستان خودمان مقاومت شیعی را علیه خودمان ایجاد کردیم. ما رفتهایم اینها را از مرگ بترسانیم، در حالی که خودشان را وسط ما منفجر میکنند! همینها باعث شد از جنوب لبنان فرار کنند.