«چرا در انتخابات شرکت نکردم و رأی ندادم؟»
من به عنوان یک اصلاحطلب و کسی که تابحال (از زمانی که میتوانستهام) در تمام انتخاباتهای ریاستجمهوری شرکت فعال کردهام چرا به نتیجه رسیدم در این انتخابات باید سکوت کنم و رأی ندهم؟ شاید برشمردن دلایلم رهیافتی باشد برای کسانی که بخواهند به بررسی این پرسش بپردازند.
به گزارش دیده بان ایران؛ محمدحسین غیاثی با اشاره به انتخابات روز جمعه و همچنین حواشی آن نوشت:
51 درصد ایرانیان در انتخابات ریاستجمهوری شرکت نکردند و 6 درصد هم رأی باطله به صندوق انداختند. من یکی از آنهایی هستم که شرکت نکردم.
با کسر کردن این تعداد، نهایتاً مشارکت کنندگان واقعی در این انتخابات 43 درصد واجدین شرایط بوده است.
در تمام ادوار انتخابات ریاستجمهوری هیچگاه مشارکت تا این حد سقوط نکرده بود!
برای حکومتی که در دنیا تقریباً تنهاست و همپیمان استراتژیک مطمئنی در بین قدرتهای بزرگ ندارد جز مردم خودش چه قدرتی ضامن حفظ و ثبات و بقای اوست؟ چه چیزی تکاندهندهتر برای چنین حکومتی، وقتی که در مهمترین انتخاباتش رییسجمهور منتخب بعد از سالها تبلیغات همهجانبه، نهایتاً توانسته است رأی 30 درصد واجدین شرایط را کسب کند!
در کشور ما هیچگاه صددرصد واجدین شرایط در هیج انتخاباتی شرکت نکردهاند. قانون هم دست همه را باز گذاشته است. برخلاف برخی کشورها که رأیندادن جریمه دارد!
باوجود این باید واکاوی کرد که آن تعدادی که رأی ندادهاند متعلق به کدام بخشهای جامعه بودهاند و دلیلشان از این کار چه بوده است و تبعات عدم مشارکتشان چه چیزهایی میتواند باشد!
میخواهم در این نوشته بیان کنم من به عنوان یک اصلاحطلب و کسی که تابحال (از زمانی که میتوانستهام) در تمام انتخاباتهای ریاستجمهوری شرکت فعال کردهام چرا به نتیجه رسیدم در این انتخابات باید سکوت کنم و رأی ندهم؟ شاید برشمردن دلایلم رهیافتی باشد برای کسانی که بخواهند به بررسی این پرسش بپردازند.
پیشاپیش به تمامی رأیدهندگان احترام میگذارم، و برای رییسجمهور منتخب آرزوی موفقیت مینمایم!
1- ما پستی به نام ریاستجمهوری نداریم.
آنگونه که آمریکا و فرانسه دارند.
آنچه ما داریم یک کارگزار ارشد است که رییسقوهی اجرایی مملکت است و مهمترین کارش رتقوفتق امورات بودجهی سالیانه است. این پست، دوره به دوره در حصاری مضیّقتر قرار گرفته و ساختارهای بالادستی آن را روزبروز رنجورتر و نحیفتر ساختهاند.
2- تعارض رؤسای جمهور پیشین با شخص اول مملکت.
تمام رییسجمهورهای پیشین در عمل با عالیترین مقام کشور دچار تعارض و تضاد شدهاند. انواع و اقسام رییسجمهورها آزموده شدند اما نتیجه تفاوتی نکرد. از هاشمی که خود معمار جمهوری اسلامی بود تا خاتمی اصلاحطلب، احمدینژاد اصولگرا و نهایتاً روحانی میانهرو.
دود این تعارض و تضاد قبل از همه به چشم ملت میرود که نتیجهاش وضعیت کنونی مملکت است.
3- معماری ناکارآمد قانون اساسی ایران.
وقتی یک ماشین کارآیی لازم را ندارد قبل از همه باید به طراحی آن نگاه کرد. سازمان دولت مسئولیتهای فراوانی دارد اما رییسدولت عملا اختیارات لازم را ندارد. نکتهی مضحک ماجرا اینکه یکی از کاندیداها در مناظرات اخیر، از چنین بیاختیاریی استقبال کرد و با افتخار (انگار که به دستاوردی مدرن و دموکراتیک میبالد) میگفت رییسجمهور در شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و مشابهات آن فقط یک رأی دارد.
مقایسه کنید این را با رییسجمهورهایی که در سایر کشورها فرمانده کل قوا هستند.
4- نظارت حذفی شورای نگهبان.
یکی از ایرادهای جدی به قانون اساسی، اختیارات بیحد و مرز شورای نگهبان است.
«چو پرده دار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند»
من به سیاست ایدهآلی و آرمانی معتقد نیستم. چنین چیزی خیالات است نه سیاست. و چنان شرایطی هیچوقت فراهم نخواهد شد. به نظرم نقطهی عزم در کنش سیاسی، پذیرش عرفی است. اگر شورای نگهبان میزان رد صلاحیتهایش را در حد پذیرش عرفی متوقف میکرد احتمالا و نهایتاً در انتخابات شرکت میکردم و رأی میدادم اما هرگز کنش سیاسی فعالی را انجام نمیدادم.
5- ستیزهگرایانهشدن عرصهی انتخابات.
برخلاف ادوار قبل انتخابات دو قطبی نشد اما به دلیل حذف حداکثری شورای نگهبان، ماهیت انتخابات و رقابت، شکلی جنگی به خود گرفت و خارج از ماهیت مشارکتجویانهاش شد. حتی یکی از معدود کاندیداهایی که افکارش با بقیه همسان نبود هم در مناظرات و هم در خارج از آن صراحتا تهدید به زندان و حذف شد.
انتخابات ریاستجمهوری (و نه نمایندگان مجلس) یکی از دستاوردهای عصر جدید است که مبتنی بر فداکاری فرد برای جامعه است.
یعنی من رأی میدهم تا تو شاه بشوی! تا پیش از انقلاب فرانسه شاهان غالباً با قدرت شمشیر به حکومت میرسیدند. در این انتخابات نه تنها حکومت، منتقدین و مخالفین را حذف کرد که هر بلوک قدرت برضد خود دست به ستیزهای ویرانگر میزد. مثلا در بین اصلاحطلبان آنهایی که رأی میدهند با آنهایی که رأی نمیدهند.
چنین وضعیتی انتخابات را به شدت غیربهداشتی کرده بود.