عبدالله شهبازی: اسرائیل می داند که جمهوری اسلامی قادر به کشف و خنثی کردن جاسوس ها نیست
شهبازی نوشت: هماکنون در ایران «فضای ضد نفوذ» تا حدودی شکل گرفته و آگاهیهایی به دست آمده هر چند هنوز خام و در نطفه است. این رویکرد اگر به بلوغ رسد و غنای فکری و سمتگیری پخته و دقیق پیدا کند میتواند لطمات جدی بر پایگاه اسرائیل در داخل ایران وارد کند، ولی اگر به «نفوذهراسی» تبدیل شود میتواند پیامدهای سیاسی و اجتماعی خطرناک داشته باشد. هدف، تبدیل این شناخت ابتدایی و خام به فضای تند و شلخته و مغرضانهای است که آن را «نفوذهراسی» مینامم.
به گزارش دیده بان ایران؛ عبدالله شهبازی، تاریخپژوه، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «سخنان یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، درباره عملیات اطلاعاتی در ایران را چگونه باید تحلیل کرد؟» نوشت:
به گمان من، یوسی کوهن کاملاً حسابشده سخن گفته و با نتانیاهو و داوید برنع، رئیس جدید موساد، هماهنگ بوده است. [*] این سخنان اهداف مهمی را در دو حوزه سیاست داخلی و سیاست منطقهای ایران دنبال میکند:
١- رادیکال و امنیتی کردن سیاست داخلی ایران:
این سخنان با شناخت دقیق فضای سیاسی داخلی کنونی ایران بیان شده و معطوف به نقشهای است که، بر اساس تجربه گذشته بویژه دهه ١٣۶٠، با هدف متلاشی کردن نظام جمهوری اسلامی ایران از درون طراحی شده است از طریق ایجاد فضای «نفوذهراسی».
هماکنون در ایران «فضای ضد نفوذ» تا حدودی شکل گرفته و آگاهیهایی به دست آمده هر چند هنوز خام و در نطفه است. این رویکرد اگر به بلوغ رسد و غنای فکری و سمتگیری پخته و دقیق پیدا کند میتواند لطمات جدی بر پایگاه اسرائیل در داخل ایران وارد کند، ولی اگر به «نفوذهراسی» تبدیل شود میتواند پیامدهای سیاسی و اجتماعی خطرناک داشته باشد. هدف، تبدیل این شناخت ابتدایی و خام به فضای تند و شلخته و مغرضانهای است که آن را «نفوذهراسی» مینامم.
اول، اطمینان کامل دارند که جمهوری اسلامی قادر به کشف و خنثی کردن نیروها و شبکههای شریک و همکار اسرائیل در داخل ایران نیست.
دوم، اطمینان کامل دارند که نیروها و شبکههای شریک و همکار میتوانند هدایت موج «نفوذهراسی» را به دست گیرند و آن را به سمت اهداف مورد نظر هدایت کنند.
این عملیات میتواند به «مهندسی سیاسی» ایران بینجامد از طریق تشدید اختلافات جناحهای سیاسی:
«نفوذ اطلاعاتی»، مانند فساد مالی، پدیدهای جناحی نیست؛ فراجناحی است و طبیعت کار همین است. معهذا، برای لوث کردن مسئله میتوانند آن را «جناحی» کنند و با استفاده از آن فشار سنگین بر نیروهایی وارد آورند که از نظر مواضع سیاسی مخالف جناح حاکم هستند.
در این فضای مفروض، طیف وسیعی از نیروهای جناحهای سیاسی مغلوب درون نظام آماج اقدامات امنیتی- قضایی ایذایی قرار خواهند گرفت و به دلیل این فشار به اپوزیسیون فعال ضد نظام بدل خواهند شد. از اینطریق نیروهای شریک و همکار در جناح حاکم نیز مواضع امنیتی و سیاسی قدرتمندتری خواهند یافت.
٢- تشدید تنشهای منطقهای از طریق عملیات فالس فلگ:
زمانی که ایران خود را در برابر نفوذ اطلاعاتی به شدت آسیبپذیر ببیند طبعاً میکوشد از اهرمهای کارآمد خود در منطقه استفاده کند و مستقیم یا از طریق متحدانش این ضعف را جبران کند. با استفاده از این بستر، شبکهها و نیروهای شریک و همکار اسرائیل در ایران میتوانند به اقداماتی مشکوک و تحریکآمیز دست زنند که در دهههای گذشته شاهد موارد متعدد آن بودهایم؛ اقداماتی که به دلیل ضعف بنیه فکری نهادهای مسئول هیچگاه بعنوان «عملیات فالس فلگ» (پرچم دروغین) مورد تحقیق دقیق قرار نگرفتند و عموماً با انتساب به افراطیگری توجیه شدند.
اقدامات فوق میتواند پایههای اقتدار جناح اولترا ناسیونالیست را در داخل اسرائیل تحکیم کند و حمایت کامل دولت آمریکا را، که حامی استراتژیک اسرائیل بشمار میرود، به سود راستگرایان اسرائیلی تأمین کند؛ حمایتی که اکنون به دلیل پیوندهای نزدیک نتانیاهو با ترامپ تا حدودی تضعیف شده است.
منبع: انصاف