وزیر احمدی نژادی: اصلاحطلبها حاضر به مرزبندی با افراد خارج از نظام نیستند/ اصولگرایان با منویات رهبری تطبیق دارند
عضو شورای وحدت اصولگرایان معتقد است؛ برای دلگرم کردن مردم باید با مردم صحبت کنیم و نقد موجود را بپذیریم زیرا بین مسولین و دولتمردان ما افرادی بودند که وظیفه خود را به خوبی انجام ندادند و حتی سوء استفاده هم کردهاند.
به گزارش دیده بان ایران؛ سید محمد حسینی، فعال سیاسی اصولگرا و عضو شورای وحدت اصولگرایان، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم بوده و سابقه نمایندگی مجلس در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی را نیز دارد.
وی همچنین از اعضای هیئت امنای دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی و عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران است.
«مشروح مصاحبه سید محمد حسینی عضو شورای وحدت اصولگرایان با ایران پرس»
ارزیابی شما از فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
فضای انتخابات در کشور هنوز فضای سردی است که امیدواریم با ثبت نامی که انجام شد و بحث تعیین گزینههای اصلی یک مقدار رقابت جدیتر شود و مخصوصا در صدا و سیما، در رسانهها و فضای مجازی بیایند ایدهها خود و طرحها و برنامهها را بگویند و به مردم امیدواری بدهند که از این وضع فعلی رها شویم. برخی می گویند ما رای دادیم وضعیت چی شد؟ در این هفت و هشت سال اخیر شاهد بودیم اگر امیدوار بشوند که تحولات جدید خواهد شد و این طور نیست که همه گزینهها یکسان باشند، البته کارنامه افراد گویای این است که در گذشته اینها در جایی که مسولیت داشتند آیا منشاء اثر بودند و امید را در دل مردم زنده کردهاند یا نه.
اشاره کردید این دوره با دفعات قبل در انتخاب فرق دارد. علت خاصی دارد؟ اگر به لحاظ تجربه انتخاباتی که باشد الان باید رسیدگی بیشتر باشد؟
هردو جریان اصلی کشور بنا به ملاحظاتی اعلام نکردهاند. شاید وفاق جدی نیست و افراد متعدد مدعی هستند و هر کدام سابقه ای دارند و خودشان را شایسته این مسولیت می دانند، از این جهت کار دشوار است. گاهی اوقات می گویند ما می خواهیم فرد اصلی ما تخریب نشود چون متاسفانه در دوره های مختلف هجمه سنگینی روی آن فرد آورده میشود و تخریب می کنند و باید افراد متعدد باشند ولی بیشتر همان عدم نتیجه گیری هستند و اختلافاتی وجود دارد. ما در سال 96 یک جبهه مردمی داشتیم، پایداری در کنار آن و یا در مجلس یا شورای ائتلاف بود، الان ائتلاف و وحدت و پایداری و جبهه های دیگر هستند و کار میکنند این کار را دشوار کرده است.
الان دستهبندی جبهه اصلاح طلب داریم و اصول گرا، جریان سوم یا جریان مستقلها هم داریم؟
به نظر نمی رسد که الان خیلی جریان فعالی در این عرصه وجود داشته باشد در هر دوره کسانی ادعایی کردند اما با اقبال مردم مواجه نشدند. منظور مستقل این است که ما از این چارچوب وارد شدیم و می گویند ما کاری به شورای وحدت و ائتلاف نداریم، مثلا اقای رهامی از اصلاح طلبان است، انجمن مدرسین است و از قدیم بوده و در این چارچوب قرار نمیگیرم، حالا دلیل آن این است که ایشان انتخاب نمیشوند، چون برخی افراد می خواهند تا آخر بمانند در صحنه میگویند ما این ساز و کار را نداریم و آقای ضرغامی یک نیروی انقلابی هست در جبهه انقلاب است.
آسیب شناسی کنیم روند فعالیت سیاسی همین جمنا، یک تشکل است که الان پوست اندازی میکند و شده شورای وحدت ائتلاف و پایداری و در واقع نیروی اجماعساز ناسا را داریم اینها اسامی است که عوض میشود. علت چیست؟ چرا یک تشکل نمیتواند ادامه پیدا کند؟
ما یک حزب که نداریم. اول انقلاب یک حزب جمهوری اسلامی داشتیم که همه قبول داشتند. الان حزب زیاد داریم. تشکلهای مختلف بیش از 110 حزب داریم و هر کدام هم مدعی هستندف بالاخره اون حالتی که یک بزرگتری باشد و همه حرف آن را بپذیرند این حالت وجود ندارد، پس کار کمی دشوار شده و هر کدام هم افرادی دارند از سال 84 این مساله ایجاد شد. ما نامزد متعددی داشتیم، قالیباف، احمدی نژاد، لاریجانی و افراد متعددی نامزد شدند و بعد هم طرفداران خود را حفظ کردند، هر کجا که رفتند از افراد استفاده کردند و مرز بندی شده و درست است، همه در جبهه اصول گرا هستند، اما یک تفاوت هایی دارند یک رقابت های درونی را شاهد هستیم و یا پایداری از اول شکل گرفته که بنا را براین گذاشته که در این ساز و کار ورود پیدا نمیکند اما ممکن است در نهایت توافق کند، اما راه خودش را می رود و در نهایت سنگ افراد خود را به سینه می زند و می گوید باید این افراد در لیست باشند اگر می پذیرید ما با شما ائتلاف می کنیم وگرنه راه ما جداست. یک مرز بندی ما در یک جبهه گسترده دارای طیفهای مختلف هستیم. حالا در جبهه اصلاحات هم همین است، آنها حم حزب و تشکلات دارند و گاهی اوقات مثلا دبیران کل این احزاب میشدند در دوره های مختلف. اینها مثلا چرخشی ادواری، در هر دورهای مثلا یکی از آنها میشد رئیس، مثلا نوبتی مثل لویه جرگه در افغانستان. اینها هرازگاهی یکی رئیس میشود ولی باز هم اختلافات داخلی داشتند. ولی اصلاح طلبان در رسیدن به توافق کارشون کمی راحتتر است، چون افرادی دارند پدرخوانده دارند اینها را به یک وحدتی میرسانند اما در جمع نیروهای انقلاب کار دشوار است.
شما در عرصه سیاسی و فرهنگی حضور داشتید. به نظر شما سال 1400 مهمترین اولویت کشور اقتصادی یا فرهنگی و سیاسی است؟
همان طور که رهبری اشراف کامل به کشور و منطقه و جهان دارند؛ ایشان معمولا سه مقوله را مورد تاکید دارند، اقتصاد، فرهنگ و علم و فنآوری، ما باید به همه اینها توجه کنیم، اما این که در سالهای اخیر نامگذاری ایشان بیانگر اولویتبندی هست و همیشه بحث های اقتصادی است، چون این یک مساله ملموس و علمی است برای مردم. اگر وضعیت معیشت مردم خوب نباشد نمی توان از آنها انتظار داشت که به حرف ها گوش بدهند، در مسایل اعتقادی در مناسک و اعمال و اینها، چه بسا افراد فاصله بگیرند.
لذا باید بحث اقتصاد را اولویت بدهیم ما در نوع مدیریت امام علی (ع) می بینیم که میخواهد اولیات زندگی انسان ها را تامین کند. الان مشکلات معیشتی بسیار جدی است علیرغم وعدههایی که دادند که ما رونق اقتصادی به کشور می دهیم و کارهایی انجام خواهیم داد چرخ اقتصاد خواهد چرخید، اما شاهد بیکاری و نوسات قیمت ارز هستیم. در بازار بورس آشفتگی هست، خیلی از مردم حتی طبقات ضعیف اندوختهای داشتند یا رفتند یک سرمایهای داشتند در این بازار حضور پیدا کردند و یک دفعه با کاهش مواجه شدند. خب اینها باعث شده که مردم گرفتار بشوند، مشکلاتی داشته باشند، لذا قطعا باید کسی که میخواهد بعنوان نامزد ریاست جمهوری باشد در این حوزه برنامههای جدی داشته باشد، حتما بحث اقتصادی بسیار مهم است و یا فرد خودش ایدههایی داشته باشد و یا از یک تیم قابل قبولی برخوردار باشد که آنها کار کرده باشند و بعد هم یک عزم و اراده ای باشد. برنامه روی کاغذ نوشته می شود که خیلی زیبا و خوب است ولی اگر عملیاتی واجرایی نشود و برای مردم ملموس نباشد فایده ای ندارد ما باید در یک تحول و تغییر بدهیم در سالهای گذشته یک اعتماد و خوش بینی نسبت به قبل بود. زمانی رئیس جمهور گفتند که رئیس جمهور فرانسه در فکر اشتغال جوانان ما هست این واقعا حرف عجیبی بود که گفته میشد یا این که سرمایهگذاری خارجی خواهد شد. نگاه آنها این بود که مشکلات حل می شود. الان دیگه نتیجه نداده این حرفها، باید کسی باشد که ظرفیتهای داخلی و وضعیت منطقه و همسایگانی که ما داریم به کار گیرند.
معیشت بحث مهمی است، بحثهای مربوط به حوزه سیاست خارجی چقدر دارای اهمیت است. به نظر میرسد در این دوره با توجه به مذاکرات وین این بحث هم به عنوان یک متغیر مهم مورد توجه است.
نقدی وجود دارد، این که انگار همه دولت خلاصه شده در وزارت خارجه و وزارت خارجه هم همه مسولیتهای آن خلاصه شده در مذاکره. در صورتی که ما با همین کشورهای همسایه می توانیم ارتباط داشته باشیم با کشورهای آسیا با کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای افریقایی. همه روسای جمهوری ما از زمان مقام معظم رهبری به بعد یک سفری به افریقا داشتند در طول این هشت سال ولی انگار نه انگار که این همه زمینه هست و محصولات هست که چقدر علاقه دارند ولی انگار نه انگار اینها هستند. بالاخره همه چیز مربوط به مذاکره و برجام شده است و از امور دیگر غافل شدیم و الان نتیجه آن را میبینیم. بنابراین باید سیاست خارجی ما وضع خودش را داشته باشد نه این که بقیه را کنار بزند و به حاشیه ببرد. ما در حوزههای دیگر هم باید کار کنیم، تجربه ثابت کرد که ما هر قدر که امتیاز میدهیم و کوتاه می آییم آنها به جای این که همراهی کنند، بحث جدیدی را مطرح میکنند، برجام توافق شد بلافاصله برجام دو و سه، نفوذ منطقهای، موشکی اینها را هم بیان کردند. هنوز هیچ کاری انجام نشده آنها مطالبات بعدی خود را مطرح کردند. به نظر میرسد که باید یک مقدار متوجه بشوند که ما همه چیز را به هر حال گره نزنیم به مذاکرات، ما در داخل فعالیت میکنیم حالا اگر توافق هم شد که بهتر.
موضعگیری خیلی از این نامزدها بحث درباره آمریکاست و درباره مذاکره با آمریکا بحثهایی مطرح میشود. اصلا موضعگیری و نگاه فردی که در مسند ریاست جمهوری قرار میگیرد نسبت به آمریکا چه باید باشد، با توجه به کارنامهای که از آمریکا وجود دارد؟
اخیرا مجلس یک مصوبهای داشت، یک ضرب الاجل تعیین کرد که شما باید به تعهدات خود پایبند باشید، نه این که اینها فقط حرف بزنند. وقتی ترامپ از برجام خارج شد اروپایی ها گفتند که ما ظرف یک دو ماه کارهایی می کنیم و بعد یک سال گذشت، یک کانال مالی می خواستند راه اندازی کنند که مشکلات ما حل بشود بتوانیم پولمان را از خارج وارد کنیم، همین طور واگذار کردند به گذر ایام که فرسایشی که زمان بگذرد و کاری انجام ندهند. اما اگر ما قاطع باشیم و بگویم آقای بایدن شما که ازمدتها قبل دموکرات های آمریکا می گفتید روش ترامپ نادرست است و اگر ما بیاییم یک تحولاتی انجام می دهیم و تعامل می کنیم. ما در یک جدول زمانبندی شده باید در نظر بگیریم و باید جدیتر باشیم آنها هم جدی خواهند بود. خب ببینند که ما هر رفتاری که انها داشته باشند ما تمکین می کنیم و عکس العملی نخواهیم داشت و همین بحث ارتباط با چین مساله مهمی است که ما 25 سال آینده یک توافق راهبردی و جامعی انجام میدهیم بعد هم با روسیه؛ با هند با جاهای دیگر این طور نیست که ما وابسته باشیم. همه امور ما به اروپا و آمریکا گره خورده است و اینها اگر این بینیازی را از ما ببینند، آنها هم همراهی خواهند کرد.
در بحث فرهنگی مهمترین چالشهای جامعه چیست و تصور ما این است که نامزدها در برنامههای خود باید چقدر به این مقوله اولویت بدهند؟
یکی از اشکالات سال های اخیر این است که فرهنگ رفت به حاشیه. اگر کار فرهنگی بشود می تواند در کاهش مشکلات معیشتی و اجتماعی هم اثر بگذارد. اما خب روحیه آقایان طوری بود که انگار فرهنگ جایگاهی ندارد و بهایی به آن داده نمی شد؛ ما دیدیم که خیلی از کارها تعطیل شد و فعالیت هایی که میتوانست اثر بخش باشد در جامعه. جامعه ما نقطه قوت آن فرهنگ بوده روحیه مردم بوده روحیه ایثار، فداکاری، گذشت اینها در جنگ باعث شد که ما بایستیم، فقط اسلحه و تاکتیکهای جنگی که نبود. در بحث اقتصاد هم همین است که عده ای کلا در این زمینه اعتنا ندارند و در گام اول به نظر می رسد که باید اهمیت و اعتبار بدهیم نه این که بگیم پول می گیرند چیکار میکنند؟ این قدر دارند رقبا و دشمنان ما درخارج سرمایه گذاری می کنند، روی شبکههای مختلف، روی تولید فیلم و سریال و خود هالیوود که دارد کار میکند در اروپا. همین ترکیه و کشورهای همسایه دارند کار میکنند هنرمندان ما را جذب می کنند ما در این زمینه بسیاری از فعالیتمان تعطیل شد. ما می خواستیم وزارت فرهنگ را تحویل بدهیم، گفتیم تک تک این برنامه هایی که داشتیم جشنواره، نمایشگاه تجلیل مراسم در حوزه هنرهای تجمسی در شعر ادب و اینها یک فلسفه که داشته که راه اندازی کردیم که دیده شد همه تعطیل شد. اگر ما معاونت قرآنی دایر کردیم نمی خواستیم که روخوانی قران را یاد بگیرند می خواستیم هنرمندان در حوزه تائتر، سینما، در سریال سازی در هنرهای تجسمی در همه حوزه بیایند با الهام از مضامین بلند قرانی کار هنری و جذاب انجام دهند. همین کارهایی که تلویزیون انجام داده سریال حضرت مریم و یوسف پیامیر اینها نه تنها در ایران بلکه در کشورهای منطقه و مسلمان هم جاذبه ایجاد کرده است. پس ما حرف برای گفتن داریم ولی وقتی ما کار را محدود و تنزل بدهیم و یک کارهای سطحی و معمولی، خب نه تنها برای مردم جاذبه ندارد حتی برای دنیا همه توجه نخواهند کرد. اگر ما همان فرهنگی که در غرب هست همان را خواستیم تقلید کنیم آنها می گویند که اصل آن را داریم، بدل آن را نمیخواهیم. اما اگر ما متکی بر میراث گران سنگی که داریم و کارهای جدید و حرف تازهای برای دنیا داشتیم، غیر از خشونت و مسایل سکس و اینها که در غرب هست، ما در فطرت پاک آدمی تاکید کردیم. بیاییم درمورد حقانیت مقاومت در منطقه بگیم، بیاییم جنایت آمریکا نشان بدهیم و اینها را بحث کنیم، این برای دنیا جذاب است. ما در بحث فلسطین که مساله اول جهان اسلام است در این سالهای اخیر در این هشت سال یک فیلم مناسب ساخته شده که بیاید ارائه بشود؟ کم کارهایی انجام شده که باید یک عزم و اراده جدی وجود داشته باشد در دولت آتی که به این وضع پایان داده شود.
بحث مشارکت در انتخابات، بحث مهمی است. در این خصوص نظر شما درمورد مشارکت چیست؟ همانطور که در رسانهها مطرح شده است، یک تعدادی میگویند مشارکت کمتر باشد بهتر است و یک تعدادی هم میگویند که مشارکت حداکثر باشد بهتر است. نظر شما چیست؟
یکی از دلایل فشار حداکثری به جامعه همین است که مردم ناراضی بشوند از نظام؛ فاصله بگیرند؛ پشتوانه اصلی نظام اسلامی از ابتدا حضور مردم، مشارکت و رای مردم بوده و این همه سیاهنمایی و تبلیغ میکردند علیه جمهوری اسلامی و یک انتخاباتی برپا میشد، بعد 70 یا 80 درصد مردم شرکت میکردند. تمام تبلیغات آنها برباد می رفت و معلوم می شد که واقعی نیست، مردم با این نظام یک پیوند ناگسستنی دارند. این مشکلات اقتصادی که صورت گرفته بعد هم یک ضعفهای داخلی بوده و گاهی سوء استفاده های مالی از موقعیت و اخبار منفی بوده که اینها تاثیر مثبت ندارد و مردم ناراحت میشوند که یک عدهای در مسولیتهای خطیری قرار گرفتند، به جای این که منافع مردم برایشان در اولویت باشد، منافع خودشان و باند و گروه و انصار و اقوام اینها براشون اولویت دارد. این باعث دلسردی هست، راه این است که با مردم صحبت کنیم و نقد موجود را بپذیریم و بالاخره بین مسولین ما مدیران و دولتمردان ما افرادی بودند که وظیفه خود را به خوبی انجام ندادند، حتی سوء استفاده هم کردهاند. اخیر دادستان تهران اعلام کرد که 30 میلیارد و 200 میلیون دلار تضییع شده است، از همان ارز 4200 تومانی که به همه دادند، این را نمیشود انکار کرد.
آقای رئیسی در قوه قضایی که بوده، کارهای بزرگی انجام داده است، با دانه درشتها برخورد کرده، دنبال کولبر نرفته، رفته سراغ کسانی که جایگاهی و موقعیتی داشتند، برادر رئیس جمهور بوده و برادر معاون اول بوده، دختر فلان وزیر بوده و داماد فلان وزیری بوده است. یعنی رفته سراغ آدمهای گردن کلفت و با آنها برخورد کرده و کسی که در قوه قضاییه عمل کرده اگر در مسولیت اجرایی قرار بگیرد اصلا میدان نمیدهد به آدمهایی که بیایند و بخواهند آسیب برسانند به سرمایه اجتماعی. این را اگر مردم باور کنند، خیلی خوب است.
انتظار مردم این است که آن چیزی که در مناظرهها و بحثها و میتینگهای انتخاباتی گفته میشود، در عمل هم انجام شود، وگرنه این سرمایه اجتماعی و اعتماد از بین میرود.
مردم یک خوش بینی داشتند به مسولین نظام که اینها انسانهای خوب و سابقه خوبی دارند ولی وقتی دیدند که نه پایبند به حرفهایشان بودند و دچار تناقض گویی شدند فرافکنی کردند بالاخره مردم متوجه میشوند.
بنده اگر یک سری ضعف هایی دارم و باید بپذیرم که من اشکال داشتم و تصحیح می کنم جبران می کنم ولی دوباره بیاید و توجیه کند. آدم یک کار اشتباهی را بخواهد توجیه کند؛ این خودش یک اشتباه دومی است.
از این جهت به نظر می رسد باید به مردم تفهیم شود که این آدم ها با هم فرق دارند، این جریات سیاسی با هم فرق دارند. بالاخره در کشور ما برخی دلداده غرب شده اند که اول این طور نبودند اینها مبارز بودند و علیه امپریالیسم خودشون را ضد آمریکایی می دانستند و طرفدار محرومین بودند. در جامعه ولی برخی هم دچار الوده دنیا شدند و نمیتوانند از قدرت جدا بشوند، سال 88 برای چی کشور را به آشوب کشیدند؟ می خواستند هر طور شده برگردند معلومه که منافعی برایشون دارند، اگر کسی از مسولیت فقط زحمت و دردسر و گرفتاری داشته باشد که به آب و آتش نمی زند که هر طور شده این پست را در دست بگیرد؛ این را باید به مردم تفهیم کرد که همه جریان های سیاسی، آدمهای مخلص دارد. همین الان شما میروید در بنیادها، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی، درسپاه در بسیج چه خدمات گسترده ای داره انجام می شود.
یک نگاهی هم شکل گرفته است. حتی برخی نامزدهای اصولگرا همین را مطرح کردند که این شعار ما بوده که اصلاحطلب و اصولگرا دیگه تموم شد ماجرا، میگویند که این دوتا کارکردشان را از دست دادهاند، این چقدر جدی است؟
این که هر کسی عنوان اصول گرا را برای خودش انتخاب کرد پس مصونیت دارند، نه کسانی بودند که سواستفاده هم کردند. ما در همین مجلس گذشته افرادی داشتیم که با آنها برخورد شد و بازداشت شدند ولی خوب ممکن است ما در این طیف سیاسی هستیم. بحث من این است که ما ملاحظه ای نداشته باشیم در بحث مبارزه با فساد، نگیم چون این از باند ما هست، همفکر ما هست کاری باهاش نداشته باشم و توجیه کنیم؛ یکی ازاشکالاتی که ما به جریان اصلاح طلب می گیریم این است که حاضر نیستند مرزبندی کنند در مسایل سیاسی، اخلاقی، اعتقادی، مالی. طرف رفته در لندن در پاریس و آمریکا و کانادا هست و از اسلام فاصله گرفته ولی هنوز حاضر نیستند بگویند که ما ایشان را محکوم می کنیم، یا در داخل فرد می گوید که من نه نظام را قبول دارم و نه رهبری را قبول دارم و نه قانون اساسی را قبول دارم، بعد میذاریم در لیست چهارده نفری که بعدا" میخواهیم در مورد آنها بررسی کنیم. خوب معلوم است که این جواب نمیدهد مردم متوجه میشوند، مردم میگویند شما همه یکی هستند، تقسیم وظیفه کردید، یکی افراطی میروید یکی از شما محافظه کارانه تر و دیگری در دولت ملاحظاتی میکنید این که درست نیست. باید واقعا صداقت و شفافیت باشد و بعد هم بتوانیم مشخص کنیم، اما به نظر من در مجموع در جبهه ای که نیروهای انقلاب که می گوییم نیروهای اصول گرا اینها خودشان را بالاخره با منویات رهبری آرمانهای امام، نظام بیشتر دارند تطبیق می دهند، اگر افرادی تخلف می کند آن را مبنا قرار ندهید در کل اینها سعی کرده اند که در مسیر نظام و انقلاب باشند.
در این روزها شورای نگهبان مصوبهای داشت که اعلام کرد شرایط نامزدها به این ترتیب هست که واکنش زیاد داشته و برخی نقد کردهاند که شورای نگهبان وارد حوزه قانونگذاری شده، این وظیفه مجلس شورای اسلامی است؛ نظر جنابعالی چیست؟
یک اشکال جدی بر مجلس یا شورای نگهبان هر دو وجود داشت که چرا باید وقت ثبت نام 1600 نفر باید. همین سال نود و شش، 1363 نفر ثبت نام کردند، کجای دنیا سراغ داریم که برای ریاست جمهوری این همه افراد واجد شرایط و شایسته باشند و ثبت نام کنند، از پیرمرد گرفته تا یک بچه دبستانی ثبت نام کنند. این واقعا مضحکه شده، مجامع جهانی میبینند، عکس می گیرند، کلیپ درست می کنند که این چه وضعی است؟ ما برای یک شورای شهری که می خواهد شورای روستا باید سوادش این باشد سوپیشینه بیاورد، اما اینجا حسابی نبود؛ حالا شاید یک مقدار بگوییم که قانون اساسی باید شفافتر بگوید یا واگذار کند به مجلس چون در بعضی جاها واگذار کرده گفته شرایط انتخاب شوندگان را، نماینده چه کسی باید باشد، شورای شهر چه کسی باید باشه، اینها را مثلا یک جاهایی قانون گفته واگذار کرده به قانون و قانون هم یعنی مجلس، مجلس تصویب کنه روندش اما در این باره یک نوع سکوت هست. شورای نگهبان هم گفت که ما تعیین می کنیم صلاحیت افراد را، ولی به هرحال این اشکال وجود داشت تا این که در سال 95 سیاست های کلی انتخابات ابلاغ شد. در سیاست کلی انتخابات، مثل سیاسیتهای کلی، علم و فناوری، جمعیت، انرژی، محیط زیست همه اینها یکی از ظایف رهبری براساس اصل 110 این است، این سیاستها ابلاغ شود بعد ما در مجلس قانون میگذاریم. باید این سیاستها را لحاظ کنیم. همان طور که قانون اساسی سند بالادستی محسوب میشود، خوب بعد بر همان مبنا در سال 96 که اولین انتخابات بعد از آن بود شورای نگهبان آمد و برای خودش یک تعریفی کرد، چون همه میگفتند که این آقا رجل سیاسی نیست، بر چه مبنایی میگویید نیست؟ این آقا مدیر نیست چه مبنایی دارید چه معیار دارید؟ در آن مصوبه در سیاستهای کلی در بند 10 و جز 5 با صراحت گفته شده که این تعریف معیارها و ملاک هایی دارد باید این وظیفه شورای نگهبان است تکلیف شد برای شورای نگهبان که این کا را انجام دهد و انجام داد. در سال 96 ولی یک چیز داخلی بین خودشون بود و رسما" اعلام نکردند، همه مجالس آمده اند در بحث انتخابات و بارها در مجالس ورود کردند. یک مقداری متاسفانه شاید آخرین دورهها این کار را کردند و یا نزدیک انتخابات شتاب زده بوده و به جایی نرسیده و مجلس این کار را کرد و خوب هم بود که از آن طریق اما همان هیات عالی نظارت بر سیاست های کلی که در مجمع تشخیص هست گفتند که نه این وظیفه شورای نگهبان است و آن مصوبه مجلس به نتیجه نهایی نرسید. خوب بعد شورای نگهبان دید در استانه انتخابات هستیم و دومرتبه دارد همان قضیه سالهای قبل تکرار میشود، لذا همینها را اعلام کردف البته با یک تغییراتی مثلا گفتند سن کافی، آن مجری چه میداند سن کافی چیست؟ یا مثلا تحصیلات مناسب، یعنی چی؟ برای خودشون شاید معلوم باشد، باید دقیق شود فردی که در وزارت کشور ثبت نام می کند باید بداند که آقا این مناسب هست؟ کافی هست؟ یا نیست. این را مشخص و اعلام کردند، بنابراین هیچ تخطی صورت نگرفته است، هیچ قانونگذاری جدید نشده است. آن چهار موردی که بوده رجل سیاسی، رجل مذهبی، مدیر و مدبر، این چهارتا براش تعریف کردند. گفتند سن باید این قدر باشد، درآمریکا هم سن معلوم است؛ 35 سال مثلا در ایتالیا 50 سال هست. بالاخره شورای نگهبان موظف است که در سیاستهای کلی انتخابات و گفته شده وظیفه شورای نگهبان است، خوب این شورا هم آمده وظیفهاش را انجام داده، گفته به جای این که داخلی بین خودمون باشه، در تایید صلاحیت بیاییم در مرحله ثبت نام، چون میخواستند این قضیه جمع شود و این طور نباشد که هزاران نفر ثبت نام کنند، از اول اصلا طرف ثبت نام نکند و خودش را به زحمت بیاندازد و از اقصی نقاط کشور میآمدند و در این شرایط کرونایی بیایند و خودنمایی و مطرح کنند و میدانند که اصلا تایید نمیشوند اما حالا یک دوربینی هست و فیلمی هست و صدا و سیما ممکن پخش شود و میآیند و معروف شوند. ما نباید کاری کنیم که قانون به گونه ای باشد که افراد سواستفاده کنند و لوث کنند. میبینید که شورای نگهبان 5 روز وقت دارد. 5 روز وقتی که مثلا ده نفر ثبت نام کنند، چقدر راحتتر میتوان اینها را بررسی کرد، تا این که 1600 نفر باشد.
برخی هیجانی میشوند، وقتی که اعلام نامزدی میکنند، چرا؟
خوب فرصتی هست دیگر، یعنی فرد میتواند افکار و اندیشههای خودش را بگوید، ایدههای خودش را بگوید، ولو این که اصلا تایید نشود. برخی هم سیاسی کاری میکنند و میخواهند بیایند و بعد هم اینها رد بشوند و بعد طوری مظلومنمایی کنند. برخی از این آقایون هستند برای مجلس شورای اسلامی تایید نشدهاند؛ طرف محکومیت قطعی داشته، زندان رفته، خوب این جور کسی بیاید نامزد شود خوب معلوم است که می خواهند حاشیهسازی کند؛ چون دستشان الان خالی است و کارنامه 8 ساله آنها قابل قبول برای مردم نیست، حاشیهسازی میکنند. از فایل صوتی بگیرید تا همین بحث مصوبه شورای نگهبان؛ اینها استقبال کنند، این نوعی اصلاح بوده است. شما که می گویید ما اصلاح طلب هستیم، این یک گامی در جهت اصلاح بوده شما چرا مخالفت میکنید و بعد می گویند آقا مردم دلسرد می شوند و شوک درانتخابات وارد شده... مهندسی شده، کجا مهندسی شده؟ برخی هم که می آیند برای این است که ما بعدا به این شرط کنار میرویم که ما را هم در نظر داشته باشید بالاخره ما یک طرفدارانی داریم ما میآییم و از شما حمایت میکنیم.
با این همه تجربه انتخاباتی که داشتید، چرا هنوز در ایران احزاب و تشکلها آن طوری که بایستی لازم است، نتوانستهاند نقشآفرینی کنند؟
بله، یعنی متناسب با این کار نکردیم، نیروسازی نکردیم در درون تشکیلات، پالایش نمی کنیم بعد در هر تشکیلاتی چند فرد در یکی از احزاب 5 نفر گفتهاند ما آمادهایم. خوب 5 نفر که نمیشود، شما باید 1 نفر معرفی کنید مثلا باید با چند حزبی که همسو و همگرا هستید و بنشینید یکی را معرفی کنید، هر تشکلی می خواهد برای خودش یک نامزدی داشته باشد؛ این اختلافات ایجاد می شود و کار را سخت می کند.
این آسیبها همچنان ادامه دارد، یعنی ما نتوانستیم اینها را رفع کنیم یا مشکل قانونی دارد یا خود افراد این مشکل را ایجاد میکنند؟
بله این هست، چون خیلی تشکلها فعالیت مستمر ندارند، بیشتر وقف انتخابات میشوند و انگیزه پیدا میکنند، فعال شوند کار کنند و آن موقع هم آنقدر درگیر این هستیم که ما چه ساز و کاری در نظر بگیریم تا وحدت ایجاد شود و هوای یکدیگر را داشته باشیم. ملاحظهها باعث میشود که نتوانیم کار را انجام دهیم و یک بخش آن را وزارت کشور باید تجدید نظر کند و در قانون احزاب و تشکلها. الان بهتر شده است، قبلا ما 250 حزب رسمی داشتیم، حالا رسیده به 150. این تعداد حزب آسیب میرساند، چون اینها ضعیف هستند و نمیتوانند وظیفه و رسالتی که باید یک تشکل ایفا کند، انجام دهند.
منبع: ایران پرس