ابراهیم رئیسی نه مطمئن است که میآید و نه دلش میآید که اعلام کند، نمیآیم!
نکته قابل توجه آنجاست که آقایان میدانند این تاخیر کردنها گذشته از مردم بر وضعیت سایر داوطلبان حتی در جریان رقیب اثرگذار است اما ترجیح میدهند که همه آنان را بلاتکلیف نگاه داشته و در عوض منافع خود که را تامین کنند. مثلا آمدن و نیامدن رئیسی در آمدن و نیامدن قالیباف، جلیلی، لاریجانی و حتی برخی نیروهای اصلاحطلب مثل جهانگیری و ظریف اثرگذار است اما آقای رئیسی نه مطمئن است که میآید و نه دلش میآید که اعلام کند، نمیآیم!
به گزارش دیده بان ایران؛ از هفته آینده مهلت ثبتنام نامزدهای انتخاباتی شروع شده و هر کسی که قصد آمادن دارد باید تصمیم خود را گرفته باشد. این در حالی است که همچنان شاهد بلاتکلیفی گستردهای در هر دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا هستیم.
نامزدهای درجه دومی که به نظر نمیرسد شانس چندانی برای راهیابی به پاستور داشته باشند، از مدتها قبل صف کشیدهاند و کار به جایی رسیده که برخی به طنز تعداد نامزدها را بیش از تعداد رای دهندگان میخوانند. نامزدهای اصل کاری که حضور یا عدم حضورشان بر معادلات سیاسی و آرایش انتخاباتی در هر کدام از جریانها موثر است اما قصد ندارد تا قبل از دقیقه نود وارد میدان شوند.
برخی تحلیلگران معتقدند که این رویکرد به خاطر ترس از تخریب توسط رقبا است اما این هم به هیچ وجه دلیل موجه به نظر نمیرسد. دلیل دیگر نیز البته به خاطر آن است که هر کدام از چهرههای شاخص مایل است قبل از ورود رقبای خود را بشناسد. به عبارت دقیقتر ملتی که قرار است رای دهند را معطل نگاه میدارد تا بفهمد که فلان فرد از جریان رقیب یا جریان خودی خواهد آمد یا خیر و آیا آمدن او به نفع وی است یا به زیان او!
برهمین اساس هم میتوان گفت که صحنه انتخابات 1400 هفتهها و شاید ماهها است که معطل سید ابراهیم رئیسی مانده است. سیاسیون به خصوص در جبهه اصولگرایی منتظر هستند تا بعد از مشخص شدن تکلیف او، تصمیم خود را بگیرند. دلیلش نیز اصراری است که از مدتها قبل بر اجماع حول محور رئیسی داشتهاند. اکنون اما در آستانه انتخابات شاهدیم که خیلی از نیروهای شاخص این جریان مثل سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف تمایل بسیاری به نامزدی دارند و فقط در رودربایستی با رئیسی ماندهاند. حتی طرح موضوعاتی مثل کاندیداتوری همزمان این افراد و تاکتیک خواندن آن نیز تلاشی است برای آنکه خودشان را از این تعارف کردن ها نجات داده و معطل تصمیم گیری رئیسی نمانند.
لازم به ذکر است که برخی از تحلیلگران و سیاسیون به رئیسی برای این همه دست دست کردن حق میدهند. مثلا محمد رضا باهنر در گفتوگویی با «خبرآنلاین» میگوید: «آقای رئیسی باید قاعدتا و اخلاقا این اطمینان خاطر را پیدا کند که رهبری مخالف آمدن ایشان نیستند». برخی نیز به ماموریت رئسی در قوه قضاییه اشاره کرده و این تصمیم را خطیر میخوانند. در عین حال شاهدیم که برخی رسانهها با اشاره به ریسکی بدون این انتخابات و تاثیری که حتی بر جایگاه فعلی او دارد، به رئیسی حق میدهند که بخواهد همه جوانب امر را بسنجد و به نحوی تصمیم بگیرد که کمتری زیان را کند.
آنچه این افراد و رسانهها در نظر نمیگیرند اما حق و حقوق مردم است. مگر نه این است که مردم به عنوان عنصر تعیین کننده در انتخابات باید فرصت بررسی و شناخت نامزدها را داشته باشند، پس چطور است که آقایان ضمن آنکه خود را شایسته ریاست جمهوری و این کرسی را برازنده خود میانگارند، توجهی به مردم نداشته و با تعلل و تاخیر خود حق آنان را ضایع میکنند!
در عین حال این حجم از نگرانی برای تخریب شدن یا نشدن ناشی از آنان است که آقایان عمیقا اثرگذاری رای مردم را باور ندارند. چراکه اگر داشتند بعد از آنکه خود را دارای ظرفیت کشورداری و برآمدن از پس این همه مشکلات موجود ، میدیدند با صراحت و شفافیت نظر خود را گرفته و تصمیم گیری را به عهده مردم میگذاشتند.
نکته قابل توجه آنجاست که آقایان میدانند این تاخیر کردنها گذشته از مردم بر وضعیت سایر داوطلبان حتی در جریان رقیب اثرگذار است اما ترجیح میدهند که همه آنان را بلاتکلیف نگاه داشته و در عوض منافع خود که را تامین کنند.
مثلا آمدن و نیامدن رئیسی در آمدن و نیامدن قالیباف، جلیلی، لاریجانی و حتی برخی نیروهای اصلاحطلب مثل جهانگیری و ظریف اثرگذار است اما آقای رئیسی نه مطمئن است که میآید و نه دلش میآید که اعلام کند، نمیآیم!
این درحالی است که از یک نامزد ریاست جمهوری آن هم در این حد و اندازه انتظار میرود که پیش از خود به فکر مردم و مملکت باشد و بداند که دقیقه نودی شدن انتخابات چه آفات و آثاری دارد. بر همین اساس که باید در قالب یک مطالبه از ایشان خواست که نه خود را بیش از این معطل کنند و نه سایر نامزدها و مردم را.
منبع: ازادی