کد خبر: 106745
A

معاونت سیاسی سپاه: این ۹ گروه در روز انتخابات پای صندوق رای حاضر نمی‌شود

تلاش‌های رسانه‌های دشمنان انقلاب اسلامی در قالب طرح ادعای تقلب، رقابتی نبودن، نمایشی بودن، فرمایشی بودن، مهندسی شده بودن آرا و ... از جمله ترفندهایی است که اذهان عمومی را نشانه رفته است. اوج این سناریوی تبلیغاتی را می‌توان در قالب کودتای مخملین سال 1388 مشاهده کرد که چطور «ادعای تقلب» به «رمز آشوب» فتنه‌گران مبدل شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تاریخی خود در نمازجمعه تهران در تحلیل انتخابات و اقدامات دشمن در زمینه اعتمادزدایی چنین اشاره داشتند: «اگر مردم در کشور به آینده امیدوار نباشند، در انتخابات شرکت نمی‌کنند.»

معاونت سیاسی سپاه: این ۹ گروه در روز انتخابات پای صندوق رای حاضر نمی‌شود

به گزارش دیده بان ایران؛ سایت بصیرت، که اخبار و دیدگاه های معاونت سیاسی سپاه را پوشش می دهد با انتشار گزارشی درباره عدم تمایل مردم به شرکت در انتخابات و رفع موانع آن نوشت:

مشارکت پرشور و حداکثری مردم در پای صندوق های رای، یکی از مظاهر متعالی نظام مردم سالاری دینی است که در طول گذشت بیش از چهار دهه از شکل گیری جمهوری اسلامی، همواره مورد تاکید بزرگان انقلاب اسلامی بوده است. در آخرین انتخابات برگزار شده در اسفندماه 1398، شاهد کاهش مشارکت بودیم، به نحویی که برای اولین بار در تاریخ انقلاب اسلامی، انتخابات مجلس شورای اسلامی با مشارکت کمتر از 50 درصد (42%) همراه بود. این موضوع موجب آن شده که مقوله تحقق مشارکت حداکثری در انتخابات سال 1400 به یکی از دغدغه‌های نیروهای متعهد و انقلابی کشور بدل گردد و تلاش برای ارائه راهکارهای افزایش مشارکت اولویت یابد.
برای تحقق این امر باید مشخص شود که موانع و عوامل مؤثر در کاهش و افزایش مشارکت سیاسی چیست؟ به واقع مشارکت سیاسی مفهومی تشکیکی است که در هر اجتماعی می‌تواند دچار افزایش و کاهش شود. در این میان عواملی هستند که موجب ترغیب ملت به سوی مشارکت سیاسی شده و برعکس عواملی از انگیزه‌های ملت برای حضور در عرصه‌های مشارکت می‌کاهند.

غایبان در انتخابات چند دسته اند؟
به نظر می‌رسد «تلاش برای تأثیرگذاری بر سرنوشت سیاسی – اجتماعی» برای انسان امروز طبیعی به نظر می‌رسد. اما با وجود به ظاهر طبیعی بودن این مسئله، باز هم در جامعه شاهد آن هستیم که بخش قابل توجهی از صاحبان حق مشارکت، ترجیح می‌دهند تا از این حقوق خود بهره نجسته و در حداقلی‌ترین سطح مشارکت که حضور در پای صندوق‌های رأی است، شرکت نکنند. برای شناخت این موانع بد نیست تا برای این پرسش که «چرا یک شهروند در روز انتخابات به پای صندوق رای حاضر نمی‌شود؟» پاسخی درخور بیابیم.
1- اولین سطح از علل عدم حضور افراد در پای جامعه؛ نداشتن آگاهی لازم نسبت به اهمیت انتخابات است. هرچند امروز آموزش‌های عمومی و اطلاع رسانی رسانه‌های فراگیر، آگاهی و دانش را در تمامی وسعت جامعه منتشر ساخته است، ولیکن همچنان هستند افرادی که در مواجهه با چرایی حضور نیافتن در پای صندوق رأی، به ندانستن اهمیت این امر اشاره می‌کنند.
2- سطح دوم افرادی هستند که هرچند از اهمیت حضور در انتخابات آگاهند، ولی رأی و حضور خود را مؤثر نمی‌دانند. کسانی که بین آمدن و نیامدن‌شان فرقی نمی‌بینند و رأی خود را صاحب تأثیر نمی‌دانند.
3- بخش دیگری از کسانی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند، کسانی هستند که آنقدر در مسائل دیگر زندگی غرق هستند که مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات برای آنها دیگر مسئله نخواهد بود. به عنوان نمونه از فردی که هنوز نتوانسته نیازهای اولیه خود را رفع کرده و غرق در محرومیت و تلاش برای رفع آن است،‌ کمتر می‌توان انتظار داشت که به نیازها و حقوق ثانویه خود همچون مشارکت سیاسی بیندیشد.
4- علت بخشی از عدم مشارکت‌ها (هرچند محدود) را می‌توان «موانع فیزیکی» دانست که آن را نیز در محاسبات میزان مشارکت‌ها باید توجه کرد. به همراه نداشتن شناسنامه و کارت هویت به دلایل مختلف (مثلا برای افرادی که در سربازخانه‌ها حضور دارند)، مسافرت‌ها، ناتوانی‌های جسمی از جمله کهولت سن و بیماری‌ها، و ... نیز هرچند موارد محدودی هستند، اما از عواملی به شمار می‌آیند که  نتیجه‌ای جز کاستن از مشارکت نخواهند داشت.
در انتخابات آتی شیوع بیماری کرونا و نگرانی از سلامت رأی‌دهندگان به عاملی جدی برای خاضر نشدن در پای صندوق رأی تبدیل شده است.
5- بخش دیگری از افراد به دلیل آنکه فضای انتخابات را فضای رقابتی نمی‌بینند، لذا برای خود حق گزینشی نیافته و از حضور در پای صندوق‌های رأی صرف نظر می‌کنند. مبتنی بر نگاه این بخش معنای حقیقی انتخابات، برگزیدن از میان گزینه‌های مختلف است و در صورت وجود تنوع و تکثر است که رقابت معنا می یابد. این بخش از افراد چون فضای انتخابات را رقابتی ندانسته، حاضر به شرکت در انتخابات نیستند.
6- دسته دیگری از افراد، اعتماد نداشتن به ساختار انتخابات و سلامت برگزاری آن را بهانه‌ای برای حضور نیافتن خود می‌دانند. این افراد معتقدند که در انتخابات امکان تقلب وجود داشته و از درون صندوق کسانی بیرون می‌آیند که نظام خواستار انتخابی آنان است. لذا حضور در انتخابات بیهوده بود و به واقع فرآیند مذکور «انتصاب» بوده و انتخابی صورت نمی‌گیرد!
7- دسته دیگر غایبان در انتخابات، کسانی هستند که مدعی‌اند، هرکس انتخابات شود نخواهد توانست کاری از پیش برده و بر مشکلات و موانع موجود فائق آید. این نگاه بدبینانه از وجود قدرت برتر پشت پرده‌ای سخن می‌راند که با تفوق و هژمون خود مانع فعالیت اصلاح مسئولان پایین دستی است، لذا حضور در انتخابات بیهوده بوده و منجر به تغییر و تحول اساسی در کشور نخواهد شد.
8- ناکارآمدی مسئولان، و معضلات اقتصادی - اجتماعی، عامل مؤثری در عدم حضور بخشی از مردم در پای صندوق‌های رأی است. این افراد که بیشتر از طبقات آسیب پذیر اجتماعند، تلاش دارند اعتراض خود به عملکردها و ناکارآمدی‌ها را در قالب عدم حضور در پای صندوق رأی نشان دهند. رفتار این قشر به معنای مخالفت با نظام سیاسی نیست، بلکه صرف وجود مشکلات و فضاهای اقتصادی است که خود را در قالب پرخاشگری‌هایی چون عدم حضور در پای صندوق‌های رای نشان می‌دهد.
9- برخی دیگر عدم حضور در انتخابات را از جنس «تحریم انتخابات» دانسته و به دلیل مخالفت و معاندت با نظام سیاسی، و به جهت کاستن از مشروعیت آن، به طور آگاهانه از حضور در پای صندوق‌های رأی امتناع می‌کنند. این افراد تحریم را نوع ابزار مبارزاتی علیه رژیم دانسته و پیام آن را اعتراض به نظام موجود و نامشرع جلوه دادن آن می‌دانند.
 
چگونه می توان مشارکت سیاسی را افزایش داد؟
برای ساماندهی به 9 دسته مختلف طیف غایبان، سه دسته علل را برای حضور نیافتن ایشان در پای صندوق‌های رأی می‌توان در نظر گرفت، که توجه به آنها می‌تواند رمز عبور از موانع مشارکت حداکثری باشد. این عوامل را می‌توان به ترتیب چنین برشمرد: 1- ناآگاهی، 2- بی‌اعتمادی، 3- نارضایتی که برای مقابله با آن سیاست آگاه‌سازی، اعتمادسازی و ایجاد رضایتمندی پیشنهاد می شود:
1. تلاش برای آگاه سازی
اولین مانعی که موجب می‌شود تا فرد با بی‌حوصلگی و تنبلی از حضور در پای صندوق رأی طفره رود، ناآگاهی است. همانطور که گفته شد بخشی از افراد جامعه آنقدر از جایگاه اجتماعی خود بی‌اطلاعند که نمی‌دانند تأمین بخش قابل توجهی از حقوق خود با مشارکت در امور سیاسی از جمله انتخابات حاصل می‌شود. گاه فرد اطلاعاتی نیز از این جایگاه دارد، ولی این آگاهی تا بدان حد نیست که فرد را به اقدام وادار نماید. بیشتر  این افراد از اقشار کم سواد جامعه بوده که  در مسیر آموزش‌های جامعه پذیری سیاسی در مدارس و مراکز آموزشی قرار نگرفته اند و در این زمینه نیازمند آگاهی بخشی و آموزش هستند.
راه مساعدت برای حضور چنین افرادی در پای صندوق رأی «آگاه‌سازی» است. شرح اهمیت جایگاه ریاست جمهوری در نظام تصمیم‌گیری کشور، شرح اهمیت حضور و مشارکت حداکثری در پای صندوق‌های رأی، شرح میزان تأثیرگذاری رأی تک تک افراد در انتخابات و اینکه گاه یک رأی می‌تواند سرنوشت انتخاباتی را دگرگون سازد، شرح ابعاد شرعی ضرورت حضور در انتخابات، شرح وضعیت حساس کشور در مواجهه با استکبار جهانی در آستانه انتخابات و نقشی که مشارکت حداکثری می‌تواند در شکست نقشه‌های شوم دشمن داشته باشد، تبیین نقش مشارکت حداکثری در افزایش مشروعیت و اقتدار جمهوری اسلامی، بخشی از آگاهی‌هایی است که می‌تواند در این زمینه سودمند باشد.
وظیفه اصلی آگاه‌سازی در این زمینه بر عهده اصحاب رسانه است که در رأس آن صاحبان منبر و تریبون، مطبوعات، سایت‌های خبری و رسانه ملی قرار دارند، که انتظار می‌رود با انجام وظیفه قانونی خود در این زمینه مثمر ثمر باشند. همچنین گروه‌های مرجع و تأثیرگذار بر اقشار مختلف جامعه در این زمینه نقش کلیدی و مهمی برعهده دارند.
2. تلاش برای اعتمادسازی
دسته دیگری از افراد جامعه کسانی هستند که نسبت به اهمیت مشارکت سیاسی و حضور در انتخابات آگاهند، اما به دلیل «بی‌اعتمادی» حاضر نیستند در رأی گیری شرکت کنند. منشأ این بی‌اعتمادی را می‌توان در تجربیات تلخ فردی، برخی حوادث در انتخابات گذشته و القائات و شبهه‌افکنی‌های دشمنان نظام اسلامی دانست که ذهن افراد را تحت تأثیر قرار داده و اراده آنان برای حضور در انتخابات را سست می‌کنند.
تلاش‌های رسانه‌های دشمنان انقلاب اسلامی در قالب طرح ادعای تقلب، رقابتی نبودن، نمایشی بودن، فرمایشی بودن، مهندسی شده بودن آرا و ... از جمله ترفندهایی است که اذهان عمومی را نشانه رفته است. اوج این سناریوی تبلیغاتی را می‌توان در قالب کودتای مخملین سال 1388 مشاهده کرد که چطور «ادعای تقلب» به «رمز آشوب» فتنه‌گران مبدل شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تاریخی خود در نمازجمعه تهران در تحلیل انتخابات و اقدامات دشمن در زمینه اعتمادزدایی چنین اشاره داشتند: «اگر مردم در کشور به آینده امیدوار نباشند، در انتخابات شرکت نمی‌کنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شرکت نمی‌کنند؛ اگر احساس آزادی نکنند، به انتخابات روی خوش نشان نمی‌دهند. اعتماد به نظام جمهوری اسلامی در این انتخابات آشکار شد. و من بعد عرض خواهم کرد که دشمنان همین اعتماد مردم را هدف گرفته‌اند؛ دشمنان ملت ایران می‌خواهند همین اعتماد را در هم بشکنند. این اعتماد بزرگترین سرمایه‌ی جمهوری اسلامی است، می‌خواهند این را از جمهوری اسلامی بگیرند؛ می‌خواهند ایجاد شک کنند، ایجاد تردید کنند درباره‌ی این انتخابات و این اعتمادی را که مردم کردند، تا این اعتماد را متزلزل کنند. دشمنان ملت ایران می‌دانند که وقتی اعتماد وجود نداشت، مشارکت ضعیف خواهد شد؛ وقتی مشارکت و حضور در صحنه ضعیف شد، مشروعیت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها این را می‌خواهند؛ هدف دشمن این است. می‌خواهند اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند، تا مشروعیت را از جمهوری اسلامی بگیرند. این، ضررش بمراتب از آتش زدن بانک و سوزاندن اتوبوس بیشتر است. این، آن چیزی است که با هیچ خسارت دیگری قابل مقایسه نیست. مردم بیایند در یک چنین حرکت عظیمی اینجور مشتاقانه حضور پیدا کنند، بعد به مردم گفته بشود که شما اشتباه کردید به نظام اعتماد کردید؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن این را می‌خواهد. این خط را از پیش از انتخابات هم شروع کردند؛ از دو سه ماه پیش از این. من اول فروردین در مشهد گفتم هی دارند دائماً به گوش‌ها می‌خوانند، تکرار می‌کنند که بناست در انتخابات تقلب بشود. می‌خواستند زمینه را آماده کنند. من آنوقت به دوستان خوب‌مان در داخل کشور تذکر دادم و گفتم این حرفی را که دشمن می‌خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگویید. نظام جمهوری اسلامی مورد اعتماد مردم است. این اعتماد آسان به دست نیامده، سی سال است که نظام جمهوری اسلامی با مسئولانش، با عملکردش، با تلاش‌های فراوانش توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق کند. دشمن می‌خواهد این اعتماد را بگیرد، مردم را دچار تزلزل کند. این هم یک نکته.«(29/3/1388)
بدیهی است که اغلب اقشارآسیب‌پذیر این دسته را جوانان، دانشجویان و طبقات متوسطی تشکیل می‌دهند که بیشتر در معرض شبهه‌پراکنی رسانه‌های بیگانه و تأثیرپذیری از فضای مجازی قرار دارند و می‌توانند بر دیگر اقشار جامعه نیز تأثیرگذار باشند. لذا مواجهه با این معضل یکی از ضروریات نظام سیاسی است تا مانع شیوع بیماری بی‌اعتمادی سیاسی در جامعه شود.
راه مقابله با این معضل، «اعتمادسازی» است. اعتمادسازی هم از طریق شفاف سازی، پاسخگویی و ارائه پاسخ‌های اقناعی و مستدل به سوالات و ابهامات حاصل می‌آید که این امر بر عهده رسانه‌های عمومی و تریبون‌های مختلف است.
در اعتمادسازی گروه‌های مرجع و تأثیرگذار و ذی‌نفوذ در میان توده‌های ملت از جایگاه ویژه ای برخوردارند، چرا که در اغلب مواقع فرد بی‌اعتماد به نظام سیاسی تنها از این گروه‌های مرجع حرف‌شنویی دارد؛ لذا نقش محوری در اعتمادسازی را در جایی که رسانه ملی و مطبوعات داخلی به دلیل قرار داشتن در درون سیستم، از اعتبارشان نزد مخاطب کاسته شده است، گروه‌های مرجع باید بر عهده بگیرند.
همچنین برای مقابله با رسانه‌های شبهه‌افکن بیگانه نیز باید چاره‌ای اندیشید و ضمن مقابله سخت‌افزارانه با آنها، ابعاد پشت پرده و اغراض منفعت‌طلبانه آنها را برای مخاطبان واکاوی کرد. به تعبیری دیگر کلید واژه دیگر مقابله با بی‌اعتمادی و راه حل مهم اعتمادسازی را باید در «بصیرت‌افزایی» دانست. در فرآیند بصیرت‌افزایی است که تلاش دشمن برای فریب افکار عمومی و در نتیجه بی‌اعتمادسازی به شکست خواهد انجامید. به واقع ترفند بی اعتمادسازی دشمن مخاطبان خود را از میان بی‌بصرت‌ها شکار می‌کند!
توصیه همه‌جانبه رهبری بر افزایش بصیرت در سال‌های اخیر را نیز در همین راستا باید تحلیل کرد. معظم له با صراحت خطاب به ملت فرمودند: «در زندگی پیچیده‌ اجتماعی امروز، بدون بصیرت نمی‌شود حرکت کرد. جوان‌ها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعه‌ ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسئله‌ی بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راه‌های جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرت‌ها لازم است.»(15/7/1388)
در کنار موارد مذکور باید به این نکته نیز اشاره کرد که برای اعتمادسازی، نهادهای قانونی متولی برگزاری انتخابات نیز باید ضمن شفاف‌سازی و پاسخگویی به شبهات احتمالی مطروحه، با حساسیت کامل از هر اقدامی که به ترویج شایعات کمک می‌رساند، پرهیز کنند. متولیان امر باید به گونه‌ای دقیق و قانونی عمل کنند که جای هرگونه ابهام و تردیدی باقی نماند. اطلاع‌رسانی به موقع و صحیح، قرار گرفتن در مقام پاسخگویی و حاضر شدن در برابر تریبون خبرنگاران و رسانه های عمومی، ارائه پاسخ های اقناعی و در پذیرش خطا و اشتباهات در صورت وجود، یکی دیگر از ضرورت‌های اعتمادسازی خواهد بود.
3. تلاش برای ایجاد رضایتمندی
بخش اصلی از میان کسانی که در روز انتخابات به پای صندوق‌های رأی نمی‌آیند، آنهایی نیستند که بی‌اطلاع بوده یا تحت تأثیر القائات بی‌اعتماد شده باشند. بلکه کسانی هستند که به دلیل مشکلات متنوع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که وجود بخشی از آن طبیعی و بخشی دیگر به دلیل سوء مدیریت‌هاست، حاضر نیستند که به پای صندوق‌های رأی روند. فشارهای اقتصادی، بوروکراسی تنبل و اذیت کننده ادارات، وجود بیکاری و معضلات این چنینی آنان را در صف عدم رأی دهندگان قرار داده است.
برای کسب رضایت این افراد و رفع کدورهای ایجاد شده، بیش از هر کس مسئولان و دستگاه‌های اجرایی وظیفه دارند که با اصلاح رفتار و ارائه پاسخ و عذرخواهی از سوء‌مدیریت‌ها و تلاش برای جبران کاستی‌ها برای کسب رضایت تلاش کنند. ضمن آنکه معتمدان ملت و کارشناسان متخصص نیز وظیفه دارند با توجیه این بخش از جامعه، این مهم را برای افراد جا بیندازند که اتفاقاً راه حل صحیح حل معضلات موجود مشارکت سیاسی و تلاش برای انتخاب کاندیدای اصلح و کنار گذاشتن ناکارآمدان است نه قهر با صندوق‌های رأی! به واقع این حضور فعال در انتخابات و گزینش بهترین‌ها و آنهایی که برنامه و راهکاری برای حل معضلات کشور دارند، می‌تواند راهگشای مشکلات کشور باشد.
از سوی دیگر لازمه این امر آن است که نباید از حضور ملت بهره‌برداری سیاسی شده و مشارکت ایشان را به معنای رضایتمندی رأی‌دهندگان از وضعیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و عملکرد مسئولان اجرایی دانست، بلکه بهترین تفسیر آن است که چنین اظهارنظر کنیم که ملت آنچنان به رشد و ارتقای سیاسی رسیده است که حتی در صورت مشاهده برخی نارسایی‌ها و نارضایتی‌ها نسبت به وضع موجود، به جای انفعال به صحنه آمده و بر استفاده از حق مشارکت سیاسی خود تأکید می‌ورزد. به واقع به جای تفسیرهای فرصت‌طلبانه و بهره‌برداری سیاسی از رأی ملت، که خود مانعی برای افزایش مشارکت سیاسی است، بر ارتقای فرهنگ سیاسی جامعه تأکید ورزیده شود.
البته باید توجه کرد که هرچند طبق توضیح داده شده حضور ملت در انتخابات الزاما به معنای رضایت ایشان از وضع موجود و عملکرد دولت و مسئولان اجرایی نیست، اما می‌توان حضور ملت در انتخابات را به معنای قبول و پذیرش نظام سیاسی دانست؛ چرا که نمی‌توان پذیرفت که فرد با وجود عدم قبول و اعتماد به نظام سیاسی در پای صندوق رأی حاضر شده باشد. لذا به همین دلیل است که میزان مشارکت سیاسی ملت در انتخابات را می‌توان کف اعتماد و مقبولیت نظام سیاسی دانست. این حقیقت در اظهارات رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها مورد تأکید قرار گرفته است. برای نمونه معظم له در مراسم تنفیذ حکم دهمین دوره ریاست جمهوری فرمودند:
«یک پیام دیگر این انتخابات و این حضور عظیم مردمی، وجود اعتماد متقابل میان نظام اسلامی و مردم است. اینکه در این انتخابات، عرصه برای گفت‌وگو کردن، برای ورود افراد با گرایش‌های مختلف، برای به صحنه آوردن و روی دایره ریختن نظرات گوناگون، باز شد. این، نشانه‌ اعتماد به نفس نظام است و نشانه‌ این است که نظام اسلامی به مردم خود اعتماد دارد؛ به مردم اعتماد می‌کند. متقابلا مردم هم به نظام اعتماد کردند، آمدند آرای خودشان را در صندوق‌ها ریختند. اگر اعتماد به نظام نباشد، این توجه مردمی، این اقبال مردمی، وجود نخواهد داشت. این کسانی که دم از بی‌اعتمادی مردم می‌زنند - اگر این سخن از روی غرض نباشد، از روی غفلت است - کدام اعتماد از این بالاتر که مردم می‌آیند در عرصه‌ی انتخابات وارد می‌شوند، به نظام‌شان، به دولت‌شان اعتماد می‌کنند، رأی خود را به آنها می‌سپارند و منتظر می‌مانند که نتیجه‌ این رأی‌گیری را از آنها بشنوند؟ این اعتماد بالای مردم است. این اعتماد به توفیق الهی، به فضل الهی همچنان هست و ما انتظار داریم از مسئولان کشور، از دست‌اندرکاران بخش‌های مختلف که با رفتار خود همچنان این اعتماد را افزایش بدهند. این سرمایه اصلی نظام اسلامی است.»(12/5/1388)
در کنار راهکارهای اصلی، برخی اقدامات مقطعی نیز می‌تواند به بهبود رضایت عمومی در آستانه برگزاری انتخابات‌ها کمک کند. اقداماتی چون: تبلیغات موثر نامزدهای انتخاباتی و توجه ایشان به نیازهای اصلی جامعه، پرهیز از سیاه نمایی و امیدوار کردن ملت به حل مشکلات، کنار گذاشتن اختلافات بین مسئولان و قوای سه‌گانه که موجب تشویش اذهان عمومی و نابسامانی در بازار می‌شود، پرهیز از تصویب و اجرای قوانینی که در آستانه انتخابات می‌تواند موجب افزایش فشار بر توده‌های ملت شود، کنترل و ایجاد ثبات در اقتصاد در آستانه انتخابات، اتمام و راه‌اندازی پروژه‌هایی که می‌تواند موجب افزایش خدمات عمومی شود، طیف بندی مخاطبان و درک تفاوت شخصیت ها، باورها و سلیقه های آنها و تلاش متناسب برای دعوت ایشان برای حضور در پای صندوق رای
 
سخن پایانی
دقت در کالبدشکافی فوق به خوبی نشان می‌دهد که هر سه طیفی که به دلایل مطروحه ممکن است که در پای صندوقهای رای حاضر نشوند، جزو همین ملت و از معتقدین و هواداران نظام اسلامی هستند که البته عواملی ثانوی موجب عدم حضور ایشان در پای صندوقهای رای شده است. لذا مبتنی بر نکته سنجی رهبر معظم انقلاب اسلامی: «نه این‌که اگر عده‌ی زیادی شرکت نکردند، این‌ها به نظام «نه» گفته‌اند؛ به‌هیچ‌وجه این‌طوری نیست. آن‌هایی که به‌خاطر «نه» گفتنِ به نظام نمی‌آیند، درصد خیلی کمی‌اند. یک‌عده به‌خاطر بی‌حالی نمی‌آیند؛ یک‌عده به‌خاطر بی‌حوصلگی نمی‌آیند؛ یک‌عده روز جمعه کار دیگری دارند و نمی‌آیند؛ این‌ها را شما راه بیندازید. والّا کسانی‌که معتقد به نظام و قانون اساسی نیستند و دلشان برای بیگانگان و نفوذ آن‌ها پر می‌زند و منتظر آمدن بیگانگان هستند، درصد بسیار کمی‌اند.»(5/3/84)
البته اقلیتی نیز ممکن است یافت شود که با اصل نظام اسلامی مخالف بوده و در صف معاندین نظام قرار می‌گیرند. کسانی که آمال و آرزوهای خود را در وابستگی به استکبار جهانی و شکل گیری نظام‌های سیاسی سکولار غربی دنبال می‌کنند که هر نوع تلاش برای همراه سازی آنها جز صرف هزینه، نتیجه ‌ای به همراه نخواهد داشت.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر