نگاه به پدیده انتشار سخنان ظریف، از زاویه ای دیگر
بهرام گل زاده روزنامه نگار و مشاور رسانه در یادداشتی به ماجرای انتشار فایل صوتی مصاحبه وزیر امور خارجه پرداخته است.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ بهرام گل زاده روزنامه نگار و مشاور رسانه در یادداشتی به ماجرای انتشار فایل صوتی مصاحبه وزیر امور خارجه پرداخته است.
در باره محتوای سخنان منتشر شده محمدجواد ظریف، که گفته شده، گفت وگویی رسانه ای نبوده بلکه با ابتکار دولت، جمع آوری دانسته های وزیران دولت در قالب تاریخ شفاهی بوده، حرف و حدیث و تحلیل های زیادی شده است.
در این که آیا انتشار این سخنان، غیرقانونی و بر یا مغایر با امنیت ملی و منافع ملی بوده و اینکه چه کسانی از عمومی شدن آن سود یا فکر می کنند که سود خواهند برد، هم بحث های حقوقی و سیاسی و امنیتی متنوعی می توان داشت که در مکان و زمان خود در حد بضاعت به آن خواهم پرداخت.
اما می خواهم از زاویه ای دیگر به این پدیده سیاسی هم نگاهی داشته باشم کخ "آیا انتشار این سخنان و نظرات و تحلیل های ظریف و یا به تعبیری گفتگو برای ثبت در گنجینه تاریخ شفاهی ایران، معلول چیست؟
برای تبادر بیشتر به ذهن، می گویم آیا این اتفاق و پدیده ی سیاسی، معلول محدودیت و کنترل غیرطبیعی، غیر مصلحت جویانه و اعمال سانسور رسانه ای و به ناچار خود سانسوری در میان قلم به دستان و متولیان رسانه ها نیست؟
همه کم و بیش می دانیم که در آن سوی دنیا و غرب مدرن، لیبرال و پایبند به لوازم دموگراسی، با وجود نهادینه بودن آزادی کامل رسانه و روزنامه نگاری و اطلاع رسانی و استحکام ریشه دیپلماسی عمومی، به عنوان قویترین و مطمئن ترین ناظر مردمی بر رفتار و عمل سیاسی و اجتماعی مسئولان و دستگاههای دولتی و حکومتی، به ندرت دیده شده که اسرار مهمی که ارتباط مستقیم و نهادمند با امنیت و منافع ملی یک کشور دارد، غیرمسئولانه توسط یک رسانه عمومی و حتا خصوصی منتشر شود.
در این کشورهای مورد بحث، منافع ملی و امنیت ملی، هم برای حکومت ها و دولت ها و هم مردم و رسانه های غیرحکومتی و عمومی، یک اصل نهادینه شده و قرارداد نا نوشته است و قانون و دستگاه قضایی مستقل هم ضامن این امر است.
معمول این است که در دو صورت و تحت شرایطی، برخی اسرار مرتبط با منافع ملی یک کشور، منتشر می شود.
نخست اینکه انتشار آن سند یا اسرار، توسط رسانه ناظر بر خلاف آنچه که ممکن است تصور شود، اتفاقا توسط افکار عمومی به نفع منافع ملی تعریف و نشر آن، به شفافیت بیشتر امور منتهی می شود.
دوم اینکه نهادهای مسئول، به عنوان مثال وزارت امور خارجه آن کشورها، بر اساس یک سنت دیرینه و نهادینه، در شرایط و زمانی خاص، اسناد محرمانه داخلی و خارجی را رسما منتشر می نماید که این عمل نیز دلایل و فواید فراوانی دارد که در اینجا محل بحث ما نیست.
با این توضیح خواستم به این نتیجه متطقی و عقلایی رهنمون شویم که انتشار چنین اخباری، آیا معمول کنترل غیرمعمول و محدودیت و سانسور سیستماتیک مطبوعات، و حتی آزادی محدود و متوسط و مصلحتی رسانه ای به بهانه امنیت ملی، و هر دلیل دیگر، نیست؟
آیا اگر آزادی کافی و استاندارد رسانه ای در کشور داشتیم، و رسانه به عنوان چشم ناظر حکومت و مردم، به صورت متناوب و نهادینه در انتشار اخبار و تحلیل و تفسیر، ناچار به خودسانسوری نبود و با لحاظ منافع ملی و امنیت ملی و مصلحت مردم و جامعه، خبرسانی می کرد، امروز شاهد چنین پدیده ای نبودیم که انتشار خبری، (غیرقاونی یا قانونی) اینگونه معادلات سیاسی و اجتماعی را به هم بریزد و موجب سواستفاده داخلی و خارجی شود.
اگر رسانه ها و نشریات و اصحاب رسانه، بر اساس ماموریت و مسئولیت حرفه ای، از زبان مردم و با زبان رسانه به این تحلیل های مرتبط با امنیت و منافع و توسعه ملی می پرداخت، اصلح تر و بهتر نبود؟ و موجب تلطیف و عادی سازی موضوعات سیاسی اجتماعی مهم داخلی و خارجی نمی شد؟