آیا شما به حسین شریعتمداری رای می دهید؟
محسن مهدیان نوشت: فرض کنید شماحسین شریعتمداری یا هرکس دیگری را اصلح بدانید. آیا به او رای می دهید؟ احتمالا می گوئید چه مثال خنده داری. شریعتمداری که نامزدنشده. پس بحث سر کسانی ست که وارد رقابت شدند.
به گزارش دیده بان ایران؛ محسن مهدیان، معاون خبرگزاری فارس با انتشار یادداشتی درباره انتخاب اصلح در بین جریان انقلابی نوشت:
هشتگ خوبی اخیرا ترند شد که مزه یک رنگی و وحدت می دهد: #همه_یکی_هستیم. اصل شکلگیری این هشتگ را باید به فال نیک گرفت. وحدت در کمترین حالت کمک می کند گزینه نزدیک به اصلح به قدرت برسد و در بیشنیه ثمر نتیجه اش قدرت اجتماعی و مردمی برای رئیس جمهور بعدی است.
اما این قاعده چطور با چالش اصلح نامقبول و صالح مقبول جمع و عملیاتی می شود؟ چطوری می شود که همه یکی شویم و اصلح انتخاب شد؟
واقعیت اینست که همواره ملاک انتخاب، اصلح است و تغییر نمی کند ودوگانه اصلح نامقبول و صالح مقبول غلط است. مگر ممکن است کسی بگوید من به صالح رای می دهم؟ هرکس نامزد خودرا اصلح می داند. یاچه کسی است که بگوید من به اصلح نامقبول رای می دهم؟ خب هرکس نامزد خودرا مقبول می داند.
پس چالش و اختلاف کجاست؟ اختلاف نیست. سودبرداشت است. البته سوبرداشتی که باعث می شود در بزنگاه ها دچار خطای تشخیص و خطای تصمیم شویم.
هرکس وظیفه دارد به نامزد اصلح رای دهد؛ بنابرین وظیفه داریم آنکس را که اصلح می دانیم مقبول کنیم. بنابراین معیار انتخاب اصلح است. اما اصلح نسبی است و در نسبت زمین رقابت تعیین می شود.
فرض کنید شماحسین شریعتمداری یا هرکس دیگری را اصلح بدانید. آیا به او رای می دهید؟ احتمالا می گوئید چه مثال خنده داری. شریعتمداری که نامزدنشده. پس بحث سر کسانی ست که وارد رقابت شدند.
حالا فرض کنید عباس آقا پیرمرد محله شما که عارف و عالم و جهادی و مدیر و مدبر است نامزد شده و اتفاقا از سد شورای نگهبان هم به هر دلیل گذشته است. رای می دهید؟
احتمالا می گویید کسی که عباس آقا را نمی شناسد و رقابتی بین عباس آقا و نامزد حریف نیست. بله حق گفتید.
البته بماند که اگر دقیق تر شویم کسی که شناخته شده نیست اساسا اصلح نیست. چون همین که جامعه او را نمی شناسد یعنی در بزنگاه های لازم در میانه میدان نبوده است. چنین فردی صلاحیت لازم برای حضور در قدرت ندارد. چون یا محافظه کار بوده یا ناآشنا یا نسبت به مسائل کشور بی اعتنا بوده است. مگر ممکن است خواص بود و در بزنگاه های جمهوری اسلامی ساکت ماند؟آنهم در عصر شبکه؟!
حالا فرض کنید شناخته شده هم باشد اما در یک زمان از انتخابات به این نتیجه میرسید که رقابت اصلی بین دو نامزد دیگر است. دو نامزدی که یکی به تعبیر شما صالح و دیگری نامزد ناصلح است. اینجا چه میکنید؟
نامزد اصلح را باید همواره در نسبت رقابت اصلی انتخاب کرد. برای همین اگر نامزد مورد علاقه شما به میدان نیاید شما بازهم در بدترین حالت بین بد و بدتر رای می دهید.
بنابرین انتخاب اصلح یکبار در نسبت کسانی است که قانونا وارد انتخابات شدند. یک بار در نسبت کسانی که اجمالا شناخته شده اند. و در نهایت یکبار در نسبت کسانی که در نقطه نهایی رقابت اصلی قرار دارند.
در حقیقت من و شما همه تلاش مان را برای تبلیغ و معرفی نامزد اصلح می کنیم. اما در یک مقطع عقلا و عرفا و تحقیقا به این نتیجه می رسیم تبلیغ بیشتر موجب نمی شود تغییر چندانی در سبد رای حاصل شود. لذا نامزد مورد علاقه ما اساسا در معرض رقابت واقعی و اصلی نیست. طبیعی است که باید در نسبت شرایط جدید، اصلح را انتخاب کرد. بنابراین آنجا نیز انتخاب اصلح است نه صالح.
توجه کنیم که اگر در این شرایط بازهم اصرار به موضع قبلی داشته باشیم، در اصل بجای اصلح به ناصلح رای دادیم.
یک خطای دامنه دار برای برخی، همین دوگانه تکلیف و نتیجه است. فراموش نکنیم که ما ماموربه تکلیف هستیم اما توجه به نتیجه درون تکلیف است نه خارج آن. یعنی باید نتیجه را ارزیابی کرد و متناسب با آن تکلیف را طراحی و انجام داد.
خلاصه و کوتاه باید چه کرد؟
هرکس را اصلح می دانیم باید تلاش کنیم شناخته شود تا وارد رقابت اصلی با رقیب شود. اگر موفق شدیم که الحمدالله؛ اگرنه باید اصلح را در میان رقبای اصلی تشخیص دهیم. از این جهت باید مراقبت نمود برای تبلیغ نامزد اصلح به تخریب رقبای هم جبهه ای نپردازیم که اگر آرایش صحنه تغییر کرد، هزینه اش زخمی شدن نامزد اصلی و متصلب شدن در موضع قبلی مان نباشد.
حالا ممکن است بگوئیم از کجا باید متوجه شد که رقابت اصلی بین کدام دو نامزد است؟ این سوال ثانوی است و نیازمند یک توافق عرفی بین نامزد ها است که اگر منطق بحث را پذیریفتند سر مکانیزم آن از طریق نظرسنجی های معتبر و مورد توافق، اقدام کنند.همین.