نامه غافلگیرکننده آیتالله خمینی درباره یک برنامه رادیویی/ بازنشر یک یادداشت قدیمی به بهانه درگذشت نویسنده سریال اوشین
ماجرا به یک برنامه رادیویی در ۸ بهمن۶۷ روز تولد حضرت زهرا که روز زن بود مربوط میشد. در بخشی از برنامه تهیهکننده گزارش از خانمها درباره الگوی زنان ایرانی میپرسید. در میان جوابهایی که همه حضرت زهرا را معرفی میکردند یکی گفته بود الگوی زن ایرانی اوشین است. گویا وقتی گزارشگر گفته بود باید حضرت زهرا الگو باشد او دوباره تاکید کرد که الگوی امروز اوشین است.
به گزارش دیده بان ایران؛ ماجرا به یک برنامه رادیویی در ۸ بهمن۶۷ روز تولد حضرت زهرا که روز زن بود مربوط میشد. در بخشی از برنامه تهیهکننده گزارش از خانمها درباره الگوی زنان ایرانی میپرسید. در میان جوابهایی که همه حضرت زهرا را معرفی میکردند یکی گفته بود الگوی زن ایرانی اوشین است. گویا وقتی گزارشگر گفته بود باید حضرت زهرا الگو باشد او دوباره تاکید کرد که الگوی امروز اوشین است.
اوشین شخصیت اول یک سریال معروف ژاپنی به نام سالهای دور از خانه است. داستان دخترکی که از بچگی تا بزرگسالیاش فلاکتهای فراوانی کشید اما مصمم با بیچارگیهایش مبارزه کرد و موفقیتهایی هم بهدست آورد. پخش سریال در ایران همزمان است با سختشدن زندگی در سایه جنگ. در سالهایی که صفهای طولانی برای نفت و…، زندگی کوپنی و سختیهای بسیار، گریبان خانوادههای ایرانی را گرفته بود.
این سریال تنها محبوب مردم نبود که گویا مسوولین کشور هم به آن علاقه داشتند. در خاطرات هاشمی رفسنجانی اشاره شده که سریال را میدیده است و آنطور که آقای خامنهای از قول احمد خمینی میگوید، امام نیز مرتب این سریال را میدیده است و آقای خامنهای میگوید این سریال؛ «همه را جذب کرد… چون زندگی که آن شخص در فیلم دارد و آن کاری که او دارد میکند، درست مطابق با واقع است.»(۲۸مهر۷۰، دیدار با نویسندگان)
این محبوبیت که میتوانست برای صداوسیماییها موفقیتی بزرگ محسوب شود به ناگاه به یک کابوس تبدیل شد امام خمینی در واکنش به پخش گزارشی که دیده بود. نامه نوشت؛ نامه آیتالله خمینی غافلگیرکننده بود؛ بهویژه این بخش: «درصورتیکه ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهینکننده محکوم به اعدام است.»
امام نوشته بود: «فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج میگردد، و دستاندرکاران آن تعزیر خواهند شد.» و در انتهای نامه آمده بود: «اگر بار دیگر از اینگونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسئولین بالای صداوسیما خواهد شد. البته در تمامی زمینهها قوه قضاییه اقدام مینماید.»(صحیفه امام،ج۲۱،ص۲۵۱)
قوه قضاییه با سرعتی شگفتآور ماجرا را پی گرفت. به روایت محمد هاشمی مدیر وقت صداوسیما: «دادستان هم پنج، شش نفر از کارکنان را احضار کرد… احکامشان را هم همان روز صادر کردند که انفصال از خدمت، زندان، تعزیر و جریمه بود.» آنها را روانه زندان قصر کردند. با رایزنیهای فراوان، موسوی اردبیلی روز ۱۲ بهمن برای امام نامه نوشت تا آنها را عفو کند و با عفو امام آزاد شدند.
اما نکته اینجاست: حرفی که آن مصاحبهشونده مطرح کرده است همان نتیجهایست که ظاهرا هدف از پخش این سریال و نشاندادن الگویی از سختکوشی برای ایرانیان بوده است. گاه حاکمان از نتیجه کاری ناراضی به نظر میرسند که آن نتیجه، محصول عملکرد خودشان است.
دعاگو عضو شورای سرپرستی صداوسیما درباره این سریال میگوید: «وقتی صداوسیما این سریال را تهیه کرد، تغییراتی در اصل فیلم بهوجود آورد تا برای خانوادههای مسلمان ایرانی جنبه بدآموزی نداشته باشد، برای مثال در فیلم صحنه شنای اوشین با لباس مخصوص یا مجالسی نشان داده شده بود که صحیح نبود به نمایش درآیند. ما این سریال را کنترل کردیم و سپس به نمایش درآوردیم تا مردم از جنبههای آموزنده آن استفاده کنند.» دعاگو با اشاره به برخورد امام با ماجرای گزارش رادیو میگوید: «الحمدلله از آن تاریخ به بعد دیگر چنین موردی برای صداوسیما پیش نیامد.»
حقیقت این است که الگوها با کار هنری خلق میشوند نه با دستور و سخنرانی. قدرتهای بزرگ جهانی نیز کار خود را با فرهنگ پیش میبرند.
فیلمهایی میسازند که ناگزیر از پخش آن هستیم و دلخوش به اینکه برخی صحنههایش را حذف کردهایم. فوتبال اروپا به مثابه یک فرهنگ چنان جایگاهی یافته که نه تنها ناچار هستیم مسابقات تیمهایشان را که اغلب نام شهرهایشان را با خود دارند پخش کنیم که جذابترین برنامهها را نیز درباره حواشی لیگهایشان تولید میکنیم و چند بار در هفته پخش میکنیم. این قدرت فرهنگی است که رهبر جمهوری اسلامی را نیز به این گله و شکایت میرساند که؛ «بچههای ما – نوههای بنده – اسم بازیکنان و ستارههای فوتبال دنیا را خیلی خوب بلدند، یکییکی همینطور مکرر اسم اینها را میآورند؛ این طرفدار این است، آن طرفدار آن است، لباس نمیدانم فلان تیم فرنگی را این میپوشد، آن یکی لباس تیم دیگر را میپوشد، اما اسم مثلا فرض کنید که فلان دانشمند معاصر خودشان را نمیشناسند؛ اسم بیاوری نمیشناسند کیست.»(۱۹آذر۹۲، در دیدار با شورای عالی انقلاب فرهنگی)
– سخنان محمد هاشمی از مصاحبهاش با تاریخ ایرانی و سخنان دعاگو از مصاحبه با سایت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها است.