سیدمحمد بطحایی: به دانش آموزان در مدارس، ایستادن جلوی ظالم را یاد نمی دهند!/ آموزش و پرورش مسئله اول مردم نیست
به گفته بطحایی، دستگیری از مظلوم، ایستادن جلوی ظالم، انجام کار خیر و... از جمله مواردی است که در جوامع پیشرفته و در حال توسعه مورد تاکید و تعلیم قرار میگیرند اما متاسفانه در نظام آموزش و پرورش ما مورد غفلت واقع میشوند. این در حالی است که در آموزههای دینی ما این موارد پیشبینی شده و دائماً به انجام وظایف اجتماعی تاکید شده است.
به گزارش دیده بان ایران؛ ماههای پیش رو که ماههای برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و مباحث سیاسی و اقتصادی است، ایامی است که کاندیداهای انتخابات به بیان اهداف و برنامهها میپردازند، اما در این ایام میتوان پیشبینی کرد که آموزش و فرهنگ و به صورت خاصتر آموزش و پرورش مورد کمتوجهی قرار خواهد گرفت و از دیدها پنهان خواهد ماند. با این شرایط به نظر میرسد لازم است تا در مناظرههای انتخاباتی و بررسی برنامههای کاندیداها، این سؤال مهم مطرح شود که «چگونه فرهنگ و آموزش به معنای عام و آموزش و پرورش به معنای اخص میخواهد چرخش از حافظهمحوری به مهارتمحوری در نظام آموزش و پرورش انجام دهد؟ و دولت منتخب چگونه میتواند متعهد شود در سال 1404 که عمرش به پایان میرسد، به مردم پاسخگو باشد و توضیح دهد که توانستم این چرخش استراتژیک را انجام دهم؟»
اینها بخشی از اظهارات «سیدمحمد بطحایی» وزیر سابق آموزش و پرورش در گفتوگو با کیهان است. به عقیده وی، آموزش و پرورش از مشکلات عدیدهای رنج میبرد که اگر آنها را به ترتیب اولویت دستهبندی کنیم، «معیشت و شایستگی معلمها»، «اولویت نبودن آموزش و پرورش در جامعه و بین مردم» و «فقدان نگاه مهارت محور در آموزش و پرورش» سه مشکل اساسی نظام آموزش و پرورش کشور هستند که نیازمند توجه کاندیداهای ریاستجمهوری در انتخابات پیش رو و نهایتاً دولت منتخب است.
بطحایی در تشریح نخستین مشکل بزرگ و مزمن آموزش و پرورش گفت: ما در آموزش و پرورش مسائلی داریم که تبدیل به درد مزمن شدهاند و سی، چهل سال است که این مشکلات در آموزش و پرورش وجود دارند. بنده خاطرم است که از سالهای آغازین خدمتم در اوایل دهه 60 مسئله معیشت معلمان مطرح بود، و در ایامی هم که به عنوان وزیر خدمت کردم این مشکل روی میز بود! و همچنان باقی است. اگر چه این مشکل اصلیترین مسئله آموزش و پرورش نیست اما زیربنای حل بسیاری از مشکلات در آموزش و پرورش است. معلم تا زمانی که درد معیشت داشته باشد نمیتواند به تحول فکر کند، هر چقدر هم بخواهد اما نمیتواند.
وی افزود: مقایسه شرایط کنونی با سی، چهل سال گذشته نشان میدهد حتی میزان درد معیشت معلمان متفاوت بوده و هر چه به جلو میآییم این درد حادتر میشود. اکنون عرصه به اندازهای به معلم تنگ شده که نمیتواند رسالت تحولی خودش را به سرانجام مطلوب برساند.
بطحایی با تاکید به لزوم توجه به شایستگی معلمها ادامه داد: در کنار معیشت باید به شایستگی معلمان نیز توجه شود. معلمان ما باید دانشها، مهارتها و توانایی لازم را برای تحول در آموزش و پرورش به دست آورند. در حال حاضر موضوع شایستگی یکی از ضعفهای اساسی در آموزش و پرورش است. متاسفانه درد معیشت سبب شده تا معلم نتواند به دنبال افزایش شایستگیاش باشد. به عبارت دیگر دلش به کارش گرم نیست.
وزیر سابق آموزش و پرورش بیان کرد: معلم ما نباید به فکر شغل دوم و سوم باشد، در چنین زمانی معلم میتواند فرصت مطالعاتی و مهارتهای نوین را کسب کند. معلم را نباید به مانند کارمند بخش دولتی دید. معلم توقع ندارد حقوق نجومی دریافت کند بلکه حرفش این است که اندازهای به من پرداخت کنید که من بتوانم با تمام انرژی برای تعلیم و تربیت دانشآموزان وقت بگذارم. بطحایی با ابراز تاسف از وضعیت اقتصادی معلمها، خاطرنشان کرد: متاسفانه امروز معلمها برای گذران زندگی مشاغلی را انجام میدهند که هیچ تناسبی با شغل اصلی آنها ندارد و این زیبنده قشر زحمت کش و موثر فرهنگیان نیست.
وی در ادامه با اشاره به دومین مشکل آموزش و پرورش گفت: از دیگر سو با توجه به مقتضیات زمانه، اگر بخواهیم مشکلات آموزش و پرورش را اولویتبندی کنیم دومین مشکل این است که آموزش و پرورش مسئله اول جامعه و مردم نیست. بررسیها نشان میدهد اهمیتی که خانوادهها به تعلیم و تربیت فرزندانشان میدهند نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است؛ در شرایطی که مردم تابع سیاستهای سیاستگذاران هستند، متاسفانه آموزش و پرورش مسئله اول سیاستگذاران هم نیست و این یکی از مهمترین عواملی است که آموزش و پرورش مسئله اول جامعه و مردم نیست.
وزیر سابق آموزش و پرورش ادامه داد: علت دیگری که موجب این کم اهمیتی شده است، اقدامهای نظام آموزشی و پرورشی کشور است. امروزه خانوادهها به این نتیجه رسیدهاند که مدرسه پاسخگوی تمام نیازهای آموزشی و پرورشی فرزندانشان نیست. به عنوان نمونه از مدرسه انتظار است که راه و روش زندگی کردن را به دانشآموزان بیاموزد، یا، آموزشهای مرتبط با زیست مجازی برای در امان ماندن از آسیبهای فضای مجازی را آموزش دهد. متاسفانه بچههای ما این موارد را آموزش نمیبینند، البته نباید نقش سوء مدیریت فضای مجازی کشور را نادیده گرفت.
وی افزود: دانشآموزان تشنه یادگیری هستند. همانطور که آموزش درباره عبور از یک خیابان شلوغ برای در امان ماندن از حوادث بااهمیت است، آموزش درباره نحوه استفاده صحیح از فضای مجازی برای در امان ماندن از آسیبهای این فضا ضروری است. با این حال فرزندان ما هنوز آنطور که باید نحوه صحیح زیست مجازی را آموزش ندیدهاند؛ بخشی از عوامل نارساییها و ناهنجاریهای اجتماعی در حوزه کودکان و نوجوانان ناشی از نبود آموزش کافی است. دانشآموزان تهدیداتی را که ممکن است آنها را درمعرض خطر قرار دهند نمیشناسند. در نتیجه زمانی که خانواده چنین مسائلی را میبیند که فرزندش آموزشهای ضروری مرتبط با زندگی را فرا نمیگیرد، به آموزش و پرورش اهمیت نمیدهد و این مسئله اولش نخواهد بود. به تعبیر عامیانه، مدرسه را یک محیط بیخاصیت میپندارد.
بطحایی که در دوران حضورش در وزارت آموزش و پرورش، بر روی مهارت محور کردن نظام تعلیم و تربیت کشور تاکید داشت، در ادامه گفتوگو با اشاره به وضعیت موجود نظام آموزش و پرورش، گفت: در حال حاضر و در نگاه خوشبینانه، مدرسه محلی است که دانشآموزان مقداری علم یاد میگیرند، مقداری فرمول و معادلات را حفظ میکنند. در چنین شرایطی اگر دانشآموزی نخواهد و یا نتواند در سطوح آکادمیک ادامه تحصیل دهد آیا میتواند وارد بازار کار شود؟ فقدان آموزشهای مهارت محور در آموزش و پرورش مشهود است، در حالی که اگر دانشآموزان در کنار فراگیری علم یک مهارت را بیاموزند، در آینده میتوانند با تقویت این مهارت یک کسب و کار راهاندازی کنند و یا یک شغل به دست آورند؛ نگاه واقع بینانه به مشکلات امروز کشور که یکی از مهمترین آنها بیکاری است، لزوم وجود آموزشهای مهارت محور در نظام آموزش و پرورش را دوچندان میکند. بنابراین سومین مسئله جدی آموزش و پرورش مهارت محور نبودن مدارس است.
وی با تبیین نگاه اسلام به تعلیم و تربیت اظهار داشت: دین اسلام تاکید دارد که دانشآموزان با فرهنگ اشتغال و کسب روزی حلال در جامعه آشنا شوند. نگاهی به کشورهای مختلف نشان میدهد که نظام آموزشی به گونهای دانشآموزان را تربیت میکند که بیکاری برای آنها یک ضدارزش باشد، در نتیجه دانشآموز به دنبال این است که یک فعالیت موثر و مفید را انجام دهد. به همین دلیل است که در کشورهای موفق صرف کسب نمره قابل قبول در کنکور نمیتوانید وارد دانشگاه شوید و باید در بخش مسئولیت اجتماعی نیز نمره قبولی کسب کنید. در نتیجه دانشآموز باید در یک مرکز خیریه، یا خانه سالمندان یا یک نهاد مردمی به انجام فعالیت بپردازد و پس از یک دوره مثلا 6 ماهه با ارائه کارنامه مربوط به وظایف مسئولیت اجتماعی، مجوز ورود به سطح اکادمیک را کسب کند.
به گفته بطحایی، دستگیری از مظلوم، ایستادن جلوی ظالم، انجام کار خیر و... از جمله مواردی است که در جوامع پیشرفته و در حال توسعه مورد تاکید و تعلیم قرار میگیرند اما متاسفانه در نظام آموزش و پرورش ما مورد غفلت واقع میشوند. این در حالی است که در آموزههای دینی ما این موارد پیشبینی شده و دائماً به انجام وظایف اجتماعی تاکید شده است.
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: بنابراین زمانی که صحبت از مهارت میکنیم صرفاً مهارتهای مرتبط با اشتغال مورد تاکید نیستند، بلکه مهارتهای اجتماعی و مسئولیتپذیری از جمله مهارتهایی است که لازم است دانشآموزان فراگیرند. البته لازم به ذکر است که در سند تحول بنیادین به آموزش و یادگیری یک مهارت منتج به اشتغال تاکید شده است اما نباید از مهارتهای اجتماعی و زندگی در خانواده غافل شد. وی با انتقاد از فقدان رویکرد و نگاه مهارت محور در آموزش و پرورش بیان کرد: امروز متاسفانه دانشآموزان پس از گذراندن 12 سال از عمر خود در مدارس همچنان با مهارتهای تشکیل زندگی، مهارتهای اقتصادی و مهارتهای اجتماعی بیگانه هستند. بچههای ما متاسفانه پس از فارغالتحصیلی از مدرسه مهارتهای زندگی در اجتماع را بلد نیستند و با جامعه غریبه هستند. شرایط امروز به مانند این است که دانشآموزان پس از 12 سال از یک زندان آزاد شدهاند و پس از ورود به جامعه نمیدانند چگونه باید خرید کنند، چگونه باید با افراد ارتباط بگیرند، چگونه باید در خانواده یک گوشه کار را بگیرند و مصداقهای متعدد دیگر که بیان این موارد درد ما را
بیشتر میکند.
یک پیشنهاد و یک مطالبه از کاندیداها
وزیر سابق آموزش و پرورش در واکنش به این پیشنهاد که «با توجه به فقدان نگاه مهارت محور در آموزش و پرورش، همانند آموزش و پرورش پس از انقلاب که برای افزایش سواد در اقشار مختلف کشور سازمان نهضت سوادآموزی را ایجاد کرد، امروز برای افزایش سطح مهارت در نظام آموزش و پرورش نیازمند سازمان نهضت مهارت آموزی هستیم»، بیان کرد: این پیشنهاد هوشمندانهای است که البته باید شمولیتش به اندازه کل نظام آموزش و پرورش باشد و نه یک جزء کوچک. بررسیها نشان میدهد که کشورهای دیگر به این سمت حرکت کردهاند و مدارس را به سمتی سوق دادهاند که دانشآموزان پس از فارغالتحصیلی با سبدی از مهارتها خارج شوند. این در حالی است که سبد دانشآموزان ما شامل محفوظات است. به تعبیر سند تحول بنیادین این چرخش که محفوظات را تبدیل به مهارت کنیم نیازمند یک عزم جدی است که گام اول را باید دولت بردارد.
بطحایی خاطرنشان کرد: بنابراین در ایامی که ایام انتخابات ریاستجمهوری و ارائه برنامههای کاندیداها است باید در مناظرههای انتخاباتی و بررسی برنامههای کاندیداها، این سؤال مهم مطرح شود که «چگونه فرهنگ و آموزش به معنای عام و آموزش و پرورش به معنای اخص میخواهد چرخش از حافظهمحوری به مهارتمحوری در نظام آموزش و پرورش را انجام دهد؟ و دولت 1400 چگونه میتواند متعهد شود در سال 1404 که عمرش به پایان میرسد، به مردم پاسخگو باشد و توضیح دهد که من توانستم این چرخش استراتژیک را انجام دهم؟» وی اظهارداشت: در پایان باید این نکته را عرض کنم که روزنامه کیهان جزو معدود رسانههایی است که حواسش به فرهنگ و آموزش است و این برخلاف رسانههای دیگر است که در سیاست غرق شدهاند. این نگاه جای تقدیر دارد.