محمد سلامتی: انتخابات ۱۴۰۰ برای اصلاحطلبان حیثیتی است
محمد سلامتی گفت: قهر با صندوق رأی یعنی بیاعتمادی به سازوکار انتخاباتی. یکی از عوامل بیاعتمادی به سازوکار انتخابات و شاید مهمترین آنها نبود امکان حضور عناصر مورد نظر همه سلایق در عرصه رقابتهای انتخاباتی با استفاده از ابزار نظارت استصوابی است. لذا در درجه اول برای بالا بردن آرا این مشکل باید حل شود.
به گزارش دیده بان ایران؛ انتخابات ۱۴۰۰ در حالی از راه میرسد که کشور شرایط مناسبی را تجربه نمیکند. ایران در روزهای باقی مانده تا خرداد ۱۴۰۰، شرایط خاصی دارد واین وضعیت بر به سامان رسیدن یا نابسامان ماندن اوضاع تاثیرگذار خواهد بود. شرایطی که شاید بتوان به سبب آن بتوان انتخابات ۱۴۰۰ را مهم ترین انتخابات برگزارشده در پایان قرن دانست.
محمد سلامتی، فعال سیاسی و دبیرکل سازمان مجاهدین، درباره وضعیت کلی فضای سیاسی و اجتماعی در سال منتهی به انتخابات به پرسشهای طرحشده پاسخ میگوید.
***
*آیا بر اساس شرایط موجود کشور میتوان انتخابات ۱۴۰۰ را نسبت به دو انتخابات قبلی ریاستجمهوری در دهه ۹۰ مهمتر دانست؟
شرایط کنونی کشور شرایط مناسبی نیست. از یک سو تحریمهای همهجانبه زندگی اقتصادی و معیشتی مردم را تحت فشار قرار داده و از سوی دیگر ویروس کرونا با تمام توان، با به تعطیلی کشاندن برخی کسبوکارها، این فشار را تشدید کرده است. این اتفاقات از یک طرف و از طرف دیگر سوءمدیریتها، سوءتدبیر و بیعدالتی نیز بسیاری از افراد را کلافه کرده است. علاوه بر این روند انتخابات مجلس یازدهم و مخصوصاً رد صلاحیتها به بیاعتمادی عمومی دامن زده است. چنین وضعیتی ممکن است بیمیلی مردم برای شرکت در انتخابات را تداعی کند. اما این مسائل چیزی از اهمیت انتخابات کم نمیکند. اهمیت انتخابات ۱۴۰۰ را باید از زاویه دید جناحهای مختلف در داخل که به نمایندگی از قشرهای گوناگون در عرصه سیاسی حضور پیدا میکنند و نیز نگاه خارجیها، جداگانه ارزیابی کرد. چون هر کدام شرایط خاص خود را داشته و اهداف خود را پی میگیرند. به نظر من، اصلاحطلبان چون بعد از موفقیتهای انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲، انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۹۴ و انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال ۱۳۹۶ در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال گذشته (اسفندماه ۱۳۹۸) موفقیت کسب نکردند، انتخابات آینده برایشان مهم و حیثیتی است.
اما از زاویه دید اصولگرایان انتخابات آینده میتواند بهترین موقعیت برای یکدست کردن حاکمیت باشد؛ آنها آرزو میکنند استقبال از انتخابات مثل سال گذشته در حداقل باقی بماند چون فقط در چنین وضعیتی آنها امید به موفقیت دارند.
وجهه نظام جمهوری اسلامی ایران با حمایت اکثریت مردم مرتبط است
بیتردید وجهه نظام جمهوری اسلامی ایران با حمایت اکثریت مردم مرتبط است و این حمایت به صورت حضور حداکثری در انتخابات تجلی پیدا میکند. در اینجا باید به این موضوع اشاره کنیم که نباید برای توجیه حضور حداقلی، برخی از کشورهای پیشرفته را مثال زد و گفت که در آنجا هم حضور در انتخابات حداقلی است. در آنجا بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسیشان تقریباً حل شده است، به همین خاطر مواضع احزاب به مرور زمان به هم نزدیک شده است. بنابراین هر حزبی که پیروز انتخابات شود اثر سرنوشتساز و مهمی در جامعه به جا نمیگذارد. از این رو بسیاری از شهروندان به جز در موارد بسیار معدود، انگیزهای قوی برای حضور در پای صندوقهای رأی ندارند. اما همین که بنا بر دلایلی مواضع احزاب از هم فاصله زیادی بگیرد و حساسیتبرانگیز شود، مثل انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا، آنگاه شرکت در انتخابات حداکثری میشود؛ اما در ایران که هنوز چنین شرایطی فراهم نشده است. حضور حداکثری مردم در انتخابات یک ضرورت است و فقط با این کار میتوان جلوی طمع دشمن را گرفت. این وضع با توجه به انتخابات گذشته بسیار حائز اهمیت است. با این وصف از هر زاویه که به انتخابات ریاستجمهوری سال آینده نگاه کنیم، درمییابیم که انتخابات ۱۴۰۰ نسبت به دو انتخابات ریاست جمهوری دهه ۹۰ مهمتر است.
صرف نارضایتی نمیتواند بر فضای انتخاباتی تاثیر منفی بگذارد
*پررنگ شدن نارضایتی در جامعه چقدر میتواند بر فضای انتخاباتی آتی تاثیر منفی بگذارد؟
به نظر من صرف نارضایتی نمیتواند بر فضای انتخاباتی تاثیر منفی بگذارد. مردم وقتی به نظام و مسئولان اعتماد داشته باشند و آنها را دلسوز و از خود بدانند، فشارها را تحمل میکنند و مشکلات را ناشی از احساس بیمسئولیتی آنها نمیبینند. اما اگر نارضایتی ناشی از اهمال، بیعدالتی، نابرابری، فساد و بیاعتنایی به مطالبات مردم باشد، زنگ خطری است که میتواند تبعاتی منفی از جمله کاهش مشارکت در انتخابات داشته باشد. اکنون متاسفانه نارضایتیها دارد هرچه بیشتر به سمت نوع دوم سوق پیدا میکند. از این رو احتمال میرود که فضای انتخاباتی آینده متاثر از این نارضایتی باشد. پس اگر واقعبینانه با آن برخورد نشود، شاید شاهد تکرار انتخابات سال گذشته به لحاظ مشارکت حداقلی باشیم، که نتیجه آن ضربهپذیری بیشتر در مقابل دشمنان است.
*اساساً حکومتها چرا باید نسبت به میزان مشارکت حساس باشند؟
همانطور که پیشتر اشاره کردم، حکومتها نیازی نمیبینند که نسبت به حضور حداکثری مردم در انتخابات از خود حساسیت نشان دهند. بعضی از کشورها از لحاظ تامین مطالبات مردمی در وضع مطلوب و در اشباع به سر میبرند؛ مثلاً در برخی از کشورهای اروپایی در مورد موضوعاتی مثل اشتغال، تورم، تولید و به طور کلی معیشت مردم و حتی مساله ازدواج جوانان مشکل مهمی وجود ندارد که توجه احزاب را جلب کند. آنها از این مسائل عبور کردهاند. علاوه بر این مشکل خارجی حادی هم ندارند که بخواهند پیرامون حل آن برنامههای مختلف ارائه دهند. فقط گاهی مهمترین مسالهشان محیطزیست است. لذا وقتی مشکل خاصی وجود ندارد که نیاز به ارائه راههای گوناگون داشته باشد، مردم هم حساسیتی نسبت به انتخابات از خود بروز نمیدهند و برایشان مهم نیست که کدام حزب قدرت را در دست گیرد و به تبع آن حکومت هم حساسیتی نخواهد داشت. اما کشورهایی که با عدم حضور حداکثری مردم در انتخابات آسیبپذیر میشوند، حکومتهایشان ناگزیر باید نسبت به این رویداد حساس باشند. جمهوری اسلامی ایران، با توجه به موقعیت استراتژیک و مواضع خاص خود، ناگزیر باید اتکای محکمی به اکثریت توده مردم داشته باشد تا بقایش تضمین شود. بنابراین حکومت باید حساسیت ویژهای نسبت به ضرورت حضور حداکثری مردم در انتخابات داشته باشد چون تنها با این حضور است که میتوان به مقاومت در برابر مشکلات و پایداری استحکام آن امیدوار بود. اگر به این مهم توجه نشود، بیتردید نظام به تدریج تضعیف خواهد شد.
کسانی که سلیقهای و بیرویه کاندیداها را رد صلاحیت میکنند، فکر نکنند که به نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت میکنند
*با توجه به اینکه احتمال قهر مردم با صندوق رأی زیاد است، توجه به کدام الزامها میتواند میزان مشارکت را بالا ببرد؟
قهر با صندوق رأی یعنی بیاعتمادی به سازوکار انتخاباتی. یکی از عوامل بیاعتمادی به سازوکار انتخابات و شاید مهمترین آنها نبود امکان حضور عناصر مورد نظر همه سلایق در عرصه رقابتهای انتخاباتی با استفاده از ابزار نظارت استصوابی است. لذا در درجه اول برای بالا بردن آرا این مشکل باید حل شود. کسانی که سلیقهای و بیرویه کاندیداها را رد صلاحیت میکنند، فکر نکنند که به نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت میکنند. درست برعکس، آنها به شکل اساسی و بنیادی به این نظام ضربه میزنند. گاهی نیز ممکن است قهر با صندوق رأی ناشی از ضعف عملکردها باشد. گرچه شاید ظاهراً این عکسالعمل موجه به نظر برسد، اما در واقع در تحلیل نهایی باز هم این امر برمیگردد به جلوگیری از حضور عناصر قابل در عرصه رقابتهای انتخاباتی. بنابراین تدارک یک انتخابات آزاد و به دور از اعمال سلیقه در بررسی صلاحیتها میتواند شرایط مناسب برای بالا بردن آرا را فراهم کند.
حاکمیت از حضور کاندیداهای واقعی همه طیفهای سیاسی استقبال کند
* مشخصاً حاکمیت چطور میتواند در برانگیختن شور انتخاباتی نقشآفرین باشد؟
حکومت باید بکوشد رضایت اکثریت جامعه را جلب کند و اکثریت جامعه یعنی طیف گستردهای از سلیقهها. آنها مطالبات گوناگونی دارند که میخواهند فرد یا افرادی را که از نظرشان بهتر این مطالبات را پیگیری میکنند از طریق انتخابات آزاد تعیین کنند. حکومت وظیفه دارد شرایط این کار را فراهم کند. مردم اگر نظام شاهنشاهی را نخواستند به این خاطر بود که نه فقط شرایط چنین کاری را فراهم نمیکرد بلکه به طرق مختلف سعی میکرد آنهایی را که خود میخواست به عنوان نمایندگان مردم جا بزند. لذا یکی از مناسبترین راهها برای ایجاد شور و نشاط در عرصه رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده این است که حاکمیت از حضور کاندیداهای واقعی همه طیفهای سیاسی استقبال کند.
* گروههای سیاسی چطور میتوانند در فضای انتخاباتی حضوری داغ و موثر داشته باشند؟
در این زمینه همه گروههای سیاسی مثل هم نیستند. اصولگراها عمدتاً نیازی نمیبینند برای تشویق مردم به حضور پای صندوقهای رأی تبلیغ کنند و اصولاً هم این کار را نمیکنند چون درصد رأی آنها مشخص است و رأیدهندگان به آنها ثابت و تقریباً در هر شرایطی با حضور پای صندوقها رأی خود را میدهند. اما این آرا طبق برآوردهایی که از چندین انتخابات گذشته به دست آمده است، کمتر از ۲۰ درصد کل آرای واجدین شرایط است. اما اصلاحطلبان که سخنگوی طیف وسیعی از جامعه اعم از طبقه محروم و متوسط هستند، در صورتی که شرایط مناسب برای حضورشان فراهم شود، انگیزه پیدا میکنند و قادر میشوند آن بخش از بدنه جامعه را که نمایندگیشان را بر عهده گرفتهاند به شرکت در انتخابات ترغیب و مجاب کنند. یکی از عوامل موثر بر شرایط مناسب برای اصلاحطلبان و ایجاد انگیزه در آنها امکان حضور کاندیداهای اصلیشان در رقابتهای انتخاباتی است. این موضوع اگر حل شود، قطعاً فضای انتخاباتی داغتر میشود.
دوستان نزدیک و بعضاً مدیون ایران یا نمیتوانند یا نمیخواهند در کمک به کاهش این فشارها سهیم شوند
*مشارکت حداقلی چه هزینههایی تحمیل خواهد کرد؟
جمهوری اسلامی ایران در شرایط عادی به سر نمیبرد، از همه طرف تحت فشار بوده و همه نوع فشار را دارد تحمل میکند؛ فشار اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی و... کاهش این فشارها به راحتی امکانپذیر نیست. در این زمینه نمیتوان کمترین کمکی از خارج انتظار داشت چون به تعبیر دولتمردان، به علل گوناگون حتی دوستان نزدیک و بعضاً مدیون ما یا نمیتوانند یا نمیخواهند در کمک به کاهش این فشارها سهیم شوند. کسانی که این فشارها را وارد میکنند دوست دارند این فشارها بیمیلی مردم به مشارکت در انتخابات را به دنبال داشته باشد تا مشروعیت نظام زیر سوال برود زیرا این را به معنی نارضایتی اکثریت میدانند. بیتردید وقتی چنین شرایطی حاکم شود آنها هم فشارهای خود را تشدید میکنند. همان چیزی که بارها در میان سخنان رئیس رژیم صهیونیستی شنیده شده و دولتمردان آمریکا را تشویق به ادامه فشار حداکثری کرده است. بنابراین مشارکت حداقلی یعنی پذیرش فشار بیشتر، یعنی اجازه سوءاستفاده دادن بیشتر به دشمنان و جری کردن آنها و نیز مسالهدار کردن اکثریت در داخل. این هزینه کمی نیست که به کشور وارد میشود.
اغلب اصولگراها با قرائتی خاص از انقلاب مواضع خود را بیان میکنند
*به نظر شما برای مردم ناراضی، اصلاحطلب یا اصولگرا فرقی دارد؟
همه جناحها و احزاب و همچنین شخصیتهای وابسته به آنان بدون استثنا پشتوانه مردمی دارند، حالا یکی کمتر یکی بیشتر. اکنون ۲ جناح اصلاحطلب و اصولگرا در عرصه سیاسی حضوری پررنگ دارند. مواضع این ۲ جناح با هم متفاوت است. برخلاف مواضع احزاب در کشورهای دارای مطالبات برآوردهشده که به هم نزدیک شدهاند، در ایران هنوز مواضع جناحها و به تبع آن احزاب به دلیل برآورده نشدن عمدهای از مطالبات مردم، از هم فاصله بسیار دارد. طیف وسیعی از احزاب در جبهه اصلاحطلبان حضور دارند. در این طیف بخشی پیگیر مطالبات کارگران و کشاورزاناند و بخشی پیگیر خواستهای معلمان و استادان و دانشگاهیان و دانشجویان. بخشی نیز دنبال فراهم کردن شرایط مناسب برای تولیدات صنعتی و کشاورزی هستند.
عده قابل ملاحظهای نیز پیگیر مطالبات امروزی طبقه متوسطاند که عبارت است از توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی. اما تقریباً هیچ کدام از این مطالبات در دستور کار اصولگرایان قرار نمیگیرد چون در محدوده دیدگاههای آنها نمیگنجد. اغلب اصولگراها با قرائتی خاص از انقلاب مواضع خود را بیان میکنند. این مواضع برای خیلیها کاربردی مبهم در حل مسائل مربوط به مناسبات اجتماعی دارد. آنچه از اول انقلاب تاکنون میتوان نتیجه گرفت این است که اتخاذ چنین مواضعی به جای «گرهگشایی»، در کار مردم گره انداخته و در نهایت «گرهمحوری» را نمایان ساخته است. ایستادگیهای مکرر در برابر تصویب قوانین مهم و معمول کشور برای تنظیم مناسبات اجتماعی از این دست است که بیانگر اتخاذ مواضع «گره محوری»هاست. وقتی به قوانین مصوب در جمهوری اسلامی ایران نگاه میکنیم، درمییابیم که اکثریت قریب به اتفاق قوانینی که مطابق شرایط روز دنیا و ضروری نظام به تصویب رسیده است پشتوانه قوی خط امامیها و اصلاحطلبان در مقابل مواضع منفی اصولگراها داشته است. این مواضع اصولگرایان به دلیل بهروز نبودن موجب ریزش روزافزون نیروهای آنها شده است. اعتدال و نیمهاعتدال نتیجه این ریزش است. به هر حال بین اصلاحطلب و اصولگرا و مواضع آنها فرق زیادی است. مردم چون مجدانه پیگیر مطالبات خود هستند معمولاً به این تفاوت مواضع اصلاحطلبان و اصولگراها با حساسیت خاصی مینگرند که این حساسیت روزبهروز بیشتر شده و میشود.
فرق اصلاحطلبان و اصولگراها پایدار و همیشگی است
البته سوال شما شاید نتیجه نارضایتی از عملکرد دولت اصولگرای معتدل آقای روحانی و تحت حمایت اصلاحطلبان باشد. در این صورت باید توضیح داد که: اولاً خود این دولت نتیجهی استفاده از نظارت استصوابی است و ثانیاً دولت آقای روحانی یک دولت اصولگرای معتدل است نه اصلاحطلب؛ بنابراین نباید همه عملکرد آن را به پای اصلاحطلبان نوشت. گرچه به دلیل حمایت اصلاحطلبان از دولت به خاطر معذوریتهای آن زمان و اعتماد مردم به مواضع اصلاحطلبان در انتخابات ۹۲ و ۹۶، باید در بخشی از عملکرد دولت اصلاحطلبان را مقصر دانست؛ اما اگر اصلاحطلبان اشتباه هم کرده باشند، اولاً نباید تا ابد هزینه این اشتباه را بپردازند و ثانیاً این اشتباه نمیتواند فرق اساسی بین اصلاحطلبان و اصولگراها را مخدوش کند. در واقع فرق اصلاحطلبان و اصولگراها پایدار و همیشگی است.
منبع: اعتماد آنلاین