حجت الاسلام مفتح: مهندس بازرگان که با آفتابه به اروپا رفته بود در اواخر عمرش به سکولاریزم رسید/ دو خطر سکولاریزم و بی دینی جامعه ما را تهدید می کند
رئیس مرکز اسلامی هامبورگ گفت :اگر بعد از ۴۰ سال افرادی که در این جامعه زندگی می کنند به این نتیجه برسند که دین نتوانست جامعه را اداره کند ممکن است دو خطر سکولاریزم و بی دینی برای جامعه به وجود بیاید و اینجاست که رسالت طلاب علوم دینی سنگینتر است.
به گزارش دیده بان ایران؛ حجت الاسلام والمسلمین محمد هادی مفتح در آیین رونمایی از «رشته فقه السیاسه» که به همت موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) تهران، در محل این موسسه و از طریق فضای مجازی برگزار شد، با اشاره به ضرورت راه اندازی رشته فقه السیاسه، اظهار داشت: هم اکنون در کشور ما بیش از چهل سال است که دین حکومت می کند و در طول این ۱۴۰۰ سالی که از ابتدای اسلام تا امروز گذشته است اسلام به یک معنا حکومت کرده است اما در حقیقت متولیان دین حکومت نکرده اند یعنی از ابتدای خلفای اموی و عباسی تا آخرین آنها که در این منطقه رژیم پهلوی بود همه اینها کسانی بودند که ادعای دینداری داشتند اما علمای دین حاکم نبودند و دین حاکم نبود و اگر کمبود و کسری و خطایی در کار حکومت پیش می آمد کسی از دین طلب نمیکرد و اگر ناکارآمدی بود این ناکارآمدی به پای دین گذاشته نمی شد.
وی افزود: در این چهل سال از حکومت دین در کشور چنانچه ناکارآمدی در باب حکومت و در اداره جامعه پیش بیاید که تا حدودی پیش آمده است این به پای دین گذاشته میشود و خدایی ناکرده اگر این نظام نتواند از عهده اداره جامعه به خوبی بر بیاید و این ناکارآمدی دین در اداره زندگی دنیای مردم در اداره جامعه تثبیت بشود دو تالی فاسد خواهد داشت همان چیزی که در عالم غرب هم اتفاق افتاد.
حجت الاسلام والمسلمین مفتح ابراز داشت: در قرون وسطی دین ده قرن حکومت کرد صاحبان کلیسا و علمای دین مسیحیت حکومت کردند و ناکارآمدی آن اثبات شد یعنی در حدود قرن ۱۷ و ۱۸ معلوم شد که دین مسیحیت نمی تواند از عهده اداره جامعه و اداره زندگی دنیوی مردم بر بیاید؛ حال اگر ناکارآمدی دین اثبات شود چه می شود؟ خب، عدهای از مردم که دین آنها سست است کلا به دین پشت پا میزنند و بی دین می شوند و اعتقادات آنها کاملا از بین می رود و یک بی دینی در جامعه به وجود می آید و افرادی که دینشان قوی بوده و اعتقاداتشان پایدار باشد به سکولاریزم رو میآورند آنها می گویند دین برای آخرت و دنیا برای علم، این اتفاقی است که در کشورهای غربی اتفاق افتاد یعنی بعد از قرون وسطی در قرن ۱۷ و ۱۸ که سیطره کلیسا بر اروپا از بین رفت موج بی دینی و موج سکولاریزم در اروپا و در عالم مسیحیت اتفاق افتاد و الان مسیحیان متدین سکولار هستند و آنهایی هم که آن قدر پایبند دین نبودند بی دین شدند.
رئیس مرکز اسلامی هامبورگ ادامه داد: این خطری است الان جامعه ما را تهدید می کند شما میبینید بزرگانی مثل مرحوم مهندس بازرگان که همه شما با اسم او آشنا هستید، کسی بود که پیشتاز و پرچمدار نزدیکی دانشگاهیان به دین بود همانطور که در پیام مقام معظم رهبری به مناسبت فوت مرحوم بازرگان مشاهده می کنید، بازرگان پرچمدار این بود که به دانشجویان و اساتید دانشگاهی بگوید به طرف دین بیایید و دیندار باشید زیرا دین بنا دارد جامعه را اداره کند. دین از پس نیازهای روز انسان برمیآید. اگر شما عناوین کتاب ها و مطالب آقای بازرگان را ببینید ملاحظه می کنید همه آنها در همین زمینه است یعنی می خواهد بگوید بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با نیازهای روز بشر قابل تطبیق است و دین می تواند از عهده نیازهای جامعه بربیاید.
وی افزود: همین آقای بازرگان در اواخر عمر، آخرین آثاری که از ایشان منتشر شده و شاید همان ماه های آخر عمر او بود در مقالهای صراحتاً می گوید هدف بعثت انبیا آخرت بود نه دنیا! البته بعضی از افراد تصریح میکنند که ایشان اعتقاد به سکولاریزم داشت اما اینکه آیا مهندس بازرگان هم چنین تصریحی در سخنانش وجود دارد یا نه، به خاطر ندارم، اما این تعبیر و سخنانی که در این آخرین اثر مهندس بازرگان است دقیقاً به همین معناست که دین برای آخرت است نه برای دنیا، دین برای اداره امور زندگی دنیا کاربرد ندارد، دنیا را باید با علم و دانش بشری اداره کرد و دین را باید برای آخرت قرار داد. این دقیقا همان سکولاریزم است یعنی مهندس بازرگان متدینی که زمانی برای تحصیلات دانشگاهی میخواست به اروپا برود و جزء اولین گروهی بود که برای تحصیلات دانشگاهی اعزام شدند معروف بود که می گفتند به قول آن زمان با آفتابه به اروپا رفت یعنی با رعایت مسائل دینی رفت ولی نهایتاً به چنین نتیجه ای رسید و این نگرانی است که هم اکنون در جامعه ما وجود دارد.
حجت الاسلام والمسلمین مفتح ابراز داشت: بزرگانی همچون حضرات آیات شهید بهشتی، شهید مفتح، آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله مهدویکنی قبل از انقلاب جلسات هفتگی داشتند که در منازل می گشت و شروع کرده بودند مسائل مختلفی که برای اداره جامعه بر اساس دین لازم است همچون مباحث اقتصادی، فقهی، سیاسی و سایر مباحث را از منابع دینی استخراج بکنند که البته به پیروزی انقلاب و شهادت آن بزرگان و اشتغالات دیگرشان خورد و کار به نتیجه نرسید و همه اینها به این معنا بود که قبل از تشکیل حکومت ما نیاز داشتیم این مسائل را تدوین کرده باشیم اما وقتی انقلاب پیروز شد که این زمینه ها هنوز فراهم نبود.
وی گفت: اگر بعد از چهل سال هنوز در ارکان مهمی از حکومت مشکلاتی را می بینیم به جهت این است که نگاه دینی حاکم نیست و روشنترین آن مسئله بانک است و خیلی مسائل دیگر هم وجود دارد. اینها به واسطه این است که نه قبل از انقلاب و نه بعد از انقلاب فرصت نبود که متفکرین بنشینند و از منابع دینی پاسخ نیازهای روز جامعه را استخراج و استنباط کنند. حال نتیجه چه می شود؟ نتیجهاش این میشود که بعد از ۴۰ سال افرادی که در این جامعه زندگی می کنند و شاید مسائل را به نحو ریشهای نگاه نمی کنند به این نتیجه برسند که دین نتوانست جامعه را اداره کند و ممکن است دو خطر سکولاریزم و بی دینی برای جامعه به وجود بیاید اینجاست که رسالت ما طلاب علوم دینی سنگینتر است.
رئیس مرکز اسلامی هامبورگ ادامه داد: اگر توقعی از طلاب علوم دینی وجودد ارد به خاطر این است که ما مدعی هستیم که دین شناسیم. ما در استخراج مسائل از منابع دینی تخصص داریم اگر لازم است حرف دین استنباط بشود کار ماست نه دیگرانی که این تخصص حوزوی را ندارند بنابراین به قول معروف الان توپ در زمین حوزه است و حوزه الان باید پاسخگو باشد حوزه الان بدهکار است، مردم هر جا نیاز بوده حضور پیدا کردند هرجا قبل از انقلاب بعد از انقلاب در جنگ در غیر از جنگ نیاز بود حضور داشته باشند همه اش اتفاق افتاده است و مردم کم نگذاشتند الان ما حوزویان هستیم که به مردم بدهکار هستیم و باید آستینها را بالا بزنیم و در این زمینه قدم برداریم و نیازهای جامعه را بر اساس اداره دینی اجتماع از منابع دینی استخراج کنیم. در این زمینه دو نگاه به فقه است که یک نگاه به فقه نگاه فعال است یکی هم نگاه انفعالی و منفعل است.
وی افزود: نگاه فعال یعنی چه باید کرد را از فقه اخذ کنیم. یعنی در برابر مشکلات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، روابط بین الملل و سایر امور چه باید کرد؟ این نگاه فعال به فقه می شود. اما نگاه منفعل یعنی حکم آن چه باید کرد را از فقه اخذ کنیم همین روشی که به آن نگاه شورای نگهبانی می گوییم یعنی نمایندگان مجلس بر اساس تئوری هایی که دارند و بر اساس علومی که فرا گرفتند برای حل مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی طراحی و برنامه ریزی می کنند بعد این راه حل ها و آنچه باید کردها می آید از فیلتر شورای نگهبان می گذرد و شورای نگهبان با نگاه فقهی به این مسئله نگاه می کند و می گوید جایز است یا جایز نیست در واقع این یک نگاه منفعل است نه فعال که این هم یک نگاه به فقه است.
به گزارش حوزه: رئیس مرکز اسلامی هامبورگ ابراز داشت: رشته فقه السیاسه که الان طراحی شده و بر اساس آن نگاه فعال به فقه است یعنی فقه بیاید بگوید چه باید کرد. الان می خواهم در این باره بحث کنم که چه توقعی از شما عزیزان است؛ آیا برای فقه السیاسه یک قواعد فقهی جدیدی لازم است تاسیس بشود یا با همین روش و اسلوب فقهی که در حوزه ها در امور مختلف با آن آشنا هستیم می شود کار فقه السیاسه را هم پیش برد این بایستی تبیین بشود و شما طلاب که دارید در این مسیر قدم برمی دارید باید قدرت استدلالات فقهی و اصولی تان قوی تر باشد.
حجت الاسلام والمسلمین مفتح در پایان خاطرنشان کرد: اگر شما طلاب که در رشته فقه التسیاسه تحصیل می کنید بخواهید اثبات کنید که می توان نگاه فعال به فقه داشت باید بر اساس قدرت علمی و قدرت استدلال باشد چون فضا فضای علم و اجتهاد و استدلال است و اگر مطلب ضعیف ارائه شود جای خودش را باز نمی کند لذا اگر این مطلب بخواهد تحکیم و تثبیت بشود باید هر کدام از شما به لحاظ علمی آنچنان استدلال هایتان قابل قبول باشد که جای خودش را در فضای علمی حوزه ها باز بکند. به هر حال راه اندازی این رشته کار بسیار مبارکی است و وظیفه بحث بسیار مهمی است که شما عزیزان به دوش گرفته اید.