کد خبر: 102311
A

عضو شورای مرکزی دوره اول حزب جمهوری اسلامی: من نمی دانم «خلخالی» چرا اینقدر از شهید بهشتی بدش می آمد

جواد منصوری گفت: از سال 57 که به سقوط رژیم پهلوی نزدیک می‌شویم، موضوع ایجاد دو تشکیلات در افکار نیروهای انقلابی شکل گرفت. نخست تشکیل یک حزب سیاسی و دوم تشکیل یک سازمان یا نیروی نظامی برای پاسداری و حفاظت از انقلاب اسلامی بود.

عضو شورای مرکزی دوره اول حزب جمهوری اسلامی: من نمی دانم «خلخالی» چرا اینقدر از شهید بهشتی بدش می آمد

به گزارش دیده بان ایران؛ جواد منصوری از اعضای شورای مرکزی دوره اول حزب جمهوری اسلامی به مناسبت سالروز تشکیل این حزب به برخی سوالات در همین رابطه پاسخ داده ایت که بخش هایی از آن در پی می آید: 

* ایده تشکیل حزب از اوایل دهه 50 در ذهن مبارزان انقلاب اسلامی وجود داشت. پیش از آن هم احزابی همچون ملل اسلامی، حزب‌الله و جمعیت‌های موتلفه اسلامی (که پس از پیروزی انقلاب به حزب موتلفه اسلامی تغییر نام پیدا کرد) وجود داشتند که در واکنش به گروه‌هایی پدید نیامده بودند. در دهه 20 نیز تشکل‌های بسیاری همچون فدائیان اسلام فعالیت داشتند که منفعلانه شکل نگرفته بودند.

 

*از سال 57 که به سقوط رژیم پهلوی نزدیک می‌شویم، موضوع ایجاد دو تشکیلات در افکار نیروهای انقلابی شکل گرفت. نخست تشکیل یک حزب سیاسی و دوم تشکیل یک سازمان یا نیروی نظامی برای پاسداری و حفاظت از انقلاب اسلامی بود.

 

*شهید رجایی عضو حزب نبود، اما در جلسات شورای مرکزی حزب حضور پیدا می‌کرد و در مورد انتخاب وزرا و سیاست‌های دولت مشورت می‌گرفت. حزب از رئیس‌جمهور شدن رجایی به شدت دفاع کرد و برای او تبلیغات انجام داد؛ در حالی که ایشان عضو حزب نبود.

 

*تمامی جریان‌های معارض با نظام جمهوری اسلامی ایران این هجمه‌ها را انجام می‌دادند؛ برخی مستقیم و علنی و برخی هم غیرمستقیم. از نهضت آزادی تا حزب دموکراتیک کردستان علیه حزب جمهوری اسلامی فعالیت می‌کردند. تنها نیروهای انقلابی خط امام بودند که از حزب دفاع می‌کردند یا به آن بد نمی‌گفتند. برخی از نیروهای انقلاب عضو حزب نبودند، اما علیه حزب هم بد نمی‌گفتند.

*یکی از کارهای احزاب تشکیل دولت در سایه است؛ یعنی به ازای هر فرد در دولت، یک نفر در حزب فعالیت‌های او را بررسی و نقد می‌کند. این کار با دو هدف انجام می‌گیرد؛ نخست اینکه دولت از مسیر منحرف نشود و دوم اینکه اگر دولت فعلی به هر دلیل کنار رفت، حزب نیرو برای جایگزین داشته باشد. این کار در دنیا رایج است. حتی در برخی از کشورها رئیس دولت به احزابی که سر کار نیستند، پول می‌دهد تا دولت در سایه شکل بگیرد و دولتش را نقد و کنترل کنند. این عمل اگر انجام بگیرد، برای کشور خیلی مفید است؛ اما ما در کشور تحمل حرف مخالف را نداریم. هنوز برای ما حاکمیت قانون جا نیافتاده است. لذا فکر می‌کنیم مسئولیت یعنی مختاریت.

*میرحسین موسوی عضو شورای مرکزی حزب بود اما دولتش در برابر حزب ایستاد. دو سه نفر دیگر در حزب با ایشان همراه بودند، در دولت نیز افرادی ایشان را به سمت ایستادگی در برابر حزب هدایت کردند.

*دلایلی که منجر به متوقف شدن حزب شد، همچنان پابرجاست. روحیه جمع‌گرایی، مشورت و تبادل‌نظر میان مردم ما پایین است. من مقاله‌ای با موضوع جامعه‌شناسی فرهنگی در ایران نوشته و در آنجا اشاره کرده‌ام که این وضعیت نتیجه یک دوره طولانی استبداد حاکم بر کشور است. ما تصور می‌کنیم که با سقوط پهلوی آن روحیه از بین رفته است، اما متاسفانه همچنان در میان برخی از ما باقی مانده است و چون برطرف کردن آن کاری سخت است، هیچ کدام از دولت‌ها تمایل برای ورود به این قضیه را ندارد.

*اینکه گفته شود امام نگاه خوبی نسبت به حزب جمهوری اسلامی نداشت، اشتباه است. ما چند دیدار با امام خمینی (ره) داشتیم. امام در دیدارهای سال 60 و 61 از حزب و مسئولان آن تعریف کردند. سال 66 امام به سران حزب فرمودند که اکنون نظر من نسبت به حزب منفی نیست، اما چون نگرانم که در نبود شما حزب به کجا برود، ترجیح می‌دهم حزب نباشد. امام گاهی به حزب جمهوری اسلامی کمک می‌کردند. آقای منتظری نیز کمک می‌کرد.

برخی از آقایان بهشتی و هاشمی تعریف می‌کنند، اما تا به حزب می‌رسند، شروع به بدگویی می‌کنند. مجموع عملکرد حزب خوب بود، اما به هرحال عملکرد برخی افراد حزب قابل دفاع نبود. حزب در افشای ماهیت گروه‌های ضدانقلاب سنگ تمام گذاشت.

 

*در درون نیروهای انقلاب، یک عده بودند که با اشخاصی داخل حزب مشکل داشتند و عده‌ای هم به این دلیل که در حزب نبودند، مشکل داشتند. مثلا آقای  لاهوتی به من گفت که چرا تو در شورای مرکزی حزب باشی، اما من نباشم؟ خلخالی نیز با حزب خیلی مخالف بود که دلیل مخالفتش، اختلافاتی بود که با بهشتی داشت و من نمی‌دانم چرا او اینقدر از شهید بهشتی بدش می‌آمد.

منبع: تسنیم

 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر