مصطفی معین: حضور بیشتر مردم در انتخابات به نفع اصلاحطلبان خواهد بود/ برگزاری انتخاباتی آزاد، عادلانه و رقابتی برای مردم امیدبخش است
یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: برخی اوقات که در فضای مجازی کلیپ نطق قبل از دستور و یا لحن تند و موهن برخی از نمایندگان را در اظهارنظرها، نوع استدلال و ادبیات گفتاری آنها گوش میدهم و با نمایندگان دوره اول مجلس مقایسه میکنم از این افول اخلاقی، فکری و سیاسی مجلس متاسف میشوم.
به گزارش دیده بان ایران؛ وزیر دولت اصلاحات میگوید: اگر تهدید خارجی یا موفقیت مهمی در سیاست خارجی رخ دهد و باعث حضور حداکثری مردم در انتخابات شود این حضور به نفع اصلاحطلبان خواهد بود.
مصطفی معین، چهره سیاسی اصلاحطلب و وزیر دولت اصلاحات این روزها که انتقادات به سیدمحمد خاتمی بیش از گذشته شده، اعلام می کند که نقش لیدری خاتمی همچنان پررنگ است و محوریت و محبوبیت او نزد اصلاحطلبانی که قصد خدمت به جامعه را بدون چشمداشتی از قدرت و رانتهای آن دارند مانند گذشته وجود دارد.
او در عین حال برخلاف برخی چهرهها انتخاب بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را بر نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ بی تاثیر می داند و می گوید: نسبت دادن موفقیت یا عدم موفقیت یک جریان سیاسی داخلی به انتخاب بایدن یا ترامپ می تواند یک انگ سیاسی و اجتماعی برای تضعیف آن جریان باشد هرچند مدیران و احزاب توانمند یک کشور می توانند از فرصتها یا تهدیدهای ایجاد شده به دلیل تحولات داخلی یک ابرقدرت به نفع منافع ملی کشورشان بهره گیری مناسب کنند.
معین از سویی تاکید می کند اگر تهدید خارجی یا موفقیت مهمی در سیاست خارجی رخ دهد و باعث حضور حداکثری مردم در عرصه سیاسی کشور شود. حضور بیشتر مردم در انتخابات به نفع اصلاحطلبان خواهد بود.
مشروح گفتوگو با مصطفی معین را در ادامه بخوانید؛
*آقای معین! در فاصله باقی مانده به انتخابات، شاهد افزایش تندوریها و رواج نوعی ادبیات سیاسی به ویژه در مجلس هستیم. این شرایط را چطور ارزیابی میکنید؟ و چقدر تریبون و اخبار مجلس را دنبال میکنید؟
من انگیزه و فرصتی برای پیگیری تریبون این مجلس را ندارم چون انتظاری هم از نمایندگان حاصل انتخاباتی استصوابی و با حداقل پایگاه اجتماعی ندارم! برخی اوقات که در فضای مجازی کلیپ نطق قبل از دستور و یا لحن تند و موهن برخی از نمایندگان را در اظهار نظرها، نوع استدلال و ادبیات گفتاری آنها گوش می دهم و با نمایندگان دوره اول مجلس مقایسه می کنم از این افول اخلاقی، فکری و سیاسی مجلس متاسف می شوم.
هدف وکالت گرفتن از مردم، انجام وظیفه و ادای دین به موکلین و ملت ایران در وظایف قانونگذاری و نظارت بر حسن عملکرد دولت و ارکان نظام است و نباید تحت ثاثیر عرصههای قدرت و رانت، منافع گروهی یا شخصی واقع شود. نظارت بر کار دولت و دستگاههای اجرائی با اهانت، تقابل و گروکشی قانون بودجه و لوایح دولت متفاوت است.
مجلس یازدهم از نظر ادبیات خشن و هتک حرمت به مسئولان کمتر نظیر داشته است
*به نظر شما این تندرویها مسبوق به سابقه بوده یا شاهد افزایش آن هستیم؟
از دوره هفتم مجلس به بعد کم و بیش به نحو محسوسی شاهد اینگونه رفتارهای غیرمدنی بوده ایم ولی دوره کنونی مجلس چه از نظر خاستگاه اجتماعی حداقلی آن و چه از نظر ادبیات خشن و همراه هتک حرمت مسئولان و مخالفان فکری و سیاسی آنها کمتر نظیر داشته است! نمونهای از این رفتار دور از شان و جایگاه یک نماینده اصیل و مردمی را در نقض مقررات راهنمائی و رانندگی و برخورد اخیر با یک سرباز وظیفه پلیس راهور شاهد بودید.
فرصتطلبان رانتخوار و رادیکال را باید از اصلاحطلبان و اصولگرایان اصیل جدا کرد
*تفاوت تندروی میان دو جریان اصولگرا واصلاحطلب چیست؟
من برای نیروهای اصیل و صاحب فکر و اخلاق جریانهای مختلف سیاسی چه اصلاح طلب و چه اصول گرا احترام قائل هستم و آنها را از فرصت طلبان رانتخوار، رفیق باز و حامی فرهنگ آقازادگی و مفت خواری متمایز می دانم. در هر دو جریان نیز افراد تندرو یا رادیکال داریم که رفتار سیاسی آنها نه تناسبی با آرمانهای اولیه انقلاب دارد و نه نان شبی برای ملت مستاصل و گرفتار مشکلات معیشت و فقر اقتصادی و فرهنگی خواهد بود.
برگ برنده اصلاحطلبان در ۱۴۰۰
*آقای معین! آرایش سیاسی جناح اصلاحطلب را در فرصت چهار ماهه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چطور ارزیابی میکنید؟ اصلاحطلبان میتوانند برگ برندهای در این انتخابات داشته باشند؟
تا برگ برنده را چگونه تعریف کنیم و در چه چیزی ببینیم؛ از نظر من برگ برنده واقعی عبارت است از تلاش و برنامهریزی برای جلب اعتماد توده ناراضی، اعاده حیثیت از تفکر اصلاحی مبتنی بر رفع تبعیض و فساد، نقد مشفقانه ناکارآمدی موجود در مدیریت کشور و نیز کمک به بالا رفتن آگاهی و امید اجتماعی و توانمندی شهروندان و جوانان، فارغ از اینکه در این مقطع بتوانند یا نتوانند دولت را در اختیار بگیرند. باید به آفاق امیدبخش حاکمیت خرد جمعی جوانان و مدیریت علمی آنان در آینده کشور اندیشید و کمک کرد که زمینههای آن به تدریج فراهم شود.
محبوبیت خاتمی و پایگاه اجتماعیاش کاهش نیافته است
*به نظر شما نقش لیدری آقای خاتمی و شیخوخیت بزرگان اصلاحات همچنان پررنگ است؟
چراکه نه! نمی توان بر پایه برخی اظهارنظرها که عکسالعملی در مقابل نقض عهدها و ضعفهای دولت یا فضاسازیهای افراطیون است و در برخی از نشریات و یا شبکههای اجتماعی بازتاب داده می شود پیشداوری کرد. آری، محوریت و محبوبیت آقای خاتمی در نزد اصلاح طلبانی که قصد خدمت به جامعه را بدون چشم داشتی از قدرت و رانتهای آن دارند مانند گذشته وجود دارد. در واقع پایگاه اجتماعی ایشان نیز کاهش نیافته است، هرچند کاهش انگیزه مردم برای شرکت در انتخابات به دلیل مشکلات اقتصادی و فراگیر شدن فقر و فساد در کشور هم واقعیت دیگری است که احساس می شود.
دود اختلاف و تفرقه به چشم مردم می رود
*اخیرا انتقاداتی به آقای خاتمی و نقش او از سوی برخی چهرهها به ویژه آقای کروبی و برخی دبیران کل احزاب بیشتر شده، نظر شما در این باره چیست؟
اطلاعات دقیقی در این باره ندارم ولی اگر انتقادی هم وجود دارد بهتر است مستقیما با خود ایشان مطرح شود. از اختلاف و تفرقه کسی سود نخواهد کرد ولی دود آن به چشم مردم خواهد رفت.
کاهش اعتماد عمومی به اصولگرایان و اصلاحطلبان
*چندی پیش از افول پایگاه اجتماعی جریانات سیاسی صحبت کردید، همچنان فکر میکنید اصولگرایان و اصلاحطلبان پایگاه اجتماعیشان را از دست دادند و رقابت میان آنها تمام شده است؟
قرائن و برخی شواهد بدست آمده در نظرسنجیها کاهش اعتماد عمومی را به جریانهای سیاسی از جمله اصلاح طلبان و اصولگرایان نشان می دهد، ولی بنظرم این آسیب قابل ترمیم است. اگر فرهنگ انتقاد از خود و ارزیابی درست و بیطرفانه ضعفهای عملکرد کلی جریان اصلاحات یا رفتار برخی از عناصر بدلی آن انجام شود، مردم به صداقت آنها اعتماد خواهند کرد.
حضور بیشتر مردم به نفع اصلاحطلبان خواهد بود
*با این تفاسیر و با توجه به شرایط کنونی کشور، پایگاه رای اصلاحطلبان را چطور ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید اصلاحطلبان باز هم میتوانند اقبال عمومی داشته باشند و مردم را پای صندوق رای آورند؟
در جامعه ای با متغیرهای فراوان و مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی، نمی توان همه چیز را از قبل پیشگوئی کرد، به ویژه اگر تهدید خارجی یا موفقیت مهمی در سیاست خارجی رخ دهد و باعث حضور حداکثری مردم در عرصه سیاسی کشور شود. حضور بیشتر مردم در انتخابات به نفع اصلاحطلبان خواهد بود.
اگر نظام تغییری در ساختارانتخابات ایجاد کند، برای مردم امیدبخش است
*و از نگاه شما، چه راهکاری برای افزایش امیدواری درکشور وجود دارد؟
امید اجتماعی دفعتا و به صورت خود به خودی یا از پائین به بالا شکل نمی گیرد. ولی اگر از سوی نظام تغییر اطمینان بخشی در ساختار انتخابات داده شود و انتخاباتی آزاد، عادلانه و رقابتی تضمین شود، بالا رفتن میزان امید اجتماعی و نگاه مثبت به آینده در سطح عمومی قابل پیش بینی و تحقق است.
*آیا امکان دارد تصمیم دقیقه نودی از سوی اصلاحطلبان معادلات انتخاباتی را تغییر دهد؟
اگر قرار باشد مطابق موازین اصلاحطلبانه و با اصل قرار دادن حق تعیین سرنوشت و رای آزادانه و مستقیم مردم به نامزد شایسته مورد نظرشان عمل شود، معجزه ای هم اتفاق نخواهد افتاد. اما اگر فارغ از هویت و معیارهای اصلاحات، ائتلافی با گروههای سیاسی دیگر انجام گیرد داستان دولت یازدهم و دوازدهم باز می تواند تکرار شود.
*نظر شما درباره کاندیداتوری آقای ظریف و آقای عارف چیست؟ فکر میکنید یک چهره جدید و چهره سفید معرفی میشود یا فردی که تجربه شده باشد؟
ابتدا باید ملاکهای انتخاب نامزدان جبهه اصلاحات برای تصدی ریاست جمهوری تدوین و اعلان شود و بر پایه آن ملاکها سرمایههای ملی این جبهه معرفی شوند تا بتوان از میان آنها فرد اصلح را پیشنهاد داد.
توجه به شعار و برنامه کاندیداها کافی نیست
*سال ۹۲ اصلاحطلبان درباره حضور تندروها احساس خطر کردند و تصمیم به حمایت از آقای روحانی گرفتند، اکنون چقدر این احساس خطر وجود دارد؟ ممکن است به همان دلیل تصمیمی مشابه سال ۹۲ گرفته شود؟
امیدوارم که در هرگونه ائتلاف یا انتخابی، همگی به ملاکهای اصلاحات که در پاسخ فوق مطرح کردم پایبند باشند و در انتخاب نامزد ریاست جمهوری حتما سوابق فردی و خانوادگی، شخصیت اخلاقی و اجتماعی و عملکرد سیاسی و مدیریتی او در گذشته به دقت ارزیابی شود. توجه تنها به دیدگاهها، برنامهها و شعارهای تبلیغات انتخاباتی یک نامزد در این زمان کافی نیست.
دل بستن به این حزب یا آن حزب آمریکایی واقع بینانه نیست
*تاثیر حضور و انتخاب آقای بایدن در آمریکا را چطور ارزیابی می کنید؟ این انتخاب تاثیری بر افزایش امیدواری در کشور و سنگین شدن پایگاه رای اصلاحطلبان دارد؟
دل بستن به انتخاب نامزد این حزب یا آن حزب آمریکایی به عنوان رئیس جمهور و تاثیر آن در ایجاد امید یا ناامیدی در جامعه ایرانی، درست و واقع بینانه نیست. ساختار حکومتی آن کشور و نقش لابی صهیونیستی در وضع سیاستهای خارجی و داخلی آمریکا آنگونه نیست که بتوان به آن اتکا کرد. به نظر من نسبت دادن موفقیت یا عدم موفقیت یک جریان سیاسی داخلی به انتخاب بایدن یا ترامپ هم می تواند یک انگ سیاسی و اجتماعی برای تضعیف آن جریان باشد. البته مدیران هوشیار و احزاب توانمند یک کشور می توانند از فرصتها یا تهدیدهای ایجاد شده به دلیل تحولات داخلی یک ابرقدرت به نفع منافع ملی کشورشان بهره گیری مناسب کنند ولی نباید تاثیر یک عامل خارجی را در سرنوشت آینده کشور، عامل اصلی و تعیین کننده تلقی کرد.
منبع: خبرآنلاین