برخی جوانان تصمیم گرفتهاند «لَش» باشند/ تمایل شدید به ترک وطن جوانان را بیمسئولیت کرده/ جوانان ایرانی احساس نمیکنند که نقش عاملیتی دارند/ بگذارید جوانان، جوانی کنند
فردین علیخواه در ریشه یابی مسئله «سرخوردگی» گفت: جوانانی هستند که نه درس میخوانند، نه دنبال شغلی میروند و نه تلاش میکنند مهارتی بیاموزند. جوانانی که به عمد تصمیم گرفتهاند تا «لَش» باشند. وجود همین تمایل،خودش پیامدهای اجتماعی دارد. مثلا یکی از آنها سندرومی است که من آنرا «بیمسئولیتی قبل از ترک دائم» مینامم.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ فردین علیخواه عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان گفت: سرخوردگی ارتباط تنگاتنگی با امید یا ناامیدی دارد.شاید توضیح آنکه این روزها در بین جوانان، ناامیدی جدی نسبت به آینده و سرخوردگی عمیقی شکل گرفته است کاری بیهوده به نظر برسد. البته مقامات کشورمان هنوز چنین چیزی را نمیپذیرند و البته شاید هم حق داشته باشند چرا که اگر بپذیرند بعد باید پاسخ بدهند که چرا اینگونه شده است. بگذریم. ما در دانشگاه و در شبکههای اجتماعی، سروکارمان با جوانان است و حرفهای آنان را میشنویم.دانشجویان ما در مقاطع تحصیلات تکمیلی، خودشان معلماند و در دبیرستانهای کشور درس میدهند. آنها هم با نوجوانان در ارتباطاند.
علیخواه گفت: ناامیدی یا امید، نوعی طرز تلقی یا نوعی موضع به دنیای پیرامونمان است. پرسش آن است که وقتی آدمها ناامید میشوند چکار میکنند؟ من همیشه به دوستان جوانم در کلاسهای دانشگاه میگویم اگر ما میپرسیم که وقتی کسی امیدوار است چکار میکند دوشادوش آن طرح این پرسش که وقتی کسی ناامید است چکار میکند هم بسیار اهمیت دارد. افراد در پی ناامیدی هم رفتارهای خاصی انجام میدهند. بخشی از مشکلات و مسائل اجتماعی در ایران امروز را من از این زاویه میبینم یعنی وقتی افراد ناامید میشوند چکار میکنند؟ چه استراتژیهایی برای خودشان تعریف میکنند؟ شما رفتارهای مردم در حوزه اقتصادی را ببینید. این رفتارها حاصل ناامیدی سرزمینی است. ثبتنام انبوه ایرانیان برای خرید خودرو به قیمت کارخانه حاصل همان ناامیدی به آینده است. حتی من فکر میکنم افزایش «خوشباشی» حاصل از مصرف الکل در ایران هم حاصل گسترش ناامیدی است.
وی ضمن این اشاره به اینکه یکی از واکنشها به ناامیدی و ناکامی، عزلتگزینی و طرد اجتماعی خودخواسته است گفت: من گسترش پدیده «لشوارگی» در سالهای اخیر در بین جوانان را هم از این زاویه میبینم. منظورم جوانانی هستند که نه درس میخوانند، نه دنبال شغلی میروند و نه تلاش میکنند مهارتی بیاموزند. جوانانی که به عمد تصمیم گرفتهاند تا «لَش» باشند و لش بودن برای آنان یک انتخاب شده است.در مجموع به همین دلیل است که جامعهشناسان میگویند مسائل اجتماعی زنجیروار به همدیگر متصلاند. هر مسأله اجتماعی به مسأله اجتماعی بعدی منجر میشود. من درباره تمایل شدید به مهاجرت توضیح دادم. وجود همین تمایل،خودش پیامدهای اجتماعی دارد. مثلا یکی از آنها سندرومی است که من آنرا «بیمسئولیتی قبل از ترک دائم» مینامم.
فردین علیخواه تصریح کرد: شاید دیده باشید که بعضی از مستأجران در روزهای پایانی سکونت در یک سکونتگاه، نسبت به حفظ و مراقبت از آن مکان بسیار بیاعتنا میشوند. تمایل شدید به ترک وطن زمینه شکلگیری چنین بیمسئولیتیای را نیز فراهم میآورد. متأسفانه ناامیدی پیامدهای اجتماعی گوناگونی دارد که مقامات نمیخواهند قبول کنند. مقاماتی که خودشان در ایجاد آن نقش مهمی داشتهاند.
سبک زندگیای که مردم با آن احساس بهتری پیدا میکنند کاملا با سبک زندگی مورد نظر حکومت و سبک زندگیای که حکومت تلاش میکند از طریق نهادهای رسمی در جامعه اعمال کند مغایرت دارد. سبک زندگی جریان غالب جوانان ایرانی را در نظر بگیرید و محدودیتهایی که نه تنها کمتر نشدهاند بلکه دامنه آنها مدام افزایش یافته است. به نظرشما جز سرخوردگی و یأس باید منتظر چه پیامدی بود؟ تعجب بیشتر آن است که سیستمی که در عرصه اقتصاد بدترین شرایط را برای جامعه به وجود آورده است.
جوانان ایرانی احساس نمیکنند که نقش عاملیتی دارند. احساس میکنند ساختار دارد گلوی آنان را میفشارد.در دهههای شصت و هفتاد در غرب خطمشی over-policing یا پلیسی کردن شدید جامعه نقد شد. اینکه در جای جای جامعه تلاش شود سیاستهای اجتماعی با پلیس و ماشین پلیس اجرا شود. جوانان آن دههها علیه جامعه عصیان کردند. متأسفانه در مواجهه با جوانان و سبک زندگی آنان ما شاهد این سیاست هستیم. اگر حاکمیت میخواهد جوانان احساس بهتری از زندگی در ایران داشته باشند خودش را از مهندسی سبک زندگی کنار بکشد، گناهاندیشی در مواجهه با سبک زندگی جوانان دیگر جوابگوی تغییرات اجتماعی ایران امروز نیست. بگذارید جوانان، جوانی کنند.
منبع: خبرآنلاین