کارنامه مهرجویی قبل از انقلاب، بعد از انقلاب و پس از اعتراضات ۱۴۰۱
شامگاه ۲۳ مهر سال قبل بود که قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش اعلام شد؛ رخدادی که سبب حیرت و ناراحتی همه مردم علیالخصوص علاقمندان و دنبالکنندگان کارهای این کارگران معروف سینما شد، اما بهراستی داریوش مهرجویی که بود؟ و چه کرد؟ با بیش از نیمقرن سابقه کاری و آثار ماندگاری که از خود برجای گذاشت.
مصطفی کریمی مشکله - دیدهبان ایران؛ شامگاه ۲۳ مهر سال قبل بود که قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش اعلام شد؛ رخدادی که سبب حیرت و ناراحتی همه مردم علیالخصوص علاقمندان و دنبالکنندگان کارهای این کارگران معروف سینما شد، اما بهراستی داریوش مهرجویی که بود؟ و چه کرد؟ با بیش از نیمقرن سابقه کاری و آثار ماندگاری که از خود برجای گذاشت.
داریوش مهرجویی فیلمساز، رماننویس و مترجم شهیر ایرانی در ۱۷ آذر سال ۱۳۱۸ در تهران چشم به جهان گشود. در نوجوانی شیفته موسیقی شد و در کلاسهای موسیقی نیز شرکت کرد و در سنتورنوازی و نواختن پیانو مهارت پیدا کرد. در ۱۷ سالگی به سینما علاقمند شد و برای درک بهتر فیلمهای روز سینما، آموختن زبان انگلیسی را به جد دنبال کرد.
در ۲۰ سالگی عازم آمریکا شد، ابتدا سینما خواند، اما خیلی زود آن را رها کرد و در فلسفه به ادامه تحصیل پرداخت. لیسانس فلسفه خود را در سال ۱۳۴۴ از دانشگاه UCLA آمریکا گرفت و در همان سال سردبیر نشریه پارس ریویو شد. یک سال بعد به ایران بازگشت و در سال ۱۳۴۶ اولین فیلم سینمایی پرهزینه ایران با نام «الماس ۳۳» را ساخت، اما این فیلم برخلاف هزینهای که تراشیده بود، در گیشه موفق نبود.
در ادامه اما روزهای خوش مهرجویی در راه بودند. سال ۱۳۴۸ فیلم «گاو» را روانه گیشه کرد. استقبال از آن بینظیر بود و نهتنها در داخل کشور، بلکه در اروپا و آمریکا نیز مورد توجه قرار گرفت. این فیلم در سالهای ۱۳۵۱، ۱۳۶۷ و ۱۳۷۸ عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آن خود کرد. در جشنوارههای برلین- کن- مسکو- لندن - لسآنجلس و. .. به روی پرده رفت.
یک سال پس از ساختن «گاو»، مهرجویی فیلم «آقای هالو» را جلوی دوربین برد، سپس فیلم «پستچی» را ساخت که آن هم در جشنواره های جهانی درخشید. سال ۱۳۵۳ که فرا رسید، اولین فیلم رنگی خود به اسم «دایره مینا» را ساخت. این فیلم سه سال در توقیف بود و در سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و یکی از پرفروشترین فیلمهای سال ۵۷ شد. جالب اینجاست که این فیلم زمینهساز تاسیس سازمان انتقال خون ایران نیز شد.
با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۹ مهرجویی فیلم «به مدرسهای که میرفتیم» را ساخت. سپس به مدت هفت سال از کار دست کشید، تا این که در سال ۱۳۶۶ یکی از متفاوت ترین فیلمهای خود یعنی «اجارهنشینها» را ساخت که مضمونی کمدی - اجتماعی داشت و در فضای جنگی آن روزهای کشور، مورد استقبال قرار گرفت. این فیلم با فاصلهای قابل توجه، پرتماشاگرتر از بقیه فیلمهای روی پرده آن زمان بود. در تهران حدود ۱۸ میلیون تومان فروش داشت و با ۴ میلیون و ۵۷۴ هزار در کشور تماشاگر، عنوان پرفروشترین فیلم سال ۱۳۶۶ را از آن خود کرد.
پس از اجارهنشینها، مهرجویی «شیرک» را ساخت و پس از آن فیلم ماندگار «هامون» را در سال ۱۳۶۸ رونمایی کرد؛ فیلمی که بر اساس کتاب «بوف کور» صادق هدایت ساخته بود. پس از هامون، مهرجویی چهار فیلم با مضمونی درباره زنان ساخت به نامهای «بانو»، «سارا» «پری» و «لیلا». در دولت اول خاتمی فیلم «درخت گلابی» را ساخت و در سال ۱۳۸۰ فیلم سینمایی «بمانی» را. دو سال بعد فیلم کمدی «مهمان مامان» را به روی صحنه برد.
در سال ۱۳۸۳ مهرجویی براساس یک نظر سنجی با خلق هفت شخصیت، بیشترین شخصیت سینمایی ماندگار را در سینمای ایران خلق کرده بود که ماندگارترین آن نیز شخصیت هامون بود. با اتمام دولت اصلاحات و شروع به کار دولت احمدینژاد، فیلم معروف «سنتوری» را در این دولت روانه گیشه کرد. مهرجویی تا سال ۱۳۸۸ سه فیلم «فرش و فرشته»، «طهران: روزهای آشنایی» و «آسمان محبوب» را ساخت و در سال ۱۳۸۸ فیلم «نارنجیپوش» را جلوی دوربین برد. در سالهای ۹۱ و ۹۲ دو فیلم «چه خوبه که برگشتی» و «اشباح» را ساخت. او در سال ۱۳۹۳ نشان لژیون دونور درجه شوالیه را از سفیر فرانسه گرفت.
مهرجویی البته چندان بیحاشیه هم نبود. این کارگردان پس از درگذشت «عباس کیارستمی»، در مراسم بزرگداشت او در تیر ۹۵، سخنانی را علیه پزشکان بیمارستانی که کیارستمی در آن بستری بود، به زبان آورد. مسالهای که از همان ابتدا واکنش جامعه پزشکی را به همراه داشت. هرچند مهرجویی بارها تاکید کرد که روی سخنانش همه پزشکان نبود و خطاب او پزشکان بیمسئولیت هستند، اما پزشکان با جمعآوری امضا و نوشتن نامه به رئیس سازمان نظام پزشکی وقت، خواستار پیگیری و برخورد قضایی با او شدند.
سه سال بعد از این ماجرا، مهرجویی آخرین فیلمش به اسم «لامینور» را ساخت که قرار بود در اسفند ۹۸ با دریافت پروانه نمایش به روی صحنه برود که با شیوع ویروس منحوس کرونا و تعطیلی سالنهای سینما، اکران این فیلم به تعویق افتاد. در ادامه هم دولت روحانی رفت و دولت رئیسی به روی کار آمد. اسفند ۱۴۰۰ فرا رسید و قرار بود در روز هیجدهم این ماه، این فیلم اکران شود، اما با صادر نشدن پروانه فیلم، دولت جدید با این استدلال که دو سال از صدور مجوز نمایش این اثر گذشته و این مجوز منقضی شده است، از صدور پروانه جدید خودداری کردند.
در ادامه نیز تلاشهای تهیهکننده و بیانیههای صنفهای سینمایی و حتی اعتراض مهرجویی که در جراید آن ایام بازتاب یافت، افاقهای نکرد و فیلم از لیست اکران نوروز ۱۴۰۱ خارج شد، اما در اردیبهشت همان سال، اکران «لامینور» آغاز شد. در این فیلم علی نصیریان پس از ۴۰ سال با مهرجویی همکاری کرده بود
مهرجویی مترجم کتابهایی مانند «بعد زیباییشناختی و زیباشناختی واقعیت»، «جهان هولوگرافیک»، «یونگ، خدایان و انسان مدرن» و نمایشنامههای «غرب واقعی»، «طفل مدفون» «آوازخوان طاس» و «درس» بود. او همچنین آثار مانند «سفر به سرزمین فرشتگان» «بوف کور؛ رسالهای درباره رمان صادق هدایت به زبان انگلیسی»، «آن رسید لعنتی»، «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی»، «در خرابات مغان؛ سفرنامه پاریس» «روشنفکران رذل» و «مفتش بزرگ» را تالیف کرده است.
داریوش مهرجویی که در فیلمهایش طبقه متوسط شهری را مخاطب هدف خود در نظر میگرفت، کارگردان محبوب و فیلمساز مورد علاقه منتقدان و سینمایینویسان بود و کمتر منتقد و روزنامهنگاری را میتوان سراغ گرفت که در فهرست برگزیدگانش، نام فیلمی از مهرجویی نباشد. این را میشود از نتایج نظرسنجی از منتقدان و سینمایینویسان برای انتخاب بهترینهای تاریخ سینمای ایران فهمید. آنجا که ماهنامه سینمایی فیلم هر ده سال یکبار اقدام به نظرسنجی میکرد که از دوره اول ۱۳۶۷ تا دوره چهارم در سال ۱۳۹۸ عنوان بهترین کارگردان سینمای ایران به یک نفر رسیده است: داریوش مهرجویی.
او خالق آثار ماندگاری شد که تا سالها مورد تحقیق و تایید طرفدارانش خواهد بود و چگونگی از دنیا رفتنش که تا مدتها سوژهای خواهد بود برای علاقمندانش...