۵ ماه پس از پیروزی انقلاب؛ گرانی و کمبود کالاهای ضروری بیداد می کند
قفسه های خالی فروشگاهها و گرانی بیش از حد اجناس اولیه که بسیارشان نایاب هم هستند، مردم را عاصی کرده است. به خواربارفروشی ها و سوپر مارکتها که سر میزنی آنچه در نگاه اول دیده میشود قفسه های خالی است. خالی از خیلی چیزها، از برنج و قند و شکر گرفته تا پودر رختشویی و روغن نباتی و صابون و... و تازه اگر جنس مورد نظر پیدا شود قیمتش به نحو غیر معقولی افزایش یافته است. آنچه خواندید مقدمه گزارشی است از صفحه گزارش روز روزنامه کیهان در ۴۴ سال قبل، در پنجمین ماه از اولین سال پیروزی انقلاب یعنی، روز پنجشنبه ۱۱ مرداد سال ۱۳۵۸.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ قفسه های خالی فروشگاهها و گرانی بیش از حد اجناس اولیه که بسیارشان نایاب هم هستند، مردم را عاصی کرده است. به خواربارفروشی ها و سوپر مارکتها که سر میزنی آنچه در نگاه اول دیده میشود قفسه های خالی است. خالی از خیلی چیزها، از برنج و قند و شکر گرفته تا پودر رختشویی و روغن نباتی و صابون و... و تازه اگر جنس مورد نظر پیدا شود قیمتش به نحو غیر معقولی افزایش یافته است.
آنچه خواندید مقدمه گزارشی است از صفحه گزارش روز روزنامه کیهان در ۴۴ سال قبل، در پنجمین ماه از اولین سال پیروزی انقلاب یعنی، روز پنجشنبه ۱۱ مرداد سال ۱۳۵۸.
در این گزارش روزنامه کیهان از گرانی و کمبود کالاها گله شده و گزارشگر کیهان هم به همین علت به میان مردم رفته است تا از زبان آنها بخوانیم که ماجرا از چه قرار است؛
فروشنده ها می گویند از بس نه گفته ایم دیگر خجالت می کشیم توی چشم مشتری ها نگاه کنیم. این جمله را یک فروشنده مواد غذایی گفته و در ادامه اضافه کرده که کالاهایی که هنوز تمام نشده اغلب آنچنان گران است که مردم عادی فقط می توانند آنها را نگاه کنند. این وضع در بیشتر شهرها نیز وجود دارد و مخصوصا کمبودها در شهرستانها فاحش تر است.
گزارشگر روزنامه سپس سری به میوه فروشیها زده و در ادامه نوشته است؛ وضع میوه فروشی ها بهتر از این نیست با اینکه انواع میوه ها را عرضه می کنند اما قیمتها اغلب آنچنان بالا است که تنها گروهی معدود می توانند بی دغدغه بخرند و بخورند و باز هم سر طبقات کم درآمد جامعه بی کلاه می ماند. و این در حالی است که همان قیمتهای گران هم در همه جا یکسان نیست و هر کوچه و خیابانی نرخ مخصوص خود را دارد و بعضی میوه فروشان هم با نگاه به قیافه و دک و پز خریدار، میوه را میفروشند!!
در ادامه گزارشگر کیهان سراغ چند خریدار رفته است؛
خانم منیژه.ب کارمند گفته است؛ همه چیز گران شده، دست روی هر چیزی می گذاری قیمتش نسبت به ماههای قبل بالا رفته. در مورد کالاهای مصرفی روزانه هم بصورت وحشتناکی درآمده و خرید کردن برای کارمندان واقعا مشکل شده است. بعضی ها هم بعنوان ماه رمضان چیزهایی مثل تخم مرغ را گرانتر کرده اند مثلا تخممرغ نسبت به یک هفته، بیش از ۱۰ ریال گرانتر شده است، همینطور میوه هم در دو سه روز یکبار، گرانتر میشود. وقتی هم قیمت جنسی بالاتر رفت دیگر پایین آمدن ندارد و وقتی نوبرانه اش به بازار می آید تا وقتی که تمام می شود یا قیمتشان ثابت است یا تفاوت قیمت خیلی جزئی است مثل اینکه معنی نوبرانه از بین رفته.
سپس در ادامه می خوانیم که، آقا و خانم فاتحی را در یک بازار روز به حرف گرفتیم و هنوز سوالمان تمام نشده بود که دادشان از دست گرانی به هوا بلند شد و دست کرد در پاکتی که همراه داشت و با نشان دادن بادمجان دلمه ای گفت؛ بخدا این چهار تا بادمجان را ۱۹۸ ریال خریده ام آیا ظلم نیست؟ و خانمش ادامه داد که گیلاس را قیمت زده اند ۳۲۰ ریال حالا چرا، معلوم نیست! فروشنده می گوید خودمان از میدان کیلویی ۲۵۰ ریال می خریم و اگر کمتر از این بفروشیم صرف نمی کند. و آقا و خانم ادامه می دهند که بنظر من این گرانفروشان را که به مردم اجحاف می کنند باید بعنوان مفسد فی الارض به دادگاه ببرند نمیدانم چرا کسی خود را مسئول رسیدگی به این وضع نمیداند و اگر این وضع ادامه داشته باشد بالاخره به کجا خواهد رسید؟
خانم دیگری به اسم روح انگیز بهرام شهری که خانه اش حوالی خیابان کریمخان است در حالیکه زنبیلش را نشان می داد گفت؛ همین سه تا طالبی و یک خورده سیب و این سبزی خوردن و هلو خریده ام ۸۰ تومان! ما که طبقه متوسط هستیم و بالاخره دستمان به دهنمان می رسد با کم و زیاد کردن می توانیم چیزهای ضروری را بخریم اما همه که اینطور نیستند. سپس ادامه داد که به نظر من علت هم بی سر و سامانی است که همه جا است و هنوز کارها روال عادی خودش را پیدا نکرده و عده ای سودجو به نفع زیاد و پول بادآورده عادت کرده اند، فقط حرف انقلاب را می زنند وگرنه عملشان همان است که بود و حاضر نیستند قدمی در جهت رفاه مردم بردارند.
گزارشگر سپس به میان فروشندگان می رود. محمدعلی قربانی فروشنده میوه و تره بار گرانی را قبول دارد اما می گوید ما عامل گرانی نیستیم بلکه فروشنده ایم و مقدار معینی روی قیمت خرید می کشیم و می فروشیم البته سابق چون اتاق اصناف ما را اذیت می کرد ما هم بعلت جریمه و اینها ۳۰ درصد روی جنس می کشیدیم اما از وقتی که انقلاب شده به ۲۰ درصد قناعت می کنیم. وی ادامه داد بیشتر این سروصداها هم عامل بالاشهری هاست و پایین شهری ها کمتر نق می زنند و هر چه بتوانند می خرند و هر چه هم که گران باشد نمی خرند.
یک فروشنده خواروبار و لبنیات هم عقیده دارد تنها وسیله موثر کنترل قیمت، ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا است چون اگر تخم مرغ زیاد شود قیمتش می شکند و همه می توانند بخرند ولی وقتی کم باشد احتکار و گرانی و چند دست گشتن پیش می آید و آنوقت فقط طبقه مرفه قادر به خرید هستند. وی ادامه می دهد تا وقتی کسی نگوید چرا گران می فروشند و مردم هم مجبور باشند بخرند گرانفروشی هست و ادامه هم خواهد داشت.
در واپسین بخش گزارش، گزارشگر با مسئول کمیته امور صنفی امام خمینی تماس گرفته، وی در پاسخ به این سوال که شما چه می کنید و وظایف شما چیست؟ گفت؛ ما در واقع همان اتاق اصناف هستیم منهای آزار و اذیتهایش! و منهای ماموران مردم آزاری که تنها اثرشان زیاد کردن نارضایتی ها بود. وی در مورد گرانفروشی هم جواب داد ما یک دادگاه ویژه صنفی داریم که از طرف دادستان انقلاب هم به رسمیت شناخته شده است. وی ادامه داد ما اول از طریق اتحادیه های صنفی اقدام می کنیم به این ترتیب که از بین هر اتحادیه افراد خوشنام و مومن را مامور کرده ایم که به این مسائل رسیدگی کنند ولی اگر آنها هم نتوانستند موضوع را حل و فصل کنند و گرانفروش را سر جایش بنشانند به این دادگاه ویژه معرفی میشوند. مجازاتها هم ممکن است گرفتن جنس از گرانفروش باشد یا در مواردی به یکماه زندان محکوم شود.
وی در پایان گفت؛ ما همین چند روز پیش یک کامیون هندوانه به پل سیمان بردیم در حالیکه قیمت آن در میدان ۲۷ ریال بود آنرا به ۲۵ ریال فروختیم اما عده ای از میوه فروشان به ما حمله کردند که چرا شما ارزانتر از ما میفروشند ومی بینید که ما از هر دو طرف در معرض حمله هستیم اما با همکاری خود مردم و با تعیین بازرس از بین خود مردم کاری خواهیم کرد که دیگر گرانفروشی و اجحاف نباشد.
تهیه و تنظیم؛ مصطفی رحیمی مشکله