مفهوم کارگر همواره نزد من عجین شده با مفهوم آگاهی. آگاهی مصادیق عدیده ای دارد که در وهله نخست که حرف از کارگر آگاه می شود ذهن را مبادر میکند به خودآگاهی کارگر از وضعیت خود و شناخت از طبقه ای که در آن است؛ آگاهی طبقاتی.
یکی از پر مناقشه ترین نقاط دقیقا همین مساله آگاهی است، که اصلا آگاهی، واقف به چیست؟ وضعیت معیشتی؟ وضعیت تمیز خود در طبقه موجود با موقعیت فردی در طبقه دیگر؟ آگاهی به انسانی که در مخاطره شی وارگی قرار دارد و نقطه ی عزیمت برای حرکت به سمت رهایی؟ یا اصلا در هر ساحتی از ساحات آگاهی، کارگر توانایی وقوف به نفس خود را دارد؟ یا می طلبد پیشاهنگی به صورت موقت مسئولیت کنش آگاهانه را از #کارگران وام گیرد؟ #آگاهی بر کارگر درون طبقه معطوف است یا به حالتی کلی بر طبقه #پرولتاریا اطلاق می گردد؟ و دیگر سوالات چالشی در این حوزه...
دیده بان ایران - محسن محبی : مفهوم کارگر همواره نزد من عجین شده با مفهوم آگاهی. آگاهی مصادیق عدیده ای دارد که در وهله نخست که حرف از کارگر آگاه می شود ذهن را مبادر میکند به خودآگاهی کارگر از وضعیت خود و شناخت از طبقه ای که در آن است؛ آگاهی طبقاتی.
یکی از پر مناقشه ترین نقاط دقیقا همین مساله آگاهی است، که اصلا آگاهی، واقف به چیست؟ وضعیت معیشتی؟ وضعیت تمیز خود در طبقه موجود با موقعیت فردی در طبقه دیگر؟ آگاهی به انسانی که در مخاطره شی وارگی قرار دارد و نقطه ی عزیمت برای حرکت به سمت رهایی؟ یا اصلا در هر ساحتی از ساحات آگاهی، کارگر توانایی وقوف به نفس خود را دارد؟ یا می طلبد پیشاهنگی به صورت موقت مسئولیت کنش آگاهانه را از #کارگران وام گیرد؟ #آگاهی بر کارگر درون طبقه معطوف است یا به حالتی کلی بر طبقه #پرولتاریا اطلاق می گردد؟ و دیگر سوالات چالشی در این حوزه...
آنچه ذهن مرا به خود درگیر کرده است، مطالعه تطبیقی وضعیت آگاهایی در کارگران روزگار ما در مقایسه با کارگر قرن نوزده است.
سوال آسان تر می شود اینکه کارگر امروز به جبر تاریخ، قدمی جلوتر است نسبت به کارگر قرن نوزده و از آزادی مطلق و ترور عبور کرده یا هنوز به آن نرسیده یا کارگر امروز با تاسی به تاریخ تدریجی زوال، وضعیتی مادون کارگران سلف خود را دارد؟
مارکس در کتاب اتحادیه جهانی کارگری در فرازی اشاره می کند که کارگرانی را می شناسم و گزارشاتی دریافت کردم که در آن از کارگرانی یاد شده که نیمی از دستمزد خود را در سالهای متمادی به اتحادیه جهانی کارگری تقدیم میکردند تا از قبل آن وجوه، خرج خانواده رفقای کارگری که مشغول اعتصاب هستند، داده شود و این موضوع را نقطه ای می داند که کارگران مدرن را از کارگران معیشتی قرن های گذشته مجزا می کند که به قدری از آگاهی طبقاتی رسیدند که مطالباتشان از سطح معیشت و زمان استراحت و مرخصی بالاتر رفته و مطالبه ای در راستای کرامت انسانی دارند و این کارگر، کارگری آگاه است و قدر خود را از شی وارگی و مبدل به ابزار تولید سرمایه داران شدن، جدا می داند و در راستای آزادی قدم بر می دارد.(شرح #آزادی از حوصله این متن خارج است)
حال که از وضعیت جنبش های کارگری امروز در ایران اطلاعاتی کسب می کنم و وضعیت آنها را می بینم و مطالباتشان را میفهمم، سخت دچار این سوال می شوم که چرا کارگری که بیش از صد سال از آن سلف آگاه قرن نوردهی خود، که یکی از نتایج مبارزاتش می شود حزب کارگر انگلستان، دوباره رسیده به مطالبه دستمزد و حقوق پرداخت نشده؟ و به قدری این موضوع ملموس است که دستگاه ....با شاخص کردن نماینده آنها (مانند #اسماعیل_بخشی) و .... آن، کل این جریان را خاموش میکند؟ ایراد از پیش آهنگی است؟ یا کارگران به دوره پیشا صنعت حرکت کردند؟ یا به جبر هگلی این خود بلوغ است و با گذشت از این مرحله است که به آزادی و آگاهی نزدیک می شویم؟ یا باید بپذیریم که سرمایه داری با هژمون خود، توانسته است که بشر امروز را ( که کارگر قشری از آن است) را به قاعده هرم مازلو تقلیل دهد و یک انسان معیشتی تمام و کمال بسازد که سقف مطالباتش می شود نان و سکس و خواب و دفع؟
.
بگذریم.
برای من روز کارگر، روز حرکت، عدم وقوف، تفکر و تجلی انسانیت و جدایی از مشابهت با کالا و ابزار و حیوان غیر ناطق است و البته یکی از پر چالش ترین ساحت های تفکر.
روز جهانی کارگر گرامی باد.
کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام