درس هایی از زلزله کرمانشاه
باور کنیم زلزله کرمانشاه یک نقطه عطف تاریخی برای رفتار مدیریتی و دولتمندی در ایران است. در این هشت روز، به وضوح دیدیم که "رهبران اجتماعی" با فاصله بسیار زیاد از رهبران سیاسی در آزمون عملگرایی و جلب اعتماد مردم پیش افتادند در صورتی که تریبون ها و رسانه های تبلیغاتی در دست آنها نیست. رهبران اجتماعی(هنرمندان، ورزشکاران، چهره های سینما و موسیقی، نویسندگان مطرح و مشهور، سخنرانان خوشنام ، دانشمندان و چهره های علمی) بدلیل جایگاهی که نزد مردم دارند آنهم بدون حکم های اداری و قراردادهای رسمی دولتی، معمولا کارکردشان در میان مردم بیشتر و سریعتر است.
دیده بان ایران - فرامرز سیدآقایی: اتفاقی که برای کشور ما در هشت روز اخیر افتاد(از وقوع زلزله کرمانشاه تا واکنش دستگاه های حکومتی و مردم و افراد سرشناس و محبوب و همچنین واکنش مردم زلزله زده نسبت به کمک رسانان) بسان یک اتفاق مهم تاریخی، دریچه های را برای بهتر دیدن حقیقت جلوی چشمان ما باز کرد تا اگر توانستیم، درس بیاموزیم و برای اداره خودمان از این پس فکرهای اساسی بکنیم.
نگاهی گذرا بیندازیم بر آنچه گذشت: زلزله، دستپاچگی دستگاه های مدیریتی، بی برنامگی همان دستگاه ها، آغاز حرکت دستگاه های مدیریتی، ناکامی نسبی در مدیریت بر حادثه و بی سامانی بعد از آن، توجه مردم به ناکارآمدی دستگاه های مدیریتی و آغاز حرکت مردمی، فراخوان افراد مشهور و موفقیت آنها در زمان کم برای ایجاد کمک رسانی و سرعت گرفتن این حرکت ها، جلو زدن مردم و افراد مشهور از اقدامات حکومتی و به حاشیه رانده شدن دستگاه های مسئول پس از شدت گرفتن حرکت های مردمی. حالا اخباری منتشر می شود که نشان می دهد علی دایی و صادق زیباکلام در پی بازسازی مناطق آسیب دیده هستند و با شرکت های متخصص مذاکره هم کرده اند. توگویی دولتی مردمی تشکیل شده و قرار است با سرمایه های مردمی کرمانشاه بازسازی شود.
نکته های مهم درس آموز حادثه کرمانشاه:
یک- مردم: این حادثه و تبعاتش نشان داد به هیچ عنوان نمی توان و نباید مردم را از اداره کشور منع کرد و دور نگه داشت.
لزومی ندارد بحث را به سمت انواع سیستم های حکومتی کشاند. می توانیم باور داشته باشیم با همین سیستم حکومتی هم اگر بهای بیشتری به نیروها و انگیزه های مردمی بدهیم مدیریت کشور سهل تر و کم هزینه تر می شود. پای مردم و نهادهای مردمی به هرجا باز شود، بهتر از نهادهای حکومتی عمل می کند. مشکل اصلی مردم اکنون اعتماد است و اگر این مشکل حل بشود، هم پول شان را به میدان می آورند هم دست و بازوی پر انرژی خود را.
دو- زمین گیری: باور کنیم زلزله کرمانشاه یک نقطه عطف تاریخی برای رفتار مدیریتی و دولتمندی در ایران است. در این هشت روز، به وضوح دیدیم که "رهبران اجتماعی" با فاصله بسیار زیاد از رهبران سیاسی و دولتی در آزمون عملگرایی و جلب اعتماد مردم پیش افتادند در صورتی که تریبون ها و رسانه های تبلیغاتی در دست آنها نیست. رهبران اجتماعی(هنرمندان، ورزشکاران، چهره های سینما و موسیقی، نویسندگان مطرح و مشهور، سخنرانان خوشنام ، دانشمندان و چهره های علمی) بدلیل جایگاهی که نزد مردم دارند آنهم بدون حکم های اداری و قراردادهای رسمی دولتی، معمولا کارکردشان در میان مردم بیشتر و سریعتر است. شاید ماندگارترین نمونه از این نوع کارکرد را بتوان اقدام مرحوم غلامرضا تختی قهرمان کشتی در زلزله بوئین زهرا برشمرد و بزرگترین و تاثیرگذارترین این حرکتها را امروز از سوی علی دایی مقتدر و بزرگمنش، جواد خیابانی فروتن و مهربان و صادق زیباکلام فداکار و مردم دوست در زلزله کرمانشاه شاهدیم.
نمی توانیم حرکت های دولتی و نظامیان را در زلزله کرمانشاه نفی کنیم اما ویژگی دستگاه های مدیریتی حکومتی از هر نوع(که در ایران متعدد و روابط شان بشدت آشفته است) این است که اگر هم کمکی بکنند، بخش مهمی از انرژی خود را صرف خنثی کردن یکدیگر، تبلیغات به منظور اثبات کارآمدی، کاغذبازی و بروکراسی می کنند. ویژگی مهم دستگاه های حکومتی که هنگام بحران ها و مدیریت بر تقریبا همه کارهای جاری دیده می شود، زمینگیری و حیرانی و سرگردانی است. در ایران هیچگاه دیده نشده که در حوادث بزرگ دستگاه های مدیریتی بلافاصله اقدام کنند. زمینگیری این دستگاه ها امروز پس از حدود یک قرن که از تشکیل دولت مدرن می گذرد، به خصلتی ذاتی برای این دستگاه ها تبدیل شده است. امروز شما حتی به خودت اجازه نمی دهی از امدادگر اورژانس پایتخت بپرسی چرا فاصله پانصد متری بین مرکز و مقصد را در مدت چهل دقیقه طی کرده است چون می دانی دستگاه های خدمات رسان اورژانسی مزیت خاصی نسبت به دستگاه های غیر اورژانسی ندارند و همگی در صفت زمینگیری مشترکند.
سه- نفی یکدیگر: افراد شاخص و دستگاه های حکومتی انرژی زیادی را صرف این می کنند که یکدیگر را نفی و خنثی و در عوض، خود را اثبات کنند. یکی از دلایل بی اعتمادی مردم به این دستگاه ها و افراد همین تلاش ها است که بجای خدمت به مردم انجام می شود در صورتی که برای مردم این دعواها و تنش های میان افراد و دستگاه ها هیچ ارزشی ندارد و برعکس اگر خدمتی از افراد و دستگاه ها ببینند فارغ از اینکه چه دعوایی میان آنها جریان دارد، تا قرنها در حافظه خود از آن پاسداری می کنند . مثال کمی قدیمی تر، ادعای ایجاد دولت در سایه پس از انتخابات ریاست جمهوری 96 بود و مثال امروزین، ماجرای سخنان معاون اول دولت درباره مسکن مهر. در جلسه اقتصاد مقاومتی، معاون اول دولت سخنی درباره یکی از مهمترین، پرتبلیغات ترین، پرخرج ترین و پر مساله ترین پروژه های دولتی به نام مسکن مهر بر زبان می آورد. پروژه ای که در حادثه کرمانشاه رسوا و پرونده آن رو شد و هیچ جایی برای دفاع از خود باقی نگذاشت. معاون اول،نفر دوم اجرایی کشور و مسئول دولت است و باید هم طرح بدهد هم پاسخگو باشد. سخنان وی باعث برانگیخته شدن فردی دیگر می شود. واکنشی تند و پس از آن حیرت مردم و ایجاد این پرسش اساسی که مگر معاون اول دولت حق ندارد درباره مشکلات کشورش حرف بزند؟ عادت تاریخی نفی و خنثی کردن یکدیگر در مدیران این بار هم به ضرر مردم و دستگاه های مدیریتی تمام می شود. نتیجه یک ویدئوی سی ثانیه ای این می شود که اعتماد مردم به سیستم مدیریتی حکومتی بیشتر از آنچه بود پایین بیاید.
خنثی کردن یکدیگر با هدف حفظ آبروی نظام، حفظ اعتماد(نداشته) مردم به دستگاه های حکومتی، حفظ آرامش(خیالی) مردمی که اکنون در مسکن مهر نشسته اند و قرار است ندانند و باخبر نشوند هنگام زلزله چه اتفاقی برای چاردیواری ارزان قیمت شان خواهد افتاد، بیشترین خسارت را به منابع مالی و انسانی کشور وارد می کند و هر آینه مدیریت کلان کشور را در اداره بحران ها دست و پا بسته تر می کند. عادت نهادینه شده خنثی کردن یکدیگر را متاسفانه هیچ انقلاب و کودتایی نتوانسته از مدیران کشور ما بگیرد. حافظه تاریخی ملت ایران پر است از خنثی کردن خادمان ملت بوسیله آشپزها، منشی ها و پیشکارهای پادشاهان. پر است از خنثی کردن افرادی مانند امیرکبیر به وسیله مادرشاه و آقاخان نوری. مثال های امروزین یادآوری لازم ندارد و روزانه اتفاق می افتد و به برکت رسانه های مردمی در معرض دید همه است.
به نظر می رسد باید روی نکات مهمی که زلزله کرمانشاه به ما آموخت یا یادآوری کرد، تحقیقات جدی شود و نتایج آن در میان مدیران کشور منتشر و آموزش داده شود، مدیران با استفاده از این درس ها روش جدیدی برای مدیریت کشور پیش بگیرند تا بیشتر از این توسط مردم به حاشیه رانده نشوند.
فرامرز سید آقایی - روزنامه نگار -