ترامپ با ایران چه خواهد کرد؟
اندیشکده آمریکایی استیمسون در گزارشی با عنوان «نگاه خوشبینانه به دور دوم ریاست جمهوری ترامپ» نوشت: «با توجه به ترکیب کنگره ایالات متحده، به نظر میرسد هر توافقی که توسط دولت جدید با ایران حاصل شود، احتمالا با مخالفت کمتری در ساختار سیاسی آمریکا مواجه خواهد شد.»
به گزارش سایت دیدهبان ایران، اندیشکده آمریکایی استیمسون در گزارشی با عنوان «نگاه خوشبینانه به دور دوم ریاست جمهوری ترامپ» نوشت: بر اساس تجربه تاریخی، چارچوبهای نظری و اطلاعات فعلی، دوره دوم دونالد ترامپ این پتانسیل را دارد که او عملگراتر و موثرتر از دوره اول خود ظاهر شود.
دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود از رویکردهای سنتی سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده انتقاد کرد و سعی کرد خود را از روسای جمهور قبلی متمایز کند. بسیاری در ایالات متحده ریاست جمهوری او را یک ناهنجاری میدانستند و انتظار داشتند که کشور در نهایت به مسیر متعارف و بوروکراتیک خود بازگردد. حتی اعضای با نفوذ حزب جمهوری خواه و همچنین دموکراتها و دادگاهها به دنبال مهار اقدامات او بودند.
هنگامی که جو بایدن به قدرت رسید، اعتقاد عمومی بر این بود که «دوران ترامپ» به پایان رسیده و شرایط نشان دهنده بازگشت آمریکا به حالت عادی است. با این حال، نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ نشان داد که نفوذ ترامپ و رویکرد غیرمتعارف او به سیاست، عمیقا در جامعه آمریکا طنینانداز است.
سیاست خارجی دوره اول ترامپ، به ویژه در خاورمیانه، نشان داد که او ترجیح میدهد مسائل را از طریق روابط شخصی حل کند. او بر تماس مستقیم و بدون واسطه با رهبران خاورمیانه تأکید داشت و خود را به عنوان شخصیتی که این توانمندی را دارد که اوضاع را دگرگون کنند معرفی کرد، شاید چیزی شبیه به شخصیت رونالد ریگان که راه را برای پایان جنگ سرد هموار کرد.
ترامپ حتی شعار ریگان «آمریکا را دوباره قدرتمند کنید» را احیا کرد و بر تمایل او برای تغییر شکل رهبری جهانی ایالات متحده تأکید کرد. رویکرد ترامپ میتواند در زمینه فرهنگ سیاسی غالب منطقه که عمدتا اقتدارگرا است، موثرتر از بایدن باشد. این گرایش حتی در میان رهبرانی که دنباله روی غرب هستند نیز ادامه دارد. به عنوان مثال، بشار اسد، رهبر اخیرا برکنار شده سوریه، در لندن در رشته چشم پزشکی تحصیل کرد، اما زمانی که جانشین پدرش به عنوان حاکم سوریه شد، گرایشهای اقتدارگرایانه را دنبال کرد.
سایر رهبران منطقه، از جمله محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و همچنین طالبان افغانستان، سبک حکومتی مشترکی دارند که ریشه در اقتدارگرایی دارد. روابط بین این رهبران اغلب توسط پویاییهای شخصی و عاطفی شکل میگیرد تا منافع نهادی یا ملی. در نتیجه، هویتهای مذهبی، قومی، نژادی و زبانی نقش بسزایی در تعیین نزدیکی و خصومت بین ملتها دارند.
در اینجا، رویکرد شخصی ترامپ به سیاست ممکن است به خوبی با تمایلات رهبران خاورمیانه همسو باشد و به طور بالقوه سیاستهای موثرتری را در طول ریاست جمهوری او امکانپذیر کند. ترامپ با اولویت دادن به منافع اقتصادی و نفوذ بر ترویج حقوق بشر یا آزادیهای مدنی، استراتژیهایی را که چین در سالهای اخیر در قبال منطقه دنبال کرده است، منعکس میکند.
بیتفاوتی آشکار او نسبت به حوادثی مانند قتل «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار در کنسولگری عربستان سعودی در ترکیه نشان دهنده این رویکرد عملگرایانه است. با انتخاب مجدد ترامپ و اعمال نفوذ سیاسی بیشتر، انتظار میرود که سیاست خارجی ایالات متحده حتی بیشتر شخصیت محور شود.
ابتکاراتی مانند گسترش پیمان ابراهیم که روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و چندین کشور عربی برقرار کرد، و تضمین پیوستن عربستان سعودی به این توافقات، احتمالا به روابط شخصی ترامپ با رهبران منطقه بستگی دارد. از آنجایی که مقامات ایرانی گاهی روابط بهتری با جمهوری خواهان داشتند، احتمال تمایل ایران به توافق با ترامپ بیشتر میشود.
نویسنده در ادامه با اشاره به اینکه روابط بین ایالات متحده و ایران از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ با خصومت مشخص شده و هر دو طرف در بهترین حالت توانستهاند تنشها را کنترل کنند ادعا میکند که تهران و واشنگتن به این نتیجه رسیدهاند کهعدم ایجاد رابطه بسیار پرهزینه خواهد بود. این امر به ویژه برای فردی مانند ترامپ مهم است که گفته است جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای برای او اولویت دارد. (تهران همواره هرگونه تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای را رد کرده و بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود تاکید دارد.)
از دیدگاه ایران نیز به نظر میرسد دلایل منطقی برای دستیابی به توافق وجود دارد. دولت رئیس جمهور مسعود پزشکیان رویکرد انعطاف پذیرتری را در پیش گرفته و وضعیت امنیتی منطقه در کنار تحریمهای اقتصادی، تلاشها برای رسیدن به توافق را جدیتر کرده است. تهران نگران است که هر توافقی ممکن است مانند توافقات قبلی پایدار نباشد.
با این حال، با توجه به انتخاب اکثریت حامی ترامپ در کنگره، هر توافقی که توسط دولت ترامپ مذاکره شود، احتمالا با مخالفت کمتری در ساختار سیاسی ایالات متحده مواجه خواهد شد. با این حال، عدم تمایل (رژیم اسرائیل) به دستیابی به هر گونه توافق با ایران در کنار پیشینه ترامپ در ترور سردار قاسم سلیمانی، موانع عمدهای برای دستیابی به توافق احتمالی است.
باید دید که طرفین در نهایت چه مسیری را برای مدیریت این تنشها در پیش خواهند گرفت. به طور خلاصه، دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ میتواند رویکردی هدفمندتر و عملگرایانهتر در خاورمیانه به همراه داشته باشد و از همسویی او با فرهنگ سیاسی اقتدارگرای منطقه برای پیشبرد منافع ایالات متحده استفاده کند.
منبع: ایرنا