دیپلمات پیشین وزارت خارجه: سیاست خارجه پرهزینه را کنار بگذاریم؛ باید به اندازه جیبمان خرج می کردیم!/ مخالفان اسد نمیتوانستند بدون حمایت ترکیه و قطر به پیروزی برسند/ اگر هم میخواستیم، نمیتوانستیم بدون کمک روسیه، اسد را حفظ کنیم
محبعلی، مدیرکل اسبق خاورمیانه و شمال آفریقا وزارت خارجه و تحلیلگر مسائل منطقه خاورمیانه با تاکید بر این که گروههای مسلح مخالف حکومت سابق سوریه نمیتوانستند بدون حمایت ترکیه و قطر و با هماهنگی با آمریکا به پیروزی برسند، به دیدهبان ایران گفت: در دوره قبلی جنگ داخلی سوریه، اگر کمکهای مالی و نظامی ایران و روسیه نبود، حتما حکومت بشار اسد سقوط میکرد. البته در سال ۲۰۱۵ اگر روسیه کمک نمیکرد و قرار بود ایران بهتنهایی اقدام کند، در حفظ حکومت اسد موفق نمیشد. در جنگ داخلی جدید جدید نیز ایران اگر میخواست هم نمیتوانست از طریق عراق نیروهای نظامی تحت حمایت خود را به سوریه اعزام کند، زیرا دولت مرکزی عراق، دیگر مانند قبل، اجازه انجام چنین کاری را به ما نمیداد.
دیدهبان ایران؛ محمدحسین خودکار - مخالفان مسلح بشار اسد به رهبری هیات تحریر الشام که زمانی در قالب گروه تکفیری جبهه النصره فعالیت میکرد و فرمانده آن «ابومحمد جولانی» در گذشته عضو سازمان تروریستی القاعده بوده است، تنها حدود ۱۰ روز بعد از شروع دور جدید عملیات مسلحانه علیه حکومت سوریه که دقیقا پس از برقراری آتشبس میان حزبالله و اسرائیل در لبنان آغاز شد، توانستند حکومت بشار اسد را ساقط کنند. در حال حاضر دمشق به عنوان پایتخت کشور و البته سایر شهرهای مهم نظیر حمص، حماه، درعا، ادلب و ... به دست عناصر مسلح مخالف اسد افتاده است که علاوه بر هیات تحریر الشام، گروههای دیگری نظیر ارتش آزاد سوریه را نیز شامل میشود که از سوی دولت ترکیه حمایت میشوند.
البته در حالی که تقریبا کنترل تمام مساحت کشور از دست ارتش رسمی سوریه و نیروهای نظامی وفادار به بشار اسد خالی شده و گروههای مخالف مسلح، کنترل مناطق گوناگون را در دست گرفتهاند، بخشهایی از شمال شرق ترکیه نیز در اختیار احزاب کرد در قالب ائتلاف قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه) است که ارتش آمریکا از آنها پشتیبانی میکند. همچنین براساس اعلام خبرگزاری رویترز، برخی مقامات ارشد دولت سابق سوریه معتقدند که بشار اسد شب گذشته از کشور خارج شده است. ضمن این که فرماندهی ارتش سوریه، سقوط حکومت را به نظامیان ابلاغ کرده است.
در این میان با توجه به این که جمهوری اسلامی ایران در کنار دولت روسیه، اصلیترین حامیان حکومت بشار اسد در طول دهههای اخیر بودند و کمکهای مالی و نظامی فراوانی را برای پایداری حکومت او بعد از شروع جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ و بهویژه بعد از ظهور داعش در سوریه در سال ۲۰۱۳ انجام دادند و حکومت سوریه را حفظ کردند، حال این پرسش در افکار عمومی ایجاد شده است که چرا اینبار متحدان اسد به کمک او نیامدند و مانع سقوط حکومتش نشدند؟ همچنین جای این پرسش باقی است که چگونه گروه تحریر الشام که از زمان متوقف شدن جنگهای داخلی و سقوط دولت داعش در سال ۲۰۱۷، تنها در بخشی از استان ادلب مستقر بود، توانست به سرعت سایر مناطق سوریه را تصرف کند و ارتش نیز مقاومت چندانی در برابر مخالفان مسلح نکرد؟
حکومت سابق سوریه از فرصت مصالحه با مخالفان استفاده نکرد
این پرسشها را با محمدقاسم محبعلی، مدیرکل اسبق خاورمیانه و شمال آفریقا وزارت امور خارجه، کارشناس سیاست خارجی و تحلیلگر مسائل منطقه در میان گذاشتیم و او نیز در گفتوگو با خبرنگار دیدهبان ایران توضیح داد: حکومت سوریه به دلایل گوناگونی دچار بحرانهایی بود که جدید هم نبود، این حکومت علاوه بر این که یک حکومت اقلیت بر اکثریت بود، یک حکومت تکحزبی شبیه حکومتهای متحدان شوروی در زمان جنگ سرد نیز محسوب میشد، یعنی در این کشور حزب بعث حاکم بود که سران آن نیز اغلب از طایفه علویها بودند که بر اکثریت سنیمذهب جامعه سوریه حاکم شده بودند.
این کارشناس سیاست خارجی ادامه داد: حکومت سابق سوریه یک حکومت خانوادگی موروثی بود که از فساد عمیق رنج میبرد و یک حکومت توسعهنایافته محسوب میشد. اگر در سال ۲۰۱۱ نیز حمایتهای نظامی ایران و روسیه نبود، حکومت سوریه امکان ادامه حیات نداشت. بعد از توقف جنگ داخلی نیز باید راهحلی برای وضعیت نابسامان حاکمیت در سوریه پیدا میشد، ولی متاسفانه مسئولان حکومت سابق و متحدان آنها یعنی ایران و روسیه، در این مدت تلاشی نکردند که از فرصت استفاده کنند و با مخالفان حکومت از جمله با اکثریت سنی یا با کردها به توافق برسند و سوریه را از این حالت خارج کنند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: حکومت سابق سوریه و متحدان آنها از سال ۲۰۱۷ که دولت داعش فروپاشید تا سال ۲۰۲۴ که حرکت مجدد شبه نظامیان مخالف حکومت آغاز شد، فرصت داشتند که با گروههای مخالف مذاکره کنند تا تغییرات سیاسی در سوریه به شکل بهتری رقم بخورد. البته باید توجه داشت که داعش از اواخر سال ۲۰۱۳ و عملا از سال ۲۰۱۴ در عراق و سوریه اوج گرفت و بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ نیز حکومت بشار اسد فرصت مصالحه با مخالفان را داشت، اما این کار را انجام نداد.
براساس قطعنامه شورای امنیت، باید قانون اساسی جدیدی برای سوریه نوشته شود
محبعلی با بیان این که بعد از توقف جنگهای داخلی سوریه در سال ۲۰۱۷، تنها حدود ۶۰ درصد مساحت کشور دست حکومت مرکزی باقیمانده بود، اظهار داشت: تا پیش از تحولات اخیر، حدود ۳۰ درصد مساحت کشور در قسمت شمال شرق در اختیار نیروهای کرد تحت حمایت آمریکا بود و حدود ۱۰ درصد نیز در تصرف گروه تحریر الشام و سایر گروههای متحد ترکیه بود. در واقع، بعد از فروپاشی داعش، طبق تفاهمی که ایران، روسیه و سوریه با ترکیه انجام دادند، گروههای مسلح مخالف حکومت به استان ادلب در شمال سوریه رفتند و در آنجا مستقر شدند و سازماندهی کردند و نیروهای خود را آموزش دادند و آماده کردند تا در چنین روزی بتوانند با حمایت ترکیه، حکومت سوریه را ساقط کنند.
این تحلیلگر مسائل منطقه خاورمیانه به همزمانی آغاز تحرکات مخالفان مسلح حکومت سوریه با برقراری آتشبس در لبنان اشاره کرد و گفت: در توافق آتشبس میان حزبالله و اسرائیل، مقرر شد که مرز میان سوریه و لبنان بسته شود تا در عمل نیروهای حزبالله نتوانند برای کمک به حکومت سوریه وارد میدان شوند. در خود لبنان نیز دولت موقت با رژیم اسرائیل برای اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل به توافق رسیده است که اگر این قطعنامه به اجرا درآید، حزبالله خلع سلاح خواهد شد.
وی با بیان این که شورای امنیت در دسامبر ۲۰۱۵، قطعنامه ۲۲۵۴ را درباره تغییر روند سیاسی در سوریه به تصویب رسانده است، یادآور شد: براساس این قطعنامه که برخی کشورها به عنوان یک سند حقوقی به آن استناد میکنند، باید یک ساختار سیاسی جدید در سوریه تشکیل شود و قانون اساسی تازهای برای این کشور نوشته شود.
حمایت ترکیه و قطر در هماهنگی با آمریکا از نیروهای مسلح مخالف حکومت سوریه
محبعلی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر که حکومت مرکزی ساقط شده است و گروههای مسلح مخالف از جمله تحریر الشام به پیروزی رسیدهاند، چه سرنوشتی در انتظار سوریه قرار دارد، عنوان کرد: اکنون نمیتوان آینده ساختار سیاسی در سوریه را به طور دقیق پیشبینی کرد، ولی نباید فراموش کرد که گروههایی که اکنون در سوریه به پیروزی رسیدهاند، تحت کنترل ترکیه و قطر و در هماهنگی با آمریکا قرار دارند، همانطور که طالبان نیز در سال ۲۰۲۱ با حمایت ترکیه و قطر و در هماهنگی با آمریکا توانستند بر افغانستان سیطره پیدا کنند.
این تحلیلگر دیپلمات پیشین وزارت خارجه با تاکید بر این که گروههای مسلح مخالف حکومت سابق سوریه نمیتوانستند بدون حمایت ترکیه و قطر و هماهنگی با آمریکا به پیروزی برسند، اظهار داشت: رفتار نیروهای مخالف حکومت سابق سوریه در دوره جدید عملیات مسلحانه خود با دفعه قبلی فرق داشت و علاوه بر این که از انجام اقداماتی که وحشت عمومی را برانگیزد، دست کشیدهاند، لباس و پرچم و حتی نام گروههای خود را تغییر دادهاند و در ۱۰ روز اخیر نیز هر شهری را که تصرف کردند، مثل قبل کشتار نکردند و سعی کردند با یک حرکت نظامی و انتظامی منظم، شهرها را به کنترل خود درآوردند.
وی در ادامه بیان کرد: این رفتارها نشان میدهد که نیروهای مسلح مخالف حکومت سابق سوریه حتما تحت آموزش قرار گرفتهاند و اکنون که حکومت را به دست گرفتهاند، بعید است که رفتار سابق را داشته باشند. اکنون هم وزیران خارجه کشورهای روسیه، ایران، ترکیه و قطر در حال رایزنی با یکدیگر هستند و حتما رایزنیهایی نیز با دیگر کشورهای عربی و البته آمریکا صورت خواهد گرفت و حاکم شدن ساختار سیاسی جدید در سوریه، بدون انجام مذاکرات کشورهای خارجی امکانپذیر نیست. اگرچه با توجه به عدم مقاومت ارتش سوریه در برابر گروههای مخالف مسلح، نحوه سقوط دمشق بسیار شبیه به سقوط کابل به دست طالبان بوده است.
بدنه ارتش سوریه حاضر به جنگیدن با سنیهای هممذهب خود نبودند
محبعلی درباره علت مقاومت نکردن ارتش سوریه در برابر مخالفان مسلح نیز توضیح داد: فرماندهان ارشد ارتش سوریه عمدتا علوی هستند و این در حالی است که بدنه ارتش، اغلب سنیمذهب هستند و اختلافات طایفهای و مذهبی از گذشته در سوریه وجود داشته است و البته بدنه ارتش اینبار حاضر نبود که با سنیهای دیگر که بدنه اصلی مخالفان حکومت سابق سوریه را تشکیل میدهند، بجنگد. این ساختار غلط ارتش نیز ناشی از همان حکومت طایفهای اقلیت بر اکثریت در سوریه ناشی میشد که نهایتا دو تیپ از نیروهایی که همگی علویمذهب بودند در آن حضور داشتند که وجود این نیروها برای حفظ حکومت بشار اسد در شرایط کنونی کافی نبود.
این کارشناس سیاست خارجی ادامه داد: با توجه به این که گروههای مسلح مخالف بشار اسد به جز این که در لزوم ساقط کردن حکومت سابق سوریه باهم همنظر بودند، در مسائل سیاسی و مذهبی دیگر با یکدیگر اختلاف نظرهای شدیدی دارند، امکان دارد که سوریه به سه قسمت تجزیه شود، به نحوی که قسمتهای شرقی در اختیار کردها قرار بگیرد، قسمتهای غربی در کنترل علویها باقی بماند و قسمتهای مرکزی از مرز ترکیه تا مرزهای عراق و اردن در اختیار گروههای سنی قرار بگیرد.
روسیه ترجیح میدهد که در سوریه امتیاز بدهد تا در اوکراین امتیاز بگیرد
محبعلی در پاسخ به این پرسش که چرا در جنگ داخلی جدید سوریه، ایران و روسیه مثل سال ۲۰۱۱ از حکومت بشار اسد حمایت نکردند، گفت: در حال حاضر شرایط ایران و روسیه کاملا با سال ۲۰۱۱ متفاوت است. روسیه درگیر جنگ اوکراین است و این مساله برایش از اهمیت بیشتری نسبت به مسائل سوریه برخوردار است، بخصوص با توجه به این که در آینده نزدیک، دونالد ترامپ قدرت را در کاخ سفید به دست خواهد گرفت، روسیه نمیخواهد بیش از حد خودش را درگیر مسائل خاورمیانه کند، بهویژه که در این منطقه پای اسرائیل و آمریکا در میان است.
این دیپلمات پیشین وزارت امور خارجه ادامه داد: روسیه در حال حاضر توانمندیهای گذشته را ندارد و به دنبال آن است که در اوکراین به تفاهمی با آمریکا برسد که دست برتر را در آن منطقه داشته باشد، اگر هم قرار باشد روسیه در اوکراین امتیازی به دست آورد، طبیعتا باید امتیازی را به غرب بدهد و منافع ملی و امنیت ملی روسیه اینطور ایجاب میکند که در سوریه امتیاز بدهد و در اوکراین امتیاز بگیرد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: اکنون در منطقه خاورمیانه و حتی در تحولات سوریه، پای اسرائیل در میان است و روسیه نمیخواهد با رژیم صهیونیستی وارد درگیری شود و احتمالا این تعهد را به اسرائیل داده است که از این به بعد، هیچ سلاحی از مسیر سوریه به لبنان فرستاده نخواهد شد؛ یعنی منافع ملی روسیه ایجاب نمیکرد که بیش از حد وارد درگیریهای سوریه شود و انگیزه سابق را برای انجام این کار نداشت.
در دوره قبلی هم اگر کمک روسیه نبود، ایران بهتنهایی نمیتوانست حکومت اسد را حفظ کند
محبعلی با بیان این که ایران هم از نظر تواناییهای مالی و اقتصادی در شرایط گذشته نیست، گفت: در سال ۲۰۱۱ هم دست ما برای ارائه کمکهای مالی و نظامی به سوریه بازتر بود و هم حزبالله که متحد اصلی ایران و نزدیک مرزهای سوریه بود، توانایی عمل بیشتری داشت. همچنین در عراق هم شرایطی ایجاد شده است که دولت مرکزی اجازه نمیدهد نیروهای نظامی ایران یا تحت حمایت ایران از خاک عراق عبور کنند و خود را به سوریه برسانند؛ یعنی در جنگ داخلی جدید سوریه، ایران اگر هم میخواست هم نمیتوانست از طریق عراق نیروهای نظامی تحت حمایت خود را به سوریه اعزام کند.
این کارشناس سیاست خارجی تاکید کرد: وضعیت ایران و روسیه با شرایط سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ متفاوت است و اگر در سال ۲۰۱۵ این روسیه به صورت جدی ورود نکرده بود و ایران هم نیروهای مستشاری و گروههای شبه نظامی تحت حمایت خود را به سوریه نمیفرستاد، دمشق سقوط کرده بود و حکومت بشار اسد همان زمان از بین میرفت. آن زمان هم مرحوم حاج قاسم سلیمانی به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین رایزنی کرد که ایران و روسیه به صورت مشترک اقدام کنند و اگر قرار بود ایران بهتنهایی اقدام کند، در حفظ حکومت سوریه موفق نمیشد.
سیاستهای منطقهای ایران براساس اصل هزینه - فایده نبوده است
محبعلی در پاسخ به این سوال که با توجه به مجموعه اتفاقاتی که در ماههای اخیر در لبنان و سوریه رخ داده است، آیا میتوان گفت که عمق استراتژیکی که تا قبل از شروع جنگ غزه برای ایران وجود داشت، کاهش پیدا کرده است یا خیر، اظهار داشت: سیاستها باید براساس هزینه - فایده و در چارچوب منافع ملی و امنیت ملی اتخاذ شود و باید براساس نگاه دولت ملی (Nation State) تصمیمگیری شود. سیاستهای پرهزینه بالاخره یک روز به بنبست میخورد و همانطور که شوروی سابق روزگاری نیمی از اروپا را در اختیار داشت و بسیاری از کشورهای دنیا را نیز از طریق احزاب کمونیست کنترل میکرد و حتی در آنها کودتا کرده بود و همچنین گروههای کمونیستی متعددی را در مناطق مختلف جهان از جمله در کردستان، بلوچستان، افغانستان و آفریقا تجهیز میکرد، ولی این سیاستها آنقدر پرهزینه بود که حکومت شوروی ناچار شد همه متصرفات و کشورها و گروههای تحت نفوذ خود را واگذار کند، زیرا کنترل همه این منافع، بیشتر از توان ملی شوروی بود.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه به دیده بان ایران گفت: سیاستهایی که ایران در منطقه خاورمیانه در پیش گرفته نیز سیاستهای پرهزینهای است، البته اینطور نیست که ما نباید در منطقه حضور داشته باشیم، ولی باید به اندازه جیب خودمان و تواناییهای داخلی خودمان برای سیاستهای منطقهای خود برنامهریزی کنیم. در حال حاضر ایران از نظر ژئوپلیتیک یک قدرت متوسط منطقه خاورمیانه است که احتیاج به پشتوانه اقتصادی قوی دارد، ولی متاسفانه بر اثر تحریمهایی که به دلیل برنامه هستهای بر کشورمان تحمیل شده، ایران از نظر اقتصادی بسیار ضعیف شده است و دیگر آن تواناییهای سابق را ندارد.
وی در پایان تصریح کرد: اتخاذ هر سیاستی از جمله در عرصه سیاست خارجی، احتیاج به هزینه کردن دارد و زمانی یک کشور میتواند در این عرصه هزینه کند که اقتصادی قوی داشته باشد. ولی به نظر میرسد که سیاستهای منطقهای ما براساس اصل هزینه - فایده و تواناییهای ملی ما بنا نشده بود و در حال حاضر باید فکری به حال این سیاستها کنیم که هزینه بیشتری برایمان تولید نکند تا قبل از این که اتفاقاتی برای ایران بیفتد، به یک تفاهم سیاسی با طرفهای مقابل برسیم.
منبع: دیدهبان ایران