درباره "دولت اسلامی ولایت خراسان" چه میدانیم؟
"دولت اسلامی ولایت خراسان" شاخهای از داعش عراق و سوریه است که در پی شکست در افغانستان، به طور فزاینده به عملیات ترور در خارج روی آورده است. چرا آنها نام خراسان را برگزیدهاند و پیشینه تاریخی آن چیست؟
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ داعش خراسان چه کسانی هستند و چه کسانی اعضای این گروه اسلام گرا را تشکیل می دهند.
بنابر گزارش دیده بان ایران؛ دویچه وله نوشت: نخست حمله مرگبار شهر کرمان ایران و اکنون قتلعام در سالن کنسرت در مسکو: به نظر میرسد که جریان "دولت اسلامی ولایت خراسان" (IS-K)، مشهور به "داعش خراسان" به طور فزایندهای بر حملات خارج از کشور متمرکز شده است.
اقدام تروریستی شامگاه جمعه ۲۲ مارس ۲۰۲۴ (سوم فروردین ۱۴۰۳) با دستکم ۱۳۳ کشته در تالار شهر کروکوس که "دولت اسلامی خراسان" مسئولیت آن را بر عهده گرفت، نشان از تغییر استراتژی شاخه داعش در افغانستان دارد. در حالی که این گروه به طور فزایندهای در افغانستان رو به تضعیف گذاشته است، حملات بیشتری را در خارج از کشور انجام میدهد. نکته چشمگیر اینجاست که اعضای آن از تاجیکستان در بیشتر این حملات دست دارند.
"دولت اسلامی ولایت خراسان" همانند شاخه اصلی آن "دولت اسلامی عراق و شام" (داعش) برای مشروعیت بخشیدن به داعیه ایجاد یک حکومت اسلامی، به تاریخ دیرین این سرزمینها اتکا میکنند.
"خراسان" نام منطقهای تاریخی است که مناطقی از کشورهای امروزی افغانستان، ایران، ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان را در بر میگرفت و آن را "خراسان بزرگ" مینامند.
تغییر نام سرزمین "خراسان" به "افغانستان"
در "لغتنامه دهخدا" از خراسان به عنوان واژهای پهلوی یاد شده است. خوَراسان (xwarāsān) در زبان پهلَوی؛ واژهای است ترکیبیافته از دو واژه خوَر (xwar) به معنای خورشید و آسانا (ā-sānā) به معنای "برخاستن" و "برآمدن". در متنهای ایران باستان، این سرزمین، از دوره ساسانی "خراسان" نامیده میشد که معنای "خاورزمین"، "مشرق" یا "سرزمین طلوع خورشید" را میرساند. فخرالدین اسعد گرگانی در داستان "ویس و رامین" چنین میگوید:
زبان پهلوی هر کو شناسد
خراسان یعنی آنجا کو خوَر آسد
خراسان را بود معنی خوَر آیان
کجا از وی خوَر آید سوی ایران
"شهرستانهای ایرانشهر" نام کتابی است که در سده هشتم میلادی به پارسیگ (پارسیِ پهلوی) نگاشته شده است. در بخشی از این کتاب آمده که سرزمین پهناور ایران در دوران خسروی یکم (انوشیروان) به چهار استان تقسیم شده است. "خوَراسان" نیز نام یکی از این استانها بوده که در شمال شرقی این امپراتوری بود. این منطقه همه سرزمینهای شرقی، از هرات گرفته تا قندهار، بلخ، غزنی و تا کرانههای کابل قدیم را در بر میگرفته است.
منابع افغانستانی با استناد به تاریخ خود میگویند، سرزمین خراسان تا پس از "احمدشاه دُرّانی" و فرزندش "تیمورشاه" نیز خراسان نامیده میشد. اما حدود ۲۰۰ سال پیش با حضور قدرت استعماری بریتانیا، اسم خراسان نیز کمرنگ شد و جای آن را افغانستان گرفت.
یکی از منابع مهمی که در آن رد پای بریتانیا برای تغییر نام "خراسان" به "افغانستان" دیده میشود، کتاب "افغانان" یا "گزارش سلطنت کابل" نوشته "مونت استوارت الفنستون" است. او کسی است که در سال ۱۸۰۸ میلادی به خراسان آمد و اطلاعات فراوانی را برای دولت بریتانیا جمعآوری کرد.
الفنستون درباره سرزمینی که بعد از سفر او، "افغانستان" نامیده شد، نوشته است: «نامی که توسط ساکنان سرزمین، بر تمام کشور اطلاق میشود، خراسان است.»
او سپس به هویت حاکمان کابل اشاره میکند و آنها را "خراسانی" مینامد: «اکنون حکومت در دست افغانان از قبایل مختلف است که در آن دُرّانیان نیرومندترند. آنان همه افغانان سنی خراسانیاند.»
"دانشنامه بریتانیکا" شاهنشاهی احمدشاه دُرّانی را آخرین امپراتوری افغان خوانده است. این دانشنامه میافزاید که شاهنشاهی احمدشاه درانی پس از امپراتوری عثمانی، دومین امپراتوری جهان اسلام در نیمهٔ دوم قرن هیجدهم بود که حدود قلمرو آن را از مشهد تا دهلی و از آمودریا تا دریای عرب دربر میگرفت.
احمدشاه دُرّانی در سال ۱۷۴۷ میلادی دولتی در خراسان تشکیل داد و در آنجا اعلام پادشاهی کرد. هدف او، همانند دیگر امپراتوران، سلطنت بر سراسر سرزمین ایران بود. اما پس از چندی، قلمروی که او بر آن فرمانروایی میکرد، "افغانستان" نام گرفت.
بنابراین، سرزمینی که به آن افغانستان گفته میشود، در گذشته به نام "خراسان" و پیش از آن به نام "آریانا" خوانده میشد. افغان، نامی است که معمولاً در اشاره به پشتونها به کار میرود.
واژه افغانستان، به عنوان نام این کشور قدمت زیادی ندارد و در سال ۱۳۰۲ خورشیدی (۱۹۲۳) و از سوی امانالله شاه در قانون اساسی گنجانده شد. واژه افغان در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴) و در قانون اساسی مصوب محمد ظاهرشاه با تعریفی تازه و به معنی همه افراد شهروند کشور افغانستان به کار رفت.
شکست شورش در افغانستان
این واقعیت که "دولت اسلامی ولایت خراسان" به طور فزاینده اهدافی را در خارج از کشور هدف قرار میدهد، میتواند حاکی از تلاش این جریان برای خارج شدن از حالت دفاعی باشد.
پس از تأسیس این گروه در سال ۲۰۱۵، شاخه افغان "داعش" در ابتدا تلاش کرد تا دولت خود را در منطقه تاریخی خراسان، با الگوبرداری از سازمان مادر "دولت اسلامی عراق و شام" (داعش) بر پا کند. این جریان در ابتدا علیه دولت افغانستان و حامیان غربی آن جنگید و از زمان سلطه مجدد طالبان در اوت ۲۰۲۱، مبارزه علیه حکومت طالبان را در پیش گرفت.
"دولت اسلامی ولایت خراسان" طالبان را متهم میکند که در تفسیر خود از اسلام به اندازه کافی سختگیر نیستند و با اقلیتهای مذهبی مانند شیعیان، هندوها و سیکها با مدارای بیش از حد رفتار میکنند. طالبان در ماه نخست حکومت خود، برای کنترل شورشهای این گروه به مقابله برخاست و این گروه هرگز نتوانست بیش از چند روستا در شرق افغانستان را تحت کنترل خود درآورد. پس از آنکه طالبان قدرت خود را تحکیم کردند، فشار فزایندهای بر این به اصطلاح "داعش خراسان" وارد آوردند.
به گفته آنتونیو جوستوتسی، کارشناس تروریسم، کارزار ضد تروریستی طالبان موفقیتآمیز بود. این پژوهشگر کینگز کالج لندن، چندی پیش در مقالهای تحقیقی نوشت که شمار حملات "دولت اسلامی خراسان" در افغانستان از سال ۲۰۲۱ به شدت کاهش یافت و در سال ۲۰۲۳ حتی فعالیتهایش برای ماهها متوقف شد. در این سال "دولت اسلامی خراسان" در بحران مالی قرار گرفت و روحیه رزمندگانش به شدت تضعیف شد.
بحران این گروه در افغانستان
یکی از دلایل، این امر این بود که مقر داعش در سوریه مجبور شد به طور قابل توجهی پرداختهای خود را کاهش دهد، زیرا پس از ضرباتی که متحمل شد، برای بقای خود میجنگید. دلیل دیگر این بود که ترکیه اقدامات خود را علیه شبکههای داعش که کمکهای مالی را جمعآوری و انتقال داده بودند، افزایش داد.
جوستوتسی مینویسد، با این وضعیت "دولت اسلامی خراسان" (IS-K) مجبور شد به آدمربایی و باجگیری از تاجران ثروتمند متوسل شود. اوضاع تا جایی دشوار شد که این گروه به سختی میتوانست به جنگجویانش غذا بدهد.
تحت فشار رژیم طالبان، این گروه مجبور شد اکثر جنگجویان خارجی خود را به پاکستان منتقل کند، جایی که از آن زمان تاکنون در حالت انتظار به سر میبرند. اما در آنجا نیز امنیت ندارند، زیرا ارتش پاکستان از زمانی که این گروه چندین حمله در کشور انجام داده، آنها را تحت پیگرد قرار داده است.
به گفته جوستوتسی، در خود افغانستان، "دولت اسلامی خراسان" هنوز در آغاز سال ۲۰۲۳ حدود ۷هزار عضو داشت، اما هستهها فقط میتوانستند زیرزمینی فعالیت کنند.
این گروه همچنین در جذب اعضای جدید با مشکل روبرو بود. در افغانستان آنها را "سلفی" میدانند، هرچند این گروه چنین تعریفی از خود ندارد. سلفیها از قرائت دقیق و تحتاللفظی قرآن پیروی میکنند. واقعیت اما این است که اکثر حامیان "دولت اسلامی خراسان" از جماعتهای سفلی میآمدند.
جوستوتسی مینویسد، از آنجایی که سلفیها بیش از سه درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل نمیدهند، توان سربازگیری "دولت اسلامی خراسان" بسیار محدود است.
با وجود این ناکامیها، محقق کالج کینگز لندن، این جریان اسلامگرای افراطی را شکست خورده نمیبیند. "دولت اسلامی خراسان" ثابت کرده که مقاوم است، دست به تغییر رهبری زده است و بیشتر به تبلیغات اتکا میکند.
جوستوتسی مینویسد که این گروه فعالیتهای خود را به شمال افغانستان معطوف کرده است. این بدان معناست که "دولت اسلامی خراسان" به طور فزایندهای در مرز با تاجیکستان فعال است. این امر میتواند توضیح دهد که چرا این جریان هواداران بسیاری را از جمهوری شوروی سابق جذب میکند.
نشانههایی وجود دارد که این گروه پس از شکست تلاش خود برای تأسیس دولت اسلامی خود در افغانستان، اکنون به حملات "تماشایی و چشمگیر" به عنوان ابزار تبلیغاتی متکی است.
"دولت اسلامی ولایت خراسان" از سال ۲۰۲۱، حملات بیشتری را در خارج از کشور طراحی و اجرا کرده است. آرون زلین، از انستیتوی واشنگتن مینویسد، این نیز به این دلیل است که طالبان بر روی منافع امنیتی خود تمرکز کردهاند. آنها ظاهراً قادر نیستند اطمینان حاصل کنند که افغانستان دوباره به صحنه و کانون تروریسم بینالمللی تبدیل نشود.