کد خبر: 141154
A

مطهرنیا: جنگ جهانی سوم آغاز شده است/ آمریکا دیگر نفت را کالای استراتژیک نمی‌داند/ استفاده از بمب اتمی هزینه گزافی را متوجه روسیه می‌کند

یک تحلیلگر سیاست خارجی بر این باور است که اولین سلاح هسته ای که شلیک شود چندین سلاح هسته ای از طرف های مقابل به طرف شروع کننده جنگ ارسال خواهد شد. این تصویری هولناک برای زننده ضربه اول در حال حاضر ایجاد می کند. باید دید آیا پوتین این ریسک را می پذیرد.

مطهرنیا: جنگ جهانی سوم آغاز شده است/ آمریکا دیگر نفت را کالای استراتژیک نمی‌داند/  استفاده از بمب اتمی هزینه گزافی را متوجه روسیه می‌کند

به گزارش سایت دیده‌بان ایران؛ مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بین المللی در یک گفت‌گوی رسانه‌ای خطر جنگ هسته‌ای در اروپا و همچنین راهبرد پوتین در آینده را مورد نقد و بررسی قرار داد.

آنچه در ادامه می‌خوانید اهم سخنان این آینده پژوه با خبرآنلاین است:

* دهه ها هست که جنگ موسوم به جنگ جهانی سوم شروع شده است و کشته های متفاوتی را بیش از صحنه آشکار نبرد در اوکراین یا افغانستان یا سوریه در جامعه بین المللی بجا گذاشته است.

من بر این بارو هستم که جنگ جهانی سوم از منظر محتوایی در جریان است و هزینه های آن بر دوش ملتها و آینده زیست بشری در حال دیکته شدن است. این از منظر منطق محتوایی قابل پذیرش است اما از منظر منطق آرایه شکلی همان گونه که بارها متذکر شده ام دهه ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ دهه شکل بخشیدن و محتوی دادن به نظم آینده جهانی است که بین سه قدرت نظام بین الملل رقابت بر سر آینده آن وجود دارد. این سه کشور عبارتند از امریکا، چین و اروپای متحد. هر کدام از آنها در پی آن هستند که در مسیر حرکت به سوی نظم آینده جهانی در موقعیتهای گوناگون یکدیگر را محدود و امتیازات بیشتری برای آینده کسب کنند. جنگ اوکراین در واقع زایشگاه این دهه برای شکل دادن به نظم آینده جهانی محسوب می شود.

* ایالات متحده امریکا به خوبی دریافته بود که اتحادیه اروپا در صورت وحدت با روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ نظامی پیش از جنگ اوکراین می تواند در وزن کشی قدرت در برابر امریکا در شکل دادن به نظم آینده جهانی از وزن قابل توجه تری برخوردار باشد.

* دیگر نفت برای امریکا کالای استراتژیک نیست ولی برای کنترل رقبایی چون اروپای متحد و چین از اهمیت استراتژیک برخوردار است لذا باید بزرگترین صادر کنندگان نفت و گاز در جهان را تحت کنترل خود قرار می داد و اوپک خاورمیانه را تبدیل به یک اوپک بین المللی با رهبری امریکا می کرد. لذا ایجاد یک فضای معنادار اصطکاک میان اروپا و روسیه از یک سو، عبور این جنگ از روسیه به منطقه خاورمیانه و بویژه با مرکزیت تهران می تواند در دستور کار قرار گیرد. صحبت از پهپادهای ایرانی، همگنی تهران با مسکو در جنگ با اوکراین با توجه به حمایتهایی که در تهران از مسکو انجام می پذیرد اکنون خط اتحادی را مشخص می کند که می تواند متحدین را در برابر متفقین قرار دهد. با وجود صحبت از همگرایی اروپا و امریکا، اروپا به دنبال آن است تا خود را از زیر چتر چیرگی امریکا خارج کند ولی در عمل توانایی چنین امری را ندارد و این منجر به آن می شود که بهم چسبندگی اروپای متحد و امریکا در دو سوی اقیانوس در ارتباط با مسائل بین المللی افزایش یابد و هم اکنون مسکو و تهران را هدف قرار دهد و سپس بتواند با حل مسئله اتحاد تهران با مسکو اتحاد آنها را با چین مورد هجمه خود در آینده قرار دهد.

 

 

* وقوع یک جنگ یا نام گذاری آن به جنگ جهانی سوم در مسیر ادبیات سیاسی یک رویکرد ژورنالیسیتی است. ولی از منظر استراتژیک ما شاهد شکل گیری ورود زایش نظم نوین جهانی به نه ماهگی در دهه ۲۰۲۰ میلادی هستیم و لذا احتمال گسترش آن وجود دارد. من در سناریوهای آینده جنگ اوکراین به ۴ سناریو اشاره کرده ام که هرکدام از این سناریوها برتابشگر معنایی است که مسئله استفاده از این بحران برای شکل دادن به نظم آینده جهانی باز می گردد.

* هم اکنون اردوغان می گوید پوتین اعلام کرده است که آماده یک معامله بزرگ با غرب است و اینجا منظور از غرب از لحاظ محتوایی ایالات متحده امریکا است. این معامله بزرگ نه معامله ای در سطح اوکراین بلکه در سطح ایجاد یک نظم نوین جهانی شکل می گیرد. معامله ای که می تواند بده بستان های تاریخی مانند کنفرانس تهران و امثال آن را به همراه داشته باشد. لذا روسها در جنگ اوکراین دچار یک استعاره معنادار شده اند.

* من بارها گفته ام شکارچیان مار بوآ برای شکار آن پای خود را در لانه این مار فرو می برند تا مار بوآ پای آنها را ببلعد تا آنها بتوانند مار بوآ را از لانه خود بیرون کشیده و شکار کنند. اوکراین پای غرب در لانه روسیه بود و اکنون شکارچیان مار بوآ پوتین را از لانه خود بیرون کشیده اند. پوتین اکنون بالغ بر شش ماه است که درگیر جنگ است. اگر او حتی درصدی از خاک اوکراین را به روسیه الحاق کند که عملا امضای آن توسط پوتین صورت گرفت، اما به هیچ وجه مورد پذیرش جامعه بین المللی و حتی نزدیکان روسیه به طور رسمی قرار نگرفته است و می تواند پس از شکست نظامی روسیه در جبهه های جنگ با اوکراین شکست حیثیتی و سیاسی را برای پوتین به همراه داشته باشد و جو زدگی افکار عمومی توده های روسیه ناشی از بروز یک جنگ بر اساس سنت اتحاد جماهیر شوروی نسبت به پوتین را به ناگاه سلب کرده و پوتین را از اوضاع مناسب موجود در افکار عمومیِ بخشی از جامعه روسیه نیز به پایین کشد و تبعات بالاتری برای پوتین داشته باشد.

* از طرفی امریکایی ها هم به دنبال آن هستند که هزینه کمتر و امتیازهای بیشتری بگیرند. اگر بر سر اوکراین بتوانند یک معامله بزرگ با روسیه به انجام برسانند و اهداف خود را تامین کنند در این تردیدی نخواهند داشت. لذا اگر روسها به سمت مذاکره بیایند باید در مذاکره امتیازهایی در حد روسیه نه در حد اتحاد جماهیر شوروی به عنوان ابرقدرت دوران جنگ سرد دریافت نمایند و به عنوان یک قدرت دارای دو درصد از قدرت جهانی را در برابر قدرت بالغ بر ۲۰ درصد از قدرت ایالات متحده امریکا دریافت نماید. از طرف دیگر اگر وارد جنگ شوند به این معنا که جنگ اوکراین را بر اساس تهدیدهایی که قبلا انجام داده و به آنها منطق عملی نبخشیده اند من جمله زدن ماهواره های امریکا و اروپا و همچنین ورود به جنگ اتمی، استفاده از بمب اتمی در جنگ حاضر می تواند هزینه گزافی را متوجه روسیه کنونی کند. به همین جهت به نظر می رسد امریکایی ها تلاش داشتند ابهت ارتش روسیه را بشکنند و اکنون حیثیت سیاسی پوتین را نشانه رفته اند. حال باید دید که روسها آیا مذاکره را ترجیح می دهند و گرفتن امتیازهای مناسب را که می تواند حداکثرِ حداقل ها را برای روسها به همراه داشته باشند یا اینکه روسها با رهبری پوتین حاضر می شوند تا در این معامله ریسکی بالا کرده و زمینه گسترش جنگ از اوکراین به صحن عمومی نظام بین الملل را پذیرا باشد. بی تردید برنده این جنگ روسها نیستند اگرچه می توانند ضربه های مهلکی هم به طرف مقابل وارد کنند.

* استفاده از سلاح هسته ای در حال حاضر مانند استفاده زنبور عسل از نیش خود در برابر تهدیدات موجود است. زنبور وقتی مورد تهدید قرار می گیرد از زهر و نیش خود استفاده می کند. اما همان زمان که نیش را وارد می کند خود هم از بین می رود. روسها باید بدانند و به خوبی آگاه هستند که داشتن سلاح هسته ای انگیزه استفاده و استفاده از آن یک طرف معادله قرار دارد و پذیرش ضربه های انتقام در به کار بردن سلاح های هسته ای در طرف دیگر قرار دارد. امریکا در هیروشیما و ناکازاکی بمب هسته ای را زمانی که تنها دارنده بمب هسته ای بود استفاده کرد و پس از آن هیچ کس ریسک استفاده از آن را نکرده است. باید دید آیا پوتین می خواهد آخر الزمان هسته ای ایجاد کند؟ اولین سلاح هسته ای که شلیک شود چندین سلاح هسته ای از طرف های مقابل به طرف شروع کننده جنگ ارسال خواهد شد. این تصویری هولناک برای زننده ضربه اول در حال حاضر ایجاد می کند. باید دید آیا پوتین این ریسک را می پذیرد.

* پوتین اگر تهدید هسته ای را به انجام برساند متوجه ضربه های هولناک خواهد شد و هزینه گزافی بر جهان تحمیل خواهد کرد و اگر عقب نشینی کند حیثیت خود را از دست داده است. این است که غرب تهدید هسته ای او را جدی می گیرد تا او را در یک بافت موقعیتی کیش و مات قرار دهد.

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر