وحشت گزارش نویس"نیویورک تایمز" از پیروزی مارین لوپن/ قرار نبود این طور شود!
نیویورک تایمز نوشت: پیروزی مارین لوپن برای اقلیت ها، مهاجران، مخالفان و خود دموکراسی، یک فاجعه خواهد بود. اگرچه به نظر میرسد شتاب او در روزهای اخیر کمتر شده، اما لوپن از بین نرفته در سالهای منتهی به انتخابات قبلی، او در یک گردهمایی جناح راست به بهانه حفاظت از نظم عمومی، به دشمنی با مهاجران و مسلمانان فرانسوی دامن زد. او بصورت خاص به اقلیتها تاخته و گفت "پای همه چیز در میان است، اینکه همه چیز دست چه کسی قرار خواهد گرفت".
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ Alouane پژوهشگر فرانسوی در نیویورک تایمز نوشت: مارین لوپن، رهبر راست افراطی فرانسه توانست به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری این کشور راه پیدا کند. این برای اولین بار از سال ۲۰۰۲ است که یک چهره راست افراطی، با آرایی به مراتب بیشتر، در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری حضور دارد. در آن سال وقتی خانم لوپن با میزان نگران کننده ۳۴% در مقابل امانوئل ماکرون شکست خورد، همگی نفس راحتی کشیده و امیدوار بودیم او برای همیشه محو شود.
نیویورک تایمز در ادامه این مطلب آمده است: قرار نبود اینطور شود. خانم لوپن هرگز کنار نرفت، در عوض عزم خود را جزم آمادگی برای دور بعدی انتخابات کرد. او اکنون شانس بیشتری برای پیروزی در این انتخابات دارد. پس از کسب ۲۳ درصد آرا در دور اول، حالا و در آستانه دور دوم انتخابات در روز ۲۴ آوریل، هشت امتیاز از آقای مکرون فاصله دارد. حضور اریک زمور، رهبر افراطیتر، به نفع لوپن تمام شده و در مقایسه با شخصیت ارتجاعی هولناک زمور، خانم لوپن منطقیتر جلوه کرد. با این حال، او همچنین تلاش همه جانبهای را برای ملایمتر کردن وجههاش آغاز کرده است، نام حزبش را تغییر داد، افراد خشنتر اطرافش را در جایگاههای کماهمیتتری قرار داده و حتی خود را زنی خونگرم، عامی و دوستدار گربهها معرفی میکند.
اما نباید فریب خورد. خانم لوپن در راس حزبی که مدتها خانه همدستان نازیها بوده، یک اقتدارگراست که سیاستهای عمیقا نژادپرستانه و اسلامهراسی او فرانسه را به یک کشور غیرلیبرال تبدیل میکند. او ممکن است وانمود کند که یک سیاستمدار معمولی است، اما مثل همیشه خطرناک است. بخاطر اقلیتها و خود فرانسه، او نباید پیروز شود.
اگر امروز خانم لوپن بیش از گذشته شبیه جریان اصلی سیاستمداران به نظر میرسد به دلیل آن است که جریان اصلی بسیار شبیه او شده است. در سالهای منتهی به انتخابات قبلی، او در یک گردهمایی جناح راست به بهانه حفاظت از نظم عمومی، به دشمنی با مهاجران و مسلمانان فرانسوی دامن زد. او بصورت خاص به اقلیتها تاخته و گفت "پای همه چیز در میان است، اینکه همه چیز دست چه کسی قرار خواهد گرفت". در واکنش به موفقیت او در سال ۲۰۱۷، تقریباً همه طیفهای سیاسی از میانهرو، راست سنتی و حتی سوسیالیستها، به محورهای اصلی سخنان حزبش اشاره میکردند که اکنون به نام اجماع ملی (جبهه ملی سابق) شناخته میشود.
در نتیجه، رویکرد کلی گفتمان سیاسی فرانسه متمایل به راست شده است. در فضای سیاسی امروز فرانسه جایی برای حمایت از حقوق شهروندانی وجود ندارد که ظاهار، رفتار، نیایش یا غذا خوردنشان به فرانسویهای "سنتی" شباهتی ندارد. چه رسد به دفاع از حقوق مهاجران و پناهندگان. در این محیط، خانم لوپن میتواند توجه خود را به مسائل روزمرهتر، مانند افزایش قیمت انرژی و هزینههای زندگی معطوف کند، در حالیکه میداند در حوزه مهاجرت، شهروندی و «هویت ملی»، از قبل برنده است.
البته این موفقیت یک شبه حاصل نشد. اکنون بیش از ۳۰ سال است که گفتمان سیاسی فرانسه بر موضوع هویت مترکز و از موضوعات ضروریتری مانند بهداشت، تغییرات اقلیمی، بیکاری و فقر دور شده است. پیشگام این گفتمان هم راست افراطی بود. راست افراطی با بهرهبرداری از حس سرخوردگی عمومی در پایان دهه ۱۹۶۰ که حاصل زوال امپراتوری فرانسه، شکست جنگ الجزایر و تسلیم در برابر سلطه آمریکا بر اروپای غربی بود، به یک نیروی سیاسی قدرتمند تبدیل شد. این حزب با ترویج تعریف خود از هویت فرانسوی، مهاجران مسلمان شمال آفریقا را تهدیدی برای تمدن هزاران ساله مسیحی اروپا معرفی میکرد.
جبهه ملی در سال ۱۹۷۲ توسط پدر خانم لوپن، ژان ماری لوپن بر همین مبنا ایجاد شد. هنگامی که مردم مستعمرات سابق فرانسه به کلان شهرها مهاجرت کردند، این حزب بصورت گسترده از خطرات فرضی این مهاجران میگفت. لحن آقای لوپن اغلب آخرالزمانی بود: او در سال ۱۹۸۴ گفت "فردا، مهاجران وارد خانههایتان شده، سوپ شما را خورده و با همسر، دختر یا پسرتان خواهند خوابید". بخشهایی از جامعه فرانسه با این کینهتوزی همراه شدند، کسانی که تاثیرات یکسانکننده جهانیسازی و نمود فزاینده اسلام در میان شهروندان فرانسوی را به از بین رفتن خصوصیات اصلی هویت فرانسوی تعبیر میکردند.
این کینهتوزی قربانیان بسیاری گرفت و یهودیان فرانسه هم از جمله آنها بودند. آقای لوپن به اظهارات یهودیستیز معروف بود و بارها در دادگاه به همین دلیل محکوم شده بود. حزب شکل گرفته در ذهن او مامنی برای ایدهها و تصورات یهودیستیزانه شده بود. هرچند خانم لوپن مدعی است از آن مواضع پدرش عبور کرده، اما همچنان بر آتش یهودیستیزی میدهد. او حاضر به پذیرش مسئولیت دول ویشی فرانسه در هولوکاست نشده و در ۲۰۱۷ در یک پوستر تبلیغاتی، علامتی را استفاده کرد که احزاب نئونازی عموما از آن استفاده میکنند. یهودی ستیزی بار دیگر وارد جریان اصلی سیاست فرانسه شده و نمونه بارز آن در حمایت آشکار آقای زمور از رژیم ویشی دیده میشود.
این تعصب به شکلی مشابه دامن مسلمانان را هم گرفته است. آنها در ابتدا به عنوان تهدیدی بیگانه معرفی میشدند که بومیها را از مشاغلشان محروم میکنند، اما در دهههای اخیر به عنوان تهدیدی داخلی معرفی میشوند. با ظهور افراط گرایان، مسلمانان در مقام انسانهایی تلقی میشدند که به عقایدی ذاتاً خشن عمل میکنند و بر همین اساس تا زمانی که بیگناهیشان ثابت نشود، تمامی مسلمانان گناهکار خواهند بود.
این برداشت در دهه گذشته به سطح جدیدی ارتقا یافته. امروز مسئله آن نیست که تعداد انگشت شماری از مردم در میان نزدیک به شش میلیون مسلمان فرانسه ممکن است خطری برای امنیت عمومی باشند، بلکه این است که همه مسلمانان فرانسوی به واسطه هویت فرهنگی خود تهدیدی برای «فرانسه سنتی» هستند. برخی رای دهندگان این را یک تهدید موجودیتی میدانند. در پاسخ، سیاستمداران اقداماتی را برای محدود کردن تجاوزات ادعایی اسلام به زندگی فرانسویها انجام دادهاند، مانند ممنوعیت پوشیدن لباسهای مذهبی در مدارس دولتی، پوشاندن تمام صورت در مکانهای عمومی و زدر سواحل عمومی، و تصویب لایحهای که به دولت قدرت نظارت بر مسلمانان، مراسم مذهبی و تشکلها را میدهد.
سیاستمداران برای توجیه این اقدامات از مفهوم لیبرال laïcité به معنی حمایت عملی دولت از سکولاریسم استفاده میکنند تا آزادی مذهب و وجدان را در راستای منافع یک برنامه ضد اسلامی محدود کنند. این روند، به طور اساسی، این امکان را برای خانم لوپن فراهم کرده است که خود را در اذهان از یک رادیکال آتشافروز به حقیقتگوی معقول تبدیل شود. اما در ورای این پوشش عادی، آن ایدئولوژی وحشیانه و نژادپرستانه ۳۰ سال گذشته در حزب همچنان دست نخورده است.
برای مثال، او قول داده قانون اساسی را به شکلی اصلاح کند که اسکان "خارجیها در تعدادی که ترکیب و هویت مردم فرانسه را تغییر دهد" ممنوع کند. این همان نظریه "جایگزینی بزرگ" برتریطلبان سفیدپوست، اما با تعبیری جدید است. او همچنین قصد دارد در قانون بین "متولدین فرانسه" و "دیگران" در دسترسی به مسکن، کار و مزایا تفاوت قائل شده و تنها به کسانی حق شهروندی بدهد که "لیاقت آن را پیدا کرده" باشند. خانم لوپن در تکمیل این تصویر گفته پوشیدن روسری در مکانهای عمومی را ممنوع میکند
لوپن با این وعدهها، همانند دوستانش، پوتین، بشار اسد و ویکتور اوربان، آشکارا از نیت خود برای تغییر شکل فرانسه در داخل و خارج میگوید. دولت او انعکاسی از دولتهای برزیل، هند و سایر کشورهایی خواهد بود که حرکت مشابهی را در راستگرایی طی کردند. برای اقلیت ها، مهاجران، مخالفان و خود دموکراسی، این یک فاجعه خواهد بود. اگرچه به نظر میرسد شتاب او در روزهای اخیر کمتر شده، اما لوپن از بین نرفته و فارغ از نتیجه انتخابات روز یکشنبه، من به عنوان یک شهروند مسلمان زاده و بزرگشده فرانسه، نگران کشورم هستم.
اینجا همانقدر که کشور لوپن یا مکرون است، کشور من هم هست. در زمانی که سیاستمداران و صاحب نظران از مسلمانان میخواهند که اگر میخواهند بخشی از کشور باشند «به ارزشهای جمهوریخواهانه پایبند باشند»، آموزنده خواهد بود اگر رایدهندگان سیاستمداری را انتخاب کنند که ایدئولوژیاش همان ارزشهای آزادی، برابری و برادری را نقض میکند که از دیرباز در فرانسه گرامی داشته شده است. همین تضاد نمادی است از شکاف میان آنچه فرانسه میتوانست باشد و آنچه اکنون هست.