عملکرد ضعیف وزارت کار در کنترل دخل و خرج صندوق های بازنشستگی/ آیا پاشنه آشیل دولت زمینه ساز اعتراضات بزرگ اجتماعی خواهد شد؟ / چرا صندوقهای بازنشستگی کشور ورشکستهاند؟
بسیاری صندوقهای بازنشستگی کشور را عملا ورشکسته میدانند و از آن به عنوان یکی از سه بحران کشور در آیندهای نزدیک یاد میکنند که اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، وضعیت بدی را برای بازنشستگان آینده کشور به تصویر خواهد کشید.اکنون بر همگان آشکار شده است که صندوق های بازنشستگی تامین اجتماعی و دیگر صندوق ها محلی برای لابی های سیاسی و حیاط خلوتی برای افراد غیر متخصصی شده که فقط به محمد شریعتمداری ارادت دارند. رضا میرزا ابراهیمی مدیر پژوهش موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا که نهاد پژوهشی صندوق بازنشستگی کشوری می گوید: نرخ پشتیبانی صندوق بازنشستگی کشوری زیر ۱ و بهطور دقیق زیر ۰/۸ است. نرخ پشتیبانی طلایی که در دنیا میگویند باید عدد ۶ باشد به این معنی است که به ازای هر ۱ نفر بازنشسته باید ۶ نفر شاغل باشند در این صندوق کمتر از ۱ نفر هست. این وضعیت تأسف بار و غیرقابل دفاعی است که در کنار برخی دیگر از عوامل دستبهدست هم میدهند و خلق بحران میکنند.
به گزارش سایت خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ بحران عظیم صندوق های بازنشستگی کشور موضوعی است که چندین سال کارشناسان و دلسوزان داد آن را بلند کردهاند، اما امان از تغییر رویه و اصلاح وضع موجود. حتی کار به آنجا رسیده که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از عجز دولت در خدمتدهی به سالمندان گفته و حاکمیت به این نتیجه رسیده که بحران این صندوقها در کنار بحران آب و محیط زیست در صورت مرتفع نشدن، سه بحران عمده و جدی کشور در آینده نزدیک است.
اما آیا چارهای و چارهسازی برای حل این بحران هست؟ برای بررسی وضعیت و رسیدن به این پاسخ با رضا میرزا ابراهیمی کارشناس اقتصادی حوزه صندوقهای بازنشستگی که اقتصاد خوانده دانشگاه علامه است و مدیر پژوهش موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا که نهاد پژوهشی صندوق بازنشستگی کشوری می گوید:
یکی از این مواد این است که اگر صندوقهای بازنشستگی کشور را با تعریف جهانی و ساده خود که آنها را نهاد مالی میداند که از یک سری مشترکین حق بیمه دریافت کند و به یک سری از ذینفعان مستمری پرداخت کند، این مجموعههای مالی یک مکانیزمهای مشخصشده در تمام دنیا دارند که در ایران از آنها فراتر رفتهاند و بارهای اضافی بر آنها تحمیل کردهاند. برای نمونه جهت درک بهتر موضوع بارهای اضافی میتوان از تحمیل بیمههای درمانی به صندوقهای بازنشستگی یا ارائه خدمات بیمه تکمیلی یا ارائه انواع وامها و تسهیلات مالی یا برگزاری تورهای سیاحتی زیارتی و بسیاری نمونههای دیگر اشاره کرد که در هیچ کجای دنیا صندوقهای بازنشستگی موظف و ملزم به ارائه آنها نیستند. این موارد هزینهای بسیار زیادی بر گرده صندوقهای بازنشستگی قرار داده است و حجم زیادی از منابع صندوق را به خود جذب میکند بدون شک صندوقهای بازنشستگی در کشور با حمل این بارها به سرمنزل مقصود نمیرسند و نمیتوانند با آنها بهکار طبیعی خود ادامه دهند.
موضوع دیگر تعهدات گذشته دولت نسبت به برخی صندوقهای بازنشستگی کشور است. بهطور نمونه صندوق بازنشستگی کشوری که فقط به کارکنان دولت سرویس میدهد از دهههای گذشته حق بیمه سهم کارفرمایی که دولت باید به آن پرداخت میکرده را نپرداخته و بنابراین حساب این صندوق بازنشستگی ازاینجهت خالی مانده است. این روزها گفته میشود که این صندوق از دولت بودجه دریافت میکند، اما واقعیت این است که مبالغ پرداختی دولت به این صندوق را در مواقع باید بگذاریم بهپای مبالغ موظفی که دولت باید میپرداخته و نپرداخته و مسبب شرایط موجود شده است.
بهعنوان نمونه یکی دیگر از عوامل ایجادکننده شرایط امروز این صندوقها را میتوان در این دانست که اگر در حال حاضر به نرخ پشتیبانی صندوق بازنشستگی کشوری توجه کنید میبینید که این نرخ زیر ۱ و بهطور دقیق زیر ۰/۸ است. نرخ پشتیبانی طلایی که در دنیا میگویند باید عدد ۶ باشد به این معنی است که به ازای هر ۱ نفر بازنشسته باید ۶ نفر شاغل باشند در این صندوق کمتر از ۱ نفر هست. این وضعیت تأسف بار و غیرقابل دفاعی است که در کنار برخی دیگر از عوامل دستبهدست هم میدهند و خلق بحران میکنند.
دلایل افتادن در این بحران
– یکی دیگر از عواملی که بارها از سوی دیگران هم به آن اشارهشده موضوع واگذاریهایی است که دولت برای رد دیون خود به صندوقهای بازنشستگی کشور انجام داد. واگذاریهایی که در پی آن یکی سری شرکتهای کم بازده و یا ضرر ده را به صندوقهای بازنشستگی واگذار کردند. واگذاریهایی که هم بخشی از حاکمیت و هم ذینفعان از آنها هم انتظار بازدهی دارند، اما این در شرایطی است که صندوقهای بازنشستگی در اصل خود نباید بنگاهداری کنند به این سبب که نه وظیفه آنهاست و نه با توجه به مجموعه دلایل بسیاری در تخصص آنها است و درنهایت هم اینکه اساساً واگذاری این مجموعهها در چنین شرایطی سود ده است اکنون همین شرکت ها جایی برای اطرافیان وزیر ناکارآمد کار شده است که به جرات می توان گفت هیچ کدام از انتصابات وزیر فعلی کار بر اساس تخصص نبوده است.