رازهای موفقیت افراد ثروتمند
همه ما آدم ها در طی تاریخ به شیوه های مختلف تحت تاثیر افکاری قرار گرفتیم که پایه و اساس محکمی در جهان هستی نداشته و ندارد . این افکار از طریق خانواده و محله و مدرسه و رسانه به ما القا شده است و ما بدون آن که خودمان فکر کنیم این باور را درونی کردیم که پول اعتبار اولیه زندگی نیست به همین دلیل وقتی در مدرسه در درس انشا می گفتند علم بهتر است یا ثروت . بادی به غبغب می انداختیم و می گفتیم خوب معلوم است علم بهتر است. ثروت از بین رفتنی است و علم ماندنی و عالم قابل احترام است. از همان دوران بچگی و در همان انشا دبستانی این فکر به ما القا شدکه علم بهتر است اما هیچ کس جرات نداشت بگوید ثروت پایه و اساس زندگی است و بدون پول و ثروت زندگی معنای خود را از دست می دهد.
به گزارش سایت خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ این یک باور نادرست است که از قدیم گفته اند پول چرک کف دست است. پول چرک نیست و پول عطر زندگی است. کسانی که پول دارند عزیز و محترم اند و می تواند هم نیاز و خواسته های خودرا برطرف کنند و همه به رشد و پیشرفت شهر و کشور و جهان یاری برسانند. تا زمانی که پول نباشد آبادانی معنایی ندارد و وقتی آبادی و آبادانی از کشوری رخت بربندد بوی کهنگی و فقر همه را در بر می گیرد و مردم را با تنگدستی و بیچارگی روبرو می کند. بله؛ این باور براستی یکی از رازهای موفقیت است.
ما باید باورهای خود را نسبت به موفقیت و پول و ثروت و ثروتمندان اصلاح و ترمیم کنیم تا بتوانیم شاهد اتفاق های مبارک مالی در زندگی مان باشید. وقتی فکر می کنیم پول چرک کف دست است آیا کسی دوست دارد با چرک کف دست همخانه و همنشین شود. پول را باید عطر خوشبوی زندگی دانست که بودنش باعث طراوات و سرزندگی می شود و می تواند معنایی دوباره به زندگی بدهد. پول و ثروت اگر نباشد همه چیز تلخ و تیره و تاریک می شود اما با پول برق درخشندگی و زیبایی و شادمانی را می توان کاملا احساس کرد.
همه ما آدم ها در طی تاریخ به شیوه های مختلف تحت تاثیر افکاری قرار گرفتیم که پایه و اساس محکمی در جهان هستی نداشته و ندارد . این افکار از طریق خانواده و محله و مدرسه و رسانه به ما القا شده است و ما بدون آن که خودمان فکر کنیم این باور را درونی کردیم که پول اعتبار اولیه زندگی نیست به همین دلیل وقتی در مدرسه در درس انشا می گفتند علم بهتر است یا ثروت . بادی به غبغب می انداختیم و می گفتیم خوب معلوم است علم بهتر است. ثروت از بین رفتنی است و علم ماندنی و عالم قابل احترام است. از همان دوران بچگی و در همان انشا دبستانی این فکر به ما القا شدکه علم بهتر است اما هیچ کس جرات نداشت بگوید ثروت پایه و اساس زندگی است و بدون پول و ثروت زندگی معنای خود را از دست می دهد.
در خانه اگر پول و ثروت نباشد ایمان نیز کم کم رنگ می بازد و نقش هدایتی خود را از دست می دهد. ما برای خوردن و نوشیدن و بهداشت و ورزش و دانش نیاز به پول داریم و هر چه قدر پول بیشتری داشته باشیم می توانیم به دانش بیشتری دست یابیم. کسانی به کره ماه می روند که پول دارند . کسانی در بهترین دانشگاههای جهان درس می خوانند که پول دارند . کسانی در بهترین بیمارستان های دنیا تحت نظر پزشکی قرار می گیرند که پول دارند نه این که مثل مادر غلام جانش را به خاطر نداشتن پول ویزیت دکتر از دست بدهد یا محبوبه دختر حسین آقا که در جوانی نتوانسته بود به دندانپزشکی برود و دندان هایش را ترمیم کند و امروز بی دندان نان را صد بار می جود و نمی تواند غذا بخورد . یا سمیه که به خاطر نداشتن مدرسه در روستا بی سواد مانده است.
موفقیت نتیجه تلاش های مستمر و پیوسته افرادی است که با نظم و ترتیب کار می کنند و بر اساس اهداف به موفقیت می رسند. راز موفقیت در باورهای درست و مناسب است.
کشوری که ثروتمند باشد بهتر از کشوری است که فقیر باشد. کشور ثروتمند مردم ثروتمند و راضی و شادی خواهد داشت. هر گاه رویکرد ما به موفقیت و پول و ثروت مثبت شد می توانیم به فردای روشن مالی خود امیدوار باشیم تا زمانی که ما با پول بیگانه باشیم و با باورهای اشتباه از او دوری کنیم نباید انتظار روزهای درخشان مالی را داشته باشیم.
اگر ثروت نباشد علم نیز نمی تواند توسعه بیابد. فردوسی با همه عظمتش شاهنامه را برای محمود غزنوی می فرستد تا بتواند زندگی اش را تامین کند. ثروت زمینه را برای رشد وتوسعه علمی فراهم می کند اما بسیاری از روستاها در ایران و جهان به دلیل فقر نمی توانند آموزش های علمی ببیند و در مدارس درس بخوانند چون اصلا مدرسه ای وجود ندارد. اما پدران ما هم چنان بر این باورند که علم بهتر از ثروت است و نتیجه آن ماندن در میدان فقر و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مالی در زندگی است.
شما اگر خواهان زندگی خوب و عالی و موفقیت های درخشان مالی هستید به پول و ثروت احترام بگذارید و ثروتمندان برای شما آدم ها قابل احترامی باشند چون هر کدام از این افراد زمینه را برای رشد و توسعه فراهم می کنند. در همسایگی ما پیرمردی زندگی می کرد که بسیار حکیم و فهیم بود گاه گاهی که با هم همکلام می شویم حرف های حکیمانه می گفت . یک روز وقتی پسر یکی از همسایه اتومبیلی جدید ی خریده بود با شادی به من گفت: او با این کار به رشد اقتصادی کشور کمک می کند . اول فکر می کردم شوخی می کند اما با توضیح روشن متوجه شدم که درست می گوید چون برای ساختن این اتومبیل دهها و صدها نفر در حال کار کردن هستندو این به منزله رشد و توسعه است هر کس که بتواند یک فرش یک اتومبیل یک کیلو پسته یک سیر زعفران یک آپارتمان بخرد به رشد کشورش کمک می کند و با جهان برای پیشرفت هماهنگ می شود . اگر به این جملات خوب دقت کنید متوجه می شوید که هر خرید می تواند موجب توسعه یافتگی جامعه شود و طبعا صاحبان کسب و کار با سرمایه های خود می توانند چرخ های اقتصادی را به حرکت درآورند و موجبات توسعه یافتگی شهر و کشور خود را فراهم کنند بنابراین این افراد نه تنها دزد نیستند بلکه کسانی اند که می توانند آرامش و آسایش را برای جامعه به همراه داشته باشند.
حضور افراد موفق و ثروتمند در یک کوچه و محله هم می تواند ارزشمند باشد. مادربزرگم همیشه می گفت پسرم همسایه دارا بهتر از همسایه فقیر است چون کسی که دارد نه تنها از تو چیزی نمی خواهد بلکه همواره کمک حال تو در زمان مشکلات است. و این تعبیر درستی از یک پیرزن بی سواد است که احساس خوبی نسبت به دارایی دیگران دارد.
شما برای رسیدن به موفقیت مالی باید باورهای نادرستی که سالها در کنج ذهن شما خانه کرده را دور بیندازید و با چشمانی باز به افق بازتری از جهان نگاه کنید که ثروت موجب رشد و پیشرفت جهان ماست.