همراهی تلویزیون با موسسات مالی ورشکسته
تبلیغات زیادی برای موسسات مالی و اعتباری درتلویزیون از ابتدای دهه نود سر و شکل دیگری به خود گرفت و حجم این تبلیغات در شبکههای مختلف زیادتر شد. طیف گستردهای از مردم جامعه به واسطه همین تبلیغات در این موسسات سرمایهگذاری کردند و عده زیادی هم بعد از ورشکستگی آنها پولشان را از دست دادند.
به گزارش دیده بان ایران؛ بیراه نیست بگوییم ابتدای دهه نود اوج شکلگیری تبلیغات موسسات اعتباری در تلویزیون بود، شاید پیش از آن هم شبکههای تلویزیون جسته و گریخته تبلیغات این موسسات را پخش میکردند اما از سال ۹۲ بود که این تبلیغات حجم گستردهتری را در شبکههای مختلف سیما به خود اختصاص دادند. یعنی دقیقا همان سالهایی که این موسسات رشد قارچگونه خودشان را در سراسر کشور آغاز کردند و تلویزیون هم با آنها در جلب توجه مردم برای سرمایهگذاری در این موسسات شریک و همدست شد.
مردم به ارگان رسمی اعتماد میکنند
در بین سالهای ۹۲ تا ۹۴ و حتی تا اندازهای تا اواسط سال ۹۵ شبکهای نبود که میان آگهیهای بازرگانیاش حرف از سودهای بالا موسسات تبلیغاتی نزند و آگهیهای ترغیبکننده پخش نکند. البته این تبلیغات و شعارهایی که از سوی موسسات اعتباری درباره درصد سودهایشان عنوان میشد در آن زمان چندان دور از ذهن هم نبود. آن سالها سود بانکهای دولتی و خصوصی هم تقریبا رقمی برابر همان چیزی بود که موسسات اعتباری به عنوان سود پرداخت میکردند و طبیعی بود مردم وقتی این تبلیغات با رنگ و لعاب غلیظ را میدیدند وسوسه میشدند تا پولهایشان را برای سودی بیشتر به صاحبان موسسات بسپارند.
ورقی که ناگهان برگشت
تا اینجای کار همه چیز خوب پیش میرفت، البته شاید بهتر باشد بگوییم کسی حتی تصورش را نمیکرد که اتفاقی غیرطبیعی در انتظار کسانی باشد که به تلویزیون و تبلیغاتش اطمینان کرده بودند. حدود سه تا چهار سال از روزهایی که حجم زیادی از تبلیغات موسسات مالی و اعتباری تلویزیون را پر کرده بود گذشت تا از گوشه و کنار خبرهایی مبنی بر ورشکسته شدن موسسات شنیده شد.
صداوسیما ارگان رسمی کشور است، مردم اخبارش را دنبال میکنند، به واسطه تبلیغاتش با محصولی آشنا میشوند و آن را خریداری میکنند پس طبیعی هم بود وقتی موسسههای مالی و اعتباری یا هر تبلیغ دیگری از آن آن هم در آن حجم وسیع پخش میشود مردم به راحتی به آن اعتماد کنند و به سمتش بروند.
اعتماد مردم به تلویزیون و موسسات مالی و اعتباری که خیلیها سرمایههای اصلی زندگیشان را به واسطه همان شعارهایی که در تلویزیون می دیدند و میشنیدند به آنها سپرده بودند اما چندی طول نکشید و آرزوهای خیلیها با ورشکسته شدن تعدادی از این موسسات نقش برآب شد.
حمله به حق مالباختگان به صداوسیما
همان موقع که خبر ورشکستگی این موسسات بالاخره تایید شد، حملههای مالباختگان به صداوسیما هم شروع شد، حملهها و انتقادهای تند و تیزی که به حق هم بودند. هیچ کس فکرش را نمیکرد این موسسات با این حجم از تبلیغات در صداوسیما غیرمجاز باشند، موسساتی که به غیر از تبلیغ در تلویزیون حتی اسپانسر تیمهای فوتبال و دیگر ورزشها هم میشدند و تبلیغاتشان روی لباس بازیکنان نیز خودنمایی میکرد.
صداوسیمایی که که به شعارش پابند نماند
صداوسیما خودش هم شعارهایی میدهد، صیانت از منافع ملی و حقوق شهروندان تاکید اصلی این سازمان عریض و طویل است که البته به آن پاینبد نماند و وقتی پای انتقاد و اعتراض به میان آمد مدام در دفاعیاتی سعی در رفع هرگونه اتهام و تقصیر در موضوع موسسات ورشکستهه از خودش داشت. همان موقع بازار بیانیه دادنهای مختلف در راستای رفع تقصیر داغ بود و تلویزیون به هیچ وجه زیر بار تقصیری که در این موضوع داشت نمیرفت. گرچه شانه خالی کردن مسئولان تلویزیون از این مسئله مهم نبود و حملات به صداوسیما همچنان برقوت خود باقی مانده بود.
در واقع هیچکدام از این دلایل و بهانههایی که تلویزیون برای تطهیر خودش خودش برای هیچ کس بخصوص آنهایی که سرمایههایشان را از دست داده بودند قانعکننده نبود و خیلیها صداوسیما را به واسطه این اشتباه بزرگ و غیر قابل جبران با آن موسسات هم دست میدیدند.
تبلیغات به بنبست رسیده
موسسه مالی و اعتباری آرمان، موسسه کاسپین، پدیده شاندیز و موسسه ثامن از موسساتی بودند که در صدا و سیما تبلیغ گسترده داشتند اما همهشان بعد از مدتی ورشکسته شدند. دو موسسه آخر البته حاشیههای زیادی هم داشتند و حتی این اواخر ماجرای وامهای میلیاردی دو چهره تلویزیونی هم از آن جنجالی شد، ماجرایی که البته بعدها تکذیب شد.
بعد از اعلام ورشکستگی این موسسات و زمانی که انگشتهای اتهام زیادی به سمت صداوسیما بود مسئولان بازرگانی تلویزیون برای دفاع از خود در بیانیهها و جوابیههایی اعلام کردند در صورت تقاضای یک موسسه اقتصادی مجاز برای تبلیغ کالا و خدمات خود، این امکان و فرصت در اختیار آن موسسه قرار میگیرد و که موسسه و شرکتهایی مانند ثامنیا پدیده شاندیز نیز مشمول همین قانون و حق برخورداری از تبلیغات بازرگانی بود.
وقتی همه چیز ماستمالی میشود
شاید یکی از بهترین و مناسبترین اصطلاحاتی که میتواند درباره اتفاقهایی که در صداوسیما میافتد و بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشود بتوان به کار برد، ماستمالی کردن و توجیه کردن باشد. اتفاقهای مختلف در تلویزیون و برنامههایش به وقوع میپیوندد، مهمانی را دعوت میکنند که هیچ از سابقهاش و اینکه اساسا داستانی که سر هم میکند واقعیت دارد یا خیر نمیدانند، میزان کسی میشوند که بعدها ادعاهای عجیب و غریبش همه را متعجب میکند، موسسات و شرکتهایی را تبلیغ میکنند که بعد ورشکسته میشوند و سرمایههای مردم را به باد میدهند اما همه اینها تنها با یک عذرخواهی ساده یا یک جوابیه ماستمالی میشود. چرا که مسئولان تلویزیون به راحتی میتوانند همه چیز را به نفع خودشان مصادره به مطلوب کنند. آنها تریبونی قوی دراختیار دارند، از همان طریق هم اشتباهات رخ دادهشان را مالهکشی میکنند و سعی در پاک کردن آنها از ذهن مردم دارند.
حجم زیاد مشکلات مختلف در جامعه نیز ناخودآگاه مردم را به همین سمت میبرد و آنها بدون اینکه بدانند ناخواسته در چه مسیری قرار میگیرند همه چیز را فراموش میکنند. اما قطعا در این میان آنچه که از بینرفته و دیگر هم بازگشتنی نیست اعتماد و اطمینانی است که بدون شک سرمایه اصلی هر رسانهای از جمله تلویزیون است.