این آقا گاهی خودش بالاترین مقام یک سازمان است،گاهی طرف قراردادش،گاهی هم دلال!
غلامحسین حسن تاش در روزنامه شرق نوشت:یک نفر که بههمراه نفراتی از بستگان خود سیوچند سال است (البته با یکی، دو وقفه زمانی) تجارت یکی از مهمترین کالاهای انحصاری صادراتی دولت و بعضی مشتقات آن را در تسخیر خود دارد، یکی، دو سال در میان، طرفیت خود را در این تجارت عوض میکند.
به گزارش دیده بان ایران؛ چند روز پیش در راهروهای دستگاه دولتی که این تجارت مربوط به آن است در موضع خریدار یا دلال یک خریدار رفتوآمد داشت و برای چند دلار و سنت تخفیفگرفتن چانه میزد، پریروز از بالاترین مقام همان دستگاه حکم گرفت که مسئول همان تجارت باشد و تمام بخشها و شرکتهای مربوط به فروش آن محصولات زیر نظر او قرار گرفت. تا دیروز ضوابط فروش و قیمت را تعیین میکرد، دوباره امروز از همه سمتهای دولتی خود استعفا داد و به خریدار یا دلال خریدار تبدیل شد. گاهی هم تحریم و پساتحریم بهانه خوبی بوده است برای از موضع خریدار به موضع فروشنده رفتن یا برگشتن از بخش دولتی به بخش خصوصی. تا فردا، کجای این تجارت باشد.
کسی که با خود شطرنج بازی میکند، باخت هم خواهد داشت؟ این یکی از بارزترین مصادیق همان اقتصاد رفاقتی است که در نامه اخیر 38 اقتصاددان خطاب به رئیسجمهور و مردم آمده بود. رفاقت و صمیمیتی بینظیر میان دولت و بخش ظاهرا خصوصی و میان خریدار و فروشنده و میان حکمرانی و تصدیگری!