ژنهای خوب شستا چه کسانی هستند؟/ سهم جناحهای سیاسی از خوان گسترده شستا/ دلیل حمایت برخی جریان های سیاسی از علی ربیعی و سهمی که وزیر کار پرداخته است! +اسامی
اگر هم صرفا روابط خویشاوندی مبنای انتخاب این افراد بوده است چرا با آنها برخورد نمیشود و چه اتفاقاتی پشت پرده وجود دارد که اکنون شستا به حیاط خلوتی برای افراد خاص تبدیل شده است؟ به هر حال سکوت مسئولان این وزارتخانه و دیگر مراجع ذیربط افکار عمومی را تحت تاثیر قرار میدهد و هر روز بر حجم شائبهها و در نهایت بیاعتمادی شهروندان نسبت به مسئولان میافزاید.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ واژه «ژن خوب» که ابتدا با نام فرزند محمدرضا عارف وارد ادبیات سیاسی ایران شد، بعدها گریبان چهرههای سرشناس بسیاری را گرفت و مشخص شد در بدنه مدیریتی کشور بیش از آنکه شایستهسالاری حرف اول را بزند، ارتباط خانوادگی افراد است که موردتوجه قرار میگیرد. هر بار که رسانهها در این باره افشاگری میکنند، افکار عمومی چند روزی درباره آن به بحث و مجادله میپردازد، اما پس از مدتی کوتاه دوباره فراموش میشود و مدیران پاسخی برای پرسشهای شهروندان ندارند.
«شستا» به عنوان بزرگترین هلدینگ اقتصادی سازمان تامین اجتماعی و وابسته به وزارت کار نیز همواره با حواشی اقتصادی روبهرو بوده، از دولت احمدینژاد که بحث بابک زنجانی و سعید مرتضوی داغ شد تا امروز که هر از چند گاهی نام ژنهای خوب به عنوان مدیر و رئیس بخشهای زیرمجموعه آن منتشر میشود. این بار نیز فهرستی از مدیران این مجموعه اقتصادی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که از وضعیت پیچیده روابط سیاسی و خانوادگی افراد خبر میدهد. به نظر میرسد که فرزندان و اقوام همه طیفهای سیاسی اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالگرا سهمی از کیک قدرت در «شستا» را به دست آوردهاند. اما انتظار افکار عمومی چیست؟ شهروندان در این زمینه انتظار پاسخگویی از مسئولان دارند. آنها باید به طور شفاف با مردم سخن بگویند و صحت این فهرستها را تایید یا رد کنند. بر فرض نادرستبودن فهرستهای منتشرشده سکوت مسئولان تامین اجتماعی و شستا بر شائبهها میافزاید و شکها را به یقین تبدیل میکند. اما در صورت صحت بهکارگیری ژنهای خوب در شستا، مدیران این شرکت باید درباره مبنای انتخاب این افراد توضیح دهند. همچنین پرسش دیگر این است که چنانچه این افراد بر اساس شایستهسالاری و سوابق علمی و اجرایی مرتبط در پستهای مدیریتی منصوب شدهاند، آیا اگر از روابط خویشاوندی با مدیران بالادستی برخوردار نبودند هم حضور در ردههای بالای مدیریتی شستا را تجربه میکردند یا خیر؟
شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی که به اختصار شستا نامیده میشود در سال 1365 به منظور حفظ و ارتقای ارزش ذخایر سازمان تامین اجتماعی با سرمایه اولیه دو میلیارد تومان تاسیس شد و در سالهای بعد در طی چند مرحله مبادرت به افزایش سرمایه کرد. موضوع فعالیت این شرکت، سرمایهگذاری و مشارکت در فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی اعم از فعالیت تولیدی، بازرگانی، خدماتی و تشکیل انواع شرکتها در جهت نیل به اهداف شرکت است که از سال 1383 تاکنون به منظور اداره بهینه سرمایهگذاریها وصنایع تخصصی، شرکتهای سرمایهگذاری تخصصی، (هلدینگهای تخصصی) تاسیس شد تا اداره شرکتهای سرمایهپذیر سازمان و شستا را در شاخههای گوناگون به عهده گیرند. از همان زمان بود که حواشی پیرامون شستا هر روز شکل تازهتری به خود گرفت. برخی تحلیلگران اعتقاد دارند که این هلدینگ از زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به حیاط خلوتی برای تعامل سیاستمداران تبدیل شد. حیاط خلوتی که رابطه دو سویه سعید مرتضوی، رئیس وقت سازمان تامین اجتماعی، و بابک زنجانی را به وجود آورد تا یکی از بزرگترین تخلفات تاریخ کشور در فروش شرکتهای زیرمجموعه هلدینگ شستا بین این دو فرد اتفاق بیفتد و 138 شرکت تامین اجتماعی به زنجانی واگذار شود. اما تخلفات و بروز فساد در این سازمان به همین جا ختم نمیشود. بهتازگی نیز فهرستی از برخی مدیران و اعضای هیاتمدیره شستا و شرکتهای زیرمجموعه آن منتشر شده است که نشان میدهد داشتن روابط فامیلی و به اصطلاح «ژن خوب» نقش تعیینکنندهای در انتخاب و انتصاب آنها داشته است. « دیده بان ایران » نیز در راستای شفافسازی آمار دقیقتری از روابط، تحصیلات و سوابق این افراد به دست آورده است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
رنج شرکتهای دولتی از سوءمدیریت
امروزه بسیاری از شرکتهای خصوصی به دلیل کمبود سرمایه و شرایط نامناسب اقتصادی در آستانه ورشکستگی قرار دارند. اما ماجرا در شرکتهای دولتی به شکل دیگری رقم خورده است. بسیاری از این شرکتها که از سرمایه و حمایت کافی برخوردارند، از سوءمدیریت و بهکارگیری افراد غیرمتخصص در سمتهای بالای اجرایی رنج میبرند. به همین دلیل گاهی بازدهی منفی دارند و وجود رانتهای مختلف موجبات فساد اقتصادی را به وجود میآورد. یکی از این شرکتهای دولت که از زیرمجموعههای وزارت کار و تامین اجتماعی به حساب میآید، «شستا» (شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی) است. شرکتی که همواره با حواشی مختلفی مواجه است.
از زد و بندهای سعید مرتضوی و بابک زنجانی گرفته تا سرپیچی از دستورات وزیر برای انتصاب مدیران بازنشسته و چندشغله در هیاتمدیره شرکتهای تابعه از جمله حواشی است که طی چند سال اخیر گریبانگیر شستا بوده است. افشای نام آقازادهها و فامیلزادهها در هیاتمدیره شستا و شرکتهای زیرمجموعه به جدیدترین دردسر مدیران تامین اجتماعی تبدیل شده است. در این بین نام فرزندان و اقوام افرادی از جناحهای مختلف سیاسی اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالیون دیده میشود که از کیک بزرگ اقتصادی شستا بینصیب نماندهاند و هر یک به طریقی سهم برای خود برداشتهاند. البته شستا فقط یکی از چند شرکتی است که عدهای خاص مدیریت آن را دست گرفتهاند. شاید بررسی شرکتهای دیگر هم وجود رانتهای دیگری را در انتصابها و استخدامها افشا کند. زیرا تجربه تاریخی نهتنها در ایران، بلکه در تمامی کشورها نشان میدهد تمرکز قدرت اقتصادی در دست یک گروه محدود به پیدایش طبقهای جدید منجر میشود و بهتدریج وصلتهای فامیلی در تقسیم قدرت و ثروت نقش تعیینکننده ایفا میکنند. نمونه بارز آن ظهور واژهها و عبارتهایی جدید همچون «ژن خوب» در فرهنگ لغات سیاسی کشور است.
ژنهای خوب شستا چه کسانی هستند؟
مهدی وکیلی، فرزند محمدعلی وکیلی، نماینده تهران در مجلس، جزو اولین نامهایی بود که حضور او در شستا افشا شد. او که متولد 1370 و دانشآموخته علوم سیاسی است با تاکید مدیران به جوانگرایی به عضویت هیاتمدیره هلدینگ «آتیه صبا» از شرکتهای زیرمجموعه شستا درآمده است. ماجرا از این قرار بود که تیرماه سال 95 موضوع استیضاح علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، از سوی محمدعلی وکیلی در مجلس کلید خورد. این آتش تند برای استیضاح ربیعی چند روز بیشتر تداوم نداشت و ناگهان نمایندهای که برای عملیشدن استیضاح عجله داشت، از ادامه پیگیری طرح، منصرف شد. رهاکردن طرح استیضاح وزیر با وجود جنجالهای رسانهای از سوی وکیلی، در کنار انتصاب فرزند دهه هفتادی او بهعنوان مدیرعامل یکی از شرکتهای مربوط به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، شبهههای فراوانی را ایجاد کرد که همچنان ادامه دارد.
هر چند قدیمیها میگفتند باجناق فامیل نمیشود، اما این ضربالمثل در مورد مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی صدق نمیکند. تقی نوربخش از ابتدای حضور خود در راس سازمان تامین اجتماعی، سیدعمیدالدین فهری، باجناق خود را به عنوان رئیس هیاتمدیره گروه «هتلهای هما» منصوب کرده است.
نیما مومنیزاده، برادر همسر شمسالدین حسینی (وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد)، کارشناس مدیریت و متولد ۱۳۶۳ است و از سال ۹۰ تا کنون ریاست هیاتمدیره شرکت «سهند» را بر عهده دارد. ایشان نیز بدون یک روز سابقه کاری و در سن ۲۷ سالگی عضو هیاتمدیره این کارخانه قدیمی شده است. این فرد در زمان مدیرعاملی سعید مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی و با دستور او به عضویت هیاتمدیره سهند درآمد و در دولت روحانی نیز همچنان در این پست حضور دارد.
مصطفی موسویلاری، فرزند عبدالواحد موسویلاری (وزیر کشور در دولت اصلاحات) که بیشتر او را به عنوان بانی برگزاری دورهمیهای جوانان اصلاحطلب میشناسند، در ایران زندگی میکند، اما دانشجوی دوره دکتری یکی از دانشگاههای فرانسه است. البته او این مقطع تحصیلی را به شکل غیرحضوری میگذراند و تنها نیازمند دریافت مدرک است به نظر میرسد موسویلاری برای حضور در سمتهای مدیریتی نیازی به مدرک دکتری ندارد. چراکه در دولت اول روحانی به سفارش نوروززاده (مدیرعامل سابق شستا) به ریاست هیاتمدیره شرکت «سولیران» رسید. در دی ماه 96 نیز به سفارش رباطی، معاون شهردار تهران، به عنوان مدیرکل هماهنگی امور مناطق شهرداری تهران منصوب شد. پسر بزرگ موسویلاری در بخش خصوصی نیز فعالیت گستردهای دارد و در حال حاضر در حال احداث یک مجتمع بزرگ تجاری-تفریحی در منطقه آزاد قشم است.
عباس ساده حسینآباد قائنی یکی از پرحرفوحدیثترین نامهایی بود که در افشای فهرست ژنهای خوب شستا به چشم خورد. او که در فهرستهای منتشرشده به عنوان داماد سید ابراهیم رئیسی، تولیت آستان قدس رضوی، معرفی شده، در واقع پسرخاله رئیسی و پدر داماد اوست. همانند بسیاری از ژنهای خوب، از ایشان نیز اطلاعات زیادی در دسترس نیست، اما عباس ساده با مدرک دیپلم، چندین سال است که بهعنوان رئیس هیاتمدیره هلدینگ «گاز لوله» مشغول به کار است. در طول برگزاری انتخابات دوره دوازدهم ریاستجمهوری، شرکت گاز لوله که از زیرمجموعههای وزارت کار حسن روحانی است، به ستاد انتخاباتی غیررسمی ابراهیم رئیسی تبدیل شده بود. اما هیچکدام از این موارد باعث نمیشود که پسرخاله دیپلمه رئیسی در سمت ریاست هیئتمدیره یکی از زیرمجموعههای شستا نتواند در دولت دوازدهم به کارش ادامه دهد. فاطمه ساده حسینآباد قائنی هم که بسیاری بهاشتباه او را نوه ابراهیمی رئیسی میدانستند، عمه داماد رئیسی است که با 26 سال سن و لیسانس حسابداری، به لطف حضور برادر خود در سمت ریاست هیاتمدیره شرکت گاز لوله، به مدیریت واحد امور سهام این شرکت منصوب شده است.
شیریندخت فرهادی، برادرزاده و عروس محمد فرهادی، وزیر علوم دولت یازدهم، است. همانند بسیاری از ژنهای خوب، از عروس فرهادی نیز هیچ رزومهای در اینترنت یافت نمیشود. زیرا به نظر میرسد ایشان بدون رزومه مناسب از پشت نیمکت دانشگاه بهعنوان «مشاور مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در امور زنان و خانواده» منصوب شدهاند.
مهدی راعی، از آن جوانهای خوشاقبالی است که به لطف حضور برادرش در سمت قائممقامی مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی، پرنده بخت روی دوشش نشسته و او را به عضویت در «هیاتمدیره بانک رفاه کارگران» رسانده است. مهدی راعی همزمان پست معاون مدیرعامل بانک رفاه در امور منابع انسانی و سرمایهگذاری را هم بر عهده دارد.
علیرضا امیرپور، خواهرزاده غلامرضا انصاری، رئیس هیاتمدیره شرکت سرمایهگذاری خانهسازی ایران، است. امیرپور به لطف حضور دایی خود در مناصب مختلف دولتی، در طی مدت کوتاهی به «مدیرعاملی موسسه آهنگآتیه» رسیده و همزمان مشاور مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی نیز میشود. او در بخش خصوصی نیز در حوزه چاپ و نشر فعالیت گستردهای دارد.
علیرضا خواک که دارای 45 سال سن و مدرک فوقلیسانس مدیریت است به واسطه دایی خود، یعنی علی ظفرزاده (عضو هیاتمدیره سازمان تامین اجتماعی) از ریاست شعبههای تامین اچتماعی در تهران آغاز کرد و اکنون «نایبرئیس و عضو هیاتمدیره شرکت رفاه و گردشگری تامین، مشاور رئیس هیاتمدیره و مدیرکل دفتر هیاتمدیره سازمان تامین اجتماعی» است. اما لطف ظفرزاده فقط شامل حال خواهرزاده خود نمیشود. او فرزند خود مرتضی ظفرزاده را هم از خوان گسترده شستا بهرهمند کرده است. مرتضی ظفرزاده از آن دست ژنهای خوبی است که به واسطه جایگاه پدرش، به «معاونت شرکت سرمایهگذاری خانهسازی ایران و عضویت در هیاتمدیره شرکت بینالملل تامین» منصوب شده است.
علی نمکی، گرچه دکترای مالی دارد، ولی رمز موفقیتش به دلیل مدرک تحصیلیاش نیست. کمااینکه جوانان شایسته بسیاری هستند که با مدارج عالی تحصیلی و نبوغ و تخصص بیشتر از علی نمکی همچنان اندر خم یک کوچهاند. او پسر سعید نمکی، معاون اجتماعی سازمان برنامه و بودجه است که با حمایت پدر خود، با کمتر از 40 سال سن به عضویت هیاتمدیره شرکت «تامین سرمایه امین» و مدیریت کل دفتر امور ذخائر و سرمایهگذاری سازمان تامین اجتماعی درآمده است.
سیدمصطفی فیضاردکانی، خواهرزاده رئیس دولت اصلاحات، است. سید اصلاحات ظاهرا خودش برای اطرافیان سفارش نمیکند، اما برادر ایشان، سیدعلی خاتمی، گویا از نفوذ خود گاهی استفاده میکند. سهم فیضاردکانی 34 ساله با مدرک فوقلیسانس علوم اجتماعی از لابیهای داییاش عضویت همزمان در هیاتمدیره شرکت شیمیبافت و «قائممقامی شرکت سرمایهگذاری صنایع پتروشیمی» بوده است. البته نام ژنهای خوب دیگری در سمتهای ارشد شرکتهای زیرمجموعه شستا وجود دارد که به دلیل محدودیت گزارش اشاره به نام و اطلاعات آنها در این مقال نمیگنجد.
وزارت کار پاسخگو باشد
بالارفتن سن مدیران در شرکتهای دولتی و همچنین قانون ممنوعیت بهکارگیری مدیران چندشغله باعث شده است برخی شرکتها نظیر شستا به سمت جوانگرایی حرکت کنند. اما به نظر میرسد این جوانگرایی آلوده به رانت شده است و قدرت بین مدیران از یکسری ژنهای محدود و خاص خارج نمیشود و فقط از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. در این زمینه تصویب قانون ضدخویشاوندسالاری در این برهه از اهمیت بالایی برخوردار است که هر سه قوه باید بر آن اهتمام بورزند. درباره شرکت شستا و انتصابهای و استخدامهای آن باید گفت که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی باید بهروشنی پاسخگو باشد و درباره حضور ژنهای خوب در این هلدینگ توضیح دهد. اگر بر اساس شایستهسالاری این افراد در پستهای مدیریتی قرار گرفتهاند که نباید نسبت به توضیحات نگران باشند. اگر هم صرفا روابط خویشاوندی مبنای انتخاب این افراد بوده است چرا با آنها برخورد نمیشود و چه اتفاقاتی پشت پرده وجود دارد که اکنون شستا به حیاط خلوتی برای افراد خاص تبدیل شده است؟ به هر حال سکوت مسئولان این وزارتخانه و دیگر مراجع ذیربط افکار عمومی را تحت تاثیر قرار میدهد و هر روز بر حجم شائبهها و در نهایت بیاعتمادی شهروندان نسبت به مسئولان میافزاید.