17 صندوق بازنشستگی در وضعیت قرمز قرار دارند/ تامین اجتماعی در وضعیت بحران!
: از بحران صندوقهای بازنشستگی به عنوان یکی از 5 بحران اساسی سالهای آینده در ایران نام برده میشود. افق پیشروی این صندوقها از آنرو مهم است که معیشت میلیونها سالمند در کشور به آن گره خورده و عدم رسیدگی به موقع به بحران صندوقهای بازنشستگی، سایر حوزههای اقتصادی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ از بحران صندوقهای بازنشستگی به عنوان یکی از 5 بحران اساسی سالهای آینده در ایران نام برده میشود. افق پیشروی این صندوقها از آنرو مهم است که معیشت میلیونها سالمند در کشور به آن گره خورده و عدم رسیدگی به موقع به بحران صندوقهای بازنشستگی، سایر حوزههای اقتصادی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
از 18 صندوق بازنشستگی فعلی در ایران از جمله صندوقهای بازنشستگی اجتماعی، 17 صندوق در وضعیت قرمز قرار دارند. نسبت متوسط حمایت از حقوق بازنشستگی در ایران در سال 1352، 25 بود که به ازای هر 25 کارمند، یک بازنشسته وجود داشت اما در سال 1395 این رقم به 5.29 کاهش یافته است. این بدان معناست که در این سال، تنها به 5.29 کارگر، سهم برای حمایت از یک مستمریبگیر پرداخت شده است. درحالی که حداقل 6.37 کارگر برای هر مستمریبگیر برای تامین نیاز است تا صندوقهای بازنشستگی دچار بحران نشوند. براساس آمار رسمی اخیر، نسبت حمایت در سازمان تامین اجتماعی 1.6، صندوق بازنشستگی دولت0.91، صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر 1.29 و چندین صندوق دیگر، دارای نسبت حمایتی پایین بودهاند.
از میان عوامل ناکارآمدی صندوقهای مستمری میتوان به موارد از جمله بیکاری، بازنشستگی زودهنگام، رکود اقتصادی و پیری جمعیت کارگر در ایران نام برد.براساس مرکز آمار ایران، در حدود 9.2 درصد یا 7.5 میلیون نفر از 80 میلیون نفر جمعیت ایران را شهروندان مسن تشکیل میدهند. کارشناسان جمعیت پیشبینی میکنند تا سال 1400 جمعیت سالخورده به 10 درصد کل جمعیت و در سال 1404 به 30 درصد برسد.
بررسی شرایط صندوقهای بازنشستگی و پیامدهای این مشکلات در کشورهای مختلف نشانمیدهد، در بسیاری موارد نارضایتیهای ناشی از شرایط این صندوقها زمینهساز ناآرامیهای فراوانی شدهاست. به عنوان مثال میتوان به اتحاد جماهیر شوروی اشاره کرد؛ یکی از مهمترین مشکلات اتحاد جماهیر شوروی، بیتوجهی به صندوقهای بازنشستگی بود. آنها زمانی که جمعیتشان بسیار جوان بود، سن بازنشستگی را پایین آوردند و حقوقها را بالا بردند و به طور کلی به آینده و سرنوشت صندوقهای بیمه و بازنشستگی بیتوجهی کردند. در نتیجه در سال 1364 یعنی پنج سال مانده به فروپاشی، تعداد بازنشستهها از تعداد شاغلان جلو زد تا جایی که اتحاد جماهیر شوروی حدود 102 میلیون بازنشسته داشت. در نتیجه صندوقهای بازنشستگی این کشور، ورشکست شدند.
ریشه مشکل کجاست؟
یکی از تحلیلهای رایج و البته نادقیق که بنظرمیرسد اغلب با هدف دادن آدرس غلط و منحرف کردن توجه جامعه از سوءمدیریتهای دولتی درباره ریشه مشکلات صندوق بازنشستگی، ارائه میشود، تقلیل علت مشکل به "پیرشدن جمعیت" است.
اما این همه واقعیت نیست؛ یا بهتر است گفته شود مشکل اساسا این نیست که جمعیت ایران درحال پیر شدن است. پیر شدن روندی است که برای هر کشوری در فرآیند توسعه اتفاق میافتد. دنیا پر از کشورهای پیر مانند لهستان، آلمان، ژاپن، اروپای غربی، روسیه و ایتالیا است. دنیا در عین حال پر از کشورهای فقیر است. نگرانی آنجاست که به صورت توامان درحال پیرشدن و فقیرشدن باشیم. تجلی توامان فقر و پیری کشور را در صندوقهای بازنشستگی میتوان دید. همیشه دولتها به صندوقهای بازنشستگی به چشم حیات خلوتی که میتوان منابع آن را به آسانی در اختیار گرفت، نگاه میکنند که این موضوع ناشی از تسلط بر ساختارهای اقتصادی و سیاسی است.
صندوقها در ایران به کدام سو میروند؟
برخی پیشبینیها نشان میدهند در سال 1398 صندوقهای بازنشستگی با حدود 50 هزار میلیارد تومان کسری بودجه روبهرو خواهند شد و به همین دلیل، دولت سه مسئله مهم در پنج سال آینده را بحران آب، محیطزیست و صندوقهای بازنشستگی عنوان کرده است. گزارشها نشانمیدهد دولت امسال ناچار است حدود 40 هزار میلیارد تومان به صندوقهای بازنشستگی بابت کسری بودجه آنها کمک کند؛ رقمی که تقریبا معادل یارانه نقدی است که دولت در طول سال میپردازد. علاوه بر این برآورد میشود سالانه بین 15 تا 20 درصد این کمکها افزایش یابد وگرنه این صندوقها قادر نخواهند بود حقوق مستمریبگیران را پرداخت کنند و وظائف خود را انجام دهند.
درحال حاضر در اکثر صندوقهای بازنشستگی عده کسانی که حق بیمه میپردازند بسیار کمتر از کسانی است که حقوق بازنشستگی میگیرند درحالی که شرایط ایدهآل هفت به یک است یعنی هفت نفر بیمه بپردازند و یک نفر حقوق بازنشستگی بگیرد مقایسه آمارها نشانمیدهد اکنون این رقم به طور میانگین در ایران حدود 3.6 نفر است، یعنی کمتر از چهار نفر حق بیمه پرداخت میکنند و یک نفر بازنشسته، حقوق میگیرد. با این حساب عملا همه صندوقهای بازنشستگی در وضعیت بحرانی قرار دارند. در این میان تنها صندوق تامین اجتماعی است که وضعیت آن کمی بهتر است ولی به گفته کارشناسان این صندوق نیز به مرز بحران رسیده است. مقایسهای از باب تطبیق با برخی کشورها واقعیتها را بیشتر آشکار میکند.
نمونههای موفق از بیمههای بازنشستگی در دنیا
"استرالیا" با هدف جذب حداکثر افراد برای زندگی در این کشور سیستمهای حمایتی زیادی ایجاد کردهاست که حمایت از حال معتادان هم بخشی از آن است. در سال 1394 ارزش سیستم رفاهی در کشور استرالیا برابر با 150 میلیارد دلار بود. دولت این کشور در سال 1395 طرح اصلاحات سیستم تامین اجتماعی را در دستور کار خود قرار داد. افراد بالای 40 سال در استرالیا میتوانند از تخفیفات ویژهای برای مسافرتهای درونشهری و برونشهری برخوردار باشند و در خریدهای خردهفروشی هم امتیازهایی دریافت خواهند کرد تا جایی که خرید میوه تقریبا رایگان است. از طرف دیگر سالمندانی که در این کشور زندگی میکنند، طبق نظر سازمانهای بازنشستگی میتوانند از خدمات پرستار شخصی خانگی یا اسکان در مراکز نگهداری از سالمندان استفاده کنند.
"آلمان" یکی از برترین سیستمهای بازنشستگی را در دنیا دارد و افراد در تمام سالهای کاری خود حق بیمه و هزینههای درمانی را پرداخت میکنند و حتی مبلغی از دستمزد آنها بایت بیمههای بیکاری کسر میشود. در سال گذشته 15.5 درصد از درآمد ماهانه افراد در کشور آلمان برای هزینههای بهداشتی سه در صد برای بیمههای اشتغال و پرستاری (برای افراد بدون فرزند این سهم به 1.95 درصد تقلیل پیدا میکند) و 18.9 درصد برای بیمههای بازنشستگی پرداخت شده و این سهمها بین کارگر و کارفرما تقسیم میشد و سهمی را کارفرما و بخشی را کارمند پرداخت میکرد. در نتیجه افراد سالمندی که در این کشور زندگی و کار کردهاند از سالهای اولیه کاری خود برای پیری و تامین نیازهای آن دوره برنامهریزی کردهاند و میتوانند علاوه بر مستمریهای ماهانه و بیمههای درمانی در مورد نسخههای پزشکی و دارو و حتی عینک هم تحت پوشش بیمههای بازنشستگی در این کشور قرار بگیرند.
"ژاپن" یکی از پیرترین کشورهای آسیایی است و از هر چهار نفر ساکن این کشور، یک نفر بالای 65 سال دارد. انتظار میرود تا سال 1404 از هر سه نفر ساکن ژاپن یک نفر بالای 65 سال داشته باشد. ژاپن رکورد بالاترین سن مرگ را دارد و این یکی از افتخارات دولت ژاپن است که با حمایتهای مالی و بهداشتی توانسته است طول عمر مردم را افزایش دهد. این افزایش طول عمر، هزینههایی را هم برای دولت به همراه داشته است زیرا برای دوره طولانیتری باید دستمزدهای بازنشستگی پرداخت شود. از طرف دیگر با افزایش طول عمر مردم و کاهش نرخ موالید در این کشور تا یک دهه آینده از شمار افرادی که کار میکنند و حق بیمه بازنشستگی میپردازند، کاسته و بر شمار بازنشستگان افزوده میشود، در سال 1392 حداقل دستمزدهای بازنشستگی در این کشور برابر یا 786 هزار و 500 بین، معادل چهار هزار و 342 پوند در سال (یعنی 3618 پوند در ماه) بود.
"نروژ" یکی از کشورهای اسکاندیناوی است که سیستم بازنشستگی توسعه یافتهتری دارد و در سالهای اخیر به علت افزایش متوسط دستمزد بازنشستگان، میزان سفرهای خارجی در میان بازنشستگان این کشور 67 درصد افزایش یافته است. در این کشور سن بازنشستگی رسمی برای زنان و مردان 47 سال است و این قانون از سال 1349 تاکنون در کشور اجرا شدهاست البته این امکان جالب در این کشور وجود دارد که از 62 سالگی فرد خود را بازنشسته اعلام و از مزایای بازنشستگی استفاده کند ولی به کار تماموقت هم ادامه دهد.
هشدارهای زودهنگام
هشدار مقامات دولتی نسبت به وقوع بحران در صندوقهای بازنشستگی بیش از 17 میلیون بازنشسته مستمری بگیر از صندوقهای تامین اجتماعی و کشوری را نگران کرده است؛ این نگرانی زمانی تشدید میشود که راه حالها برای حل این بحران بیشتر حول محور افزایش سن بازنشستگی میگردد.
رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی در تازهترین اظهاراتش از مشکلات صندوقهای بازنشستگی به عنوان یکی از یه بحران نگرانکننده کشور در آینده نزدیک نام برده است. محمدباقر نوبخت در تشریح این بحران تنها به این نکته اشاره کرد که «اکنون دولت حقوق بازنشستگی لشکری و کشوری را از جیب خود میپردازد. درحال حاضر ما از یک نفر بازنشستگی کم میکنیم و به هفت نفر حقوق بازنشستگی میدهیم. به عبارت دیگر صندوقهای بازنشستگی ورشکسته هستند».
بررسیها نشان میدهد در مورد یکی از بزرگترین صندوقهای بازنشستگی کشور یعنی صندوق بازنشستگی کشوری درحال حاضر «نسبت پشتیبانی» به یک رسیده است. به عبارت دیگر یک نفر حقوق میگیرد و یک نفر حق بیمه میپردازد. این درحالی است که رقمی که از حقوق یک نفر کارمند به عنوان سهم صندوق کم میشود، 27 درصد است، یعنی باید از حقوق سه نفر حق بیمه کم شود تا به یک نفر حقوق بازنشستگی داده شود و در صورتی که کسورات در نظر گرفته شود، این نسبت باید حداقل یک به 4 باشد.
به گفته مسئولان، صندوق تامین اجتماعی هماکنون از نسبت پشتیبانی 6 به یک برخوردار است و مشکلی ندارد ولی 70 درصد درآمد صندوق بازنشستگی کشوری از محل بودجه عمومی است. صندوق بازنشستگی لشگری وضع نامطلوبتری دارد و حقوق تمام بازنشستگان آن توسط دولت پرداخت میشود!
صندوقهای بازنشستگی چگونه اداره میشود؟
صندوقهای بازنشستگی بخشی از نظام تامین اجتماعی و آن هم بخشی از نظام رفاه اجتماعی است و هدف آنها هم این است که معیشت و زندگانی و کرامت انسانها را حفظ کنند. شکل اداره صندوقها این گونه است که افراد در زمان توانایی و اشتغال مبالغی را در آن ذخیره میکنند تا در زمان بازنشستگی از آن منابع استفاده کنند. به عبارت دیگر مستمری بازنشستگی به عنوان نیاز اولیه معیشتی فرد بیمه شده یا بازماندگان وی محسوب میشود. این صندوقها ساختاری بین نسلی دارند. یعنی درحال حاضر کسانی که سهمی از حقوق خود را به صندوق میپردازند، در واقع حقوق بازنشستگی کسانی را پرداخت میکنند که اکنون بازنشستهاند. در سالهای بعد هم کسانی که کار میکنند حقوق فردی را که درحال حاضر مشغول کار است، خواهند پرداخت.
چند صندوق بازنشستگی در کشور فعالیت میکنند؟
علاوه بر صندوق تامین اجتماعی که کارگران را تحت پوشش قرار داده است،. صندوق بازنشستگی کشوری برای مستخدمین دولت، صندوق بازنشستگی لشگری برای نیروهای مسلح، صندوق کشاورزان، روستاییان و عشایر نیز جمعیت روستایی کشور را تحت پوشش دارند. 18 صندوق دیگر نیز حوزههای دیگر را پوشش میدهند و به این ترتیب 22 صندوق بازنشستگی در کشور فعالیت میکنند.
عوامل موثر بر پایداری صندوقهای بازنشستگی
صندوق بازنشستگی از دو مولفه مهم متاثر میشود؛ جمعیت و منابع و مصارف آن صندوق. در مرحله جوانی هرصندوق، تعداد کسانی که سهم خود را به آن میپردازند، زیاد است و تعداد کسانی که از آن سهمی دریافت میکنند کم است. در این مرحله صندوق پایدار است اما به مرور که تعداد بازنشستگان زیاد میشود، منابع و مصارف تغییر میکند.
ازسوی دیگر منابع و مصارف نیز از عوامل مهم و تاثیر گذار بر روی یک صندوق بیمهای است. در سال 1357 امید به زندگی در کشور ما بین 58 تا 60 سال بود. در واقع کسی که در سن 52 سالگی بازنشسته میشد، حداکثر 8 سال حق بازنشستگی میگرفت و بعد فوت میکرد. امروز اما امید به زندگی در کشور ما به 72 سال رسیده است، به این ترتیب کسی که در سن 52 سالگی بازنشسته میشود، 20 سال هم باید حقوق بازنشستگی بگیرد. بنابراین در صندوقهای بازنشستگی اگر نسبت پشتیبانی درست نباشد، تعادل منابع و مصارف به هم میخورد.
چه زمانی یک صندوق پایدار است؟
اگر نسبت پشتیبانی یک صندوق حداقل 6 به 1 نباشد، یعنی در آن 6 نفر حق بیمه بپردازند و یک نفر حقوق بازنشستگی بگیرد، این صندوق به سمت میرایی خواهد رفت. چنین صندوقی عدم تعادل دارد.واقعیت بسیار نگرانکننده در مورد صندوقهای بازنشستگی این است که اگر صندوقی ورشکست شود، ممکن است حق کسانی که سالها بخشی از حقوق خودشان را به صندوق پرداخت کرده اند، پایمال خواهدشد.
دکتر حمید پوراصغری رئیس امور رفاه اجتماعی سازمان مدیریت و برنامهریزی درباره ریشههای ایجاد مشکل در صندوقهای بازنشستگی کشور میگوید:« این مشکلات علل متعددی دارد؛ در سالهای گذشته قوانین متعددی برای بازنشستگی زودرس تصویب شده است. به عنوان مثال فردی با 20 سال سابقه کار در سن 45 سالگی بازنشسته شده است اما قرار است تا 75 سالگی حقوق بگیرد. این نشان میدهد در تصویب قوانین مربوط به بازنشستگی به این موضوع دقت نشده است. یکی دیگر از این مشکلات به قانون بازنشستگی پیش از موعد صاحبان مشاغل سخت و زیان آور مربوط است. بسیاری از گروهها ازاین قانون استفاده کرده و با 15 سال سابقه کار بازنشسته شدهاند. نکته دیگر این است که در صندوقهای بازنشستگی برخورداری از مزایا متناسب با سنوات و میزان بیمه پردازی نیست به همین دلیل همه سعی دارند زودتر بازنشسته شوند تا آن حقوق را بگیرند».
وی میافزاید: «ازسوی دیگر سیاست گذاریها هم گاه غلط بوده است. به عنوان مثال، از سال 1382 به بعد پس از تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری هر کس که به استخدام دولت درآمد، پیمانی شد و به صورت طبیعی زیرمجموعه سازمان تامین اجتماعی قرار گرفت. در چنین حالتی ورودی صندوق بازنشستگی کشوری بسته شد و به شدت کاهش یافت. از آن سال تا کنون جمعیت ورودی صندوق بازنشستگی کشوری از یک میلیون و 500 هزار نفر به یک میلیون و 50 هزار نفر کاهش یافته است. یعنی 450 هزار نفر از تعداد ورودیها کم شد، درحالی که جمعیت بازنشسته تحت پوشش آن از 600 هزار نفر به یک میلیون و 200 هزار نفر رسیده است».
رئیس امور رفاه اجتماعی سازمان مدیریت و برنامهریزی برای نمونه صندوق فولاد اشاره میکند و میگوید:«در این صندوق افراد متعددی از مدیرعامل گرفته تا کارگر ساده عضویت دارند اما از زمانی که قانون اصل 44 اجرایی شد،صنعت فولاد در قسمتهای مختلف به بخش خصوصی واگذار شد. حاصل این روند این بود که ورودی صندوق فولاد کاهش یافت اما تعداد بازنشستگان رو به تزاید رفت و نتیجه آن عدم توانایی پرداخت حقوق بازنشستگی از طریق منابع صندوق است».
راه حل چیست؟ افزایش سن بازنشستگی؟ یا..
مسئولان دولت برای حل بحران صندوقهای بازنشستگی چند راه حل را برمی شمارند؛ افزایش سن بازنشستگی، تغییر محاسبه حقوق بازنشستگی و تغییر قوانین فعالیت این صندوقها.
پوراصغری در مورد تغییر سن بازنشستگی میگوید: «در قانون تامین اجتماعی که در سال 1354 نوشته شده، آمده است قوانین این بخش باید هر سه سال یک بار براساس محاسبات اکچوئری بازنگری شود ولی 30 سال است که این قوانین در مورد عواملی مثل سن بازنشستگی تغییری پیدا نکرده است. در کشوری که امید به زندگی بالا میرود، سن بازنشستگی هم باید بالا برود».
به گفته وی یکی از مواردی که صندوقهای بازنشستگی خیلی ضرر دیدند، این بود که صندوقها به دلایل مختلف، حقوق بازنشستگی را تمام شماری نکردند. یعنی صندوق باید حقوق 30 سال را معدل گیری میکرد، درحالی که الان معدل حقوق دو سال آخر را میپردازند و به این خاطر بنیه صندوقها ضعیف شد. نکته بعدی حداقل سنوات مورد نیاز برای بازنشستگی است. در همه جای دنیا حداقل سنوات را بالا میگیرند تا از آن سوء استفاده نشود، درحالی که در کشور ما این امکان وجود دارد که کسی با سابقه کار 10 سال و حتی کمتر بازنشسته شود. ازسوی دیگر باید تغییرات سیستماتیک در فرایند اعمال شود. در همه جای دنیا حقوق بازنشستگی طوری تعیین میشود که عدد آن متناسب با سنوات بیمه پردازی باشد. این کار باعث میشود انگیزه برای بازنشسته شدن زودهنگام کم شود. نتیجه این میشود که حتی اگر قانون اجازه بدهد،افراد سعی میکنند بازنشسته نشوند. در کشور ما این طور نیست و افراد پس از بازنشستگی تازه جذب بخش خصوصی میشوند و کار دوم خود را شروع میکنند.
گزارشها نشانمیدهد دولت امسال ناچار است حدود 40 هزار میلیارد تومان به صندوقهای بازنشستگی بابت کسری بودجه آنها کمک کند؛ رقمی که تقریبا معادل یارانه نقدی است که دولت در طول سال میپردازد.
* درحال حاضر در اکثر صندوقهای بازنشستگی عده کسانی که حق بیمه میپردازند بسیار کمتر از کسانی است که حقوق بازنشستگی میگیرند درحالی که شرایط ایدهآل هفت به یک است یعنی هفت نفر بیمه بپردازند و یک نفر حقوق بازنشستگی بگیرد.