از دلار تا یورو
وقتی معیار ارزشگذاریهای جهانی واحد پولی دلار است تغییر واحد پولی کشور به یورو نمیتواند آن را از میدان خارج کند، مبادلات ما چند درصد از خرید وفروش جهانی را شامل میشود که بتوان به تاثیر گذاشتن این عمل درقدرت جهانی دلار در سطح جهانی چشم داشت.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ غلامرضا سلامی طی نگارش یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: خبرتبدیل ارز گزارشگری کشور از واحدپولی دلار به یورو از دو منظر سیاسی و اقتصادی قابل بررسی است. از منظر سیاسی کاملا طبیعی است که با توجه به تقابلهای ایران وامریکا در عرصههای مختلف و تشدید این تقابلها با روی کار آمدن آقای ترامپ این اقدام واکنشی به اقدامات او باشد؛ از سوی دیگر میشنویم که در جریان التهابهای اخیر ارزی ردپایی از دخالت برخی کشورها که دلار زیادی در اختیار دارند وجود دارد. به همین خاطر بود که دولت چندی پیش ابتدا ثبت سفارش از دلار به یورو را تغییر داد و پس از آن رییس کل بانک مرکزی در نامهای که از محتوای آن خبر نداریم درخواست کرد، حتی ایشان موافقت کرده و پایه ارزی کشور از دلار به یورو تغییر یابد. و درنهایت نیز هیات وزیران آن را روز گذشته به تصویب رساند. اما از نظر اقتصادی باید به عاملی که مسوولان کشور را به این حرکت واداشته است، بنگریم. به سبب برجام و تبعاتی که برای کشورمان داشته است قدرت ارتباطی ما در زمینه معاملات بینالمللی هربار کم و کمتر شده است، پس اگر دولت همچنان که ظاهر امر نشان میدهد به دنبال بهبود روابط خود در سطح جهانی و به نوعی تسهیل مشکلاتی که در مسیر ورود درآمدهای ارزی کشور به داخل وجود دارد چنین اقدامی کرده باشد قابل پذیرش است. از طرفی مسلم است وقتی معیار ارزشگذاریهای جهانی واحد پولی دلار است تغییر واحد پولی کشور به یورو نمیتواند آن را از میدان خارج کند، مبادلات ما چند درصد از خرید وفروش جهانی را شامل میشود که بتوان به تاثیر گذاشتن این عمل درقدرت جهانی دلار در سطح جهانی چشم داشت. اما باید درنظر داشت، ارزش صادرات و واردات ما در سطح جهانی باید با دلار محاسبه شود. اینکه یورو به عنوان ارز گزارشگری کشور به جای دلار نقشآفرینی کند حرکتی است که میتواند با انتقال ذخایر کشور از دلار به یورو به معاملات ما در سطح جهانی سروسامان بدهد. بهطوری که استفاده از یورو شاید محدودیتهایی را که دلار بر ما اعمال کرده است کمرنگتر کند. تغییرپایه ارزی در کنار محاسنی که ممکن است داشته باشد برای ما هزینهبر خواهد بود؛ نرخ کارمزدی که برای تبدیل واحدهای پولی پرداخت میکنیم از سود تمام شده معاملات میکاهد. مثلا وقتی ما بشکههای نفت را در بازارهای جهانی میفروشیم، در قبال آن دلار دریافت میکنیم...
با توجه به اینکه قرار نیست ذخایر دلاری داشته باشیم حال باید مبلغی را برای تبدیل این ارز به یورو، یوان و... پرداخت کنیم. این عمل را وقتی به تمام مبادلات بینالمللی تعمیم بدهیم از همین صادرات نفت گرفته تا صادرات طلا و حبوباتی چون برنج و... را در بر میگیرد. هزینه زیادی که به جهت تغییر رویه انباشت ذخایر دلاری تحت عنوان کارمزد ازچرخه خارج خواهد شد را نباید از محاسبات کنار گذاشت. اگر اقتصاد جهانی را در نظر بگیریم از کشور امریکا گرفته تا چین و روسیه و بقیه قدرتها، این دلار است که حرف اول را درمعاملات میزند. این واحد پولی به خاطر قدمت و قدرتی که دارد همواره ارز غالب بوده است و اگر بخواهیم تاثیر این تصمیم را بر کاهش قدرت این واحد پولی ببینیم قطعا حرکت اخیر کشور به خاطر سهم نه چندان زیاد اقتصاد ما در سطح بینالملل نمیتواند قدرت آن را تحتالشعاع قرار دهد. موقعیت دلار در معاملات شبیه موقعیت زبان انگلیسی در روابط و معاملات جهانی است. درشرایط کنونی برجام سبب شده است که معاملات بینالمللی کشوربا محدودیتهای زیادی مواجه شود و ازاین نظر تبدیل و انتقال دلار به سایر ارزها و از جمله آنها یورو میتواند کشور را در ایجاد ارتباطهای بینالمللی و تسهیل انتقالات ارزی کمک کند ولی هزینه تبدیلی که این وسط هدر میرود نباید نادیده گرفته شود.