گزارشی درباره نابودی باغ های زیتون رودبار
زیتونکاران رودباری میگویند، بگویید به داد ما برسند. آفتی که امسال دست از سرشان برداشته، سالها زندگی و سرمایهشان را نابود کرد. کمآبی خیلیهایشان را عاصی کرده، توسعه بزرگراه کسانی را که بیش از ٥٠- ٤٠سال در کار فروش زیتون بودند، ورشکست کرد و خیلی سال است که خبری از «دوازنها» نیست. آنها میگویند چرا کسی از غصههای زیتون نمیگوید؟
دیده بان ایران: باد خبر خوب است. هر چه که با خودش بیاورد، مال کسی نیست، مال همه است. خورشید در سایه درختها نشسته است و به یاد میآورد بادهای پاییزی جوانیاش را: «بعد از تمام شدن هر باد شدیدی و قبل از روشن شدن هوا از خانه بیرون میآمدیم، با فانوس، هر جا که زیتون ریخته بود، جمع میکردیم. بادِ زِ حلال است. یعنی زیتونی که باد با خودش میآورد.» رودبار کنار منجیل است، شهر بادها. بادها تا دامنههای رودبار ادامه پیدا میکنند و گاهی مثل چوبهای کارگران بالای درخت، زیتونها را به زمین میریزند.
درختها در دامنه کوه ایستادهاند، با شاخههای باریک سخت و برگهای تیره کوچک. سبزی تیره کوهپایهها از درختانی است که تازه اول پاییز شاخههایشان خم شده و میخواهند بارشان را به زمین بریزند. از نهالهای جوان که باید میوهشان را یکییکی با دست چید تا درختهای پیر که چوب میخورند و باران زیتون روی سر کشاورزان میریزند. باغها تاریکاند، سایه درختهای زیتون آفتاب را پس میزند. زیر پای درختان زیراندازی برای زیتونها پهن شده. مردها بالای درختان بلند میروند و با چوبهایی نازک به برگهای پرزیتون و شاخههای خمشده میزنند. کار درخت که تمام میشود، زنها زیتونها را از روی رواندازها جمع میکنند. فصل چیدن زیتون رودبار است. زِ یا زی.
درختها در اردیبهشت گلهای خوشهای دادهاند و اوایل پاییز دانههای سبز به بار نشستهاند. هر خانوادهای سراغ باغهای زیتونش میرود: زیَستون یا زیَستان (زیتونستان) بار درختها رنگشان را عوض میکند. مارِ زِ (زیتون ماری)، گردِ زِ یا زردِ زِ: مخصوص کنسرو و روغن زیتون، سیا زِ (زیتون سیاه روغنی) . زیتون نوبرانه هر سال، زیتون ماری است.
چیدن زیتون کاری خانوادگی است، نه مثل برداشت برنج که زنها به شالیزار میزنند و آوازهای شاد و غمگین محلی میخوانند. چشمها در زیستان به شاخههاست و باری که آوردهاند. نخستین سالی است که زیتونهای رودبار بعد از ١٤سال آفت ندارند. جهاد کشاورزی گیلان در آماری که سال ٨٣ منتشر کرده، گفته یکسال است آفتی به اسم مگس زیتون به زیتونها زده و به ٦٥درصدشان آسیب رسانده است. امسال سرمای هوا مگسها را از بین برد، بعضیها هم میگویند به خاطر گرماست که دیگر آفتی نیست. اما هرچه هست، تأثیر سمپاشی نبوده: «دولت فقط از این برچسبها آورد و به شاخهها آویزان کردند. آن هم تأثیری ندارد. سمپاشی باید کلی باشد، اینکه یک نفر باغش را سمپاشی کند و باغ همسایه نکند، فایده ندارد. تنها کمکی که از دولت میخواهیم همین است.» کشاورزان و زیتونفروشان رودباری به یاد میآورند که آفتها از زیتونهایی که از عراق یا ترکیه وارد شدند، سرایت کرد: زیتونهایی در گونیهای قرمز. به گفته مدیر جهاد کشاورزی گیلان در سال ٩٢، ٢هزار هکتار از باغات زیتون شهرستان رودبار در اثر آفات مگس زیتون دچار آسیب شدید شدند.
مردم رودبار «دِوازِنون» (دوا زنها) را یادشان است. تا قبل از انقلاب فصل برداشت زیتون که تمام میشد، مامورانی با لباسهای مخصوص و با دستگاههای کوچکشان، چیزی مثل آبپاش به باغها میآمدند و سمپاشی میکردند. بچهها در کوچهها میدویدند و داد میزدند: دوازنون اومدن، میرفتند خانه و از ترس درها را میبستند. آن زمان باغها آفت نمیگرفتند.
امسال زیتونها ریزترند اما بار زیاد شده و آفتی نیست. بعضیها میگویند کمی که بگذرد آفت خود را نشان میدهد، زیتونها را باید زود از درخت بچینیم. خورشید چادرش را به کمر بسته و زیر درخت نشسته است. با دستهای پیر و پرچروک مشتمشت زیتونها را از روی گونی سفید برمیدارد و درون سطل میریزد: «الان که فصل زیتون نیست. زیتون آن وقتها زمستان میرسید. آنقدر سر درخت میماند که درشت و رسیده و چرب میشد.» خورشید جوان که بود با بچهای که با چادر به کمرش بسته بود زیر درختها زیتون جمع میکرد، برف آمد، کمکم همه جا را سفید کرد. مجبور شدند زیتونها را بگذارند و برگردند خانه. چند روز بعد که برفها آب شد، برگشتند و زیتونهای ریخته روی زمین را جمع کردند. نه خراب شده بودند و نه کسی دست بهشان زده بود.
میگویند زیتون را مسافرانی از سوریه با خود به رودبار آوردند. بعضیها میگویند کردهای سوریه آوردند و اصلا خود رودباریها از شام (سوریه) آمدهاند، بعضیها هم میگویند زیتون از لبنان به رودبار رسیده. رودبار شهر سفیدرود، با آبوهوایی شبیه مناطق مدیترانهای میزبانی برای زیتونهای تلخ و سبز. سال ١٣٤٠ جام مارلیک کشف شد، روی آن تصویر دو گاو بالدار بود که از درخت زیتونی بالا میروند. جامی که ٣٥٠٠سال قدمت دارد.
زیتونفروشهای رودبار میگویند الان دیگر قم و شیراز هم زیتون میکارند: «زیتونهایشان دو برابر زیتون رودبار است اما خشک است.» اوایل دهه ٨٠ دولت طرحی به نام طوبا برای تولید بیشتر زیتون گذاشت. زمینهای زیادی را به شکل ٩٩ساله به باغداران شهرهای دیگر میداد تا در زیتون به خودکفایی برسیم: «بخشی از این زیتونها نژادهای زیتون اسپانیایی و تعداد کمی یونانی بودند که در ١٣ استان کشور کشت کردند و به این منطقه هم گرایش پیدا کرد. به این نوع زیتون مانزالیا میگویند، ولی این زیتونها نمیتوانند با زیتون رودبار رقابت کنند. اگر آن زیتونها کیلویی ٨ تا ١٠هزار تومان باشد، زیتون رودبار کیلویی ١٨هزار تومان است. بهترین نوع زیتون منطقه هم، زیتون ماری و زرده است.» زیتونها هرکجا که باشند، در کرمانشاه، شیراز و قم برای فروش به رودبار میآیند: «طارم بیشتر زیتون دارد، اما رودبار شهر زیتون است. زیتونهای رودبار فرق دارند.»
در فروشگاه شیشههای زیتون سیاه درشت کنار زیتونهای سبز ریز چیده شدهاند: «آن درشتها زیتون اسپانیا و یونان است. از ترکیه و سوریه هم زیتون وارد میکنیم. یک زمانی صادر میکردیم ولی آن زمان گذشته.»
رودبار در دامنه کوه بنا شده، آبی که از کوهها سرازیر شده، دامنهها را سرسبز میکند. در قدیم آبیاری زیتونها از همان جا تأمین میشد. «زمانی سفیدرود خروشان بود. الان آب ندارد. آبی که از کوهها میآید کم شده. ٥-٤سال است درختها کم بار میدهند و زیتونهایشان ریز است و کمچرب. زیتون سیاه هم بستگی به آب و خاک و داشت دارد. تمام درختهای این منطقه سنتی نگه داشته میشوند و برداشتشان هم هنوز به همان روش قدیم است.»
در فصلهایی که باران نمیبارد، باغهای زیتون باید هر ١٥ روز یک بار آبیاری شوند. اما احمد که در راسته رودبار ٦-٥ مغازه زیتونفروشی دارد، میگوید: «در ٦ ماه فقط ٣ بار زیتونها را آب دادیم. پمپاژی در وسط شهر هست که ١٠سال است ساختهاند، اما روشن نمیکنند.»
روبهروی مغازهها به سمت اتوبانی است که فقط ١٥٠ متر آن مانده تا کامل شود و رودبار را از یاد مسافران گذری، ببرد. مثل ٤٠ مغازهای که با ساختهشدن نیمه اتوبان، سهم جاده قدیم رودبار و متروکه شدند و آن ٤٠-٣٠ مغازهای که در رستمآباد کرکرهها را پایین کشیدند و راسته زیتونفروشهای رستمآباد سوتوکور شد. احمد میگوید: «برای ما فرقی ندارد، تغییر شغل میدهیم. از اولی که اتوبان را ساختند، رستمآباد نابود شد، منجیل و غذاخوریهایش هم نابود شدند، حالا نوبت رودبار است.» رودبار بزرگترین شهرستان استان گیلان است که یکی از مهمترین سرمایههای این استان را دارد: زیتون. «یک پنجشنبه جمعه تابستان، درآمد مغازههایم فقط از فروش کلوچه ٢میلیارد تومان بود. زیتون ٢ برابر کلوچه درآمد دارد. از یکی از مغازهها ٢٥میلیون تومان فقط درآمد نقدی زیتون بود.»
- چرا از اینجا کلوچه میخرند؟
- شهر بزرگی است، ترافیک زیاد ندارد، آنهایی که از غرب گیلان مثل آستانه و آستارا یا از اردبیل میآیند، مسیرشان لاهیجان نیست، کلوچه را هم از رودبار میخرند. خدا را شکر فعلا بودجهای ندارند، اتوبان را کامل کنند.
رمضانی ملکرودی، مجری طرح زیتون سال گذشته درباره تولید زیتون رودبار گفته است: «سالانه حدود ٤هزار تن روغنزیتون در داخل تولید میشود که حدود ٨٠درصد آن در بازارهای رودبار به فروش میرسد. همچنین ٥٠هزار تن کنسرو زیتون در کشور تولید میشود و باز ٨٠درصد آن در همین بازارها به فروش میرسد.»
٤٥ روز کار شبانهروزی
درختها را باید از زمستان شخم بزنند، هرس کنند و کود بدهند تا اواخر شهریور که زیتون میرسد. از آن زمان، روستا به روستا و شهر به شهر زمان رسیدن زیتونها فرق دارد اما همهشان دیگر تا آبانماه میرسد و فصل زیتون تمام میشود.
اوج کار برای زیتوندارها همین زمان است. فروشگاههای بزرگ خودشان بخش فرآوری زیتون دارند که از پای درخت تا بستهبندی و فروش را انجام میدهند. در رستمآباد، فقط چند زیتونفروشی مانده است. دو مرد آمدهاند و از شیرین کردن زیتون میپرسند. مغازهدار جوان میگوید این کار شما نیست: «زیتون کنسروی کار سختیه، ما تناژ بالا درست میکنیم، من الان نمیدانم اندازه نمک و آب و سود برای مقدار کم چقدر است.» در پیشخوان زیتونها در ظرفهای مختلف کنار هماند، هرکدام با تفاوتهای کوچک. زیتون شکسته ماری، زیتون بیهسته، زیتون کنسروی، زیتون ویژه و سوپرویژه: «اینها همه غیر از زیتون ماری، یک نوع است. اندازههایشان با هم فرق دارد. زیتون کنسروی و بیهسته مال مسافرهاست. محلیهای اینجا زیتون شکسته میخورند، چون طعمش تلختر است و بقیه خوششان نمیآید.»
در پشتی مغازه به حیاطی باز میشود که تا چشم کار میکند منبعهای بزرگ پلاستیکی سفید است. همه پر از زیتون. زیتون سبز شکسته میشود و در مخازن پر از آب نمک و سرکه قرار میگیرد. دستش را در آب میبرد و زیتونهای سبز را نشان میدهد. زیتونهای امسال حدود ١٠٠ مخزن سفید بزرگ را پرکردهاند. عصر در حیاط خبری از کارگرها نیست. صدای دستگاههای فرآوری از زیرزمین دفتر مرکزی میآید. فقط یکی از دستگاهها کار میکنند: «این دستگاه شستوشو و جداسازی زیتونهاست.» دو کارگر از یک طرف زیتونها را در دستگاه میریزند و زیتونها بعد از شستوشو از صافیها رد میشوند، زیتونهای ریز، متوسط و درشت هرکدام در یکی از سطلهای مخزن سرازیر میشوند. دستگاه جداسازی هسته زیتون و دستگاه زیتونشکنی و روغنکشی و عصاره برگ زیتون خاموشاند: «الان زیتون تازه نداریم، کارگرها رفتهاند سر باغ که بار بیاورند. فصل روغنکشی هم هنوز نرسیده، اوایل آبان تازه شروع میشود.»
بیشتر کارگرها روزمزدند، بیمه نمیشوند. کارگرهایی که روی درخت میروند روزی ٨٠ تومان میگیرند و زنها که زیتونها را جمع میکنند، روزی ٤٠ تومان درآمد دارند: «نهارشان را هم میدهیم. » مهرماه زمان کار است. گاهی کارگرها شبانهروزی کار میکنند: «کارگرهایمان معمولا در ماه حدود ٦٥٠ تا ٧٠٠ تومان درآمد دارند. زنهایی که زیتون را پاک میکنند و هستهشان را جدا میکنند، ماهی ٤٥٠ تومان میگیرند. بعضیها با اضافه کار درآمدشان به ماهی یکمیلیون میرسد. الان دو تا کارگر داریم که شبانهروزی کار میکنند و هر روز ١٠٠ تومان میگیرند.» ٤٥ روز از سال کارشان فشرده است. ساعت ١٢ شب بیدار میشوند و آب زیتونها را عوض میکنند: «صبحانه هم به این کارگرها میدهیم. بیشتر محصولاتمان را سر باغ میخریم. گاهی بعد از اینکه چیده میشود و زمانی که محصول زیاد باشد، روی درخت همان طوری خریداری میکنیم. از ١٠ شهریور تا ٢٠-١٥ مهرماه زیتون میخریم، بستگی به آبوهوا دارد، اگر فصل گرم باشد، زود رشد میکنند و سرد باشد، زیتون باید بیشتر روی درخت بماند.»
شیرینشدن زیتون کنسروی و زیتون شکسته فرق دارد. زیتونهای شکسته هیچ مواد شیمیایی نمیخواهند. چندینبار که آبشان عوض شود، تلخیشان میرود و زمان طولانی نیاز دارند، اما به زیتونهای کنسروی «سود» میزنند: «در ٢٠٠ لیتر آب و سرکه و نمک، ٣ کیلو سود میریزیم. معمولا ١٢ ساعت سود در آب میماند، بعد به زیتونها سوزن میزنیم اگر تا دوسوم داخل زیتون نفوذ کرده باشد، آب را عوض میکنیم. البته این زمان به هوا و دما هم بستگی دارد. اگر هوا گرمتر باشد، زودتر سود را برمیداریم.» زیتونها که شیرین شدند، باید آنها را در آبنمک بخوابانند تا له نشوند.
پارسال فصل خوبی برای زیتوندارها نبود، در رودبار و گرگان و طارم و حاشیه سفیدرود، زیتونها را سرما زد. زیتون در دمای منفی ١٠ درجه به پایین دچار سرمازدگی میشود. امسال درختها پربارترند. هر شب حدود ٢٠ تن زیتون به این شرکت فرآوری میآید. ٢٠ زن در بخش پاککردن زیتونها مینشینند و دانهدانه زیتونها را پاک میکنند، برگها و دمها را میگیرند و زیتونهایی که لکه دارند، جدا میکنند. از ٨ صبح تا ٦ بعدازظهر. زنی در کارگاه نیست و تنها یک زن در اتاق تاریک زیتون پاککنی نشسته و با دستگاهی سنتی زیتونها را دانهدانه میشکند: «این زیتون مقدارش کم است و برای آشناست. دستگاهها خاموش بودند و این خانوم را آوردیم که بشکند. الان زیتونها در آب نمک سرکه است و آماده نشده است که خانمهای دیگر بیایند و زیتون پاک کنند.»
خورشید سنگی گرد به دست گرفته است، کوه زیتونهای یک طرف زیرانداز را مشتمشت میکشد طرف خودش، میشکند و میگذارد گوشه دیگر. زیتونها یکییکی زیر ضربه سنگ سیاه خورشید میشکنند: «یک جوری باید بزنی که هستهاش نشکنه.» زیتونها دهانشان مثل پسته باز میشود، روغن میریزد روی زیرانداز. دستهای خورشید بعد از یک روز زیتونشکنی نرم و لطیف میشود، خاصیت روغنزیتون. هنوز هم مردم محلی حجم کم زیتون را به این شکل میشکنند و در دبههای پلاستیکی آبی، آنها را شیرین میکنند.
زیتونها را در آب نمک و سرکه، تلخ نگه میدارند تا نرم نشوند. وقتی که در فروشگاهها زیتون لازم باشد هستهها را میگیرند و در آب معمولی چند بار تعویض آب میکنند تا شیرین شود: «همه زیتونهایی که الان در فروشگاه دیدید، زیتون پارسال است. هسته زیتون که دربیاید مقاومت کم و سریع له میشود. به اندازه نیازمان بیهسته و چندینبار تعویض آب میکنیم و شیرین که شد میدهیم به بازار. چیزی که زیتون را نگه میدارد، تلخیاش است. تعویض آب کار راحتی نیست و دقت خاصی میخواهد.» زیتونها از زمانی که از درخت چیده میشوند، فقط یک روز وقت دارند تا رنگشان عوض نشود: «قاعده دارد. اگر آب زیاد تعویض شود، له میشود و کم باشد، تلخیاش میماند.» زیتونها را وقت شیرینکردن با دستگاههای پمپاژ از مخازن بزرگ در بشکههای کوچک آبی میریزند. روی بشکهها یک توری دارد که آب از آن خالی میشود و آب تازه میریزند.» زمین کارگاه خیس و نمناک است.
رئیس اداره حفاظت محیطزیست رودبار به تازگی از آلودگی آبهای زیرزمینی رودبار به دلیل پسابهای واحدهای فرآوری زیتون خبر داده است. به گفته بهروزآژ حدود ٢٥ واحد فرآوری زیتون که برای کنترل پسابهایشان اقدامی نکردهاند، اخطاریه دریافت کردهاند و پروندههای چند واحد هم به واحد قضائی ارجاع داده شده است.
از غصههای زیتون بگویید
در حیاط کارخانه روغنکشی سگها میدوند و صدایشان در باد منجیل گم میشود. راهی که از بزرگراه به کارخانهها میرسد، تازه آسفالت شده. امسال هنوز مسیر باغدارها به این جاده نرسیده است. کارخانه سوتوکور است، فقط در گوشهای از حیاط یک کارگر پای دستگاه زیتون بیهسته ایستاده و کنارش یک فرغون هسته زیتون. زیتونها تا ١٠ روز دیگر سیاه میشوند و دستگاه روغنکشی به راه میافتد: ٣سال است بخش روغنکشی را به کارگاه فرآوری زیتون اضافه کرده است: «زیتون شستوشو و آسیاب میشود و در دستگاه دکانستر فشار باعث میشود روغن آن بیرون بیاید. در بخش دیگر هم آب و روغن را جدا میکند. زیتونها حتی برای روغنگیری هم به رودبار میآیند: «چون در شهرهای دیگر دستمزد روغنگیری بالاست و هر کیلو زیتون ٨٠٠- ٧٠٠ تومان میشود، ولی اینجا برای هر کیلو زیتون ٢٠٠تومان میگیریم. طارم زیتونهای بهتری دارد.» هر ١٠٠٠ تن زیتون، ٣٠٠- ٢٠٠ تن روغن میدهد.
تا قبل از آمدن دستگاهها، مردم به شکل سنتی زیتونها را در تابههای بزرگ سرخ میکردند و با کمک سنگهایی شبیه سنگهای آسیاب در پروسهای طولانی و سخت، روغنشان را میگرفتند: «زیتون ما به اندازه مصرف داخلی است، اگر هم صادر کنیم به کشورهای ضعیف است، مثل عراق و سوریه. مشکل این است که سرمایهمان که بیرون میرود، برنمیگردد. بار میرود ولی پولش نمیآید. اوایل بار میفرستادیم و فقط با طرف توافق میکردیم، الان چک هم میگیریم اما نمیتوانیم پولش را بگیریم.» ٦- ٥ نفر در کارگاه مشغولند اما دستگاهها که راه بیفتند کارگرها به حدود ١٥- ١٠ نفر هم میرسند. ٣- ٢ کارگر ثابت کار بستهبندی انجام میدهند. کار هرچند در هر ٤ فصل سال در جریان است اما کمتر و بیشتر میشود.
زیتونها برای روغنکشی باید کاملا سیاه شوند، کارگرها آنها را یکییکی با دست از درخت بچینند. زیتون روغنی نباید به زمین بیفتد: «تولید روغنزیتون در ایران خیلی کم است و بسیاری از شرکتها مجبور میشوند روغنزیتون را از کشورهایی مثل اسپانیا وارد کنند، تولید رودبار به اندازه کل کشور نیست. زیتون استانهای دیگر روغن زیادی ندارند.»
زیتون پرتحمل است، خشکی هوا و شوری خاک را تاب میآورد، اما خشکسالی و ترسالی بهطور مستقیم بر میزان محصول تأثیر میگذارد. سالهای ٧٣- ٧٢ ترسالی بود و بیشترین میزان تولید زیتون در این مدت بوده. ٦هزار و ٢٠٠ تن زیتون از ٢هزار و ١٤٩هکتار باغ به دست آمد. در مقابل سالهای ٨٧- ٨٦ خشکسالی بود و با اینکه میانگین سطح زیر کشت افزایش پیداکرد، محصول ٦هزار و ٢٧٠ هکتار باغ به ٣هزار و ٢٩٤ تن زیتون رسید (پژوهش بررسی تأثیر خشکسالی بر تغییر بازدهی محصول زیتون در شهرستان رودبار) دمای بالا کیفیت روغنزیتون را پایین میآورد.
زیتونکاران رودباری میگویند، بگویید به داد ما برسند. آفتی که امسال دست از سرشان برداشته، سالها زندگی و سرمایهشان را نابود کرد. کمآبی خیلیهایشان را عاصی کرده، توسعه بزرگراه کسانی را که بیش از ٥٠- ٤٠سال در کار فروش زیتون بودند، ورشکست کرد و خیلی سال است که خبری از «دوازنها» نیست. آنها میگویند چرا کسی از غصههای زیتون نمیگوید؟