گفت و گو با مالباختگان «کوروش کمپانی»/ مرد مالباخته: دچار مشکلات روانی شدیم، آشنایان از من پاسخ می خواهند/ مرد جوان: ۲۰ آیفون ثبت نام کردم۱۶ تا دادند؛ فامیل با من حرف نمی زند چون چیزی نگرفته اند/ زن جوان: سلبریتیها را مجازات کنید
پس از آن که خبر کلاهبرداری چند میلیاردی پانزی «کوروش کمپانی» منتشر شد، برای درک عمیقتر از عواملی که موجب چنین اتفاقی شدند دیده بان ایران با مالباختگان «کوروش کمپانی» گفت و گویی انجام داد که مشروح آن را در ذیل می خوانید
دیدهبان ایران؛ پریسا مقیلان: پس از آن که خبر کلاهبرداری چند میلیاردی به روش پانزی «کوروش کمپانی» در فضای مجازی منتشر و پخش شد، واکنشهای بسیاری را از دید و منظر افراد مختلف که از نمایندگان مجلس، صاحب نظران تا مردم عادی را دربر میگیرد، به خود اختصاص داد؛ بسیاری از این نظرات درست و بسیاری هم نادرست به نظر میرسند اما آن چیزی که منجر به رسیدن به یک درک و فهم عمیق از علل مربوطه میشود، ورود به دل ماجراست؛ یعنی شنیدن داستان و ان چه که رخ داده است از زبان مالباختگان و قربانیان.
در این گزارش تلاش بر ریشهیابی و جستجوی دلایلی که زمینه کلاهبرداری پانزی در ایران را فراهم میکند، شده است و به همین جهت توسط خبرنگار سایت دیدهبان ایران، با چند تن از مالباختگان (که برای حفظ حریم شخصیشان از آنها نامی برده نمیشود) گفتوگویی شکل گرفت. در این چند مصاحبه از همه مصاحبه شوندگان سوالاتی کوتاه و یکسان پرسیده شد، و نکته بحث برانگیز آنجا بود که اکثریت نیز علاوه بر سوالات، (نه در همه موارد بلکه در بیشترشان) پاسخهای مشابهی ارائه دادند. لازم به توجه است، این گزارش بر مبنای دیدهها و شنیدهها از زبان مالبختگان به صورت مستقیم و به غیرمستقیم (در فضای مجازی) نوشته و بازگو شده است.
به همه سلبریتیها اعتماد داشتم به جز صادق بوقی
در ابتدا از مصاحبهشوندگان این سوال پرسیده شد؛ شما به چه صورت، توسط چه پلتفرم و چه کسانی با کوروش کمپانی آشنا شدید؟ پاسخ اکثریت آنها این بود: «سلبریتیهای شاخصی تبلیغ این شرکت را کردند، ما هم به آنها اعتماد کردیم» شخص دیگری میگفت: «چون تبلیغات چهرههای سرشناس را میدیدم با خود گفتم حتما باید سفارش بدهم». یک نفر نیز در این بین عنوان کرد: «به همه سلبریتیها اعتماد داشتم به جز صادق بوقی» و در این میان میتوان گفت تعداد افرادی که توسط دوست و خانواده و در بستر اجتماع با این شرکت آشنا شدند، در قیاس با افرادی که شاهد تبلیغات سلبریتیها در پلتفرم اینستاگرام بودند، بسیار ناچیز است.
در ادامه این گفتوگو همچنین از مالباختگان پرسیده شد که «چه چیزی باعث ایجاد اعتماد در شما شد؟» و باز هم اکثر پاسخها همانند هم بود و در اینجا نیز وجود تبلیغات متعدد سلبریتیها موجب جلب اعتماد مالباختگان شده بود. برخی دیگر نیز به موجب دفاتری که در تهران ایجاد شده بود؛ با خیال اینکه کوروش کمپانی معتبر است، به این شرکت مراجعه کرده بودند که البته اندکی نیز صرفا به دلیل اینکه شاهد ثبتنام اعضای فامیل و خانواده خود در این کمپانی بودند، در دام این کلاهبرداری افتادند. اشخاص دیگری هم عنوان کردند که «تعدادی از آیفونهایی را که بابتشان پول پرداخته کرده بودیم، دریافت کردیم و به همین سبب مطمئن شدیم که این شرکت قصد کلاهبرداری ندارد» فرد دیگری هم اظهار کرد که «۱۶ تا از آیفونها را دریافت کردیم و ۴ تای دیگر را ندادند. فامیل هایم با من حرف نمی زنند چون چیزی نگرفته اند».
نتیجه اعتماد به کوروش کمپانی، مشکلات اعصاب و روان و اختلاف خانوادگی شد
زن جوان دیگری که از مالباختگان این شرکت است درباره مشکلات عصبی خود پس از اطلاع از فرار مدیر شرکت در پاسخ به این سوال دیده بان ایران که «این ضرر مالی چه تاثیری بر زندگی شما گذاشته است؟» به دیده بان ایران گفت: «حس میکنم افسرده شدم» و «به شدت مضطرب هستم».
اما علاوه بر آسیبهای روانی بیشترین موردی که به چشم میخورد، مشکل و اختلاف میان آشنایان و خانواده بود، چراکه طبق گفته مصاحبهشوندگان، آشنایانی که به ضمانت آنها در کوروش کمپانی سرمایهگذاری کرده بودند، معتقد بودند که مقصر اصلی دوست، برادر، خواهر و... هستند و از این رو برخی اظهار کردند که «آشنایانم از من پاسخ میخواهند». همچنین در این بین، چندین نفر شرایط و وضعیت دیگر مالباختگان را روایت کردند و طبق صحبتهای آنان چون «آنها در حال حاضر شرایط روانی مطلوبی ندارند» به شرح و توضیح موقعیتشان پرداختند و طبق نتیجه به دست آمده بخشی از مالباختگان تمام سرمایه خود را که شامل خانه، ماشین، زمین، طلا و... میشد به دست این شرکت سپردند. لازم به ذکر است، تاثیری که از آن گفته شد، صرفا و فقط مرتبط به کوتاهمدت است و در بازه زمانی طولانیمدت نیاز به گذر زمان است تا ببینیم که چه نتایجی به بار خواهد آمد.
میخواستم راه صد ساله را یک شبه روم
از مصاحبهشوندگان پرسیده شد که «با چه هدفی در این کمپانی ثبتنام کردید؟»؛ بیشترین پاسخ دریافتی «کسب درآمد» بود و به همین علت افرادی که برای کسب درآمد سرمایه خود را به این شرکت سپردند، میزان زیادی از اموالشان را از دست دادند. شخصی عنوان کرد: «همه جا گرانیست. من هم جوان هستم. کار هم نیست. پس چه کار میکردم؟» فرد دیگری نیز مطرح کرد که «جوانها در این مملکت نمیتوانند با کار کردن به آرزوهایشان برسند؛ پس به دنبال میانبری بودیم تا درآمدی داشته باشیم». یکی دیگر از مالباختگان اظهار کرد که «میخواستم راه صد ساله را یک شبه روم» و در این میان افرادی نیز وجود داشتند که معتقد بودند به دلیل «طمع» در دام این شرکت افتادهاند. یک نفر عنوان کرد: «جوانها برای رسیدن به آرزوهای چند ساله در چند ماه وارد چنین چالهای شدند».
سلبریتیها را مجازات کنید
در پایان از مصاحبهشوندگان درخواست شد تا کلام آخرشان را عنوان کنند، هر فرد نسبت به دیدگاه خود خواستهای را بیان میکرد، فردی میگفت: «سلبریتیها را مجازات کنید» و فرد دیگری اظهار میکرد که «شخص کلاهبردار، همکارانش و سلبریتیها را به اشد مجازات برسانید». در بین افرادی هم بودند که میگفتند: «ما به مراکز قضایی مراجعه کردیم، لطفا پیگیری کنید» و «حداقل بخشی از پول ما را بازگردانید».
کلام آخر
در پایان تمامی این اتفاقات، یک سوال بزرگ برای تمام ایرانیان پیش آمده است؛ و آن این است که چرا سیستم قضایی ایران راه «نوشدارو پس از مرگ سهراب» را در پیش میگیرد؟ آیا سیستم قضایی هیچ اقدامی برای پیشگیری از چنین کلاهبرداریهایی در پی نمیگیرد؟ با توجه به اینکه پرونده کوروش کمپانی اولین نمونه کلاهبرداری پانزی در ایران نیست، وجود چنین پدیدهای در ایران به مراتب دیده میشود، پس چرا همچنان مسئولین مربوطه با وجود تبلیغات انبوهی که در فضای مجازی پخش شده بود، توجهی به آن نداشتند؟ به نظر میرسد که در اینجور مواقع خود مردم هستند که باید وظایف سیستم قضایی را به عمل بیاورند چراکه ظاهرا ضرر مالی و از بین رفتن دودمان مردم، فعلا اولویت آقایان نیست.
منبع: سایت دیده بان ایران