مهدی رباطی: سیاستگذار با انجام اصلاحات اقتصادی از جمله سیاست پولی مناسب، تورم را کنترل کند
ازار سرمایه نمادی از اقتصاد آزاد است و مسیر تکاملی بورس در ایران طی مدت اخیر به سرعت طی شد. باید توجه داشت که طی پنج دهه گذشته، ما با استفاده از پول نفت، ناکارآمدیها را پوشش میدادیم اما از سال 94 به این سمت در این زمینه دچار مشکل شدیم و حاکمیت به دنبال منبع مالی جدید بود.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ در روزهای اخیر، دولت سیزدهم کار خود را آغاز کرده و در میان برنامهها و نظرات وزیر اقتصاد و حتی شخص رئیس جمهور، صحبت از حمایت از بورس و سازوکارهای مرتبط با آن مطرح شده است. از سوی دیگر، کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی به عنوان یکی از اولویتهای قطعی و اصلی دولت مطرح شده است. برخی معتقدند به دلیل ماهیت بازار و تورم پایه بودن قسمتی از رشد قیمتها در بورس، فعلاً با توجه به هدفگذاریهای دولت نمیتوان چشمانداز روشنی از وضعیت میانمدت بازار سهام مطرح کرد. همچنین عواملی مثل کسری بودجه دولت به صورت خودکار، روند خلق پول و نقدینگی را تشدید کرده و باید برای این چالش نیز چارهای اندیشیده شود. «مهدی رباطی»کارشناس بازار سرمایه، با بررسی تاریخچه بازار سرمایه، شرایط موجود و تطبیق برنامههای وزرای پیشنهادی پرداخته اس:
برخی موضوعات سیاسی و فرا اقتصادی نیز در روندی که بازار سرمایه طی کرد تأثیر زیادی داشت. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا بازار سهام ما در چند سال اخیر ظرفیت ورود این حجم از متقاضیان را داشت؟
رباطی: بازار سرمایه در کشور ما در طول تاریخ مغفول بوده است و این موضوع دلایل مختلفی دارد. از جمله این دلایل این است که بازار سرمایه در کشور ما نوپا است. وقتی به کشورهای توسعه یافتهتر مانند آمریکا و انگلیس نگاه میکنید، میبینید که بازار سرمایه در آنها بین یک تا دو قرن سابقه فعالیت دارد، اما بازار سرمایه ما در حدود 50 سال است که تشکیل شده و از این میزان نیز دورههای قابل توجهی تعطیل بوده است.
در نتیجه این روند، زیرساختها و فرهنگ لازم این بازار موجود نیست. اگر به سال 92 بازگردیم میبینیم که بسیاری از وزرا هیچ اعتقادی به بازار بورس نداشتند. امروز ما شاهد طی شدن مسیر بلوغ در عرصههای مختلف در کشور هستیم و اعتقاد من این است که جامعه ما یک مسیر رو به تکامل را طی میکند و دولتمردان ما را نیز با خود میکشد.
یکی از جنبههای اصلی مدرن شدن کشور، رفتن به سمت بازار آزاد است و این همان مسیری است که چین نیز به سمت آن حرکت کرده است و به نظر میرسد در طی کردن آن ناگزیر هستیم. سیاستهای اصل 44 نیز که رهبری آن را ابلاغ کردند، به منظور خصوصی شدن و کمرنگ شدن نقش دولت در اقتصاد انجام شد.
بازار سرمایه نمادی از اقتصاد آزاد است و مسیر تکاملی بورس در ایران طی مدت اخیر به سرعت طی شد. باید توجه داشت که طی پنج دهه گذشته، ما با استفاده از پول نفت، ناکارآمدیها را پوشش میدادیم اما از سال 94 به این سمت در این زمینه دچار مشکل شدیم و حاکمیت به دنبال منبع مالی جدید بود.
به دلیل رکود اقتصادی و برخی ساختارهای معیوب، امکان استفاده بیشتر از منابع مالیاتی وجود نداشت و نزدیکترین منبع برای دولت بورس بود. در نتیجه برای اولین بار شاهد بودیم که بورس و بازار سرمایه در ادبیات مقامات بلندپایه کشور مطرح شد. چرخش به سمت بازار سرمایه به سرعت رخ داد در حالی که فرهنگ و زیرساختهای لازم در حاکمیت و حتی در بین مردم وجود نداشت. در کنار این دو مسئله، به درستی از نخبگان استفاده نشد و در نتیجه با ورود سریع مردم به بورس شاهد یک رشد سریع در بازار سرمایه بودیم.
زیرساختهایی که از آن صحبت میکنیم شامل معاملات آپشن، انواع ابزارهای مالی، رگوله کردن بازار با انتشار اوراق مختلف، تسهیل عرضه شرکتها و فروش داراییها و اموال دولت در بازار است. هیچکدام از این اتفاقات به دلیل ضعف وزارت اقتصاد رخ نداد که عدم استفاده از نخبگان و کند بودن روند تصمیمگیری در کشور میتواند از دلایل آن باشد.
بازار مانند ظرف کوچکی بود که حجم زیادی آب درون آن ریخته شد. حجم زیاد نقدینگی در کنار عدم تنظیم صحیح نرخ بهره و استفاده از ابزارها باعث شکل گرفتن حباب در بازار سرمایه شد.
در این مقطع دیدیم که P به E بازار که معمولاً بین 5 تا 7 بود، ناگهان در تاریخ 20 مرداد 99 به 37 رسید. یعنی چهار برابر میانگین تاریخیای که تا آن زمان تجربه شده بود و P به S بازار ما نیز معمولاً بین دو تا سه بوده است اما این عدد نیز در مرداد 99 به 10 رسید.
این اعداد نشاندهنده به وجود آمدن یک حباب در بازار بود. در فضای سرمایهگذاری، اعتماد بسیار مهم است. در شرایطی که ما شاهد تشکیل این حباب بودیم دیدیم که مسئولان کشور به طور مداوم مردم را به ورود به بورس تشویق میکردند. در آن زمان ذکر کردیم که اگر بازار بخواهد اصلاح کند کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
جمعبندی بنده این است که ما به سمت گسترش بازار سرمایه خواهیم رفت و امیدوار هستیم که آقای «خاندوزی« در چرخه کهنه تصمیمگیری در وزارت اقتصاد تغییر ایجاد کند و از نخبگان استفاده کند.