حسین راغفر: آمدن «بایدن» تاثیری در اقتصاد ایران ندارد/ در میانمدت ما در وضعیت اقتصادی بدتری قرار خواهیم گرفت
استاد اقتصاد دانشگاه گفت: کسانی که اصرار به برداشته شدن تحریمها دارند به منزله این است که اصرار دارند ما نفت بیشتری بفروشیم. به هر میزان که وابستگی ما به فروش نفت بیشتر میشود قدرت ما برای چانهزنی در میز مذاکرات کاهش پیدا میکند. بنده معتقدم این مساله که ما نمیتوانیم نفت بفروشیم یک فرصت تاریخی برای کشور به وجود آورده است.
به گزارش دیده بان ایران؛ گر چه اقتصاد ایران در سالهای اخیر بیش از اندازه تحتتأثیر سیاست خارجی بوده اما این مسأله نباید نگاه مسئولان را از ریشههای اصلی مشکلات اقتصادی از جمله کانونهای فساد منحرف کند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر حسین راغفر، اقتصاددان گفتوگو کرده است. دکتر راغفر در این زمینه معتقد است: «ریشه مشکلات اقتصاد ایران بیش از آنکه بینالمللی باشد در درون سیاستهای داخلی نهفته است. امروز فساد اقتصادی وجود دارد که برخی از عناصر در آن دخالت داشتند. هنگامی که برخی درکشور مافیای دارو، خودرو، مسکن و مافیای سکه و ارز هستند، انتظار این است که با این افراد برخورد قاطعتری شود. با این وجود به نظر میرسد برای برخورد موثرتر باید از برخی خطوط قرمز که ضرورت امروز جامعه است عبور کنند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
با حضور بایدن در کاخ سفید گمانهزنیها درباره آینده اقتصاد ایران، که در سالهای اخیر تحتتأثیر سیاست خارجی بوده، افزایش پیدا کرده است. از دیدگاه شما تغییر قدرت در آمریــکا و احتمال برداشته شدن تحریمهای ایران چه چشماندازی را پیشروی اقتصاد ایران قرار داده است؟
دلیل اصلی توجه و رابطه آمریکا با خاورمیانه و ایران مسأله منافع اسرائیل است. این در حالی است که جهتگیری اصلی اسرائیل در منطقه خاورمیانه نیز معطوف به ایران است. به همین دلیل نیز هر روز در سوریه عملیات نظامی انجام میدهد یا دست به ترور دانشمندان ایران از جمله شهید فخریزاده میزند. به همین دلیل کسانی که گمان میکنند با تغییر رئیسجمهور در آمریکا یک تغییر اساسی در اقتصاد ایران رخ خواهد داد با خوشخیالی به مسأله نگاه میکنند. آمریکا اگر متوجه شود ایران به سمت حل مشکلات داخلی خود حرکت میکند در وضعیت تحریمها تجدیدنظر خواهد کرد. برخی مقامات آمریکایی به صراحت عنوان کردهاند که فشار بیش از اندازه به ایران ممکن است باعث استقلال ایران در برخی از حوزهها شود و کنترل ایران را مشکلتر از گذشته کند. این دیدگاهی است که تاکنون چندین بار از سوی مقامات آمریکایی مطرح شده است. متأسفانه در کشور ما هنگامی که تحلیف بایدن صورت میگیرد عدهای با بزرگ کردن این اتفاق عنوان میکنند در تحلیف رئیسجمهور جدید آمریکا از دین و اخلاق صحبت شده و به همین دلیل آن را یک اتفاق مهم در آینده ارزیابی میکنند. البته واقعیت این است که برخی از این اتفاقات به صورت برنامهریزی شده و توسط سرویسهای اطلاعاتی کشورهای خارجی در کشور شکل میگیرد. برخی نیز آگاهانه یا غیرآگاهانه در این مسیر حرکت میکنند. این در حالی است که در ارزیابی مراسم تحلیف بایدن اشارهای به این نکته نشده که این مراسم تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و چیزی شبیه حکومت نظامی برگزار شده است. تردید نکنید که اگر چنین مراسمی با چنین شرایطی در هر کشوری از جهان برگزار میشد رسانههای جهان از وضعیت تأسفبار سیاسی در آن کشور صحبت میکردند. بنده معتقدم مشکلات امروز اقتصاد ایران داخلی است و اگر ما به حل مشکلات داخلی خود بپردازیم میتوانیم چشمانداز روشنی پیشروی خود مشاهده کنیم.
در اینکه ریشه بسیاری از مشکلات اقتصاد ایران داخلی است تردیدی وجود ندارد. با این وجود در سالهای اخیر اقتصاد ایران بیش از گذشته تحت تأثیر سیاست خارجی قرار گرفته است.در چنین شرایطی چگونه میتوان به حل مشکلات داخلی امیدوار بود؟
ریشه مشکلات اقتصاد ایران بیش از آنکه بینالمللی باشد در درون سیاستهای داخلی نهفته است. امروز فساد اقتصادی در کشور وجود دارد. هنگامی که برخی در کشور مافیای دارو، خودرو، مسکن و مافیای سکه و ارز هستند، انتظار این است که با این افراد برخورد قاطعتری صورت گیرد. با این وجود به نظر میرسد دستگاه قضایی برای برخورد موثرتر باید از برخی خطوط قرمز که ضرورت امروز جامعه است، عبور کند. هنگامی که مشاهده میکنیم دهها پرونده علیه یکی از مقامات در بخش عمومی وجود داشته و این پروندهها در مدیریتهای بعدی وی به دستگاه قضایی ارجاع داده میشود اما به موقع یا با تاخیر رسیدگی میشود باعث بیاعتمادی در بین افکار عمومی میشود. در چنین شرایطی، برای دستگاههای اطلاعاتی کشورهای غربی فرصت ایجاد میشود که این بیاعتمادی را به وسیله شبکههای اجتماعی در سطح کشور توسعه بدهند. این وضعیت نیز به دلیل عملکرد اشتباهی است که در داخل صورت میگیرد. در نتیجه ریشه مشکلات داخلی است و کمتر به بیرون از کشور ارتباط دارد. مشکل امروز ما این است که چگونه میتوانیم اعتماد مردم را جلب کنیم. از سوی دیگر مشکل مهم ما فرار سرمایه است که این فرار سرمایه ناشی از فقدان امنیت برای سرمایهگذاری است. چالش دیگر ما این است که سیاستهای اشتباه اقتصادی چشمانداز روشنی را برای سرمایهگذار داخلی فراهم نمیکند. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت سرمایهگذاران ایرانی خارج از کشور در اقتصاد کشور سرمایهگذاری کنند. ما چگونه انتظار داریم سرمایهگذار خارجی در کشور سرمایهگذاری کند در حالی که امنیت برای سرمایهگذار داخلی نیز هنوز فراهم نشده است.
شما عنوان میکنید بخش مهمی از مشکلات داخلی اقتصاد ایران به مسأله فساد اقتــصادی ارتباط پیـدا میکند. چرا ناظران با علم به تأثیرگذاری فساد اقتصادی در وضعیت نامناسب معیشتی مردم اقدامات جدی در این زمینه انجام نمیدهند؟
واقعیت این است تا زمانی که با فسادهای مزمنی که در اقتصاد وجود دارد برخورد قاطع صورت نگیرد نمیتوان نسبت به حل مشکلات اقتصادی امیدوار بود. این در حالی است که در چنین شرایطی برخی تغییر قدرت در آمریکا را در آینده مناسبات اقتصادی ایران دخیل میدانند. بنده معتقدم تا زمانی که فساد اقتصادی در کشور وجود داشته باشد امیداوری نسبت به تغییر رئیسجمهور در آمریکا یک امید واهی است که با واقعیت فاصله دارد. این نکته را نیز در نظر داشته باشید که هیجانی که برخی در داخل کشور برای تغییر دولت در آمریکا و برای مردم ایجاد میکنند یکی از خطاهای اساسی است که در درون کشور صورت میگیرد. برخی آگاهانه مبادرت به این کار میکنند و در مقابل برخی نیز ناآگاهانه این کار را انجام میدهند. برخی عنوان میکنند ایران باید با آمریکا مذاکره کند تا وضعیت اقتصادی کشور بهبود یابد. سوال اینجاست چرا باید با آمریکا مذاکره کرد تا وضعیت اقتصادی بهتر شود؟ چرا باید به آمریکاییها گرا بدهیم و به دلیل مشکلات اقتصادی باید با آنها مذاکره کنیم؟ بدونتردید این رویکرد به کار مذاکره و دیپلماسی کشور آسیب میزند. هیچ کشوری بدوناتکا به ظرفیتها و تواناییهای داخلی خود به پیشرفت و توسعه نرسیده است. حتی برخی از کشورها از خاکستر باقی مانده از جنگ برخاستهاند و با تکیه به تواناییهای خود موفقیتهای بزرگی به دست آوردهاند. موفقیت و توسعه هیچگاه با تکیه بر کشورهای خارجی و ظرفیتهای کشورهای دیگر محقق نشده و درآینده نیز محقق نخواهد شد. کشور ما دارای ظرفیتهای بزرگی است که متأسفانه این ظرفیتها در خدمت عموم مردم قرار نمیگیرد. وضعیت به شکلی است که در برخی مسائل اصلأ سرمایهگذاری صورت نمیگیرد که بتوان از فواید آن استفاده کرد.
در چه زمینههایی باید سرمایــهگذاری صورت بگیرد؛ اما امکان آن وجود ندارد؟
در شرایط کنونی برخی از معادن به افرادی تعلق دارد که در قدرت حضور دارند. نکته مهم اینکه در این افراد این انتظار به وجود آمده که به دنبال به دست آوردن منابع دیگر کشورها باشند. اغلب این منابع نیز در مناطق محروم قرار دارد. باید فوائد این معادن صرف توسعه و رفاه بیشتر مردم منطقه شود. پاسخ به این مسائل همگی داخلی است و به این مسأله باز نمیگردد که رئیسجمهور آمریکا چه کسی است. اگر این وضعیت ادامه داشته باشد این علائم به دولت آمریکا داده خواهد شد که فشارهایی در درون ایران وجود دارد که این کشور را تشویق به مذاکره میکند. در چنین شرایطی تردید نکنید دولت مستقر در آمریکا از این وضعیت به سود خود استفاده خواهد کرد و نه به سود ایران. بنده معتقدم دولت جدید آمریکا به زودی موضع خود را در مقابل ایران اعلام خواهد کرد. در شرایط کنونی در حال ارزیابی وضعیت هستند. این واقعیتی است که دولت جدید آمریکا به دنبال آن است. همه میدانند چیزهایی که آمریکا از ما میخواهد قابل ارائه نخواهد بود. مهمترین دغدغه آمریکا درباره ایران، موضوع برنامه موشکی ایران و راهبرد ایران در منطقه خاورمیانه است. آمریکاییها اصرار دارند ایران برنامه موشکی خود را در معرض معامله قرار بدهد. این خواستهای است که امکانپذیر نیست حتی اگر در ظاهر تلاش کنند یک گام برای اصلاح رفتارهای خود بردارند. با این وجود تردید نکنید در میانمدت ما در وضعیت بدتری قرار خواهیم گرفت. تنها راه نجات این است که دیپلماسی ما با اتکا به مردم بتواند بر سر میز مذاکره بنشیند؛ هنگامی که مردم احساس کنند سیاستهای داخلی حافظ منافع آنهاست و نه حافظ گروه محدودی در قدرت. مساله کاملا روشن است و من تعجب میکنم چگونه برخی از روشنفکران علاقهمند به منافع و مصالح کشور چنین موضعگیری میکنند و جریانهایی در دولت و مجلس نیز این مواضع را تقویت میکنند.
به نظر میرسد فشارهای معیشتی روی مردم و بیاعتمادی اجتماعی باعث شده نگاهها به سمت تغییر قدرت در آمریکا معطوف شود. با این وجود تغییرات در معادلات بین ایران و آمریکا چه تأثیر ملموسی در زندگی مردم ایران خواهد گذاشت؟
کسانی که اصرار به برداشته شدن تحریمها دارند به منزله این است که اصرار دارند ما نفت بیشتری بفروشیم. به هر میزان که وابستگی ما به فروش نفت بیشتر میشود قدرت ما برای چانهزنی در میز مذاکرات کاهش پیدا میکند. بنده معتقدم این مساله که ما نمیتوانیم نفت بفروشیم یک فرصت تاریخی برای کشور به وجود آورده است. با این وجود مشکلات ناشی از این رویکرد نباید متوجه مردم شود. واقعیت این است که مشکلات بیشتر ریشه داخلی دارد. چرا دولت به کمک مجلس وقت قیمت دلار را تا32 هزار تومان افزایش میدهد و امروز عنوان میکند این قیمت باید کاهش پیدا کند. این در حالی است که هیچکس نسبت به این تصمیماتی که اتخاذ میشود پاسخگو نیست. کسانی که چنین تصمیماتی میگیرند باید به مردم ایران پاسخ بدهند که چرا چنین تصمیماتی میگیرند که هزینههای آن را باید مردم پرداخت کنند. تا زمانی که نظام تصمیمگیری پاسخگو نباشد اینکه تحریمهای ما را اندکی کاهش داده و اجازه بدهند ما نفت بفروشیم باعث خواهد شد در قبال این رویکرد امتیازات بزرگتری از ایران بگیرند. آیا در چنین شرایطی مردم راضی خواهند بود؟ آیا کانونهای عفونی فساد در جامعه با رفع تحریمهای آمریکا از بین خواهد رفت یا اینکه تقویت خواهد شد؟ بنده تصور میکنم در صورت برداشته شدن تحریمها کانونهای فساد و غدههای عفونی پوشیده میشوند و تحتلوای برداشته شدن تحریمها تقویت میشوند. اتفاقی که رخ داده این است که در مدت تحریمها کانونهای عفونی بروز کردهاند و برای مردم قابل مشاهده شدهاند. بنده معتقدم قطعا در درون حاکیمت افراد خدمتگزار وجود دارند و اجازه نخواهند داد بحران کنونی همچنان ادامه پیدا کند. بالاخره باید در یک مقطع زمانی در این زمینه تصمیمگیریهای اساسی صورت گیرد و تغییر جهتهایی که منجر به فساد گسترده در سه دهه اخیر شده پایان یابد. این در حالی است که وضعیت فساد در 16 سال اخیر به مراتب نسبت به گذشته عمیقتر شده است. در چنین شرایطی حتی اگر بایدن همه تحرمیهای ایران را بدون هیچ پیششرطی بردارد باعث نخواهد شد فساد که اصلیترین مانع تحول و توسعه در کشور است مرتفع شود. اتفاقا این احتمال وجود دارد که بخشهایی از فساد تحتلوای برداشته شدن تحریمها پوشش داده شود. برای حل مشکلات اقتصادی مردم باید با فساد گسترده مبارزه کرد، نه اینکه چشم به کاخ سفید و تصمیمات رئیسجمهور آمریکا داشت.
منبع: آرمان ملی