کاوه مدنی: برای نجات انسان از دست کرونا؛ حیوانات زیادی در آزمایشگاهها درحال کشته شدن هستند/ در چین تامین غذا برای یک جمعیت زیاد مسئله است
کاوه مدنی گفت: فراموش نکنیم که همین حالا برای نجات انسان از ویروس کرونا در آزمایشگاههای جهان خوکچهها و موشهای زیادی در حال کشته شدن هستند. حیواناتی در آزمایشگاهها کشته میشوند که این داروها رویشان تست شود. ما سالهاست که در این مورد مشکل داریم.
به گزارش دیده بان ایران؛ خوردن خفاش توسط انسان سببساز همهگیری ویروسی شد که کاوه مدنی میگوید احتمالا یکی از بدترین همهگیریها باشد اما اولین آنها نیست، حالا پس از گذشت حدود یکسال از شروع این همهگیری خبر رسیده است که دانمارکیها با جمعیتی ۵٫۸ میلیونی وقتی داشتهاند ۱۷ میلیون راسو را برای استفاده از پوستشان پرورش میدادند کووید-۱۹ را به آنها منتقل کرده و ویروس با جهش میان این حیوانات سویهای جدید از خود نشان داده که شاید به همهگیری دیگر منجر شود و احتمال دارد که حتی تلاشهای یکساله برای ساخت واکسن را بیاثر کند. حالا میلیونها راسو برای حفظ جان انسانها در دانمارک معدوم خواهند شد، تعداد زیادی خوکچه، موش و حیوانات دیگر نیز در آزمایشگاهها برای تست حیوانی واکسنهایی که آدمها برای نجات جانشان به آن نیاز دارند درحال کشته شدن هستند.
اما آیا انسان منفعتطلب، بعد از این همهگیریها بخاطر حفظ سلامت گونهی خود هم که شده در رفتارش با طبیعت تغییری خواهد داد؟ خشم اخیر طبیعت علیه انسان -با وجود اینکه دستاندازیها سبقهای طولانی دارند- موضوعی تازه است؟ آیا دولتهایی که سببساز چنین مسائلی شدهاند پاسخگو خواهند بود؟ چه برای خطراتی که جهان را با آن مواجه کردهاند و چه برای خشونتی که در برخورد با حیوانات به خرج دادهاند؟ آیا سرانجام صنایع و تجارتهای لوکسی چون پوست، تعطیلخواهند شد؟ کاوه مدنی به سوالاتی دربارهی این همهگیری و اثراتی که بر رفتار دنیا با محیط زیست و تمام گونههای ساکن آن خواهد گذاشت پاسخ داده و میگوید یک وجه این اتفاقات آن است که ما به خطاهایمان پی ببریم با این حال اضافه میکند که بعید میداند این پندمی باعث تغییر شگرفی در رفتار، فکر و سبک زندگی ما شود.
متن کامل گفتوگو با او را به بهانهی خطر جدید جهش دانمارکی کووید-۱۹ بخوانید. آقای مدنی، پژوهشگر دانشگاه ییل و معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست ایران، در هفتهی اخیر برنده جایزه سفیر اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا شده است.:
انصاف نیوز: دستاندازیها و سوءاستفادهها از طبیعت و حیوانات در میان انسانها تازگی ندارد، پیش از این هم چینیها از خفاشها تغذیه میکردند یا در دانمارک و بسیاری دیگر از کشورهای حیوانات مختلف برای استفاده از پوستشان پرورش داده و کشته میشوند؛ چگونه است که انسان به تازگی با این خطرات مواجه شده است؟
کاوه مدنی: اینطور نیست، کووید ۱۹ اولین همهگیری نیست اما منشا آن حیوانات است، یکی از بدترینهاست اما بیماریهای دیگر هم داشتهایم: ایبولا، سارس، مرس، اچآیوی و خیلی از بیماریهای دیگر از حیوان به انسان منتقل شدند و همهشان هم قربانی گرفتهاند و ما همچنان روشمان را تغییری ندادهایم.
سال گذشته فقط شش بیماری داشتیم که به ویروس جدید کرونا مربوط میشدند، ۶۰ درصد بیماریهای عفونی و ۷۵ درصد بیماریهایی که بیماریهای عفونیِ رو به رشد هستند، از حیوانات به انسان منتقل شدند و دو دههی قبل از کووید ۱۹ تخمین زده میشود که جهان بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار بابت این بیماریها و همهگیریها خسارت خورده است.
خیلیها نمیدانند که در کشورهای فقیر و با درآمد کم و حتی کشورهای با درآمد متوسط حدود دومیلیون نفر، سالانه بخاطر این بیماریها میمیرند؛ خوشبختانه بعضی از این بیماریها در کشور ما وجود ندارند ولی در جهان وجود دارند. اینبار ویروس کووید ۱۹ همهجای جهان را تحت تاثیر قرار داده و برای همین توجه به آن بیشتر است و دیده شده است.
آیا معاهدههای زیستمحیطی بینالمللی درمورد خطرات این دستاندازیها قواعدی تعیین نکردهاند؟
متاسفانه قوانین بینالمللی برای اینکه ما به طبیعت دستاندازی نکنیم، به آن صورتی که احتمالا مدنظرتان است وجود ندارد. در مواردی برای یکسری موجودات خاص قوانینی تصویب شده است ولی معمولا اینگونه است که ما از خطاهامان یاد میگیریم؛ اشتباه میکنیم و بیماری میآید و جلب توجه میشود. ممکن است در کشوری رفتاری به این واسطه عوض شود و یا قوانینی تصویب شود. همین اواخر بعضی جاهای چین شروع کردهاند مثلا برای سگ یکسری حقوق تعیین کردهاند؛ در خیلی از جاها سگ خورده میشود.
بعضی از این بیماریها هم لزوما بخاطر خوردن نیست، از نزدیکی به شتر بیماری ایجاد شده است. هستند کسانی که برای امرار معاش به این نزدیکی و زندگی با شترها نیاز دارند.
بعلاوه موضوع تامین غذا هم مسئلهای است که مهم است. در کشوری مثل چین بالاخره تامین غذا برای یک جمعیت زیاد مسئله است و اینکه آنها انتخاب میکنند چه چیزی را بخورند ممکن است یک مسئلهی داخلی محسوب شود و قوانین بینالمللی به این راحتی نمیتوانن جلوی خیلی از رفتارها را بگیرند و کشورها و کل جمعیت جهان را کنترل کنند. آنهم وقتی که جان انسانها از این لحاظ درخطر است که گرسنه بمانند، نتوانند امرار معاش کنند و خیلی از مسائل دیگر.
ولی وقتی جلوتر میآییم میبینیم که بعضی از این نزدیکیها و دستاندازیها ضررشان در دراز مدت بیشتر از منفعتشان است و همین فهم باعث میشود ما تغییر رفتار دهیم. مسئلهی دانمارک به ما نشان میدهد که فقط کشورهای درحال توسعه و کشورهای فقیر نیستند که این رفتارها را میکنند و خیلی از این اتفاقات در کشورهای توسعهیافته هم رخ میدهد و ما به آن توجه نمیکنیم و یا بصورت گزینشی انتخابشان نمیکنیم که گزارششان بکنیم.
دولت دانمارک که علاوه بر خطرات جانی برای انسانها سبب به خطر افتادن و کشتار وسیع میان یک گونهی حیوانی نیز شده است در این مورد چگونه پاسخگو خواهد بود؟
دولت دانمارک احتمالا پاسخگو نخواهد بود؛ یعنی برای این کشتار ابراز شرمندگی و ناراحتی خواهد کرد ولی سوابق محیطزیستیاش باعث میشود که به این راحتی کسی به او ایراد نگیرد. بعلاوه بحث جان انسان -نه تنها دانمارکیها بلکه کل اانسانهای کرهی زمین- درمیان است و هرکاری هم بکنیم قوانین و قواعد زمینداری و زندگی بر روی زمین به نفع انسانها نوشته و نگاشته شده است و انسان ر ا در مرکز و بالای طبیعت قرار میدهد؛ بنابراین برای خیلیها این کشتار برای حفظ گونهای به نام انسان توجیهپذیر است.
احتمالا هر دولت دیگری در جهان هم همین رفتار تلخ را در این مقطعی که این اتفاق افتاده و به اینجا رسیده میکرد. ولی میتواند بعد از این به گذشته نگاه کند و ببیند کجا را اشتباه کرده که باید اصلاح کند. بازهم میگویم که خیلی از موارد و خطاهای ما به این دلیل است که نمیدانیم و با خطا یاد میگیریم.
پس از این پندمی فکر میکنید جهان بتواند درصدد تصحیح رفتار خود با محیط زیست و حیوانات بربیاید؟ فکر میکنید سودهای هنگفت در تجارتهایی که با حیوانات وحشی مرتبط است -مثل پوست و چرم و…- چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟ آیا این پندمی توان جلوگیری و ساقط کردن این گونه تجارتهای آسیبزا را دارند؟
برخلاف آنچه گفته میشود متاسفانه من فکر نمیکنم که این پندمی باعث تغییر شگرفی در رفتار، الگوی فکری و سبک زندگی ما شود. بعضی از انسانها شاید خودخواهتر و تندروتر باشند و فکر کنند که طعم مرگ را تا حدی چشیدهاند و به آن نزدیک شدهاند و باتوجه به این وضعیت ممکن است این پدیدهها دوباره برایشان رخ دهد پس فکر میکنند که بهتر است سالهایی که از عمرشان باقی مانده است را لذت ببرند و خودخواه باشند. خیلی از کشورها بخاطر فقر و مشکلات ناشی از این بحران تا سالها درگیر مسائل دیگر، امرار معاش و تامین غذا و اشتغالزایی خواهند بود و تمام اینها باعث میشود که کمتر بتوانند به محیط زیست فکر کنند. اما محیط زیستیها، محافظان محیط زیست و سازمانها و نهادهای بین دولتی و بینالمللی حالا دیگر برای اثبات اینکه عدم توجه به حق زمین و حق طبیعت و دستاندازی به آن چه خساراتی بهبار میآورد، یک مثال خیلی خوب دارند. متاسفانه در خیلی از موارد ما با یک بازار عرضه و تقاضا طرف هستیم. تا زمانی که پوست حیوان یک کالای لوکس و جذاب است بالاخره حیواناتی کشته میشوند. کشور خودمان را این روزها نگاه میکنیم؛ پرندگان مهاجری که در تالابها چنان اتفاقاتی برایشان میافتد. راجع به تالاب فریدونکنار بیشتر صحبت میشود ولی در دیگر تالابها هم همین کشت و کشتار صورت میگیرد و نهایتا هم این حیوانات خریداری میشوند.
شکارچیها –بخصوص پرندگان را- لزوما به قصد تفریح نمیکشند؛ اینها را برای فروش میکشند و میگیرند. خریدارانی هم در کشورمان وجود دارند و این بازار را بازار جذابی میکنند که کسانی برای امرار معاش، برای ثروت اندوزی سریع این کار را پیش میگیرند. در کشورهای مختلف به مرور زمان تغییرات رفتاری و قوانین رخ میدهد و بعضی چیزها را عوض میکند.
فراموش نکنیم که همین حالا برای نجات انسان از ویروس کرونا در آزمایشگاههای جهان خوکچهها و موشهای زیادی در حال کشته شدن هستند. حیواناتی در آزمایشگاهها کشته میشوند که این داروها رویشان تست شود. ما سالهاست که در این مورد مشکل داریم. حتی قوانین در مورد اینکه چگونه در آزمایشگاه جان حیوانات را بگیریم و از بین ببریمشان، در دوران آزمایش حتی پروتکلها متفاوت است؛ اینکه کشته شوند و کمترین رنج را بکشند. اینها مسائلی هستند که دارند رخ میدهند و انسان خودخواه این رفتارها را میکند. اگر بگوییم چرم و پوست را بعضیها کنار میگذارند مطمئنا تا آیندهای دور هیچ روشی برای کمک به حفظ جان حیواناتی که پرورش پیدا میکنند تا کشته شوند و یا تست شوند اختراع نخواهد شد.
امسال خبر معدوم کردن تعداد بالایی جوجه در ایران منتشر شد، اما این موضوع سابقه داشته و گویا اتفاقی معمول است؛ از منظر حقوق حیوانات آیا تفاوتی میان این اتفاق و معدوم کردن میلیونها راسو در دانمارک که از پوست آنها استفادهی زینتی میشود وجود دارد؟ هرکدام چگونه قابل تحلیل و بررسی هستند؟
از نظر من تفاوتی بین این کشتارها وجود ندارد. البته بعضی از کشتارها را ما برای خود ضروری توجیه میکنیم: مثل ذبح کردن و کشتن برای خوردن. وقتی که کشته میشوند و دور ریخته میشوند و معدوم میشوند این را اتلاف منابع تلقی میکنیم و برای همین غصه میخوریم و ناراحت میشویم. اگر نه همین راسوها نهایتا به یک روش دیگری از بین میرفتند یا آن جوجهها که در ایران معدوم شدند به یک روش دیگری از بین میرفتند، نهایتا چند هفته بعد سر از سفره غذای ما یا روی منقل کباب ما در میآوردند. اما وقتی که انسان میبیند واکنشش متفاوت است. بالاخره انسان احساس دارد و دیدن فرق میکند؛ همانطور که خیلیها نمیتوانند سربریدن یک حیوان را تحمل کنند، آن شکل معدوم کردن هم برایشان عجیب است. اما روزانه در فرایند و صنعت مرغداری و جوجهکشی تعداد بسیار زیادی در سراسر جهان میمیرند و باز هم ما هنوز قوانین درستی نداریم و هنوز علمش را نداریم که تا اینها در تخم هستند از بین ببریمشان. جوجههای نر که در نهایت از لحاظ اقتصادی نمیتوانند سودآوری زیادی کنند از بین میروند، زنده زنده چرخ میشوند، خفه میشوند و به روشهای مختلف معدوم میشوند؛ این اتفاق دارد میافتد.
در آن مورد خاص [کشتار جوجهها در ایران] البته اینها به دلیل نر بودن معدوم نشدند. دلیل اعدامشان تا آنجا که میدانم اختلال در زنجیرهی عرضه و تقاضا و زنجیرهی تولید و این بود که هزینهها بخاطر اتفاقات اقتصادی بالا رفته بود. در آن مقطع به این نتیجه رسیده بودند که نگهداری اینها بیشتر برایشان هزینه میتراشد و این یک تصمیم صنفی بود که متاسفانه تلخ هم بنظر میآمد؛ اگر دقت کنید همان موقع واکنشهای احساسی وجود داشت و برخی از نمایندگان جدید انتخاب شدهی مجلس واکنش نشان دادند، قوه قضاییه واکنش نشان داد و گفتند که «این قضیه غیر شرعی و غیر انسانی است و با آن برخورد میشود و تغییراتی اعمال میشود». اما تغییراتی اعمال نشده است. کسانیکه این صنعت را میشناختند –مثل خیلی از مدیران وزارت کشاورزی و خیلی از کسانیکه در حوزه محیط زیست فعال هستند- مطمئن بودند که این اتفاق نمیافتد. به ابن خاطر که این صنعت هرروز بیرحمانه این کار را میکند. ما وقتی «میبینیم»، رفتارمان فرق میکند، واکنش نشان میدهیم؛ اما وقتی میرویم گوشت را میخریم یا جوجه زعفرانی را جلویمان میگذارند، با اشتها و حرص و ولع میخوریم و آن احساس را هم نداریم. به همین خاطر شاید خوب باشد که در خیلی از موارد این تصاویر دیده شود، ظلم به حیوانات دیده شود، اتفاقات و بلاهایی که سر اینها در کشتارگاهها و آزمایشگاهها و خیلی جاهای دیگر میآید، دیده شود. برای اینکه حداقل گوشتخواری کمتر شود.
چون این روزها مردم ایران بخاطر شرایط اقتصادی با فقر دست و پنجه نرم میکنند، خیلیها حتی بخت خوردن گوشت را ندارند و همین موضوع گوشت را بیشتر به کالایی لوکس تبدیل میکند؛ در این شرایط حتی گفتن اینکه گوشتخواری خوب نیست گاه شاید حتی برای مردم نشان از آن باشد که شخص گوینده از کف جامعه خبر ندارد. اما آنهایی که پول و بودجهاش را دارند و میتوانند انتخاب کنند، هم برای سلامتی خودشان و هم برای ظلم کمتر به این موجودات بیگناه میتوانند حداقل گوشتخواری را کمتر کرده و در نتیجه این ظلم را در این زنجیره با کوچک کردن بازار داد و ستد این موجودات کمتر کنند.
منبع: انصاف نیوز