درخواست دیدار فعالان از رهبری برای ترسیم فاجعه محیط زیستی
در نامه فعالان زیستمحیطی به رهبری آمده است که فرمودید آتش به اختیار باشید! این امر شما در مقام نظارت بر حسن اجرای امور است؛ ولی کار از نظارت گذشته است؛ فرهنگ بی کیفری در مردم و مسئولان رخنه کرده است !
دیده بان ایران- یوسف فرهادی بابادی: در نامه فعالان زیستمحیطی به رهبری آمده است که فرمودید آتش به اختیار باشید! این امر شما در مقام نظارت بر حسن اجرای امور است؛ ولی کار از نظارت گذشته است؛ فرهنگ بی کیفری در مردم و مسئولان رخنه کرده است !
به دنبال بروز مشکلات عدیده محیط زیستی از جمله جیرهبندی در برخی روستاهای زاگرس، و بیتوجهی برخی مقامات رسمی از جمله وزارت نیرو به درخواستهای مردم محلی برای رسیدگی به این وضعیت و نیز برخوردهای امنیتی با موضوع "آب" در جنوب و غرب کشور، "کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان" نامهای را خطاب به مقام معظم رهبری تهیه و اراسال کرد. در این نامه از ایشان درخواست شده که برای ترسیم نقشه فاجعه بار محیط زیست ایران و دیگر مسائل پیرامون این مساله به حضور ایشان برسند.
در بخشی از این نامه آمده است:« نقل این دولت و آن دولت نیست؛ گفتمان "دولت داری" در این کشور نیازمند بازسازی است. توسعهای که تنها اشتغال و کارآفرینی را موضوع خود کند در شهر به فروش شهر روی میآورد و در کشور به فروش منابع، نه به خاک رحم شده نه به آب، شرکتهای بزرگ و مافیایی سدسازی، تفکرات سازه ای و عملهسازی از مردم شریف ایران و طبقات کارگر، عملا کار را به جایی رسانده است که مناطق محروم، محرومتر شدهاند و مناطق برخوردار مصرفیتر. فرهنگ تجمل، عدم عقوبتنگری، عدم مسئولیتپذیری اجتماعی و فرهنگ بیکیفری چنان در مردم و مسئولان رخنه کرده است که چارهای نیست جز انقلابی مجدد؛ انقلابی که این بار نه مسئولان بلکه قلبها را عوض کند و البته راه حل آن پروژهسازی در حوزه علوم انسانی برای مافیای پژوهشی در این حوزه نیست.»
متن کامل این نامه در پی میآید:
حضرت آیت الله عظمی خامنهای
با سلام و عرض تهیت و احترام به اطلاع میرساند، تعذیر حضرت عالی در خصوص «وضعیت عدالت اجتماعی» فرصتگران بهایی است که خصوصا میبایست از طرف جامعه علمی کشور مغتنم دانسته شود. اشارات آن جناب محترم به ناکافی بودن اقدامات انجام شده اگرچه امری تازه نبوده و نیست و لیکن لحن و آهنگ این گفتار صمیمانه و خضوعانه امید را دلها زنده میکند تا مردم بدانند در این کشور گوش شنوایی هست که امور ملی و مردمی را تنها به وعظ و اندرز و ای بسا سئوال متقابل از مردم تقلیل نمی دهد؛ دلی دردمند و سری پر اندیشه و واقع بین هست که شوریده این مملکت و مسائلش باشد.
معظمله به نکتهای اشاره فرمودند که بعضی منتقدان مدتهاست به آن اشاره میکنند اما «تنفیذ» سیاسی- عبادی شما یک فرصت است؛ فرصتی نه تنها برای فعالان اجتماعی و محیط زیستی، بل، فرصتی برای انقلاب و جامعه اسلامی تا راه و رسم خود را به مسیر تعالی بخش بازگرداند. عبارت تنفیذ را از آن وجه برای اظهارات و بیانات آن جناب به کار میبریم چرا که متاسفانه شاهدیم مقامات سیاسی و اجرایی در همه دولتها و سایر قوا در همه ادوار به جای عمل به فرامین جنابعالی به تکرار آنها روی آوردهاند و این تکرار آنقدر زیاد و بدون عمل بوده است که مردم را بنیادا از امر اخلاقیزده کرده است.
متاسفانه شئون اجرائی - اداری - تقنینی کشور طوطی وار جملاتی را بیان میکنند که گویی صرفا به قصد «مرامنامه نگاری» برای جمهوری اسلامی بیان شده اند نه برای «اساسنامه بودن»؛ در این برداشت غلط و ناصواب، از همدیگر سبقت جویی نیز میکنند و علی هذا، «هسته کلام» فراموش و «پوست فروشی» رونق گرفته است. در این اثنا، پوستفروشان نیز هر کلامی که در نقش شبیه کلام شما باشد، اصیل و هر چه نباشد را فاقد اصالت می دانند ولو آنکه از اساس مبتنی بر آرمان انقلاب و منطبق بر دستورات حضرتعالی باشد.
البته تعجب نیست، همانطور که در اشارات و آموزههای اخلاقی شما نیز وجود دارد؛ «تجمل»، «اشرافی گری»، «خودشگفتی گری»، و «خودبینی» مسئولان -اسبق و الان- را به مسیر «سادهسازی و سهولت طلبی» کشانده است؛ رسم تفسیر که هیچ، رسم تدبر نیز برافتاده و تقلید از حوزه امور فرعی به امور اصلی نیز کشیده شده و جماعت خود مقلدپندار، در اصول نیز تقلید پیشه کرده اند منتهی نه در عمل بلکه در حرف، نه در طریق اندیشیدن بلکه در آئین سخنوری.
حضرت آیت الله خامنهای سخنان شما در این مختصات «فرصت» به شمار می آید. فرصتی واقعی برای دیدن پدیده «عدالت اجتماعی». متاسفانه گویا عده ای «منفعت طلبانه»، «سهل انگارانه»، یا «تقلیل گرایانه»، عدالت اجتماعی را با «ایجاد اشتغال» و «پول سازی» برای مردم یکی دانسته اند! واویلا که این همه انقلاب اسلامی داعیه فرهنگی داشت و امروز علیرغم آن همه تاکیدات فرهنگی، اقتصاد زیربنا شده است آن هم نه برای «برنامه ریزی» بلکه برای «توجیه سازی»؛ نه برای پیشبرد امور بلکه برای توجیه علت عقب ماندگی امور. در کشوری که آرمان های اخلاقی این همه مورد اشاره است، مسئولان در برابر بی عدالتی "نه تنها آرزوی مرگ نمی کنند" بلکه روز به روز برای دریافت بودجه بیشتر، با هم چالش و مقابله می کنند. و امروز رسما کار به جایی رسیده که «عدالت اجتماعی» رسما از دستور کار خارج و وظیفه خود را تنها به «ایجاد و استقرار امنیت» تقلیل داده اند؛ گویی دولت اسلامی یک نهاد امنیتی است.
رهبر فرزانه
رسیدن مسئولان به این مسیر که تلقی امنیتی از نهاد دولت و وظایف آن داشته باشند- چه در قوه مجریه و چه فراتر از آن در سطح سه قوه- امری ناگهانی و تصادفی نیست. کوتاهی کردن و تقصیر در تحقق عدالت اجتماعی فلذا تقلیل آن به امر اقتصادی و راهبرد اشتغال زایی - که منافعش بیشتر به طبقات بالا می رسد تا شغلی برای طبقات پایین- کار را امروز به اینجا کشانده است. جایی که پاسخگویی مطالبات مردم در برابر «گفتمان توسعه عدالتزدای» حاکم بر اقدامات دولتها، روزبهروز شکل امنیتیتری به خود میگیرد. البته مقصود از امنیتیتر شدن تنها برخورد حذفی با فعالان اجتماعی و زیست محیطی نیست. بلکه اساسا ساختار تصمیمسازی، اجرا و نظارت، امنیتی شده است.
به واقع حذف فعالان اجتماعی و محیط زیستی به قصد امنیتی سازی کل پروسه ؛ تصمیم سازی، اجرا و نظارت را در بر گرفته است. مسئولان دائم در حال دفاعی از کلیتی بی معنا هستند که تنها در لفظ شبیه مفهومی در عرایض حضرتعالی در خصوص «کلیت نظام»؛ روح انقلاب، آرمان امام و خون شهداست. در واقع کار از زمینخواری، جنگلخواری، کوهخواری، ساحلخواری گذشته و «تکنوکرات ها» و «اخباریون»، همدست با همدیگر در حال «روح خواری» است هستند و آنچه امروز در معرض تهدید است دیگر سرمایه های انقلاب نیست بلکه روح انقلاب است.
مقام محترم و عزیز ولایت
ما گوش به فرمان شما بوده و هستیم، ممکن است کلمات شما را مو به مو تکرار و تقلید نکرده باشیم، اما آن هنگام که امر حضرت عالی محیط زیست را نشان داد ما وظیفه خود دیدیم و آن را مد العین قرار دادیم. امروز نقشه عدم تحقق عدالت اجتماعی که هسته آن در اشتغال زایی به هر قیمت و بی توجه به محیط زیست است را کاملا درک کرده ایم و خوب می دانیم گویا مسئولین با پذیرش این که در امور معنوی مردم در مانده اند و یا نمی توانند برای آن کاری کنند، به «حداقل ها دل خوش کرده اند» و این حداقل ها امروز در عرصه اقتصادی است.
نقل این دولت و آن دولت نیست؛ گفتمان دولت داری در این کشور نیازمند بازسازی است. توسعه ای که تنها اشتغال و کارآفرینی را موضوع خود کند در شهر به فروش شهر روی می آورد و در کشور به فروش منابع، نه به خاک رحم شده نه به آب، شرکت های بزرگ و مافیایی سدسازی، تفکرات سازه ای و عمله سازی از مردم شریف ایران و طبقات کارگر عملا کار را به جایی رسانده است که مناطق محروم، محروم تر شده اند و مناطق برخوردار مصرفی تر. فرهنگ تجمل، عدم عقوبت نگری، عدم مسئولیت پذیری اجتماعی و فرهنگ بی کیفری چنان در مردم و مسئولان رخنه کرده است که چاره ای نیست جز انقلابی مجدد؛ انقلابی که اینبار نه مسئولین بلکه قلب ها را عوض کند و البته راه حل آن پروژه سازی در حوزه علوم انسانی برای مافیای پژوهشی در این حوزه نیست.
حضرت آیت الله خامنه ای، مرجع عالی قدر شیعه
فرمودید آتش به اختیار باشید، این امر شما در مقام نظارت بر حسن اجرای امور است ولی کار از نظارت گذشته است و چه دلیلی بهتر از اینکه وقتی آتش به اختیاری هم به مذاق آقایان مسئول خوش نیامد، تلاش کردند با «آتش به اختیاران اجاره ای» بر عملکرد خود سرپوش نهند. می دانیم که اشاره آشکار شما به شخص خود به این معنا است که امروز همه ما مسئولیم، همه ما نگهبانیم؛ نه برای رعیت بلکه برای آنچه رعیت با آن امرار معاش می کند. دیگر بحث آزادی سیاسی اصول گرا و اصلاح طلب نیست. مردم اهواز در بی آبی و غبار در حال اضمحلال اند. تهران را که شاهدید، اصفهان تمام سفره های زیر زمینی زاینده رود را مصرف کرده، تالاب ها و رودها که هیچ، دریاچه ها خشکیده اند. اینجانبان فرزندان شما و کشور ایران، تنفیذ حضرت عالی در خصوص عدالت اجتماعی را امری مغتنم و ای بسا اضطراری دانسته و از جنابعالی و بیت محترم اجازه می خواهیم برای ترسیم نقشه فاجعه بار محیط زیست ایران، ارتباطتش با آلام مدیریتی و توسعه عدالت زدا، به حضور شرفیاب شویم.ما به جد خواستار آن هستیم که در سایه فرامین سیاسی عبادی آن حضرت، در سال آینده محیط زیست به شکل اضطراری در دستور کار تمامی ارگان ها قرار گیرد و از انسجام اجتماعی و بی طرفی سیاسی که این موضوع ایجاد می کند برای پیش برد انقلاب اسلامی بهره گرفته شود.
با آرزوی توفیق برای آن جناب محترم و تمامی دغدغه مندان کشور
کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان