کد خبر: 91079
A

اظهارات پسر ۳۲ ساله پس از قتل یکی از اوباش معروف میدان شهدا/ می خواست مرا خفت کند

اوایل شهریور مأموران کلانتری ۱۱۰ شهدا در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از قتل مرد جوانی خبر دادند. بلافاصله بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند. با حضور در محل آن‌ها با جسد مرد جوانی مواجه شدند که از ناحیه گردن مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود.

اظهارات پسر ۳۲ ساله پس از قتل یکی از اوباش معروف میدان شهدا/ می خواست مرا خفت کند

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ اوایل شهریور مأموران کلانتری ۱۱۰ شهدا در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از قتل مرد جوانی خبر دادند. بلافاصله بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند. با حضور در محل آن‌ها با جسد مرد جوانی مواجه شدند که از ناحیه گردن مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود.

به دستور بازپرس رحیم دشتبان جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و کارآگاهان جنایی به سراغ شاهدان رفتند.

یکی از شاهدان ماجرا گفت: مقتول را شخصی به‌نام بهروز با چاقو زد. با مشخص شدن هویت متهم، تیم تحقیق راهی محل زندگی بهروز شده، اما پسر ۳۲ ساله بعد از جنایت متواری شده بود.

بررسی‌ها برای دستگیری بهروز ادامه داشت تا اینکه، متهم عصر جمعه به اداره آگاهی رفت و با معرفی خود تسلیم شد.

وی درباره جزئیات ماجرا ادعا کرد: مقتول یکی از اراذل و اوباش منطقه است. شب حادثه از من خواست او را با موتورم تا مسیری ببرم. سوار موتورم که شد، خواست مرا خفت کند و پول‌ها و گوشی‌ام را بدزدد. سر همین باهم دعوایمان شد. من برای دفاع از خود او را با چاقو زدم. اگر من نمی‌زدم، او مرا می‌کشت. من تا حالا هیچ خلافی مرتکب نشده بودم و به زندان نرفته ام. بعد از اینکه او را زدم از مردم کمک خواستم، اما کسی کمکمان نکرد. بعد سریع خودم را به خانه رساندم و به برادرم گفتم یکی را با چاقو زده‌ام به اورژانس زنگ بزن. بعد هم سوار موتورم شدم و خانه را ترک کردم.

من نمی‌دانستم که او فوت کرده است، از چند نفری هم که پرسیدم به من گفتند زخمی شده و در بیمارستان است. تا اینکه روز جمعه فهمیدم که او کشته شده است. به خاطر عذاب وجدان خودم را معرفی کردم.

 

منبع : ایران

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

  • محمد رضا شمسیان

    من نمی دانم نیروی انتظامی چه کار می‌کند! در این منطقه جنوب شرق تهران اوباش آزادانه همه کار می‌کنند...

ارسال نظر