کد خبر: 90249
A

یکی از اهالی روستای ابوالفضل (ع) اهواز: با همان لودری که در جبهه‌ها سنگر می‌ساختم، آمده‌اند خانه‌ام را خراب کنند

فیلم‌ها آنقدر گویا و رفتارها آنقدر واضح است که شاید گفتن و نوشتن از آنچه در روستای ابوالفضل گذشت جز توضیح واضحات نباشد. حالا همه می‌دانند در «ابوالفضل» یک طرف با سنگ از خانه‌هایش دفاع می‌کرد و طرف دیگر با گاز اشک‌آور و حکم قانونی و گلوله ساچمه‌ای درصدد اجرای ماموریت بود ولی در این میان آنچه همچنان محل اختلاف است، ریشه دعواهای مربوط به این روستاست، روستایی که اگر شرایطش به همین شکل ادامه یابد، می‌تواند رویاهای انتخاباتی سکاندار فعلی بنیاد مستضعفان را مثال گردابی در خود غرق کند.

یکی از اهالی روستای ابوالفضل (ع) اهواز: با همان لودری که در جبهه‌ها سنگر می‌ساختم، آمده‌اند خانه‌ام را خراب کنند

به گزارش دیده بان ایران؛ «با همان لودری که در جبهه‌ها سنگر می‌ساختم، آمده‌اند خانه‌ام را خراب کنند» این شاید از دردناک‌ترین روایت‌هایی است که از ماجرای یک نیم روز تلخ و خونین در یکی از روستاهای اهواز به گوش جهان رسید. پیرمرد درحالی که می‌کوشید، بغضش را پنهان کند از درد خود می‌گفت و انگشت اتهام را به سمت بنیادی می‌گرفت که با فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی و به‌ منظور توزیع اموال «مستکبران» میان «مستضعفان» تشکیل شد ولی حالا دومین بنگاه ثروتمند ایران است و به‌ زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران، دور از اهداف و آرمان‌هایی است که موجبات تشکیلش را فراهم آورد. پیرمرد ساکن روستای ابوالفضل اهواز بود، روستایی که حالا مدعی‌ای به بزرگی بنیاد مستضعفان دارد و ساکنانی که سال‌های سال است در این روستا زندگی کرده و می‌کنند. ماجرای روستای ابوالفضل و ادعاهای بنیاد مستضعفان درباره‌اش چند وقتی بود که به رسانه‌های ارتباط جمعی کشیده شده بود ولی شاید هیچ‌کس تصورش را نمی‌کرد که روزی جدال‌ها آنچنان بالا گیرد که پای گاز اشک‌آور و گلوله‌های ساچمه‌ای به میان ‌آید. فیلم‌ها آنقدر گویا و رفتارها آنقدر واضح است که شاید گفتن و نوشتن از آنچه در روستای ابوالفضل گذشت جز توضیح واضحات نباشد. حالا همه می‌دانند در «ابوالفضل» یک طرف با سنگ از خانه‌هایش دفاع می‌کرد و طرف دیگر با گاز اشک‌آور و حکم قانونی و گلوله ساچمه‌ای درصدد اجرای ماموریت بود ولی در این میان آنچه همچنان محل اختلاف است، ریشه دعواهای مربوط به این روستاست، روستایی که اگر شرایطش به همین شکل ادامه یابد، می‌تواند رویاهای انتخاباتی سکاندار فعلی بنیاد مستضعفان را مثال گردابی در خود غرق کند و هزینه حمایت از او را برای اصولگرایان، از معتدلانش گرفته تا تندروها، به مراتب افزایش دهد و این یعنی کاهش شانس پرویز فتاح در قبال رقبای خودی‌تر.

 یک روستا و دو روایت

خبرگزاری‌های مهر، فارس و تسنیم به عنوان مهم‌ترین رسانه‌های جناح راست در ماجرای روستای ابوالفضل دست برتر را داشتند و با همراهی جماعتی که به «عدالت‌خواهان» معروف شده‌اند، جدی‌ترین اتهامات را متوجه بنیاد مستضعفان کرده و ادعاهای این نهاد درباره مالکیت این روستا را به کل غلط توصیف کردند. بنابر روایت این رسانه‌های اصولگرا، ساکنان فعلی روستای ابوالفضل از پیش از انقلاب در این زمین‌ها حضور داشته و به کشاورزی مشغول بودند، ادعاهای بنیاد مستضعفان خلاف واقع است و مردم حق حضور در خانه‌های‌شان را دارند ولی در این میان روایت دومی هم وجود دارد؛ روایتی که البته از حق ساکنان قدیمی این روستا نگذشته بلکه می‌کوشد از «زمین‌خواری» در روستای ابوالفضل پرده بردارد. براساس پیگیری‌های روزنامه «اعتماد» از قرار معلوم بنیاد مستضعفان سند 86 هکتاری در اهواز از منطقه‌ای تحت‌ عنوان «زردشت» تا «پدافند هوایی» را در اختیار دارد که روستای ابوالفضل نیز درون آن جای می‌گیرد. حامیان روایت دوم برخلاف دسته اول نه ‌تنها موضوع کشاورزی مردم روی زمین‌های روستای ابوالفضل از پیش از انقلاب تاکنون را رد می‌کنند، بلکه معتقدند که این زمین‌ها متعلق به ملاکانی بوده که به‌ واسطه شرایط ابتدای انقلاب همچون مالکان زرتشتی شرکت «مزد یستان» مجبور به ترک خانه‌هایش شده‌اند و پس از آن، مالکیت آنها به بنیاد مستضعفان واگذار شده است. این بدان معناست که بنیاد مستضعفان نیز مالک حقیقی این زمین‌ها نیست؛ بلکه متصرف قانونی این اموال محسوب می‌شود. در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب در این منطقه حدود 30 خانوار ساکن بوده‌اند ولی در 10 سال گذشته این جمعیت به‌ طور چشمگیری افزایش یافته و حالا حدود 300 خانوار در این منطقه زندگی می‌کنند. افزایش جمعیتی که از قرار معلوم در سکوت یا خواب زمستانی نهادهای نظارتی و با سوءاستفاده آشکار برخی فرصت‌جویان ایجاد و حالا به معضلی برای ساکنان این روستا و بنیاد مستضعفان تبدیل شده است. معضلی که پرویز فتاح نیز در جریان پیامک خود برای وحید یامین‌پور از آن گلایه کرده و شیوه رفتار نهادها در قبال مردم این روستا را «پرهزینه» و «بسیار ناشیانه» توصیف می‌کند. برخوردی که موجبات عذرخواهی تقریبا تمامی نهادهای مسوول را فراهم آورد.

 سرنوشت «ابوالفضل»

بدین ‌ترتیب هر کدام از این دو روایت می‌تواند صحیح باشد و مورد پذیرش نهادهای قضایی و نظارتی؛ اما شاید مهم‌ترین پرسش، پرسش از سرنوشت ساکنان روستایی باشد که برخلاف دارایی‌های بنیاد مستضعفان در مناطق شمالی تهران که هر کدام در دست فلان فرد و بهمان نهاد پرنفوذ است در آستانه تخلیه قرار دارد. شنیده‌های روزنامه «اعتماد» حاکی از آن است که هم‌اکنون زمین‌های روستای ابوالفضل حداقل با قیمت یک میلیون تومان خرید و فروش می‌شود؛ مبلغی در نوع خود سنگین ولی در قیاس با سایر املاک بنیاد مستضعفان در تهران ناچیز. بنابراین پرسش اینجاست که این حجم از اصرار بنیاد مستضعفان برای بازپس‌گیری زمین‌های این روستا که فاصله چندانی با اهواز ندارد برای چیست. پرسشی که حداقل تا زمان نگارش این گزارش، پاسخ درخوری نیافته ولی از قرار معلوم سازوکارهایی برای انتقال ساکنان این روستا به شهرهای مجاور ایجاد شده و قرار است ساکنان بومی «ابوالفضل» با دریافت مبالغی به کوچ اجباری از محل زندگی خود تن دهند. این درحالی است که روابط عمومی بنیاد مستضعفان نیز با تایید این مهم در جریان اطلاعیه‌ای که در پی تیراندازی با گلوله ساچمه‌ای به ساکنان این روستا منتشر کرد، آورده است:«به ‌دنبال توقف اجرای احکام صادره، مقرر شد با همکاری کمیته امداد امام خمینی(ره) طی 2 هفته، خانواده‌های محروم ساکن این اراضی شناسایی شوند و پس از فراهم شدن زمینه انتقال این خانوارها به منطقه‌ای مسکونی و تامین هزینه پیش پرداخت مسکن این خانوارها توسط بنیاد مستضعفان، اجرای احکام قانونی درخصوص این اراضی انجام شود.» 

 آینده فتاح

در این میان کم نیستند آنان که حملات این روزهای فارس و سایر بستگان رسانه‌ای‌اش به فتاح را آن هم پس از فاش‌گویی‌اش درباره املاک بنیاد مستضعفان و استفاده چهره‌های ذی‌نفوذ سیاسی از آنان، پاتکی به رییس بنیاد مستضعفان انقلاب تفسیر کرده‌اند. پاتکی که احتمالا ریشه‌اش به صندوق‌های رایی می‌رسد که یک سال دیگر برای انتخاب عالی‌ترین مقام اجرایی جمهوری اسلامی مقابل دیدگان واجدان شرایط قرار خواهد گرفت. پرویز فتاح این روزها یکی از جدی‌ترین گزینه‌های انتخابات ریاست‌جمهوری ایران است و در این میان رقبای جدی را از هم‌طیفی‌های اصولگرایش نیز مقابل خود می‌بیند؛ رقبایی که بعضا نام‌شان در جریان فاش‌گویی‌های فتاح به میان آمد و حالا با به راه انداختن هجمه رسانه‌ای علیه بنیاد مستضعفان، آن‌ هم در ماجرایی که حداقل روی کاغذ محق محسوب می‌شود، می‌کوشند تا فتاح را اولین بازنده دوئل 1400 کنند. دوئلی درون‌ جریانی که یک‌ سوی آن اصولگرایان و بدنه سنتی‌تر این جریان ایستاده و سوی دیگرش عدالت‌خواهانی است، اینکه فتاح میان اصولگرایان سنتی نیز رقبای اسم و رسم داری دارد، موضوعی است، انکارناپذیر. اما نکته قابل ‌توجه چرایی حملات عدالت خواهان به اوست. عدالت‌خواهان این روزها از محمدباقر قالیباف گرفته تا مهرداد بذرپاش را مورد انتقاد قرار داده‌اند و از این‌ رو دشمنان بسیاری میان اصولگرایان دارند؛ چنانکه آنان را نیز وادار به اعلام مصونیت‌های آهنین این گروه کرده ولی اینکه چرا پرویز فتاح که تا همین چندی پیش مورد حمایت آنان قرار داشت به یک‌باره مغضوب آنان شد، پرسشی است، بی‌پاسخ! اما بد نیست بدانید این روند انتقادها به فتاح زمانی بالا گرفت که او مقابل حدادعادل و یارانش تن به عذرخواهی داد. آنچه در این میان عیان شده، روزگار سخت رییس فعلی بنیاد مستضعفان برای نیل به «پاستور» است. او پاییز و زمستان سختی را پیش ‌رو خواهد داشت و در این مدت اگر همزمان برای جلب ‌نظر عدالت‌خواهان، اصولگرایان سنتی و آرای خاکستری جامعه اقدام نکند، شانسی برای پیروزی در رقابت برای راهیابی به کرسی اصلی «پاستور» نخواهد داشت و احتمالا میدان رقابت را به چهره‌های سرشناس دیگر واگذار خواهد کرد؛ رقابتی که جلب ‌نظر ساکنان روستای ابوالفضل و جبران گلوله‌های ساچمه‌ای و گازهای اشک‌آور، می‌تواند گام ابتدایی‌اش باشد.

منبع: اعتماد

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر