گفت و گو با سارق کابل های برق در اکباتان/ قطع انگشتان دست پس از اولین سرقت/ دزد نیستم، بعد از کرونا بیکار شدم نمی توانستم خرج زندگی ام را بدهم
چند روز قبل گزارش قطعی برق در محدوده شهرک اکباتان به شرکت برق گزارش شد. مأموران اداره برق زمانی که برای رفع نقص راهی محل مورد نظر شدند، با بدن نیمه جان مرد جوانی مواجه شدند که در کنار وی وسایل و ابزار سرقت کابل برق دیده میشد.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ چند روز قبل گزارش قطعی برق در محدوده شهرک اکباتان به شرکت برق گزارش شد. مأموران اداره برق زمانی که برای رفع نقص راهی محل مورد نظر شدند، با بدن نیمه جان مرد جوانی مواجه شدند که در کنار وی وسایل و ابزار سرقت کابل برق دیده میشد.
در بررسیهای اولیه مأموران برق مشخص شد که حدود 50 میلیون تومان کابل برق فشار قوی از پست برق به سرقت رفته است و مرد بیهوش، احتمالاً یکی از سارقان است. بدن نیمه جان مرد جوان از سوی امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد.
7 روز بیهوشی
با انتقال سارق به نام هرمز، پزشک معالج او اعلام کرد که به خاطر شدت برق گرفتگی احتمال زنده ماندن او بسیار کم است. با این حال هرمز در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شد و با گذشت 7 روز درمان، در نهایت از کما بیرون آمده و به زندگی برگشت.
گرچه مرد 40 ساله به زندگی برگشت اما به خاطر شدت برق گرفتگی و سوختگی شدید پزشکان مجبور به قطع 5 انگشت دست راست او شدند.
متهم پس از بهبودی به اداره آگاهی منتقل شد و در تحقیقات به سرقت کابلهای برق با همدستی چند نفر از دوستانش اعتراف کرد. به دستور دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات برای دستگیری همدستان متهم جوان ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
سابقه سرقت داری؟
نه اولین بار است که دست به سرقت میزنم.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
از پس مخارج زندگیام برنمی آمدم، بدهکار بودم و راهی برای فرار از این همه مشکلات نداشتم.
شغلت چه بود؟
من در یک شرکت خصوصی کار میکردم اما کرونا که آمد اول چند هفتهای شرکت تعطیل شد و بعد هم تعدیل نیرو کردند و اسم من هم در لیست تعدیل نیرو بود. برای پیدا کردن کار به هر جایی که فکرش را کنید سر زدم اما هیچ کاری نبود که بخواهم آن را انجام دهم. تا اینکه یک روز که سوار خودروی عبوری شده بودم راننده که پسر جوانی بود وقتی آشفتگی مرا دید، شروع به صحبت کرد و من هم سفره دلم را باز کردم. راننده گفت اگر کمی دل و جرأت داشته باشی، کاری برایت سراغ دارم که میتوانی کلی پول به جیب بزنی. بیپولی و بیکاری و وسوسههای راننده پراید باعث شد که قبول کنم.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به همراه راننده پراید که اسمش بهروز بود و دو نفر از دوستانش سوار ماشین شدیم. او ما را به کنار پست برق آورد. آنها تجهیزات کامل داشتند و سرقت کابلهای برق را آغاز کردند. از من هم خواستند که برای سرقت کابل برق اقدام کنم. خیلی ترسیده بودم از تیر برق بالا رفتم تا سرقت را انجام دهم، دست راستم را که به کابل گرفتم تنها چیزی که به خاطر دارم این بود که محکم به زمین پرت شدم و از هوش رفتم تا اینکه در بیمارستان به هوش آمدم و متوجه شدم که یک هفته در کما بودهام انگشتان دست راستم نیز قطع شده است.