کد خبر: 86328
A

چرا ایرانی‌ها به «فحش جنسی» علاقه دارند؟

ما، یعنی من و شما هم احتمالا در بزنگاه‌هایی از فحش‌های جنسی استفاده کردیم، اصلا این میل به استفاده فحش‌های جنسی در ایران، میل وافری‌ست، باور ندارید؟ این مطلب را بخوانید.

چرا ایرانی‌ها به «فحش جنسی» علاقه دارند؟

به گزارش دیده بان ایران؛ ما، یعنی من و شما هم احتمالا در بزنگاه‌هایی از فحش‌های جنسی استفاده کردیم، اصلا این میل به استفاده فحش‌های جنسی در ایران، میل وافری‌ست، باور ندارید؟ این مطلب را بخوانید.

کوچک‌ترین تصادفی در خیابان کافی است تا شنونده ناسزا‌هایی باشید که رنگ و بوی مونث به خود گرفته و مادر، خواهر و عمه‌ی از همه جا بی‌خبر را مخاطب قرار داده است؛ فحش‌هایی زنانه که از دهان مردان خارج می‌شود و به نوعی خشونت کلامی جنسی علیه زنان، مادران و خواهرانی است که نه تنها در صحنه حادثه حضور ندارند بلکه هیچ دلیلی برای مخاطب قرار گرفتن هم ندارند. کلماتی که به منظور دشنام و تخریب شخص مقابل استفاده می‌شوند، اما نوک پیکان آن همواره کالبد زنان را مورد هدف قرار می‌دهد.

افزایش شدت خشونت فیزیکی در فحاشی‌های ناموسی

با ورق زدن صفحه حوادث روزنامه و مروری بر فضای مجازی، به نزاع‌های منتج شده به قتل و جنایت برمی‌خوریم که نقطه مشترک دلیل جرم از زبان مجرم، فحش‌های ناموسی رد و بدل شده در هنگام دعوا است؛ ناسزا‌هایی که چشم شنونده را بر عاقبت کار می‌بندد و دست به کاری که نباید بزند می‌زند.

از دو زاویه می‌توان به این مساله نگاه کرد، نخست اینکه در فرهنگ ما اینگونه جا افتاده است که جنس زن ناموس و مایملک خوانده می‌شود پس به عنوان حربه‌ای برای عصبانی کردن طرف مقابل به‌کار برده می‌شود. غافل از اینکه با این عمل نوعی خشونت علیه زنان جامعه شکل می‌گیرد، افرادی که محلی از اعراب در جدال و دعوا‌ها ندارند. بنابه قانون نانوشته در فرهنگ ایرانی، وقتی یک چیزی ناموسی می‌شود دیگر به حد اعلای تعصب می‌رسد.

همین فضای حاکم، یکی از دلایلی است که افراد در دعوا‌ها و فحش‌هایی که می‌دهند معمولاً گروه‌های مونث را مخاطب قرار می‌دهند. شاید به همین دلیل است، دشنام‌های جنسی که جایگاه پدر و برادر را مورد آماج قرار می‌دهند، کمیاب و یا حتی نایاب هستند. دیگر اینکه این نوع فحاشی‌های جنسیتی که بر زبان جاری می‌شود به این دلیل که فرد مقابل را آزار می‌دهد و احساسات او را برمی انگیزاند، نه‌تنها خشونت کلامی محسوب می‌شود بلکه از جهات و زوایای مختلف، آثار سویی بر روی فرد بر جای می‌گذارد که گاهی مواقع عوارض این خشونت‌ها حتی می‌تواند به سمت خشونت‌های فیزیکی و قتل و جراحت برسد.

جنسیت‌زدگی در فحاشی، معضلی جهانی

به باور عموم مردم و برخی کارشناسان اجتماعی معتقدند در جامعه‌ای که از دوران کودکی، به فرزند پسر اقتدارگرایی و به فرزند دختر اقتدار پذیری آموخته می‌شود و تلاش می‌گردد تا با درونی کردن مفاهیم و ارزش‌های مبتنی بر جنسیت، از زنان تصویری آرام، مطیع، عاطفی، وابسته و نیازمند مراقبت و در مقابل از مردان تصویری مستقل، استوار و مصمم ترسیم شود، جای ناموس در فحش‌ها پررنگ می‌شود.

از این رو دشنام‌های جنسی خطاب به خویشاوندان مونث یک مرد، در واقع حمیت و همچنین میزان توانایی مرد را در حمایت و مراقبت از خویشاوندان مونث مورد هجمه و آماج قرار می‌دهند و زهر این تحقیر و ناکامی به نظر به مراتب مهلک‌تر است.

هنگامی که مردی در دعوا به مردی دیگر فحش جنسی می‌دهد، می‌خواهد زنی از خانواده‌ی او را تصاحب کند، به طور معمول مرد زمانی این کار را انجام می‌دهد که از لحاظ فیزیکی یا عقلانی توان مقابله با طرف مقابل را نداشته باشد.
نخستین فحش جنسی فحش به مادر است.

مردان بسیار انگیزه دارند برای تحقیر طرف مقابل به “زندگی جنسی مادر” او اشاره کنند. در درهه‌ی ۳۰ و ۴۰ خورشیدی فحش مادر باعث قتل می‌شد، ولی در این سال‌ها قدری از شدت عصبانیت‌ها کاسته شده، حتی فحش به مادر به صورت شوخی بین آقایان رواج پیدا کرده است.

دلیل استفاده از فحش جنسی به‌ویژه فحش به مادر چیست؟

ریشه‌ی این عصبانیت بر می‌گردد به «عدم احساس کنترل مرد بر زندگی جنسی مادر»، چون هر مردی می‌داند مادرش پیش از به دنیا آمدن او، بار‌ها آمیزش جنسی داشته است.

مرد‌ها به راحتی پدر واقعی طرف مقابل را زیر سوال می‌برند، چون می‌دانند هیچ راهی (طبیعی و غیرعلمی) برای اثبات واقعی بودن پدر وجود ندارد. خواهر پس از مادر هدف حمله‌های جنسی قرار می‌گیرد، چون احساس کنترل مرد بر زندگی خواهر قدری بیشتر از مادر است.

فحش جنسی به همسر

در مورد همسر این مساله کاملا متفاوت است، چون بین دو همسر تعهدی دوطرفه وجود دارد، بنابراین همسر کمتر از زن‌های خانواده هدف توهین‌های جنسی قرار می‌گیرد، چون آگاهی مرد بر زندگی جنسی همسر خیلی بیشتر است. آن چیزی که به نام غیرت می‌شناسیم، همین «خشم » ناشی از این «ضعف طبیعی» است.

هر جا رفتاری افراطی دیدیم باید به گذشته‌های دور و عمق وجود آدمی برویم تا به نیازی برآورده نشده برسیم. احساس مالکیت شدید مرد بر زن به خاطر عدم کنترل او بر فرایند بچه دار شدن است. این ضعف در مورد زنانی که باکره نیستند بیشتر است، به همین جهت اصولا فرزند دختر هدف توهین و فحش جنسی قرار نمی‌گیرد.

طبیعت به زن این امکان را داده که یقین داشته باشد خودش مادر شده است، ولی اراده‌ی مرد برای فرزند داشتن به اندازه اراده‌ی زن موثر نیست؛ بنابراین زن نگرانی بابت آمیزش‌های جنسی دیگران ندارد، چون مشکلی برای ارضای نیاز اصلی او بوجود نمی‌آورد. به همین دلیل زنان خیلی کمتر از مردان برای تحقیر دیگری از فحش‌های جنسی استفاده می‌کنند.

منابع: یادداشت دکتر خانلرزاده در شبکه اجتماعی ویرگول و خبرگزاری ایرنا./ برترین ها

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر