زهرا نژاد بهرام در لایو اینستاگرامی با موضوع زنان+ فیلم؛ در چند سال اخیر حدود ۷۰۳ پست مدیریتی شهرداری تهران در اختیار زنان قرار گرفت/ شهر تهران برای کودکان مناسب سازی نشده است / باید از ظرفیت بالای زنان در معماری و شهرسازی بیشتر بهره ببریم
حضور زنان در عرصه مدیریتی توانسته خیلی از نکاتی را که قبلا دیده نمیشده، برای زنان دیده شود. مثلا خانم دکتر نصیری الان مثلا رئیس کمیته اجتماعی ستاد کروناست، ایشان مثلا مدیر کل سلامت است. ورود زنان به عرصه تصمیمسازی یا تصمیمگیری یک فرصت جدیدی است که میتواند نقاطی را که در ذهن مدیران و تصمیمگیران و برنامهریزان دیده نشده بوده، اینها ببینند. این نکته، نکته بسیار مهمی است که شهرداری تهران این فضا را ایجاد کرد .حدود 703 تا از پستهای مدیریتی شهرداری تهران در اختیار زنان است. حدود 20 درصد کارکنان شهرداری تهران زن هستند. به نسبت 20 درصد کارکنان زن، 15 درصدشان پستهای مدیریتی را به خودشان اختصاص دادند. تمام اینها ظرفیتهایی است که میتواند مسائل زنان را بهتر ببیند و بیشتر مورد توجه قرار دهد. در نهایت دو تا شاخص است که باید به آن توجه کرد.
دیده بان ایران: زهرا نژاد بهرام در لایو اینستاگرامی به تحلیل و بررسی جایگاه زنان در شهر تهران و مدیریت شهری پرداخت.
متن آن در ذیل آمده است :
تحلیل و بررسی چالشهای بانوان در فضای شهری؛ ابتدا یک شرح کلی در مورد موضوع دهید.
برخی تصور می کنند در موضوع زنان بهعنوان یک موضوع روانی میتوانیم با استفاده از کلمه بانوان احساس کنیم که احترام بیشتری میگذاریم. نه، اینچنین نیست؛ یا ما زنان و مردان دو جنس هستند و باید وقتی داریم راجع به آنها به شکل علمی بحث میکنیم، از عبارت زنان استفاده کنیم و این خدای ناکرده بیاحترامی به هیچ کدام از دو جنس نیست، این یک موضوعی بود که فکر کردم بهعنوان مقدمه عرض کنم. اما در ارتباط با زنان و کرونا؛ من فکر میکنم ما دو بحث را داشته باشیم، بهتر است. یک بحث اینکه شهر چگونه توانسته با موضوع کرونا کنار بیاید و در این میان بخشی از شهروندان که زنان هستند، چگونه با آن توانستهاند کنار بیایند و چگونه با آن روبرو شدند، عارضههایش چه بوده، امتیازاتش چه بوده و چالشهایش چگونه است. به نظرم همه شهرها در دنیای جدید با نوعی از زندگی جدید روبرو شدند، زندگیای که تا پیش از آن شاید به نوعی آن را زیر سوال میبردند، زندگی فردی، زندگی درون هستههای خصوصی و خانوادگی و عدم حضور در فضاهای عمومی، زندگیای که فقط در چارچوب خانواده و چارچوب خانههای شخصی شکل میگرفت و تمام فضاهای عمومی دستخوش کنارگذاشتگی شد و یک طوری بهعنوان قرنطینگی یا قرنطینه نام برده شد و تمام فضاهای عمومی احتمال بروز بیماری را برای تمام شهروندان ایجاد میکرد و طبیعتا شکل زندگی در درون شهرهای جدید کاملا متفاوت از آنچه بود که تاکنون ما به آن تشویق و ترغیب میکردیم. ما همیشه به دنبال ایجاد فضاهای عمومی بودیم و فکر میکردیم فضاهای عمومی، فرصتهای ناب و کمیاب و دستیافتنی است که میتواند ارتباطات اجتماعی را شکل دهد، حس تعلق را ارتقاء دهد، فرصتهای با هم بودن و همبستگی را بیشتر کند و هویت شهر را معنادارتر کند، اما اکنون در یک شرایطی قرار گرفتیم که باید از یک فضای عمومی فاصله بگیریم و وارد فضای خصوصی شویم. این در واقع یک نوع از رفتار جدید زندگی شهرنشینی در دنیای مدرن است، چیزی که تا پیش از این تجربه نکرده بودیم. پیش از این شاید فقط بخشی از جامعه ما فضاهای خصوصی را خیلی بیشتر تجربه کرد و بقیه افراد جامعه اینچنین نبودند. آن بخشی که بیشتر از همه تجربه کرده بود، شاید بیشتر از همه ظرفیت مدارا داشت با این شرایط جدید در زندگی شهری و آن زنان بودند. زنان خیلی رویکرد مداراگونهتری داشتند با این شرایط خودقرنطینگی و قرنطینگی در شهرهای مدرن به وجود آمده بود، چرا که پیشتر به خاطر اینکه بیشترین وقتشان را در حوزه خانوادگی طی میکردند، طبیعتا هم از نظر روحی نسبت به این فضا ارتباط بیشتری داشتند و هم اینکه توانستند ارتباطات خودشان را با دیگر اعضای خانواده که به دلایل زندگی مدرن و شرایط کنونی جدیدی که در زندگیها ایجاد شده بود، فرزندان یا به مدرسه میرفتند، یا به دانشگاه میرفتند و یا سر کار میرفتند و همسران هم که معمولا سر کار میرفتند و زنها معمولا تنها سکاندار عرصه خصوصی بودند. البته به استثنای زنان شاغل، ولی چون میزان زنان شاغل کم است و محدودتر است نسبت به مردان، در کشور ما حدود 16 درصد از زنان شاغل هستند و بقیه خانهدارند.
در تمام جهان البته این رقم تقریبا نزدیک به هم است و زنان بیشتر خانهدار هستند. لذا وجود فضای کرونا برای زنان به خاطر آن مهارتی که از گذشته داشتند، برایشان قابل تحملتر بود و ایجاد ظرفیتهای جدید در زندگی کرونایی یا مثلا زندگی با ویروس کووید 19 یک مقدار قابل تحملتر از بقیه بخشها بود. ضمن اینکه زنان مسئولیتهای جدیدتری را هم به دست آوردند، مسئولیتهایی که شاید تا پیش از این نهادهای دیگری مثل مدارس، مثل کتابخانهها، مثل آموزشگاهها، مثل مساجد، کانونهای فرهنگی مسئولیتشان را برعهده داشتند در ارتباط با فرزندان، حالا آن مسئولیتها همه برگشته بود به درون خانواده و زنان هستند که باید آن مسئولیتها را اجرا کنند.
از نگهداری بیماران گرفته تا آموزش به فرزندان. به خاطر اینکه همه اعضای خانواده در درون خانواده هستند، مثلا تا پیش از این شاید یک بخشی از زمان را اعضای خانواده خارج از خانه بودند و به خاطر همین میزان شستشو و آمادهکردن خانه برای فضای زیست افراد، نهایتا در یک وعده غذا یا دو وعده غذا، ولی اکنون مثلا این به سه وعده غذایی و همچنین میان وعدههایی که ممکن است مورد نیاز باشد، انجام شده است. بنابراین زنان کارشان خیلی بیشتر شده، اما به دلیل اینکه آن مهارت گذشته را داشتند، طبیعتا در این بخش درست است که خستگی جسمانی پیدا کردند، ولی تواناییهایشان انقدر بالا بوده که میتوانند کانون و مرکزیت لازم را برای خانواده فراهم کنند. این دغدغه عمومی که در گذشته در شهرهای مدرن وجود داشت، آن شکاف و یا آن شکستگی در میان خانواده بود که با موضوع خودفرنطینگی تا حد زیادی این مرتفع شد، یعنی تنها اعضای خانواده هستند که میتوانند با همدیگر گفتوگو کنند، چون قرار است خودقرنطینگی باشد.
خلاصه هر چقدر هم گوشیهای هوشمند به کمکشان بیاید، هر چقدر هم تلویزیون به کمکشان بیاید، باز لحظات بیشتری را افراد خانواده در کنار همدیگر هستند و میتوانند گفتوگو کنند و زنان در این زمینه فرصتهای گفتوگو و ارتباط بیشتری را با اعضای خانواده و بهویژه همسرانشان پیدا کردند، چون معمولا همسران خارج از خانه بودند و طبیعتا امکان گفتوگو و فرصت ارتباطگیری گفت و شنود برای همدیگر کم داشتند، ولی این فضای کرونایی به آنها این فرصت را بیشتر داد و بیشتر توانستند همبستگیها، همدلیها و ارتباطاتشان را حفظ کنند و نقش مادرانه و نقش همسرانه خودشان را خیلی بیشتر از گذشته به نمایش گذاشتند و امروز زنان علاوه بر اینکه مسئولیت آموزش و بهداشت خانوادهها و حتی مسئولیت دیگری به نام چون رویکرد ما نسبت به مسائل مربوط به کرونا متفاوت شده و بهداشت بیشتری را طلب میکند، اگر در گذشته ضریب بهداشت خانوارها 20 تا 25 تا 30 درصد بود، الان ضریب خانوارها بیش از 90 درصد شده، به خاطر آن دغدغه و نگرانی که نسبت به کرونا دارند. برای همین طبیعتا هم خانمها معمولا مسئولیت بهداشت خانواده را برعهده دارند. کارشان بیشتر شده، ولی در عین حال این کار با ذوق و علاقه بیشتری شده؛ کارهای جدیدتری را زنان در خانه انجام دادند، به خاطر همان محبوبیتهای ناشی از عدم خروج از خانه است، کارهایی که تا پیش از این انجام نمیدادند، مثل شیرینیپزی و تست انواع غذاهایی که ممکن است در گذشته باشد، یعنی مهارتهای جدیدی را آموختند و توانستند ظرفیتهای جدیدی را از قوه به فعل در بیاورند. میزان مطالعه بیشتر شد، میزان ارتباطگیری با فرزندان و خانواده بیشتر شد، توجه به روحیات خانواده بیشتر شد و من فکر میکنم اینها از امتیازات کرونا بود که برای خانوادهها به وجود آمد و این فیالنفسه قابل تأمل و توجه است. ضمن اینکه بار زیادی را هم برای زنان ایجاد کرد در این دوره. نکتهای که من میخواهم در حوزه شهری مطرح کنم، این است که در گذشته اگر ما همواره توصیه میکردیم زنان را دعوت کنیم به حوزه عمومی و حوزه عمومی که تکجنسی بود و فقط در اختیار مردان بود، متاسفانه یا خوشبختانه خلاصه ما دوباره بازگشت کردیم به حوزه خصوصی. این دفعه زنها تنها نرفتند به حوزه خصوصی، این دفعه با خانواده رفتند در حوزه خصوصی. در گذشته فقط این زنان بودند که به حوزه خصوصی تعلق داشتند. این یک شکافی به وجود میآید؛ تمام آن آموزههایی که در گذشته داشتیم و بستری بود برای جامعهپذیری و ارتباطات بیشتر زنان با جامعه برای اینکه بتوانند ارتباط بیشتری را با فضای بیرون از خانه طی کنند و تربیتها و آموزهها را به سمت فضای عمومی هم طی کنند، اینجا برعکس شد، یعنی فضای کرونا باعث شد تا اینها مجددا بازگشت به خانه پیدا کنند. این نکته هم عوارض جدیدی را برای زنان ایجاد کرد و در عین حال نیازمند بازنگری مجدد به ظرفیتهای گذشته بود. آیا توانسته بود فضاهای عمومی، آن پتانسیلها و قوههای درون زنان را تقویت کند و منجر به ارتقای موقعیت آنها در فضای اجتماعی جامعه شود. اینها چیزهایی بود که مجددا مورد بازنگری قرار گرفت. یعنی در واقع ترم و ادبیات موجود در حوزه زنان مجددا مورد بازنگری و مورد بررسی مجدد قرار گرفت. نکته دیگری که میتوانیم در ارتباط با موضوع شهرسازی مطرح کنیم، این است که آن فضاهایی که ما احساس میکردیم کمتر، یعنی آن ناامنی که احتمالا در ارتباط با فضاهای بیدفاع شهری برای زنان به وجود میآمد، آن تا یک حد زیادی، به خاطر اینکه زنان دوباره برگشته بودند به حوزه خصوصی، تا یک حد زیادی کاهش پیدا کرد، یعنی آن احساس ناامنی و ناایمنی کاهش پیدا کرد و یک کم احساس آرامش بیشتری برای زنان فراهم کرد، اما همه این موارد مثبت که قابل تأمل و توجه است، به کنار، یکسری عوارض و چالشهایی به وجود آمد. ما میدانیم که بیشترین تعداد کارگاهها و یا موسسات، بنگاههای خصوصی خرد و متوسط را در این دوره کرونا با شکافهای جدی اقتصادی روبرو شدند و اینها به شدت درگیر شدند، به خاطر اینکه وضعیت اقتصادی به گونهای بود که بسیاری از اینها مجبور به تعطیلی شدند. بسیاری از صاحبان اینها و یا کارکنانشان زنان بودند.
- آماری که خود وزارت کشور اعلام کردند، حدود چهار میلیون نفر زنان سرپرست خانوار داریم؟ این طور نیست؟
این که عرض میکنم، با آن فرق میکند، این در حدود 50 درصد اقتصاد کشور ما در اختیار خدمات است و در حوزه خدمات، بیشترین شاغلان حوزه خدمات، زنان هستند و در بنگاههای خرد و متوسط زنان دست بلندی را دارند در ایجاد آنها. حالا تمام اینها با چالش روبرو شده، تمام مشاغل خرد و متوسط، یعنی شما فکر کنید از حداقلها و از آرایشگرها در نظر بگیرید تا شرکتهای خدماتی مختلف، همه اینها با چالشهای جدی روبرو شدند. طبیعتا میزان درآمد زنان کاهش پیدا کرده، دسترسی آنها به منابع مالی کاهش پیدا کرده، پس اینجا دوباره بیشترین فشار اقتصادی به حوزه زنان وارد شده و اگر در گذشته میگفتیم در جهان فقر زنانه است و آمارهای بینالمللی این را نشان میداد، به نظر میرسد با بروز کرونا، این جدیتر شده است. ما حدود سه میلیون زن سرپرست خانوار داریم بر اساس آمارهای موجود و این سه میلیون زن سرپرست خانوار که همهشان کارمند دولت نیستند، یعنی کسانی نیستند که حقوق ثابت ماهیانه داشته باشند. بیش از دو سوم آنها در مشاغل خرد متوسط فعالیت میکردند و کارهای کارآفرینی متعددی را در حوزه خدمات انجام میدادند. تمام اینها با چالشهای اقتصادی روبرو شدند و این شکاف اقتصادی منجر به این شد که روز به روز بر فقر زنان افزوده شود. در کنار این با توجه به وضعیت اقتصادی نامناسبی که بالاخره به خاطر شرایط کرونا در حوزه خدمات به وجود آمده، مردان اینها هم، یعنی زنانی که همسرانی دارند، زنان سرپرست خانوار هم نیستند، همسرانشان هم با چالشهای شغلی و اشتغال روبرو شدند و طبیعتا درآمدهایشان کاهش پیدا کرده، طبیعتا آن میزان اشتغالی که پیشتر داشتند، الان ندارند، آن درآمدی که پیشتر داشتند را ندارند و طبیعتا بیشترین هزینه را اینجا زنان میپردازند. چرا؟ چون دوباره فقر در درون اینها بیشتر شکل میگیرد، یعنی علاوه بر اینکه خودشان، آن کسانی که صاحب درآمد بودند و از درآمدشان محروم شدند، حتی در زندگیهای خانوادگیشان، به دلیل اینکه همسرانشان از میزان درآمدهایشان کاهش پیدا کرده، باز آنها هستند که متضرر میشوند و فشار اقتصادی زیادی به آنها میآید. اینها چالشهایی هستند که با آنها روبرو شدیم. وقتی یک پدیده اجتماعی به وقوع میپیوندد، شما باید از هر بُعدش آن را در نظر بگیرید و ما نمیتوانیم تکبُعدی به آن نگاه کنیم، بگوییم کرونا آمد و کلی مسائل و مشکلات را برای جامعه زنان به وجود آورد؛ علاوه بر اینکه آن امتیازات را داشت، این چالشها را هم دارد. در کنار این ما شاهد این هستیم؛ البته درصد مشخصی وجود ندارد، ولی طبیعت جوامع به این است که بیش از 80 تا 90 درصد افراد جوامع سلامت هستند و خانوادهها، خانوادههای سلامتی هستند. طبیعتا در آنها چالشهای ارتباطی خیلی حداقل وجود دارد، اما در آنها که مشکلات ارتباطی وجود دارد، طبیعتا چالشهایی مثل خشونت خانگی، مثل کودکآزاری و اینها هم افزایش پیدا کرده است. آمارهایی که الان از سازمان بهزیستی داده میشود، برای آن دسته از خانوارهایی که پیش از این هم دچار چالش بودند، مثلا 30 درصد تماسهای تلفنی با اورژانس اجتماعی افزایش پیدا کرده و اینها نشاندهنده همان چالشهایی است که دغدغه و نگرانی است. به نظر میرسد که علاوه بر موضوع فقر، علاوه بر موضوع خشونت خانگی، ما با یک پدیده دیگری هم به خاطر فشار کاری که به زنان میآید، عرض کردم که اگر قبلا دو وعده غذایی را باید ساپورت میکردند و آماده میکردند برای اعضای خانواده، امروز باید میانوعده بدهند و بهطور مداوم باید نسبت به تغذیه خانواده توجه کنند. درست است که ماه مبارک آمده، ولی تا پیش از این دو ماه گذشته ما شاهد این بودیم که زنان بهطور مدام فقط داشتند کار میکردند، یعنی یا داشتند ناهار میپختند، یا صبحانه میدادند، یا شام میپختند، یا عصرانه آماده میکردند، یا یک طوری فرزندانشان را سرگرم میکردند، یا مثلا با اعضای خانواده مینشستند به گفتوگو، یعنی فرصتهای خودشان کمتر شده بود و زمانی که برای جمع خانواده میگذاشتند، به دلیل شرایط خاصی که داشتند، بیشتر بود. اینها در مجموع در برخی از موارد منجر به یک طور فشار روحی - روانی شده که شاید اگر مهارتهای لازم وجود نداشته باشد، نوعی افسردگی را هم با خودش فراهم کرده باشد و منجر به بروز افسردگی هم شده است. در نهایت اگر بخواهم جمعبندی کرده باشم، در نهایت به نظر میرسد یک تغییر جدی در رفتار اجتماعی زنان از یک سو و جوامع از سوی دیگر به وجود آمده؛ چیزهایی که تا پیش از آن تشویق و ترغیب میشد و الان به دلیل شرایط نمیتوانیم تشویق و ترغیبشان کنیم. چیزهایی را که قبلا مذموم میدانستیم، امروز مطلوب و مطبوع است و چیزهایی را که چالشهای جدی بودند، امروز باید با تواناییهای فردی و تواناییهای اجتماعی که در جوامع به وجود میآید، باید مهارت مقابله با آن و مهارت مدیریت آن ایجاد شود. کمکهایی که الان دولت دارد به مشاغل خرد و متوسط انجام میدهد، وامهایی که حدود 6 تا 12 میلیون به صاحبان مشاغلی که از کرونا متضرر شدند میدهد، شاید بتواند بخشی از دغدغه و نگرانیها را مرتفع کند. یا وامهای یک میلیونی که الان در اختیار همه سرپرستان خانوارها قرار داده، ولی مبلغ بسیار کم و ناچیز است و ما باید از ظرفیتهای فضای آنلاین، همانطور که من و شما داریم الان استفاده میکنیم، من تمام این حرفها را شاید در یک جلسه رسمی، جلسهای با حضور مثلا شنوندگان و مخاطبان بیشتری بیان میکردم، الان دارند به صورت آنلاین استفاده میکنند، چه بسا بسیاری از این اقدامات باید به شکل آنلاین صورت بگیرد، یعنی این مهارت و این ظرفیت فضای مجازی را باید به عرصه کسب و کار زنان کشاند و فرصتها را ایجاد کرد. من امروز داشتم در جلسه مشترکی که بودیم، در ارتباط با نظارت بر فعالیتهای شهرداری تهران، کمیته نظارت در حوزه کرونا، دوستان ما در حوزه زنان میگفتند ما هرساله در پیش از عید، یک نمایشگاه تولیدات زنان را برگزار میکردیم و همان جا به آنها پیشنهاد کردم که چرا این نمایشگاه را مجددا برگزار نمیکنید؟ گفتند داریم فروش آنلاین انجام میدهیم.
گفتم فروش آنلاین را نمیگویم، نمایشگاه آنلاین. گفتند چطور؟ گفتم همان نمایشگاهی که شما قبلا داشتید را الان میتوانید به آنلاین از ظرفیتها و پلتفرمهایی که در کشور وجود دارد و الحمدلله کشور ما در فضای نرمافزاری خیلی قوی است و جزو کشورهایی است که قابل تامل است اقدامهایی که دارند انجام میدهند، شما نمایشگاه آنلاین را برگزار کنید. اینها مهارتهاست، اینها همان چیزهایی است که میتواند ظرفیتهای موجود درون خانوارها و درون زنان را به سیل مبدل کند و این امکانپذیر نیست، مگر اینکه ما یک رویکرد جمعی داشته باشیم. یک توضیحی هم در ارتباط با نوع شهرسازی بدهم. اگر ما قبلا به کوچکسازی و محدودسازی فضاهای خانگی تأمل داشتیم و تفکر میکردیم و به خاطر اینکه شهرها خیلی بزرگ بودند و میخواستیم همه ظرفیت لازم را برای شهروندان فراهم کنیم، امروز باید یک بازنگری مجدد بر روی سازههای شهریمان انجام دهیم. اگر در گذشته بالکنهایمان بالکنهای کوچکمقیاسی بودند که فقط در حد اینکه بالکنی وجود داشته باشد، باید دوباره برگردیم به نوع ساختمانسازی دو دهه، سه دهه قبلمان که تراسهای بزرگتری داشتیم، چرا که الان امکان حضور در فضاهای عمومی وجود ندارد، لذا تنها ارتباط افراد با فضای بیرونی، شاید همان تراسها یا پشت بامهایشان باشد. امروز باید به پشت بامهای سبز بیشتر توجه شود، امروز باید نسبت به بزرگبودن پنجرهها بیشتر دقت کنیم، یعنی بازگشت مجدد به ظرفیتهایی که پیش از این به آن توجه نمیکردیم. به خاطر کنترل انرژی میگفتیم پنجرهها کوچکتر باشد، به خاطر هرزنرفتن انرژی میگفتیم تا آن جایی که ممکن است، تعداد پنجرهها را کاهش دهیم و تراسها را کوچکتر کنیم. الان باید یک بازنگری مجدد نسبت به این قضیه داشته باشیم. مثلا در دنیا نسبت به شهرسازی گفتهاند که باید شهرسازی جدید با توجه به شرایطی که وجود آمده، پیادهروهای وسیعی را داشته باشند. اگر پیادهروها در قبل کوچکتر بوده، الان باید پیادهروها وسیعتر شود، چرا که بشود همزمان هم فاصله فیزیکی را رعایت کرد و هم بشود از ظرفیت پیادهروها استفاده کرد؛ پیادهروهای کوچک قادر به انجام این کار نیستند. فضاهای عمومی که در گذشته، مثلا برای افراد در نظر میگیریم، اعم از خیابان و پارک و اینها، الان باید این فضاهای عمومی بازتعریف شود و یک نگاه مجددی به این فضاهای عمومی شود، چرا که هم میزان حضور افراد در فضاهای عمومی کاهش پیدا کرده، هم نوعش متنوع شده و دیگر امروز شاید ما دیگر از پارکها به آن شکل نتوانیم استفاده کنیم به خاطر آن فضای فیزیکی. اگر در گذشته مثلا صندلیهای چهارنفره یا نیمکتهای چهارنفره برای پارکها در نظر گرفته بودیم، الان باید نیمکتهای تکنفره در نظر بگیریم. این یک طور انقلاب، یک طور بازخوانی مجدد شهرسازی در حوزه دنیای پساکرونایی است که زنان هم بخشی از این جامعه شهری محسوب میشود، با توجه به ظرفیتها و مشکلات و مسائل و توانهایی که در درونشان وجود دارد.
- خود شورای شهر تهران و شهرداری چه اقداماتی انجام دادند؟
اقدامات حوزه شهرداری به دو بخش تقسیم میشود. یک بخش اقدامات حمایتی است که از تامین بستههای حمایتی، آن مواد غذایی است که در اختیار زنان سرپرست خانوار قرار دادند؛ ایجاد پلتفرمها و یا جزوات آموزشی که برای مقابله با این نوع بیماری، اعم از بهداشت روان، بهداشت جسمی، اعم از نوع استفاده از مواد غذایی و همه این موارد، اینطور اطلاعرسانی و آموزش مداوم شهروندی که مخاطبشان کاملا زنان بودند، به آنها آموزش داده شده؛ اینها کارهای حمایتی - آموزشی بوده؛ یکسری هم اقداماتی در حوزه اقتصادی انجام دادند. هماکنون مثلا حدود دو میلیارد و 200 میلیون تومان با کمکی که از بنیاد مستضعفان گرفتند برای زنان سرپرست خانوار نفری یک میلیون تومان در اختیارشان قرار دادند با توجه به پیگیریهایی که صورت گرفت. در زنان صاحب مشاغل تلاشهایی صورت گرفته که بتوانند به شکل آنلاین و از طریق دیجی کالا و یکی، دو تا شرکت دیگر که در این زمینه هستند، محصولات زنان سرپرست خانوار را در آن جاها عرضه کنند. البته نقش شهرداری، نقش تحصیلگر است، ما که وزارت کار نیستیم که مثلا در زمینه اشتغال ورود پیدا کنیم، اما زنان به خاطر اینکه نیمی از جمعیت شهر ما را تشکیل میدهند و بخشی از آنها نیازمند کمکهای اینچنینی هستند برای اینکه کسب و کارهایشان بتواند تداوم پیدا کند و دچار مشکلات اقتصادی نشوند، شهرداری تسهیلگری کرده در این فضا. یک کار دیگری هم که شهرداری در ارتباط با کارکنان خودش انجام داده، این است که اولویت را برای دورکاری به زنان داده، زنانی که یا فرزندان کوچکتری دارند، به خاطر اینکه یا فرزندان کوچکتری دارند، به خاطر اینکه الان مهد کودکها بسته شده و زنانی که در خانوادههایشان افراد سالمند یا بیماری را دارند که نگهداری و مراقبت از آنها میکنند، به خاطر همین این ظرفیت با اولویت برای زنان بوده که میدانید که 30 درصد از کارکنان شهرداری الان دورکاری انجام میدهند و از منزل کارهایشان را انجام میدهند. باز این ظرفیت برای آنها در نظر گرفته شده است. یک اتفاق خوبی هم که باز در حوزه شهری به وقوع پیوسته، این بود که ما یک ارتقای سطح را در این دو سال گذشته برای زنان ایجاد کردیم، یعنی فارغ از فضای کرونایی است.
حضور زنان در عرصه مدیریتی توانسته خیلی از نکاتی را که قبلا دیده نمیشده، برای زنان دیده شود. مثلا خانم دکتر نصیری الان مثلا رئیس کمیته اجتماعی ستاد کروناست، ایشان مثلا مدیر کل سلامت است. ورود زنان به عرصه تصمیمسازی یا تصمیمگیری یک فرصت جدیدی است که میتواند نقاطی را که در ذهن مدیران و تصمیمگیران و برنامهریزان دیده نشده بوده، اینها ببینند. این نکته، نکته بسیار مهمی است که شهرداری تهران این فضا را ایجاد کرد.
حدود 703 تا از پستهای مدیریتی شهرداری تهران در اختیار زنان است. حدود 20 درصد کارکنان شهرداری تهران زن هستند. به نسبت 20 درصد کارکنان زن، 15 درصدشان پستهای مدیریتی را به خودشان اختصاص دادند. تمام اینها ظرفیتهایی است که میتواند مسائل زنان را بهتر ببیند و بیشتر مورد توجه قرار دهد. در نهایت دو تا شاخص است که باید به آن توجه کرد. در واقع آن برابری فرصتها که همیشه ما دنبالش بودیم و تا پیش از فضای کرونایی به نظر میرسد که آن برابری فرصتها با یک اختلالی روبرو شده است. آن برابری فرصتها را باید مجددا بازنگری کنیم و شاید ما را یک مدتی عقبتر نگه دارد، بهخصوص در حوزه اشتغال، بهخصوص در حوزه حضور در فضاهای جمعی. مورد دوم در ارتباط با زنان این است که مهارتهای زنان را باید از طریق اطلاعرسانی ارتقای بیشتری پیدا کند. البته زنان بسندگی زیادی دارند، خودترمیمی خیلی خوبی دارند. حالا به خاطر این ویژگی که خداوند متعال در درونشان قرار داده، چون مادر هستند و ظرفیت مادری را دارند، در نتیجه خودبسندگی و خودمراقبتی خیلی خوبی را دارند و بسیاری از مسائل را خودشان میتوانند مرتفع کنند، اما با این وجود برای حل مسائل خانواده و درون جامعه نیازمند حمایتهای آموزشی و اطلاعرسانی بیشتری هستند. اگر در این زمینه بتوانیم ظرفیتهای لازم را برای زنان فراهم کنیم، بسیار خوب است. یک بازنگری مجدد هم باید در حوزه سازههای شهری در اندیشه معماران و شهرسازان دوباره برگرفته شود که در شرایطی که اینچنین افراد مجبورند که از داخل خانههایشان کار کنند، حتی آن کسانی که به شکل دورکاری دارند انجام میدهند زنان شاغل، خانه بتواند این ظرفیت را داشته باشد که وقتی دفتر کارشان را میآورند داخل خانهشان، ظرفیتش را دارند با مقیاسسازی که ما داریم در خانهها انجام میدهیم و فضاها و سازههایمان را کوچک مقیاسشان میکنیم، آیا امکان این را داریم که بتوانیم دفتر کارمان را به محل خانه بیاوریم؟ اینها نکاتی است که خیلی مهم است. مهمتر از همه اینها این است که یک نوع تعامل و همدلی بین همسران در درون کار خانه هم به وجود آمده که به نظر من این از مزایای کروناست و تا پیش از این اگر همسران و بهخصوص مردان بیشتر در حد این بودند که بعد از اینکه کار بیرونشان انجام میشد، بیشتر بهعنوان مهمان به منزل میآمدند، امروز بهعنوان صاحبخانه همکاری میکنند با همسرانشان و این نکته بسیار مهمی است که یک نوع همدلی مشترک در درون خانوادهها به وجود آمده و این میشود گفت از برکات کروناست، بهرغم تمام سختیها و دردمندیها و رنجهایی که کرونا داشته، بهخصوص زمانی که عزیزان افراد از دست رفتهاند و زنان بیشترین بار تحمل مصیبت از دست دادن را داشتهاند، بهخصوص که فرصت سوگ هم برای خانوادهها وجود نداشته به خاطر شرایط خاص کرونایی که وجود داشته است.
- ما همیشه دنبال این بودیم که بانوان و زنهایمان در فضای عمومی حضور پیدا کنند و الان دیگر برعکس شده و به قول شما باید بیاییم بام سبز راه بیندازیم، در مجتمعها فضاهایی برای کودکان درست کنیم. میشود گفت یک پارک کوچک درون یک مجتمع. یا در محلات بانوان و مادران خیلی با مشکل برخوردارند که کودکان خودشان را باید ببرند بیرون، ترس دارند که این بیماری واگیردار انتقال پیدا کند به کودکان و خودشان و خانوادهشان، ولی از یک جایی هم کودک باید شادی کند، باید نشاط داشته باشد. الان فضاهای شهرهای ما برای کودکان تقریبا میشود گفت مساعد نیست و فقط ما آمدیم عنوان شهر دوستدار کودک را بهکار بردیم. شما راهکارهایی را که دارید را بفرمایید.
فرمایشی که دارید، کاملا درست است. ما در حوزه شهرسازی بالاخره نقاط قوت و نقاط ضعفی را داریم. یکی از نقاط ضعفمان این است که شهرمان دسترسپذیر نیست، یعنی برای همه شهروندان قابل استفاده نیست. این عدم دسترسپذیری اعم از جنسی گرفته تا سنی و حتی تا شرایط فیزیکی افراد، یعنی آن کسانی که دچار معلولیت هستند، نمیتوانند از این شهر خوب استفاده کنند، زنهای باردار نمیتوانند از این شهر خوب استفاده کنند، سالمندان نمیتوانند خوب استفاده کنند، کودکان نمیتوانند خوب استفاده کنند، اینها درست است که جزو معایب شهر ماست، ولی همین شهر پرعیب، نقاط خوبی هم دارد. همین که کسانی هستند که به آن فکر میکنند که شهر دوستدار کودک یعنی چی، شهر دوستدار سالمند یعنی چی و به آن توجه میکنند و فکر میکنند. یا شهر دسترسپذیر برای معلولان یعنی چی و چه کارهایی بکنیم که بتواند این ظرفیتها را ایجاد کند، این جزو نشانههای مثبتش است که در واقع شهروندان به این قضیه فکر کردند که این جزو ملزومات زندگی شهری است. اما همانطور که گفتید، کرونا برای ما این ظرفیت را ایجاد کرد که ما یک بار دیگر بازنگری کنیم در سازههای شهریمان. همانطور که عرض کردم، مثلا ما اگر در گذشته یک بالکنهای یک متری یا نیم متری کفایت میکرد برای سازههای مسکونیمان، الان به سمت بالکنهای مثلا بزرگتری فکر کنید، یعنی یک بخش سازههایمان روی بالکن و فضای باز هدایت میشود. اگر در گذشته فقط به مثلا سیتی سنترها و با مالهای بزرگ میاندیشیم برای خرید، امروزه اگر ما برگردیم به آن گذشته که مغازههای مختلف در محلات وجود داشت و ما میتوانستیم از ظرفیتهای مغازههای کوچک استفاده کنیم که انتقال بیماری در درون آن بسیار بسیار کمتر از یک فروشگاه خیلی بزرگ است و برای همین است که مثلا ما مراکز تجاری بزرگمان را معمولا به خاطر این قضیه کرونا مجبور شدیم مسدودشان کنیم. یعنی بازنگری مجدد کنیم، یعنی اگر ما یک سنترال داشتیم، قبلا یک مرکزیت داشتیم، چندمرکزی شویم و یک نگاه برگشتپذیری به گذشته خودمان کنیم که محلات کانون اصلی تحولات اجتماعی، فردی و رویکردی افراد بود و در آنجا اعم از تمام فعالیتها، اعم از فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، تجاری، اقتصادی، ارتباطی و حتی مرکزی افراد در درون محله شکل میگرفت، این چندمرکزی مجددا مورد توجه قرار بگیرد. شهرداری تهران مدتهاست روی این قضیه محلهمحوری دارد کار میکند و حتی بودجهای که امسال هم بسته، روی موضوع محلهمحوری تمرکز کرده و با طرح دو هزار پروژه خرد در محلات، 352 تا محله که در سطح شهر تهران وجود دارد و مبلغی حدود دو هزار میلیارد تومان برای این در نظر گرفته، تلاشش بوده که برگردد به محله، اما بیماری کرونا شاید این را تسریع کرده باشد، شاید ما پیش از اینکه امروز به دنبال این باشیم که در مراکز تجاری مالهای بزرگ را بسازیم و فعالیتهای خرد را یک طورهایی منتفیاش کنیم و جمعآوریاش کنیم از ماحصل بزرگشدن این مالها و علاقهای که افراد دارند برای پاساژگردی و میل به گذراندن اوقات فراغتشان در درون پاساژها، دوباره برگردیم به محلات و محلات را به شکل جدی نگاه کنیم. این تغییری که در رفتار شهرسازی ما، در تغییری که در رفتار شهروندان ما به وجود آمده ناشی از این بیماری، مختص فقط برای زنان نیست، اما برای زنان امتیازات بیشتری داشت. چرا؟ چون من مجبور بودم برای خرید ماشین سوار شوم و بروم یک مالی که مثلا شاید یک کیلومتر یا دو کیلومتر دورتر از خانهام بود، ولی امروز اگر باز دوباره ما یک بازنگری کنیم به آن محله محوری و مرکزیت را به محله دهیم، چه بسا من مجبور نباشم که اینقدر فضا بروم. وقتی در درون محله حرکت میکنی، آن موقع میتوانی فرزندانت را در آن فضایی که مناسب و متساعد است برای کودکان، برای سالمندان، دوباره برگردانی. در گذشته همیشه یک توصیهای که میشد، میگفتند سالمندان را از خانهشان جدا نکنید، یعنی خانهای که سالها در آن زندگی کردهاند را تغییر مکان به آن ندهید. یکی از دلایل جدی برای این قضیه این بود که میگفتند سالمندان با تغییر مکان، به خاطر اینکه به آن محله عادت کردهاند و وقتی از در خانهاش میآید بیرون، با همه افراد سلام و علیک میکند، یک حس تعلق پیدا میکند. با این حرکت، یعنی سالمندان را جابجاکردن ما داشتیم تعلقاتش را از او میگرفتیم. این تجارت فردی است و من هیچ آماری ندارم، این بود که افراد دچار افسردگی میشدند و یا بعضی از سالمندان از بین میرفتند. حالا یک نگاه دیگر به محلهمحوری که رویکرد اصلی شهرداری تهران در طول این دو سال گذشته و بهخصوص در برنامه بودجه سال 99 مشخصا برایش بودجه طراحی شده و برنامه پنج ساله سوم دقیقا و صراحتا روی موضوع محلهمحوری تمرکز کرده، شاید بتواند با ورود بحران بیماری کرونا به شهر ما بتواند این را تصریح کند و سرعتش را بیشتر کند. من میتوانم بگویم شهرداری در این زمینه تلاشهای جدی را انجام داده و شاید یکی از اولیترین سازمانهایی بوده در این زمینه که نسبت به موضوع کرونا واکنش نشان داد، بلافاصله ستادهای خودش را تشکیل داد، بلافاصله شروع کرد اقدامات اجرایی، برای اینکه بتواند تا آن جایی که بتواند، کاهش شیروع بیماری را به وجود بیاورد، یعنی به حداقل برساند شیوع بیماری را، اما بیماری مسیر خودش را دارد طی میکند و ما میتوانیم با اقدامات پیشگیرانه آن را کاهش دهیم، ولی امکان اینکه بتوانیم آن را از بین ببریم، طبیعتا وجود ندارد. فقط من یک نکتهای را در حاشیه بگویم که یک طور شوک به جامعه شهری وارد شد و زنان با ورود بیماری کرونا یک شوکی وارد شد و بر اساس نظرسنجیها زنان بیشتر از مردان نسبت به بیماری میترسند، یعنی نگرانند که اعضای خانوادهشان بگیرند. چرا؟ چون زنان به خاطر آن ویژگی مادرانهای که دارند و احساس نگرانی که برای اعضای خانواده میکنند، بیشتر از مردان این دغدغه را دارند. لذا خودمراقبتیها بیشتر است، لذا خانواده مراقبتیها بیشتر است. به خاطر همین است که این شوکه بیشتر از اینکه مردان را تحت فشار دهد، زنان را تحت فشار قرار داد، چون احساس کردند کارهایشان چند برابر شده است. خوشبختانه بعد از گذشت دو ماه و خردهای از این خودقرنطینگی، میزان شوک کاهش پیدا کرده، اما ما احتیاج به این داریم که از ظرفیتهای موجود درون شهری، با کنسرتهای آنلاین، سینماهای آنلاین. من امروز داشتم به معاونت اجتماعیمان پیشنهاد میکردم که در جاهایی که مجتمع هستند، مثلا مثل اکباتان، مثل چهارصد دستگاه نازیآباد، جاهایی که مجتمع هستند، مثلا ما میتوانیم از سینماهای شهری استفاده کنیم که چون الان افراد نمیتوانند بروند سینما، حداقل سینما بالکنی داشته باشند، یعنی بتوانند از فضاهای خانهشان بتوانند فیلمهای سینمایی خوب را نگاه کنند. این را باید تدارکمان را بدهیم به زنانی که در خانه هستند و خودقرنطینگی دارند و فرزندانشان هم در کنارشان هستند، نیازمند این هستند که ما مدام ظرفیتهای بیشتری را برای ارتقای مهارتها و ارتقای خودوجودی آنها بیشتر فراهم کنیم.
- بیشتر اعضای شورایاریها بانوان و زنانی که دوست داشتند تعاملات اجتماعی و فرهنگی انجام دهند، هستند. چون مادر در خانواده بیشتر وظیفه فرهنگسازی و آموزش دارند که مهمترین رکن میشود گفت در آموزش فرزندان و افراد یک جامعه، مادران هستند. فقط درخصوص شورایاریها و اقداماتشان بفرمایید.
در ارتباط با شورایاریها اتفاقا ما خیلی علاقمند بودیم، یعنی احساس کردیم زنان میتوانند فرصتهای خیلی خوبی را در شورایاری برای هم ارائه خدمت به شهروندانشان در محلات ارائه دهند و هم اینکه چون بیشترین وقتشان در محدوده محله است و گفتم اکثر زنان ما خانهدار هستند و حدود 16 درصدشان شاغل هستند بر اساس سامانههای رسمی که در کشور وجود دارد و طبیعتا بیشتر در محلات حضور دارند و مسائل محلات را بیشتر از بقیه درک میکنند و بیشتر با آنها مواجه هستند، انتظارمان این بود که ظرفیت بیشتری را شورایاریهایمان را زنان به خودشان اختصاص دهند. پیشرفتشان خوب بوده، یعنی تعدادشان افزایش پیدا کرده، اما به نسبتی که انتظار میرفت، اینقدر نبوده و من فکر میکنم زنان در شورایاریها الان این فرصت را دارند که ظرفیت را برای محلات خودشان ایجاد کنند با کمک مدیران شهری در محلات که نواحی هستند و مناطق هستند، کمک بگیرند و بتوانند خدمات بیشتری را به زنان در محدوده، حالا که در خانهشان هستند و توصیه میشود بیرون نیایند، ارائه دهند. بهعنوان مثال این شبکههای آنلاینی که است و بهخصوص در شهرهای بزرگ از گوشیهای هوشمند برخوردارند، میتوانند گروههای محلهای را تشکیل دهند و آموزشهای مختلفی را که برای خودبسندگی یا خودترمیمی موجود در درون زنان است را کمکشان کنند و حتی آن کسانی که با مشکل مواجه هستند، از طریق این گروههای ارتباطی میتوانند ظرفیتهایشان را ارتقاء پیدا دهند. آدمها احتیاج دارند که ارتباط بگیرند، علاوه بر اعضای خانواده، احتیاج دارند که با افرادی غیر از خانواده هم ارتباط بگیرند. حالا که امکان ارتباط حضوری نیست، حداقل به شکل ظرفیتهای الکترونیکی وجود داشته و من میدانم بسیاری از مناطق گروههای تلگرامیای دارند که افراد محله را درون خودشان جذب کردند و با افراد محله در ارتباط هستند. حالا اینها باید توسعه دهند و زنان در این زمینه میتوانند پیشگام باشند، زنان شورایار ما و هر نوع کمکی هم که بخواهند، از نظر ظرفیتهای فنی و ظرفیتهای آموزشی یا پکیجهای آموزشی، شهرداری تهران آمادگی دارد، بهخصوص اداره کل بانوان و اداره کل سلامت شهرداری و در حوزه معاونت اجتماعی در این زمینه آمادگی بسیار زیادی دارند.