بخندیم یا مقاومت کنیم؟/ راضی نیستم و مقاومت می کنم
در روزهای اخیر با اوج گرفتن ترس از کرونا، مثل اوج گرفتن تمام مشکلات کشور و میل جامعه به مقاومت در برابر آن پویش های اجتماعی مختلفی شکل گرفت که از آن جمله می توان به پویش خنده اشاره کرد. این پویش اگر چه در ابتدا با هدف مقاومت در برابر شرایط موجود شکل گرفت اما با ورود سلبریتی ها و خارج شدن این پویش از دست گردانندگان آن این پویش رویکردِ صدا و سیمایی خندوانه یافت. «امر به خنده».
به گزارش دیده بان ایران؛ یوسف فرهادی بابادی در یادداشتی نوشت؛ در روزهای اخیر با اوج گرفتن ترس از کرونا، مثل اوج گرفتن تمام مشکلات کشور و میل جامعه به مقاومت در برابر آن پویش های اجتماعی مختلفی شکل گرفت که از آن جمله می توان به پویش خنده اشاره کرد. این پویش اگر چه در ابتدا با هدف مقاومت در برابر شرایط موجود شکل گرفت اما با ورود سلبریتی ها و خارج شدن این پویش از دست گردانندگان آن این پویش رویکردِ صدا و سیمایی خندوانه یافت. «امر به خنده».
چیزی بی مبنا تر، احمقانه تر و دریوزانه تر از خنده ای که مبنای آن استیصال باشد وجود ندارد، چیزی فرومایه تر و گستخانه تر از خنده ای که مبنایش تلاش برای فراموش کردن واقعیت موجود جامعه باشد هم نیست! بر چنین خنده ای و آمر به چنین خنده ای باید ... ید.
مثل این است که به بیماری که در حال مردن است بگویید بگذار در لحظه مردن تصویر زیبایی از تو در چشم بازماندگان باشد و به جای زجر کشیدن تظاهر کن به خوبی همه چیز! این امر به خنده چیزی نیست جز امر به اعتراف در مقابل دروبین!
خنده چیست؟ خنده کدام است؟ خنده یک رفتار انسانی از معبر رضایت است! در هیچ متن انسان شناسی نمی توانید خنده را زمینه ساز رضایت بدانید مگر اینکه بخواهید رضایت را با جراحی روی چهره کسی تعبیه کنید.
اما خنده ! آن خنده اصیل که بر لبان مبارزان اصیل هر جامعه ای وجود دارد، در جایی دیده می شود که مقاومت وجود دارد، جایی که یک تن، برای همه است و همه برای یک نفر، جایی که آرمان مشترک انسانی افراد را به مبارزه دعوت می کند، نه در جایی که نظم ناآکارآمد سیاسی خود را بر روی شانه های مردم تلمبار کرده و آن وقت به عوض تکان دادن تن لش خود از زیرپا ماندگان می خواهد لبخند بزند!
خاک بر سر آن جامعه شناس یا روزنامه نگاری که فکر می کند با خنده آن هم با این حجم زورکی اش، همبستگی اجتماعی باز می گردد! خاک بر سر آن احمق نادانی که نمی داند جامعه می تواند با شادی بر مشکلات چیره شود اما با اجبار به خنده نه! و درود بر آن زن و مرد پرستاری که به جای نشان دادن ساختگی یک لبخند در بیمارستان رقصیدند، آن لذت جمعی مهربانی را نمایش گذاشتند و در رقص خود آمادگی برای جاننثاری واقعی را به نمایش گذاشتند، آن رقص ها رقص شهامت و شهادت است در پیشگاه مردم ایران، که ما به خاطر شما در دهان آتش و مرگ می رقصیم! آن رقصی که شاعر ایرانی آن را در میانه میدان آرزو کرده است! بله دقیقا همان رقص را به مثابه نوعی مقاومت به نمایش گذاشتند، مقاومت در برابر بی خردی، مقاومت در برای نبود تجهیزات، مقاومت در برابر منفعت طلبی، مقاومت در برابر تقلیل گرایی!
اما چرا تقلیل گرایی؟ به این دلیل از تقلیل گرایی می توان نالید که آن امر به خنده فقط می خواست لبهای من بخندد، تا پشت آن خنده رضایت من از وضع موجود را نشان دهد اما رقص نشان داد من اختیار بدن خود را دارم و با زیر پا گذاشتن ممنوعیت های ساختگی تمام بدن خود را به حرکت در می آورم و نشان می دهم که راضی نیستم اما مقاومت می کنم.