در مراسم رونمایی از کتاب زیست و اندیشه شهید بهشتی مطرح شد: از اندیشههای شهید بهشتی در حوزه اقتصاد تا عدالت محوری و شخصیت فراجناحی او/کتاب تفسیر قرآن شهید بهشتی منتشر خواهد شد
به گزارش دیده بان ایران ؛در ابتدای این مراسم علیرضا بهشتی در خصوص فلسفه وجودی انتشار کتاب «زیست و اندیشه» شهید بهشتی، گفت: از همان سالهای نخست بعد از شهادت شهید بهشتی در دورانی که شورای احیای آثار شهید مظلوم بهشتی شکل گرفت و بعدها که بنیاد آثار ایشان تاسیس شد، ما با مراجعه های مختلفی روبه رو بودم و از بنیاد خواسته میشد که سیر مطالعاتی را معرفی کنند تا با آثار ایشان آشنا شوند. تا کنون ۲۸ جلد از آثار شهید بهشتی را منتشر کردیم و با انتشار ۴۰ جلدی که در نظر گرفته شده است، امیدواریم انتشار آثار تمام شود و این نوید را دهم که سال آینده شاهد انتشار تفسیر قرآن شهید در چند جلد خواهیم بودم و امیدواریم بخشی از کوتاهی هایی که به خاطر آن مورد مواخذه قرار گرفتیم برطرف شود.
کتاب تفسیر قرآن شهید بهشتی منتشر خواهد شد
او ادامه داد: در سال ۱۳۹۲ همزمان با مناسبت هفتم تیر، مدیریت جدید دانشگاه آزاد اسلامی دکتر میرزاده و هیات رییسه دانشگاه علاوه بر بازدید از موزه شهید بهشتی مسالهای را مطرح کردند که با وجود اینکه شهید بهشتی در شکلگیری نهضت و رهبری انقلاب تاثیر به سزایی داشت اما به افکار و اندیشههای ایشان خصوصا در عرصه دانشگاه، خیلی پرداخته نشده است و دانشگاه آزاد این آمادگی را دارد که کانونهای دانشجویی شهید بهشتی شکل بگیرد و یا واحد درسی در نظر گرفته شود. این ملاحظات را داشتیم که واحد درسی اختیاری بوده و مدرسینی آموزش دیده باشند و کانونهای دانشجویی هم به صورت دستوری نمی شود شکل داد بلکه به صورت داوطلبانه آن را شکل دهند و ما هم به عنوان بنیاد نشر آثار شهید هم خدماتی را ارایه کنیم.
بهشتی تصریح کرد: در فرصت مناسب توانستیم برنامه هایی تنظیم کنیم و جلسات متعددی صورت گرفت و تاکید داشتیم در این زمینه ملاحظات هم مورد توجه قرار بگیرد و کارهای بزرگ با منابع کوچک انجام بگیرد و وضعیت خاص اجتماعی و اقتصادی را مورد توجه قرار دادیم و برخی از برنامه ها را قرار شد انجام دهیم. از جمله این کارها، تالیف کتاب درسی و آموزشی برای کسانی بود که می خواستند با اندیشههای شهید بهشتی آشنا شوند و از اساتید محترم دعوت کردیم و هر فصل را یکی از مولفین زحمت کشیدند نوشتند و خواستیم در عین حال هم سازگاری با هم داشته باشد و بالاخره توانستیم این کتاب را با زحمت بسیار به چاپ برسانیم؛ البته دانشگاه آزاد با تغییر مدیریت خیلی پیگیر این مساله نبود با این حال با توفیق الهی آن را به سرانجام رساندیم.
او بیان کرد: قالب کتاب می تواند الگویی برای کار آموزشی در این زمینه باشد در هر فصلی منابعی برای مطالعه خواننده در نظر گرفته شده است؛ اطلاعات حاشیهای در اختیار خواننده گذاشته شده و بحث کلاسی وسوالی هم در درون متن وجود دارد. فصول مختلف است و مدرس آزاد است که از کدام فصل شروع کند. امیدواریم که با انتشار تفسیر قرآن شهید بهشتی و کتاب اخیر که منتشر کردیم در خصوص دیدگاه های شهید بهشتی درمورد زن و خانواده و کتابی که توسط دیدگاه های شهید بهشتی در مورد زن و خانواده است را به کتاب اضافه کنیم.
شهید بهشتی شخصیت ملی و فراجناحی داشت
بهشتی در خصوص علاقمندی نسل جوان نسبت به شخصیت شهید بهشتی، اظهار کرد: شهید بهشتی به عنوان شخصیت پرجاذبه هنوز بعد از ۴۰ سال پس از انقلاب برای نسل های مختلف جاذبه دارد و برای ما جالب است که نوع علاقمندی نسلهای جدید نسبت به معاصرین شهید بهشتی متفاوت است معاصرینش بیشتر جذب شخصیت او هستند ولی نسل های کنونی نسبت به اندیشه های او پرسش گری دارند. اعتقاد داریم بهشتی باید شخصیتس ملی و فراجناحی باقی بماند و به هیچ جناح و تفکر خاصی مصادره نشود؛ بهشتی را فارغ از مسایلی که در سیاست روزمره باید به دنبال آن باشیم، آنگونه که بود باید معرفی کرد.
افکار و اندیشههای شهید بهشتی در ابعاد مختلف نسبت به زمان خودش پیش رو است
او خاطرنشان کرد: آن چیزی که شهید بهشتی به ما می دهد یک نوعی بینش و بصیرت است؛ بینشی که به او ابزارهای لازم برای تجزیه و تحلیل مسایل روز را هم ارایه می کند و بخشی از این تازگی و تازه ماندن آثار شهید بهشتی، مربوط به این میشود که پرسش هایی داریم که در طول تاریخ بشر مطرح بوده و کهنه نمیشود و پاسخهایی که داده می شود برای جستجوگران جذاب است. افکار و اندیشههای شهید بهشتی در ابعاد مختلف نسبت به زمان خودش پیش رو بوده حتی نوع ادبیاتی که شهید بهشتی به کار میبرد در میان نسل چهارم و سوم مخاطب دارد.
در ادامه این مراسم عباس منوچهری با تاکید بر نقش شهید بهشتی در حوزه اندیشه شناسی اظهار کرد: آنچه در حوزه اندیشه شناسی سابقه بسیار طولانی دارد، این است که متفکران در اندیشههای خود، از میراث فکری گذشتگان شروع به کار میکنند. مثلا افلاطون فقط خودش اندیشه پردازی نمی کند و کاملا وابسته به میراث فکری گذشتگان است؛ همچنین وضعیت زمانهای که در آن اندیشه ورزی می کنند به عبارت دیگر ارتباط بین اندیشه ورزی و وضعیت زمانه و معضلاتی که در آن قرار دارند کمتر مورد توجه قرار می گیرد. دکتر بهشتی کاملا در همین راستا در زمره اندیشمدانی قرار می گیرد که به میراث فکری توجه خاصی دارد و حتی بر خلاف آنچه که متاسفانه این روزها در جامعه مواجه هستیم که هر کسی می خواهد اندیشه ورزی کند اول بقیه را نفی میکند و فقط به فهم خود از میراث تکیه می کند، اما شهید بهشتی سلبی برخورد نمی کرد.
شهید بهشتی به مشکلات و معضلات زمانه میپرداخت و به میراثها هم متکی بود
او در ادامه افزود: بنابراین شهید بهشتی در اندیشه ورزی ۲ خصوصیات متفکر اثرگذار را داشت؛ اول اینکه به مسایل و معضلات موجود زمانه می پرداخت و به معنای امروزی فعال سیاسی بود و اندیشه ورزی میکرد و دوم اینکه متکی به میراثها بود و به آنچه دیگران در همان زمان به مسایل و معضلات میپرداختند توجه داشت و تلاش میکرد، گفت و گو کند و مخاطب هم برای ایشان مهم بود چراکه از نظر ایشان اندیشه ورزی بدون ارتباط با دنیای پیرامون امکان پذیر نیست.
آراء و اندیشههای شهید بهشتی مترقی است/ هر کسی دغدغه زمانه را دارد حتما نیازمند آراء شهید بهشتی هست
منوچهری مترقی بودن را از دیگر ویژگیهای بارز اندیشههای شهید بهشتی عنوان کرد و گفت: باز هم از مشخصههای فکری مرحوم بهشتی، مترقی بودن آراء و افکار ایشان است که این مترقی بودن باز هم در ارتباط با مسایل و معضلات زمانه است. شهید بهشتی علاوه بر استعمار و استکبار، تحجر مسالهای بود که مورد توجه وی قرار داشت البته نه به صورت سلبی بلکه به صورت ایجابی به آن می پرداخت. فهم ایشان از آموزههای قرآنی در تقابل با تحجر بوده که برای ما آموزنده است چراکه هنوز با این مساله مواجه هستیم و در حال حاضر هر کسی دغدغههای ایشان و یا دغدغه زمانه را دارد حتما نیازمند آراء شهید بهشتی هست.
نقد شهید بهشتی از سرمایهداری میتواند منشاء اندیشه ورزی و پرداختن به بسیاری از معضلاتی که امروزه گرفتار آن هستیم باشد
منوچهری بیان کرد: شهید بهشتی با دو مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم که یکی مدعی نفی سرمایه داری و دیگری سرمایه داری را پیشرفته ترین نوع مناسبات انسانی میدانست، مواجه میشد و بنابر فهم خودش از آموزههای قرآن، به نقد بنیادین سرمایهداری میپرداخت و به همان اندازه که مواجه ایشان با تحجر به کار ما میآید، بحث نقد ایشان از سرمایه داری هم میتواند بسیار برای ما منبع و منشاء اندیشه ورزی و پرداختن به بسیاری از معضلاتی که امروزه گرفتار آن هستیم، باشد.
او خاطرنشان کرد: دلیل گرفتار شدن در تناقضهای بنیادین فکر و عمل در مدیریت جامعه، به خاطر این است که مناسبات سرمایه داری را اجتناب ناپذیر کردیم و شهید بهشتی به صراحت تاکید دارد که مناسبات سرمایه داری در نهایت با هر مقصود و نیتی و توجیهی که در برداشته باشد در نهایت ویرانگر است و اگر هدف انقلاب ایجاد فرصت یکسان برای همه اعضای جامعه هست اما قطعا نه تنها با سرمایه داری حاصل نخواهد شد بلکه ضد آن همین الان به بار نشسته است و از این هم بدتر خواهد شد.
حسن سبحانی دیگر سخنران این مراسم بود که در بیان اندیشههای شهید بهشتی، اظهار کرد: از ویژگیهای نظام آموزش عالی ما در چند دهه گذشته این است که به دنبال اسلامی کردن مسایل بود و از قضا به بعضی از مسایل مثل پزشکی بیشتر پرداخت درحالی که تجربه نشان داد بعضی از مسایل خیلی نیازمند به عنایت ویژه نبود و در مقابل بخشی از آنها مثل علوم انسانی، به خاطر سختی کار کمتر توجه شد. حال که چند دهه گذشته است روند را که نگاه میکنیم می بینیم که مثلا در اقتصاد بخش عمدهای از ما همانطور که روند مطالعه دانش اقتصاد هست، کارکردی به پدیده ها نگاه کردیم. برای اقتصاددان خیلی مهم نیست که مسایل قرار است چگونه باشد بلکه میگویند مثلا فلان موضوع اینگونه کارکرد دارد.
اقتصاد اسلامی اقتصاد متعارفی شد که برخی از بایدهای دینی روی آن سوار است
او در ادامه افزود: بخشی از دوستان که مطالعات اسلامی را در اقتصاد مطالعه میکردند و علاقمند بودند از موضع دین، اقتصاد را بررسی کنند، برای اینکه اقتصاددان نامیده نشوند ناگزیر بودند مطالعات دانش اقتصاد را انجام دهند، در نهایت در تلفیق و ترکیب مفاهیم دین و اقتصاد که از یک سو به برخی از بایدهای دینی و از سوی دیگر به کارکردهای اقتصاد برمی گشت، در مجموع تحت الشعاع بحث کارکردی اقتصاد قرار گرفتند و آنچه تحت عنوان اقتصاد اسلامی درآمد، اقتصاد متعارفی شد که برخی از بایدهای دینی هم روی آن سوار شد. هژمونی دانش اقتصاد به گونه ای بود که کسانی که قرار بود برای انقلاب اسلامی به لحاظ اقتصادی اندیشههای متناسب داشته باشند، متاثر از بحث کارکردی، ناخوداگاه به آن قسمت لغزیدند و این مساله به این دلیل بود که جامعه در کنار مسلمان بودن، آنها را اقتصاددان هم بشناسد که این تبعات خوبی نداشت.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران بیان کرد: یکی از موضوعاتی که با آن مواجه هستیم بحث پول و بانک است. پول مثل هوا همه را درگیر خودش دارد. اقتصاددان چندان به فلسفه به وجود آمدن پول کاری ندارد درحالی که میخواهند در قالب اندیشهای برای بحث های اقتصاد جمهور اسلامی، بیاندیشند میتوانند به انحراف پول از آنچه که قرار است باشد و گرفتار شدن آن در مباحث کارکردی فکر کنند؛ اما این کار نه تنها به دلیل سیطره دانش اقتصاد انجام نشده است، بلکه اصولا موضوع شناسی در پول از سوی کسانی که دینی فکر می کنند بسیار ضعیف است. اگر پذیرفتیم که پول، کالا است پس باید قیمت بگذاریم و اگر مایل هست قیمت داشته باشد قیمت پول بهره است؛ بنابراین تلقی شدن پول به کالا، ولو کالای اعتباری، منطقا برای آن قیمت می آورد که قیمت هم سر از بهره در میآورد. شهید بهشتی با اینکه اقتصاددان نیست و ادعای اقتصاددانی ندارد، از این حیث به بحث ورود پیدا میکند که به پول نه از حیث کارکردی که در اقتصاد داشته است بلکه از حیث وظیفهای که به واسطه او به وجود آمده نگاه می کند و با استدلال متقن مدعی می شود که پول نمی تواند کالا باشد.
فرضیهای که پول کالا نیست و به همین دلیل نمی تواند قیمت داشته باشد پیشتازی است که هنوز هم در اقتصاد اسلامی به آن حتی نزدیک هم نشدهایم
او خاطرنشان کرد: چون پول نمایندهای از کالاها است و پول نمیتواند یک مقوله و پول ساختمان مقوله دیگری باشد و پول این ساختمان هم نمی تواند حالت استقلالی از خود ساختمان داشته باشد. در مجموع فرضیهای که پول کالا نیست و به همین دلیل نمی تواند قیمت داشته باشد پیشتازی است که هنوز هم در اقتصاد اسلامی به آن حتی نزدیک به حل شدنش هم نشدیم و همچنان پول را مال اعتباری می دانیم و ناگزیر میشویم به قیمتی برای پول تمکین کنیم؛ اگر بهره اشکال دارد ربا و اگر ربا هم ایراد داریم به آن سود بگوییم و برای آن ارزشی مانند دیگر کالاها قائل باشیم. یعنی میپذیریم که ارزش کالاهای دیگر نوسان داشته باشد ولی پول که به نظر ما نمیتواند کالای مستقلی باشد، خودش ارزش پیدا کند و بر خلاف ارزش سایر کالاها که تغییر می کند ارزش آن نباید تغییر کند و در پروسههای پس انداز جبران شود؛ یعنی منشاء استثمار از نوعی دارایی نما که از هیچ خلق می شود! نگاهی که شهید بهشتی به این مقوله دارد بدون اینکه ادعایی برای رفع استثمار کند اگر تحقق پیدا می کرد عملا ریشه این مساله را میخشکاند.
باید به بنیانهای اندیشهای بازگردیم که شکل دهنده انقلاب بود
در ادامه این مراسم، فرشاد مومنی با پرداختن به اندیشههای شهید بهشتی، گفت: واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی در عمل به بحران برخورد کرده و قادر به حل مسایل روزمره نیست. در این شرایط شاید اصولیترین و زیربنایی ترین کار این است که به بنیادهای اندیشهای باز گردیم که شکل دهنده انقلاب اسلامی بود و اگر اینچنین کنیم هیچ منظومه اندیشه ای منظمتر، نظاموارتر و روشمندتر از منظومه اندیشهای شهید بهشتی نداریم و هیچ خیری برای نظام جمهوری اسلامی نیست که از این منظومه پاسخ داده شود که چه کردید که به این روز افتادید و از همان دریچه راهکار برون رفت از این شرایط را هم پیدا کنیم.
او ادامه داد: الان به اعتبار دستاوردهای انقلاب دانایی، افقهای خیلی بدیلی جلوی روی هر کوششگر اندیشه ای قرار دارد. من به یکی از آنها اشاره می کنم همین الان علم و دانایی به ۴گروه عمده قابل تقسسیم است: دانش چیستی؛ دانش چرایی؛ دانش کیستی و دانش چگونگی. متفکران بزرگی که در زمینه انقلاب دانایی کار کردند می گویند ضریب اهمیت دانش چگونگی در کل معرفت بشر بیش از ۹۰ درصد است. یعنی هر بنیان اندیشه ای که توجهی به مساله چگونگی نکرده باشد نمی تواند عملیاتی شود و من تعبیر این مساله را اینگونه عنوان می کنم که کل نظام آموزش ما روی ۳ مورد اول بنا شده است. امتیاز بی نظیر اندیشهای شهید بهشتی این است که قبل از اینکه اسلام شناس باشد از موضع فیلسوف علم، اشراف روش شناسی به منزلت دانش چگونگی داشته است.
بهشتی تنها اسلام شناس است که به صورت مبنایی و روشمند، تاملات بایستهای روی دانش چگونگی داشته است
او گفت: چه می شود بعد از اینکه انقلاب اسلامی اتفاق می افتد همه راه ها به بهشتی ختم می شود؟ چون تنها اسلام شناسی بوده که به صورت مبنایی و روشمند، تاملات بایستهای روی دانش چگونگی داشته است و الان که می خواهد نظم اسلامی بنا شود هیچ کس حرفی ندارد و همه به ایشان مراجعه میکنند و جلوه نمادین مساله را در مجلس خبرگان قانون اساسی به وضوح می توانید مشاهده کنید. این برای خودش ماجرا است و این یک خلاء معرفتی است و تا زمانی که آسیب شناسی نکرده و برنامه ای برای برون رفت از آن نداشته باشیم، جمهوری اسلامی از لحاظ معرفتی دائما در بحران به سر خواهد برد.
خلاء معرفتی مانع از رسیدن به اهداف انقلاب شده است
مومنی بیان کرد: شهید بهشتی در بخشی از صحبتهای خودش که در کلیپ پخش شد میگوید” ۱۵ روز گذشته است و هوز به چیزی که میخواستیم نرسیددیم”. و الان بعد از ۴۰ سال در بهترین حالت نهایتا در سطوح بالای نظام میگویند آنچه میخواستیم نشد و به این پرسش پاسخ نمی دهند که در این مملکت ابر و باد و مه و خورشید و فلک تحت کنترل شما است و بگویید ببینیم از همه این امکانات چگونه استفاده کردید!؟ به نظر من چون این خلاء معرفتی وجود دارد و به آن توجه نمی شود نمیتوانیم به خواستههایمان برسیم.
شهید بهشتی به اندیشههای دیگران احترام میگذاشت/ قرآن محوری در اندیشه های شهید بهشتی بسیار دیده میشود
مومنی بیان کرد: وقتی سلوک شهید بهشتی را در عمل نگاه می کنم می بینم که از موضع اسلام شناس، وقوف روش شناختی به نقص اطلاعات انسانها داشته است یعنی اگر بفهمیم اطلاعاتمان ناقص است، نه خود مطلق انگار می شویم و نه دیگران را تحقیر میکنیم و اینگونه اهل کار دسته جمعی کردن است و به اندیشه های غیر از اندیشههای خودش احترام می گذارد و اهل گفت و گو کردن است. بزرگترین هنر بهشتی این بود که در اسلوب روش نشناختی خودش همه دانایی های مربوط به فلسفه علم را از دریچه قران نگاه کرده است یعنی قرآن محوری در اندیشه های شهید بهشتی بسیار دیده می شود و باعث میشود هر کسی وقتی به آثار ایشان مراجعه میکند از اینکه مسلمان است احساس غرور به او دست می دهد این تصادفی نیست و ماجراهایی دارد که باید به آن رسیدگی کرد.
از دیدگاه شهید بهشتی اگر محرز شد که امری به عدالت آسیب می زند، قطعا غیر اسلامی است
این استاد دانشگاه تصریح کرد: رکن بزرگ دیگر روش شناسی شهید بهشتی عدالت محوری است و تنها اسلام شناسی که من دیدم که مساله عدالت را در درون اسلوب شناخت از اسلام دارد و در آثار خود به صراحت می گوید اگر محرز شد که امری به عدالت آسیب می زند، قطعا غیر اسلامی است و هیچ کس را ندیدم که چنین جسارت و نظم اندیشه ای را ارایه دهد و در دل بحث های روزمره ای که در آثار خود ارایه کردند آن را عملیاتی کرده است. شهید بهشتی در آثارش خصوصا آراء اقتصادی، در آنجایی که نظریه مالکیت و ربا را ارایه می کند، مکرر پیش آمده که چون محرز است این مساله به نابرابری های ناموجه می انجامد، ولو اینکه ما نص صریح نداشته باشیم، قطعا غیر اسلامی است. اینها گلوگاه های گره گشایی برای شرایط امروز ایران است. ما محاسبه کردیم و دیدم که در سال ۱۳۹۸ در مجموع میزان بهرهای که به سپرده های مدت دار داده شده، معادل ۱۶ درصد تولید ناخالص داخلی است یعنی وزنش از کل ارزش افزوده بخش کشاورزی و هم صنعت بیشتر است پس معلوم است این مناسبات نمیتواند استمرار داشته باشد. در سال ۱۳۹۴ میزان سودی که فقط در بازار رسمی پول پرداخته شده است معادل دستمزد ۱۱ میلیون نیروی کاری است که با استاندارد حداقلِ دستمزد باید به آنها حقوق پرداخت شود و این مناسبات ناپایدار است.
اگر دوباره از زاویه اندیشههای شهید بهشتی به اوضاع و احوال خودمان نگاه کنیم قطعا برای ما راهگشایی خواهد داشت
مومنی در پایان خاطرنشان کرد: اگر دوباره از زاویه اندیشههای شهید بهشتی به اوضاع و احوال خودمان نگاه کنیم قطعا برای ما راهگشایی خواهد داشت اما این کار شهامتی هم می خواهد چون بهشتی امر اقتصادی را در پرتو امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نگاه می کند و نمی توانید در ساخت سیاسی، شلاق و شمشیر دست بگیرید و همه را مطیع خود بخواهی و توقع داشته باشی اقتصاد خوب کار کند. آنها که گفتند قانون اساسی را بدون تنازل اجرا کنید منظورشان این بود که آزادی های مصرح در قانون اساسی و شفافیت هایی که قانون اساسی در فرایندهای تخصیص منابع و تصمیم گیری مطالبه کرده و همه این بحثها را در قالب نظم کلی حیات اجتماعی بگذاریم، من فکر می کنم می توانیم از این بحران ها به سلامت عبور کنیم و ابزارهای آن را از دل اندیشه های شهید بهشتی استخراج میشود.
میثم محمدی آخرین سخنرانی این مراسم بود که در تشریح اندیشههای شهید بهشتی، بیان کرد: این کتاب خصلت گفت و گویی و همراه بودن با نیازها و مسایل روز را هم دارد. خصلت گفت و گویی در این کتاب به وضوح دیده میشود که دانشجویان و استاد فهم خود را از شهید بهشتی درمیان بگذارند و این کمک می کند به اینکه بهشتی جدیدی آفریده شود و بهشتی جدید در ذهن مخاطب با توجه به علایق مختلفی که دارند آفریده میشود.
کتاب زیست و اندیشه شهید بهشتی با مسایل و مشکلات روز همراه هست
او در ادامه افزود: مساله بعد همراه بودن با مسایل روز است و هر کدام از اساتیدی که مباحث این کتاب را نوشتند، در حین نوشتن به این توجه داشتند که دارند در چه زمانه ای می نویسند یعنی بهشتی را به زبان گویای تبدیل کنند تا سیاهی ها و کج روی ها و اشتباهات مکرر و پایان ناپذیری که به آن دچار شدیم را از زبان بهشتی برای آن پاسخ پیدا کنند؛ تا سیاستمداران و مخاطبین و حاکمیت را انذار دهند که اگر در مجموعه کارها با این مبانی و اندیشه ها توجه می کردید الان به چه وضعیت مواجه بودید. من با توجه به این خصلت کتاب مهم می دانم که به چند جمله شهید بهشتی اشاره کنم که شاید تلنگری و یا تشویقی باشد تا کتاب، بهتر و عمیق تر مطالعه شود:
آیت الله شهید بهشتی میگوید: آیا اینکه در نظامهای مختلف اسلامی آن قالبهای محکم وجود ندارد، نمیتواند ناظر به یک واقعیتی از طبیعت بشر باشد؟ آیا یک جامعه، محیط اجتماعی و حکومت خوب، جامعه، محیط و حکومتی است که در نظام تعلیم و تربیتی، نظام حقوق مدنی و اقتصادی، هیچ راه و امکانی برای انحراف احدی باقی نگذارد؟ در تعلیم و تربیت، نظامی را انتخاب کند که هیچ کس دچار تربیت فاسد نشود؟ از نظر حقوق جزایی چنان از نام کیفری را درست کند که احدی جرات اینکه به فکر گناه و تجاوز بیفتد پیدا نکد؟ و نظام حقوقی و مدنی آن چنان باشد که هیچ کس نتواند از چنگال قانون فرار کند و حقی را پایمال کند؟ آیا نظام اقتصادی باید چنان باشد که هیچ کسی نتواند از دایره محدودی پا فراتر رود و نظام اداری آن چنان محکم و عادل باشد که هیچ کسی در آن سازمان نتواند از اصول و مقررات تخلف کند؟
پاسخ بهشتی به این پرسشها نفی نظام قالبی و ساخت واقعی یکدست جامعه اسلامی یا بهترین نیتها و از بردن تنوع موجود در میان انسانها است. شهید بهشتی می گوید نظام قالبی حتی اگر بهشت هم بسازد برای بشر خسته کننده است؛ اگر قرار بود بهشت در این دنیا نصیب ما شود خدا در همین دنیا برای ما می آفرید. خدا بهشت را گذشته است برای دوره ای که بشر دیگر تلاشگر نیست و این دوره دوره تلاش است و دوره تلاش باید فراز و نشیب و راه های پیچ و خم دار داشته باشد و راههای یک راست که با علامت مشخص معین شده و حتی جهت هم دارد، تلاش نمیخواهد. به همین خاطر در بسیاری از آیات قران خطاب به پیامبر(ص) گفته می شود “اگر خدا می خواست همه را یکپارچه خوب می کرد اما خدا چنین خواستی نداشت و قرار بر این بود که یکپارچگی که همان زندگی قالبی است در زندگی بشر نباشد.
حسن سبحانی دیگر سخنران این مراسم بود که در بیان اندیشههای شهید بهشتی، اظهار کرد: از ویژگیهای نظام آموزش عالی ما در چند دهه گذشته این است که به دنبال اسلامی کردن مسایل بود و از قضا به بعضی از مسایل مثل پزشکی بیشتر پرداخت درحالی که تجربه نشان داد بعضی از مسایل خیلی نیازمند به عنایت ویژه نبود و در مقابل بخشی از آنها مثل علوم انسانی، به خاطر سختی کار کمتر توجه شد. حال که چند دهه گذشته است روند را که نگاه میکنیم می بینیم که مثلا در اقتصاد بخش عمدهای از ما همانطور که روند مطالعه دانش اقتصاد هست، کارکردی به پدیده ها نگاه کردیم. برای اقتصاددان خیلی مهم نیست که مسایل قرار است چگونه باشد بلکه میگویند مثلا فلان موضوع اینگونه کارکرد دارد.
اقتصاد اسلامی اقتصاد متعارفی شد که برخی از بایدهای دینی روی آن سوار است
او در ادامه افزود: بخشی از دوستان که مطالعات اسلامی را در اقتصاد مطالعه میکردند و علاقمند بودند از موضع دین، اقتصاد را بررسی کنند، برای اینکه اقتصاددان نامیده نشوند ناگزیر بودند مطالعات دانش اقتصاد را انجام دهند، در نهایت در تلفیق و ترکیب مفاهیم دین و اقتصاد که از یک سو به برخی از بایدهای دینی و از سوی دیگر به کارکردهای اقتصاد برمی گشت، در مجموع تحت الشعاع بحث کارکردی اقتصاد قرار گرفتند و آنچه تحت عنوان اقتصاد اسلامی درآمد، اقتصاد متعارفی شد که برخی از بایدهای دینی هم روی آن سوار شد. هژمونی دانش اقتصاد به گونه ای بود که کسانی که قرار بود برای انقلاب اسلامی به لحاظ اقتصادی اندیشههای متناسب داشته باشند، متاثر از بحث کارکردی، ناخوداگاه به آن قسمت لغزیدند و این مساله به این دلیل بود که جامعه در کنار مسلمان بودن، آنها را اقتصاددان هم بشناسد که این تبعات خوبی نداشت.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران بیان کرد: یکی از موضوعاتی که با آن مواجه هستیم بحث پول و بانک است. پول مثل هوا همه را درگیر خودش دارد. اقتصاددان چندان به فلسفه به وجود آمدن پول کاری ندارد درحالی که میخواهند در قالب اندیشهای برای بحث های اقتصاد جمهور اسلامی، بیاندیشند میتوانند به انحراف پول از آنچه که قرار است باشد و گرفتار شدن آن در مباحث کارکردی فکر کنند؛ اما این کار نه تنها به دلیل سیطره دانش اقتصاد انجام نشده است، بلکه اصولا موضوع شناسی در پول از سوی کسانی که دینی فکر می کنند بسیار ضعیف است. اگر پذیرفتیم که پول، کالا است پس باید قیمت بگذاریم و اگر مایل هست قیمت داشته باشد قیمت پول بهره است؛ بنابراین تلقی شدن پول به کالا، ولو کالای اعتباری، منطقا برای آن قیمت می آورد که قیمت هم سر از بهره در میآورد. شهید بهشتی با اینکه اقتصاددان نیست و ادعای اقتصاددانی ندارد، از این حیث به بحث ورود پیدا میکند که به پول نه از حیث کارکردی که در اقتصاد داشته است بلکه از حیث وظیفهای که به واسطه او به وجود آمده نگاه می کند و با استدلال متقن مدعی می شود که پول نمی تواند کالا باشد.
فرضیهای که پول کالا نیست و به همین دلیل نمی تواند قیمت داشته باشد پیشتازی است که هنوز هم در اقتصاد اسلامی به آن حتی نزدیک هم نشدهایم
او خاطرنشان کرد: چون پول نمایندهای از کالاها است و پول نمیتواند یک مقوله و پول ساختمان مقوله دیگری باشد و پول این ساختمان هم نمی تواند حالت استقلالی از خود ساختمان داشته باشد. در مجموع فرضیهای که پول کالا نیست و به همین دلیل نمی تواند قیمت داشته باشد پیشتازی است که هنوز هم در اقتصاد اسلامی به آن حتی نزدیک به حل شدنش هم نشدیم و همچنان پول را مال اعتباری می دانیم و ناگزیر میشویم به قیمتی برای پول تمکین کنیم؛ اگر بهره اشکال دارد ربا و اگر ربا هم ایراد داریم به آن سود بگوییم و برای آن ارزشی مانند دیگر کالاها قائل باشیم. یعنی میپذیریم که ارزش کالاهای دیگر نوسان داشته باشد ولی پول که به نظر ما نمیتواند کالای مستقلی باشد، خودش ارزش پیدا کند و بر خلاف ارزش سایر کالاها که تغییر می کند ارزش آن نباید تغییر کند و در پروسههای پس انداز جبران شود؛ یعنی منشاء استثمار از نوعی دارایی نما که از هیچ خلق می شود! نگاهی که شهید بهشتی به این مقوله دارد بدون اینکه ادعایی برای رفع استثمار کند اگر تحقق پیدا می کرد عملا ریشه این مساله را میخشکاند.
باید به بنیانهای اندیشهای بازگردیم که شکل دهنده انقلاب بود
در ادامه این مراسم، فرشاد مومنی با پرداختن به اندیشههای شهید بهشتی، گفت: واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی در عمل به بحران برخورد کرده و قادر به حل مسایل روزمره نیست. در این شرایط شاید اصولیترین و زیربنایی ترین کار این است که به بنیادهای اندیشهای باز گردیم که شکل دهنده انقلاب اسلامی بود و اگر اینچنین کنیم هیچ منظومه اندیشه ای منظمتر، نظاموارتر و روشمندتر از منظومه اندیشهای شهید بهشتی نداریم و هیچ خیری برای نظام جمهوری اسلامی نیست که از این منظومه پاسخ داده شود که چه کردید که به این روز افتادید و از همان دریچه راهکار برون رفت از این شرایط را هم پیدا کنیم.
او ادامه داد: الان به اعتبار دستاوردهای انقلاب دانایی، افقهای خیلی بدیلی جلوی روی هر کوششگر اندیشه ای قرار دارد. من به یکی از آنها اشاره می کنم همین الان علم و دانایی به ۴گروه عمده قابل تقسسیم است: دانش چیستی؛ دانش چرایی؛ دانش کیستی و دانش چگونگی. متفکران بزرگی که در زمینه انقلاب دانایی کار کردند می گویند ضریب اهمیت دانش چگونگی در کل معرفت بشر بیش از ۹۰ درصد است. یعنی هر بنیان اندیشه ای که توجهی به مساله چگونگی نکرده باشد نمی تواند عملیاتی شود و من تعبیر این مساله را اینگونه عنوان می کنم که کل نظام آموزش ما روی ۳ مورد اول بنا شده است. امتیاز بی نظیر اندیشهای شهید بهشتی این است که قبل از اینکه اسلام شناس باشد از موضع فیلسوف علم، اشراف روش شناسی به منزلت دانش چگونگی داشته است.
بهشتی تنها اسلام شناس است که به صورت مبنایی و روشمند، تاملات بایستهای روی دانش چگونگی داشته است
او گفت: چه می شود بعد از اینکه انقلاب اسلامی اتفاق می افتد همه راه ها به بهشتی ختم می شود؟ چون تنها اسلام شناسی بوده که به صورت مبنایی و روشمند، تاملات بایستهای روی دانش چگونگی داشته است و الان که می خواهد نظم اسلامی بنا شود هیچ کس حرفی ندارد و همه به ایشان مراجعه میکنند و جلوه نمادین مساله را در مجلس خبرگان قانون اساسی به وضوح می توانید مشاهده کنید. این برای خودش ماجرا است و این یک خلاء معرفتی است و تا زمانی که آسیب شناسی نکرده و برنامه ای برای برون رفت از آن نداشته باشیم، جمهوری اسلامی از لحاظ معرفتی دائما در بحران به سر خواهد برد.
خلاء معرفتی مانع از رسیدن به اهداف انقلاب شده است
مومنی بیان کرد: شهید بهشتی در بخشی از صحبتهای خودش که در کلیپ پخش شد میگوید” ۱۵ روز گذشته است و هوز به چیزی که میخواستیم نرسیددیم”. و الان بعد از ۴۰ سال در بهترین حالت نهایتا در سطوح بالای نظام میگویند آنچه میخواستیم نشد و به این پرسش پاسخ نمی دهند که در این مملکت ابر و باد و مه و خورشید و فلک تحت کنترل شما است و بگویید ببینیم از همه این امکانات چگونه استفاده کردید!؟ به نظر من چون این خلاء معرفتی وجود دارد و به آن توجه نمی شود نمیتوانیم به خواستههایمان برسیم.
شهید بهشتی به اندیشههای دیگران احترام میگذاشت/ قرآن محوری در اندیشه های شهید بهشتی بسیار دیده میشود
مومنی بیان کرد: وقتی سلوک شهید بهشتی را در عمل نگاه می کنم می بینم که از موضع اسلام شناس، وقوف روش شناختی به نقص اطلاعات انسانها داشته است یعنی اگر بفهمیم اطلاعاتمان ناقص است، نه خود مطلق انگار می شویم و نه دیگران را تحقیر میکنیم و اینگونه اهل کار دسته جمعی کردن است و به اندیشه های غیر از اندیشههای خودش احترام می گذارد و اهل گفت و گو کردن است. بزرگترین هنر بهشتی این بود که در اسلوب روش نشناختی خودش همه دانایی های مربوط به فلسفه علم را از دریچه قران نگاه کرده است یعنی قرآن محوری در اندیشه های شهید بهشتی بسیار دیده می شود و باعث میشود هر کسی وقتی به آثار ایشان مراجعه میکند از اینکه مسلمان است احساس غرور به او دست می دهد این تصادفی نیست و ماجراهایی دارد که باید به آن رسیدگی کرد.
از دیدگاه شهید بهشتی اگر محرز شد که امری به عدالت آسیب می زند، قطعا غیر اسلامی است
این استاد دانشگاه تصریح کرد: رکن بزرگ دیگر روش شناسی شهید بهشتی عدالت محوری است و تنها اسلام شناسی که من دیدم که مساله عدالت را در درون اسلوب شناخت از اسلام دارد و در آثار خود به صراحت می گوید اگر محرز شد که امری به عدالت آسیب می زند، قطعا غیر اسلامی است و هیچ کس را ندیدم که چنین جسارت و نظم اندیشه ای را ارایه دهد و در دل بحث های روزمره ای که در آثار خود ارایه کردند آن را عملیاتی کرده است. شهید بهشتی در آثارش خصوصا آراء اقتصادی، در آنجایی که نظریه مالکیت و ربا را ارایه می کند، مکرر پیش آمده که چون محرز است این مساله به نابرابری های ناموجه می انجامد، ولو اینکه ما نص صریح نداشته باشیم، قطعا غیر اسلامی است. اینها گلوگاه های گره گشایی برای شرایط امروز ایران است. ما محاسبه کردیم و دیدم که در سال ۱۳۹۸ در مجموع میزان بهرهای که به سپرده های مدت دار داده شده، معادل ۱۶ درصد تولید ناخالص داخلی است یعنی وزنش از کل ارزش افزوده بخش کشاورزی و هم صنعت بیشتر است پس معلوم است این مناسبات نمیتواند استمرار داشته باشد. در سال ۱۳۹۴ میزان سودی که فقط در بازار رسمی پول پرداخته شده است معادل دستمزد ۱۱ میلیون نیروی کاری است که با استاندارد حداقلِ دستمزد باید به آنها حقوق پرداخت شود و این مناسبات ناپایدار است.
اگر دوباره از زاویه اندیشههای شهید بهشتی به اوضاع و احوال خودمان نگاه کنیم قطعا برای ما راهگشایی خواهد داشت
مومنی در پایان خاطرنشان کرد: اگر دوباره از زاویه اندیشههای شهید بهشتی به اوضاع و احوال خودمان نگاه کنیم قطعا برای ما راهگشایی خواهد داشت اما این کار شهامتی هم می خواهد چون بهشتی امر اقتصادی را در پرتو امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نگاه می کند و نمی توانید در ساخت سیاسی، شلاق و شمشیر دست بگیرید و همه را مطیع خود بخواهی و توقع داشته باشی اقتصاد خوب کار کند. آنها که گفتند قانون اساسی را بدون تنازل اجرا کنید منظورشان این بود که آزادی های مصرح در قانون اساسی و شفافیت هایی که قانون اساسی در فرایندهای تخصیص منابع و تصمیم گیری مطالبه کرده و همه این بحثها را در قالب نظم کلی حیات اجتماعی بگذاریم، من فکر می کنم می توانیم از این بحران ها به سلامت عبور کنیم و ابزارهای آن را از دل اندیشه های شهید بهشتی استخراج میشود.
میثم محمدی آخرین سخنرانی این مراسم بود که در تشریح اندیشههای شهید بهشتی، بیان کرد: این کتاب خصلت گفت و گویی و همراه بودن با نیازها و مسایل روز را هم دارد. خصلت گفت و گویی در این کتاب به وضوح دیده میشود که دانشجویان و استاد فهم خود را از شهید بهشتی درمیان بگذارند و این کمک می کند به اینکه بهشتی جدیدی آفریده شود و بهشتی جدید در ذهن مخاطب با توجه به علایق مختلفی که دارند آفریده میشود.
کتاب زیست و اندیشه شهید بهشتی با مسایل و مشکلات روز همراه هست
او در ادامه افزود: مساله بعد همراه بودن با مسایل روز است و هر کدام از اساتیدی که مباحث این کتاب را نوشتند، در حین نوشتن به این توجه داشتند که دارند در چه زمانه ای می نویسند یعنی بهشتی را به زبان گویای تبدیل کنند تا سیاهی ها و کج روی ها و اشتباهات مکرر و پایان ناپذیری که به آن دچار شدیم را از زبان بهشتی برای آن پاسخ پیدا کنند؛ تا سیاستمداران و مخاطبین و حاکمیت را انذار دهند که اگر در مجموعه کارها با این مبانی و اندیشه ها توجه می کردید الان به چه وضعیت مواجه بودید. من با توجه به این خصلت کتاب مهم می دانم که به چند جمله شهید بهشتی اشاره کنم که شاید تلنگری و یا تشویقی باشد تا کتاب، بهتر و عمیق تر مطالعه شود:
آیت الله شهید بهشتی میگوید: آیا اینکه در نظامهای مختلف اسلامی آن قالبهای محکم وجود ندارد، نمیتواند ناظر به یک واقعیتی از طبیعت بشر باشد؟ آیا یک جامعه، محیط اجتماعی و حکومت خوب، جامعه، محیط و حکومتی است که در نظام تعلیم و تربیتی، نظام حقوق مدنی و اقتصادی، هیچ راه و امکانی برای انحراف احدی باقی نگذارد؟ در تعلیم و تربیت، نظامی را انتخاب کند که هیچ کس دچار تربیت فاسد نشود؟ از نظر حقوق جزایی چنان از نام کیفری را درست کند که احدی جرات اینکه به فکر گناه و تجاوز بیفتد پیدا نکد؟ و نظام حقوقی و مدنی آن چنان باشد که هیچ کس نتواند از چنگال قانون فرار کند و حقی را پایمال کند؟ آیا نظام اقتصادی باید چنان باشد که هیچ کسی نتواند از دایره محدودی پا فراتر رود و نظام اداری آن چنان محکم و عادل باشد که هیچ کسی در آن سازمان نتواند از اصول و مقررات تخلف کند؟
پاسخ بهشتی به این پرسشها نفی نظام قالبی و ساخت واقعی یکدست جامعه اسلامی یا بهترین نیتها و از بردن تنوع موجود در میان انسانها است. شهید بهشتی می گوید نظام قالبی حتی اگر بهشت هم بسازد برای بشر خسته کننده است؛ اگر قرار بود بهشت در این دنیا نصیب ما شود خدا در همین دنیا برای ما می آفرید. خدا بهشت را گذشته است برای دوره ای که بشر دیگر تلاشگر نیست و این دوره دوره تلاش است و دوره تلاش باید فراز و نشیب و راه های پیچ و خم دار داشته باشد و راههای یک راست که با علامت مشخص معین شده و حتی جهت هم دارد، تلاش نمیخواهد. به همین خاطر در بسیاری از آیات قران خطاب به پیامبر(ص) گفته می شود “اگر خدا می خواست همه را یکپارچه خوب می کرد اما خدا چنین خواستی نداشت و قرار بر این بود که یکپارچگی که همان زندگی قالبی است در زندگی بشر نباشد.