میگویند اعتراض کردن حق مردم است اما اعتراض کردن را به جامعه یاد نمیدهند
الستی درباره ریشه خشم مردم در اعتراضات اخیر گفت: گرههای اقتصادی ریشه خشم مردم است و دولتمردان هم با اظهاراتشان نه تنها به شعور مردم توهین میکنند، بلکه بر زخم آنها نمک هم میپاشند.
به گزارش دیده بان ایران؛ محمدعلی الستی، جامعهشناس ارتباطات، پژوهشگر زبانشناسی، روانشناسی و آسیبشناسی اجتماعی، میگوید نابسامانیهای اقتصادی در حال حاضر در رأس مشکلات مردم قرار دارد و چیزی که در این میان اوضاع را بدتر میکند آن چیزی است که از جانب دولتمردان بیان میشود.
ریشه خشم مردم در معضلات و گرههای اقتصادی است
الستی معتقد است با توجه به مناطقی که نارضایتیها در آن شکل گرفته، ریشه نارضایتی مردم مشکلات اقتصادی است.
الستی در گفتوگو با اعتمادآنلاین گفت: نابسامانیهای اقتصادی در حال حاضر در رأس مشکلات مردم قرار دارد و چیزی که در این میان اوضاع را بدتر میکند آن چیزی است که از جانب دولتمردان بیان میشود. قیمت بنزین افزایش مییابد و مسئولان میگویند مردم نگران افزایش نرخ سایر کالاها نباشند. مگر چنین چیزی ممکن است؟ حتی خبر این اتفاق هم باعث گرانی میشود. یا رئیسجمهور در تریبون زنده از خبر خوش برای مردم میگوید که یک حوزه نفتی جدید کشف شده است. دقیقاً بعد از این خبر که مردم منتظر پیامدهای مثبت آن هستند نه تنها خبر خوش به مردم نمیدهند، بلکه ناگهان بنزین را هم کوپنی و هم سه برابر میکنند. در این اوضاع، تکرار این اظهارات از سوی دولتمردان به عصبیت مردم میافزاید. ضمن اینکه با توجه به مناطقی که نارضایتیها و اعتراضها در آن شکل گرفته، به نظر میرسد ریشه خشم مردم در معضلات و گرههای اقتصادی است.
نرخ جهانی بنزین را میگویند، اما درآمد کشورهای خارجی را نمیبینند
الستی به نحوه اظهارنظر مدیران هم اشاره کرد و آن را نمکپاشی بر زخم مردم دانست: من کارشناس اقتصادی نیستم و نمیتوانم بگویم مدیریت اقتصادی دولت درست بوده یا غلط، اما میشود این را به طور صریح اعلام کرد که افکار عمومی در کشور با دولت شفاف و صادقی روبهرو نیست. شما میبینید که پس از افزایش قیمت بنزین، مسئولان مدام نرخ بنزین را با قیمت جهانی مقایسه میکنند. چنین کاری فریب دادن مردم است. اگر نرخ بنزین با نرخ جهانی قابل مقایسه است، پس چرا درآمد کارمندان را با درآمدهای جهانی مقایسه نمیکنند؟ چرا نرخ درآمد کارگران پس از تصویب در مجلس به دلار اعلام نمیشود؟ این کار توهین به شعور مردم است و پیامدهای خودش را هم دارد.
میگویند اعتراض حق مردم است، اما اعتراض کردن را به جامعه یاد نمیدهند
این استاد دانشگاه، تداوم خشونتها را ناشی از ناآگاهی فضای فعالیت مدنی قلمداد کرد: مدیران مدام میگویند ما باید پاسخگو باشیم؟ پاسخ به چه کسانی باید داده شود؟ روشن است که به مردم. اما آیا سازوکاری که پرسشگری را به مردم بیاموزد موجود است؟ وقتی احزاب منفعل شوند، فعالان مدنی محکوم شوند که کنشگری را کنار بگذارند، رسانهها یکسویه بنویسند و روزنامهنگاران هم مجبور شوند سکوت کنند، دیگر چطور ممکن است که مردم مطالبهگری را بیاموزند؟ گفتوگو چطور شکل بگیرد؟ در این وضعیت، دولت و مسئولان تنها مونولوگ میکنند و میگویند اعتراض حق مردم است، اما راه اعتراض کردن را به آنها یاد نمیدهند. نه تنها چنین آموزه مهمی را آموزش نمیدهند، بلکه با رفتارهای غلط، بر شدت رنج مردم میافزایند و بر زخم اقتصادی آنها نمک هم میپاشند.
تخریب شهر تحت هر شرایطی محکوم است
او به تفاوت ایران و کشورهای توسعهیافته نیز پرداخت: اگر کشور توسعهیافتهای را میبینید که مدتی طولانی درگیر با یک اعتراض مردمی است اما خشمی که در ایران وجود دارد در آنجا رویت نمیشود، به خاطر این است که آنجا مجموعهای از فعالان مدنی، سندیکاها و رسانههای مستقل و آزاد در حال فعالیت و تقابل با مدیران هستند. این تقابل و رویارویی باعث شکلگیری فرهنگی میشود که فرهنگ اعتراض است. در آن جامعه شما شاهد میتینگهای آرام، تجمعهای بدون خطر مردمی و تظاهرات صلحآمیز خواهید بود. اما در جامعهای که هیچکدام از این ابزارها وجود نداشته باشد و برعکس، رسانهای مثل رسانه ملی، انعکاسدهنده تنها یک بخش از جامعه شود، اعتراضات خود را به شکل خشونتآمیزی نمایان میکند.
مردم باید در اعتراضات مدنی هوشیار باشند
الستی نقش منفعتطلبان را هم در افزایش تشنجها بیاثر ندانست: ناگفته نماند که تحت هر شرایطی تخریب محکوم است، اما درصد کمی از جامعه که به تخریب روی آوردند مردم نیستند. بخش کمی از جامعهاند که من نمیگویم از کجا خط میگیرند، چون افراد زیادی از به آشوب کشیدن اعتراضات نفع میبرند، ولی روشن است که مردم معترض میخواهند حرفشان شنیده شود. متاسفانه از آنجا که هوشیاری لازم و همان آموزهها وجود ندارد، اعتراضها و معترضان گاهی تبدیل به آلت دست دیگرانی میشوند که به دنبال منافع خود هستند.
دسترسی آزاد به اطلاعات را اگر حق مردم بدانیم، راهش را نمیبندیم
این پژوهشگر اجتماعی در نهایت قطع اینترنت در شرایط فعلی را محروم کردن مردم از حق مسلمشان خواند: اگرچه مساله قطع اینترنت در این چند روز موضوع مفصلی است که میشود ساعتها درباره آن حرف زد، اما بد نیست گریزی هم به این ماجرا بزنیم. لازم است با خودمان مرور کنیم که حق دسترسی آزاد به اطلاعات را جزو کدام یک از حقوق انسانی دستهبندی میکنیم؟ ما این را میدانیم که همه انسانها حق دارند زنده باشند. حق دارند نفس بکشند، غذا بخورند و امنیت داشته باشند. اگر شرایط جنگی رخ دهد، یکی از تکنیکها بستن آب به روی دشمن است. ولی آیا اخلاق اسلامی چنین اقدامی را تایید میکند؟ البته که نه. کمااینکه در جنگ ایران و عراق هم بارها گفتهاند که رزمندههای ایرانی هیچوقت اسرای عراقی را از آب محروم نمیکردند. اگر دسترسی به اطلاعات آزاد را هم جزو حق انسانی به حساب آوریم و از آن تحت عنوان حقوق مسلم انسانی یاد کنیم، قطعاً دیگر سراغ بستن راه اینترنت بر مردم هم نخواهیم رفت.