کارشناسان وزارت نیرو به شکل عجیبی مخالف انتقال آب به دریاچه ارومیه هستند
مسعود تجریشی: ما به طور کلی در دریاچه ارومیه به ۳میلیارد متر مکعب آب نیاز داریم با همه این اقدامات بدون سرمایهگذاری به این میزان آب برسیم کافی است سهم ۶۰۰میلیون متر مکعبی انتقال آب از زاب برداشته شود، این یعنی ۲۰درصد آب مورد نیاز از بین رفته است این خیلی زیاد است. کلا به شکل عجیبی افرادی از وزارت نیرو با بحث انتقال آب بین حوزهای مخالفت میکنند که زمانی خودشان با این مسائل موافق بودند. این سهم آب کشور است، قبلا قرار بود از آن در بخش توسعه کشاورزی استفاده شود حالا تصمیم گرفته شده که از آن بخش برای احیا دریاچه ارومیه استفاده شود.
به گزارش سایت خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ بارانهای امسال خشکسالی و مرگ دریاچه ارومیه را به فراموشی سپرده است؛ حتی بسیاری معتقدند که دیگر بحران حل شده است، اما یک کارشناس و مسئول سازمان محیط زیست میگوید دیگر زمان زیادی برای حل این بحران باقی نمانده است و باید هرچه سریعتر عمل کنیم.
کاهش شدید میزان بارندگی در دهها سال گذشته و از سوی دیگر سوءمدیریت ایران را با بحرانی خطرناک روبرو کرده است. دیگر بیآبی در اکثر مناطق ایران به یک واقعیت تبدیل شده است و شواهد آن هم روز به روز بیشتر میشود. کشاورزان زابل به زاهدان مهاجرت کردهاند، کشاورزان خراسانی در تهران مشغول به مسافرکشی هستند، گردوخاک هر سال به بلای جان خوزستانیها تبدیل شده است، اصفهانیها دیگر آبی برای کشاورزی ندارند، تالابها روز به روز خشک میشوند، شهرها نشست پیدا میکنند و ...
از زمان انتخاب عیسی کلانتری به عنوان رییس سازمان محیط زیست شعارهای این سازمان هم اکثرا به حوزه آب تغییر کرد. اما هنوز روز به روز منابع آبی بیشتری از کشور مصرف میشوند.
در رابطه با این موضوع، اقدامات انجام شده و وضعیت کنونی دریاچه ارومیه مسعود تجریشی معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت از محیط زیست و مدیردفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه در گفتگویی در کافهخبر برگزار کرد.
این گفتگو را اینجا بخوانید:
بحث را از حال خوب دریاچه ارومیه شروع کنیم؛ چه چیزی وضع ارومیه را بهبود داد؟ بارندگیها یا اقدامات انجام شده؟
این موضوع که بارندگیها در بهبود اوضاع دریاچه ارومیه نقش داشتند حرف درستی است، اما از سمتی نباید از تاثیر اقدامات انجام شده هم چشمپوشی کرد. برای پاسخ به این سوال، میتوانیم وضع سالهایی که بارندگی زیاد بوده را با امسال مقایسه کنیم و ببینیم آن بارانها چه تاثیری بر تراز آب دریاچه ارومیه داشتهاند.
در سال ۸۵-۸۶، ۴۱۶میلیمتر باران در حوزه آبریز دریاچه ارومیه باریده است اما تراز آب دریاچه ارومیه هیچ تغییری نکرده است. در سال ۸۸-۸۹، ۴۰۹ میلیمتر باران در این منطقه باریده اما تراز ۲۴ سانتیمتر کاهش پیدا کرده است، حالا چه شده که ۴۵۸ میلیمتر امسال در دریاچه ارومیه باران آمده و تراز ۱۱۰ سانتیمتر افزایش پیدا کرده است. این یعنی حتما اتفاقی فراتر از بارشهای خوب رخ داده است.
این در حالی است که حتی پیشبینی میکردیم با این میزان بارندگی ۸۳ سانتیمتر تراز دریاچه افزایش پیدا کند.
ادعا نمیکنم که بارشها موثر نبودند، اما دستگاههای اجرایی اقداماتی انجام دادهاند که برخلاف سالهای گذشته که با وجود همین بارندگیها تراز دریاچه کاهش پیدا کرده بود امسال بالای ۱ متر تراز دریاچه افزایش پیدا کرده است.
چه اقداماتی انجام دادهاید که این اتفاق رخ داده است؟
یکی از دلایل اصلی این موضوع بحث لایهروبیهاست. در آذربایجان غربی ۱۱۳ و در آذربایجان شرقی ۱۴۰ کیلومتر لایهروبی انجام شده است. این اقدامات باعث شد تا بارانهایی که قبلا به دریاچه نمیرسیدند اینبار به دریاچه برسند. همچنین اینکار باعث شد تا خسارتهای ناشی از سیلاب را کاهش بدهیم، به طوری که اصلا در ارومیه از سیل هیچ خسارتی نداشتیم.
اقدام دیگری هم در وقوع این اتفاق تاثیر داشت، قبلا آب را پشت سدها نگه میداشتیم و از آن در بخش کشاورزی مصرف میشد. از ۴ سال پیش دعوا زیادی با وزارت نیرو انجام شد تا حقآبه دریاچه ارومیه پرداخت شود.
سال گذشته ۳۶۰میلیون متر مکعب آب پشت سدها بود که وزارت نیرو را قانع کردیم این آب سد دریاچه است و باید قبل از اسفند آن را رها کنند، این اتفاق رخ داد. بعد بارشهای بهار را هم رها کردند به طوری که تا انتهای اردیبهشت ۲۳۰۰میلیون متر مکعب آب برای دریاچه ارومیه رها شده است. اینکار هم جلوی سیلاب را گرفت.
پس اگر بارشها میآمد اما این ۲ اقدام انجام نمیشد وضع همان بود.
اما این حال خوب دریاچه موقتی نیست؟
ببینید قطعا نسبت به دفعات قبلیتراز دریاچه سریعتر کاهش پیدا میکند اما باز آب خواهیم داشت. ۶۰درصد سطح آب دریاچه ارومیه ارتفاعی کمتر از ۶۰سانتیمتر دارد، تبخیر سالانه دریاچه ۸۵ سانتیمتر است، پس قطعا هرقسمتی از سطح دریاچه که ارتفاعی کمتر از ۸۵ سانتیمتر دارد قطعا دوباره خشک میشود. اما در نظر بگیرید که با این میزان بارندگی و تبخیر ما امسال به هدف خود که تراز دریاچه ۳۰سانتیمتر افزایش پیدا کند میرسیم.
براین اساس چه آیندهای برای دریاچه ارومیه پیشبینی میکنید؟
۳۴۶۵ میلیارد تومان تاکنون هزینه دریاچه ارومیه شده است، ۶۰درصد این پول به ۲ پروژه×یکی بحث انتقال آب زاب و یکی به سد سیلوه برمیگردد. پروژهای دیگر هم به بحث پسآبها مرتبط است.
پس تاکنون ۶۰درصد پولهایی که خرج کردیم به آب تبدیل نشده است، اگر تلاش کنیم این ۲ پروژه تا سال ۱۳۹۹ به بهرهبرداری برسد. سالانه ۷۵۰میلیونمتر مکعب آب پایدار به دریاچه ارومیه برسد. اگر به این هدف برسیم به راحتی سالانه ۳۰سانتیمتر تراز دریاچه افزایش پیدا میکند. اگر بارشها نرمال باشند و این ۲ پروژه اجرا بشوند، تا سال ۱۴۰۴ به تراز اکولوژیک میرسیم.
در دنیا کشورهای زیادی که دنبال احیای دریاچههای خود هستند به این نتیجه رسیدهاند که سطح دریاچه را ثابت نگه دارند تا کانونهای غبار زیر آب روند. براین اساس ما روند احیا ی دریاچه ارومیه را فازبندی کردیم؛ در فاز اول ۱متر سطح دریاچه افزایش پیدا کند که ۹۵درصد کانونهای گردوخاک زیر آب بروند تا سه سال دیگر به این هدف میرسیم. یکی از اقداماتی که در این راستا انجام میدهیم بحث اقدامات سازهای است. همچنین با وزارت نیرو به توافق رسیدیم که تا احیای دریاچه هیچ طرح توسعهای در سدهایشان اجرا نکنند.
به طور کلی حدود ۳میلیارد متر مکعب آب لازم داریم از ۳، ۱میلیارد را این پروژه تامین میکند، ۱.۴ میلیارد متر مکعب آب هم از طریق لایهروبی وارد دریاچه ارومیه میشود. حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰میلیون متر مکعب آب باقی بماند، از این میزان ۳۰۰میلیون از محل صرفهجویی در مزرعه تامین میشود و بقیه از سردهنه سازی، انتقال آب با لوله و کانالها تامین میشود.
درباره همین ۳۰۰میلیون مترمکعب آب، چگونه میشود مصرف آب در بخش کشاورزی را کاهش داد؟
برخی اقدامات را در این رابطه شروع کردیم قرار است ماهانه با ۳ معاون وزارت کشاورزی در این رابطه جلساتی برگزار شود که بتوانیم پروژههایی را اجرا کنیم که در سطح مزرعه میزان انتشار کاهش پیدا کند. در پایآب سدها ۲۹درصد مصرف کاهش پیدا کرده است اما کشاورزها اصلا اعتراض نکردند برای مثال در میاندوآب با وجود این کاهش در مصرف آب تولیدات ۱۶درصد افزایش پیدا کرده است.
تا الان مصرف آب کشاورزی ۲۹ درصد کاهش پیدا کرده است و میتوانیم این میزان را به ۴۰درصد برسانیم.
با تغییرالگوی کشت هم میتوانیم به این هدفمان برسیم، در این رابطه در حال اجرا برنامه بسیار منسجمی هستیم، سال گذشته با جهاد کشاورزی قراردادی بستیم تا گیاهان دارویی به ما معرفی کند که با کاشت آن مصرف آب کاهش پیدا کرده و درآمد کشاورز زیاد شود. با معاونت توسعه روستایی هم تفاهمنامهای امضایی کردیم و قرار شد آنها به هر روستایی که تغییر الگوی کشت میدهد تا سقف صد میلیون تومان به کشاورزها کمک مالی شود.
برای انجام کارهای غیرسازهای ما تلاش کردیم که این اقدامات انجام را انجام بدهیم تا وقتی دریاچه احیا شد دوباره کشاورزان به کاشت چغندرقند برنگردند.
شما این حرف را میزنید اما آنچه که به نظر میرسد ستاد برای احیای دریاچه ارومیه بیشتر وابسته اقدامات سازهای مثل انتقال است تا اقدامات فرهنگی، حتی چند روز پیش آقای کلانتری گفتند که امکان انتقال آب از دریاچه وان ترکیه هم وجود دارد، واقعا باید به سمت انجام چنین کارهایی برویم؟
بدون این اقدامات واقعا نمیشود به سمت احیای دریاچه ارومیه برویم. ما به طور کلی به ۳میلیارد متر مکعب آب نیاز داریم با همه این اقدامات بدون سرمایهگذاری به این میزان آب برسیم کافی است سهم ۶۰۰میلیون متر مکعبی انتقال آب از زاب برداشته شود، این یعنی ۲۰درصد آب مورد نیاز از بین رفته است این خیلی زیاد است.
کلا به شکل عجیبی افرادی از وزارت نیرو با بحث انتقال آب بین حوزهای مخالفت میکنند که زمانی خودشان با این مسائل موافق بودند. این سهم آب کشور است، قبلا قرار بود از آن در بخش توسعه کشاورزی استفاده شود حالا تصمیم گرفته شده که از آن بخش برای احیا دریاچه ارومیه استفاده شود.
در واقع فقط این میزان آب از نقطهای به نقطهای دیگر آورده میشود آن هم به این علت که هرچه زمین در کردستان است در ارتفاعات قرار دارد و نمیشود از این آب مصرف کرد.
اما واقعا این میزان همه آب ایران است؟ چون مسئولان در رابطه با انتقال آب زاب با ترس زیادی صحبت میکنند
به هرحال این رودخانه مرزی است و چنین مسائلی وجود دارد. حدود ۲۰ سال پیش سیلابی در سیستان رخ داد و بانک جهانی به ایران وام داد و بخشی از آن پول را هم به بحث مطالعات اختصاص داده شد. قرار شد ما دفتر فنی انجام این مطالعات باشیم و یک مشاور هلندی به ما کمک میکرد.
به گفته او در هلند، در زمینه آب کشورهای بالادستی و پاییندست هیچ اطلاعاتی به یک دیگر نمیدهند.
رودخانههای مرزی جزو خطوط قرمز کشور است، هیچوقت کسی به دشمنش نمیگوید در خزانه چقدر پول دارد. منافع مالی حکم میکند تا در رابطه با رودخانههای مرزی اطلاعاتی به کشورهای دیگر نگوییم. برای مثال در کشور ترکیه مسئولیت رودخانههای مرزی با وزارت امور خارجه است. هر فعالیتی در رابطه با رودخانههای مرزی جزو پروژههای محرمانه هر کشوری است و هرکسی در این رابطه اطالعاتی منتشر کند، به عنوان جاسوس شناخته نمیشود.
در نتیجه اینکه حرفی نمیزنیم دلیل این است که کار اشتباهی میکند.
این پروژههای انتقال آب از لحاظ زیستمحیطی پیامدی ندارد؟
سیاست ما این بوده که در رابطه با انتقال آب در ابتدا مطالعات مورد نیاز را انجام بدهیم و بعد اقدامات را اجرا کنیم. اینها پیامدهای زیستمحیطی ندارند حتی برای عراق. اتفاقا به نظر من اینکارها را به نفع عراق انجام میدهیم.
قطعا پیامد زیستمحیطی هیچ کار عمرانی و توسعهای صفر نیست، اما پیامدهای زیستمحیطی این انتقال آبها قابل ملاحظه نیست. برای مثال انتقال آب از خزر به دریاچه ارومیه را ما در کارگروهایمان به شکل فنی رد کردیم، چراکه آب خزر به شکلی است که کف دریاچه ارومیه حل نشود.
در جلسه دولت آقای روحانی خواستند این مطالعه انجام شود، ما گفتیم با این موضوع مخالف هستیم. بعد وزارت نیرو در این رابطه مدلسازیهایی انجام داد و به این نتیجه رسید که با انتقال آب خزر به دریاچه ارومیه عمق این دریاچه به ۵۰سانتیمتر میرسد. اکنون انتقال آب خزر کنار گذاشته شد، لحث انتقال آب ارس هم وجود داشت که به لحاظ اقتصادی با این موضوع مخالفت کردیم و قرار شد از محل صرفهجویی این میزان آب را به دست آوریم.
ما انتقال آب زاب را تایید کردیم، بحث انتقال آب از وان وجود دارد. قبلا ترکیه به واسطه سویسیها از ما خواسته بود تا آب وان را به دریاچه ارومیه انتقال دهد چراکه حجم آب این دریاچه بسیار زیاد است. هنوز مطالعاتی در این رابطه در حال انجام است ولی اکنون در راستای سیاستهای ستاد احیای دریاچه ارومیه اصلا چیزی به اسم انتقال آب از وان وجود ندارد.
اما نمونه بزرگتر خشک شدن دریاچه ارومیه وضعی است که تقریبا در کل کشور وجود دارد، از ابتدا که آقای کلانتری رییس سازمان محیط زیست شدند همیشه بحث آب وجود داشت اما ما از بیرون متوجه چیزی نمیشویم، به نظر شما واقعا مسیرمان تغییری کرده است؟
برای پاسخ به این سوال مثالهای از کشورها را به شما توضیح میدهم و بعد وضع را با ایران مقایسه میکنم.
استرالیا ۱۰ سال با خشکسالی شدیدی روبرو شد، انتهای این مدت نخستوزیر استرالیا اعلام کرد که آب مهمترین مسئلهاش است و یک نهاد هواشناسی برای جمع آوری داده آماده کرد. آمریکا از دهه ۷۰ درگیر خشکسالی شدیدی بود، حالا ۳۰ سال از آن موقع گذشته و مصرف آب کل این کشور با این همه توسعه و افزایش جمعیت هیچ تغییری نکرده است.
خشکسالی برای بسیاری از کشورها تبدیل به تلنگری شد تا خودشان را آماده کنند، متاسفانه در کشورمان به این فاز نرسیدیم. مثلا اصفهان موقعیت خوبی برای حل بحران بود اما ما مسئله آب را امنیتی کردیم. مسئله بدون مدیریت وارد آخرین لایه میشود.آبی که در زاینده رود وجود دارد هم اکنون بالای ۷۵۰میلیون متر مکعب است، یعنی در حوزه آبریز دریاچه اصفهان دوباره آب فراوان شد و حالا باز باید صبر کنیم ۲ سال باران نبرد و با این مسئله روبرو شویم.
این برمیگردد به اینگه مجلس، دولت، فرهنگستان علوم، مردم و ... کشورمان چه حساسیتی نسبت به آب دارند. در این دوره زمانی اگر بخواهید آب حساس است و حقآبه محیط زیست را بدهید چون انتخابات مجلس نزدیک است تمام نمایندهها با شما مخالفت میکنند، سال بعدی انتخابات دولت است و دوباره این اتفاق رخ میدهد.فرهنگستان علوم تاکنون یک بیانیه در زمینه آب داده است؟ در مجموع هیچکسی نیامده به صورت سیستماتیک اقداماتی انجام بدهد. اگر آقای کلانتری آمده بقیه هم باید اینکار را انجام میدادند.
وضع اقلیمی کشور ما چه پیامی به ما میدهد؟
کشور ما به سمت شرایط حدی رفته یعنی یک سال ایران با خشکترین سال ۵۰سال اخیر درگیر بوده و در همان سال آبی در طی ۵۰ سال با پربارشترین سال روبرو بودیم. برای مقابله با این شرایط حدی باید بسیار آماده باشیم. اما وقتی نگاه میکنم هیچ کدام از شرایط تغییر چندانی نکرده است، پارسال قرار شد تا جز شمال در جایی برنج کاشته نشود اما امسال میبینیم دوباره این وضعیت برگشته است. وقتی همه ما چه مردم چه تصمیمگیران به فراموشی دچار شوند در شرایط حدی آسیب فراوانی میبینیم.
چه آسیبی؟
مطالعات نشان میدهند که نزدیک ۲۰میلیون هکتار اراضی مساعد تولید گردوخاک در کشور وجود دارد، اگر نتوانیم تالابها را زنده نگه داریم و آبهای زیرزمینی حفظ کنیم ممکن است در تمدن ما به واسطه گردوخاک شرایط به جایی برسد که مردم مهاجرت کنند.
هنوز خطر به ما نزدیک است، حتما باید به این بحرانها فکر کنیم، حتما باید برنامه داشته باشیم و ...
اما نه این اتفاقات رخ نداده آقای کلانتری آمد این تلنگرها را زد، خشکسالیها تلنگر زدند اما در فضای کاری و برنامهها هیچ اتفاقی رخ نداد.
سازمان محیط زیست در این رابطه چه کار کرد؟ شعارهای آقای کلانتری فقط آب بود، اما در عمل در این چند سال اقدام مفیدی هم انجام شده است؟
من اقداماتی که انجام شده را میگویم اما اینکه اینها مفید بودهاند یا نه را نمیشود به این سادگی تشخیص داد. یکی از اقدامات بزرگی که سازمان انجام داد، فعال شدن دبیرخانه کارگروه ملی گردوخاک است. سال پیش برنامه عمل را برای ۲۴ تالاب مشخص کردیم، مصوبه قانون تالابها را از هیئت دولت گرفتیم، در حوزه آب سازمان محیط زیست چند نیرو متخصص جذب کرد، برای تالاب انزلی برنامه احیا ایجاد کردیم و برای بختگان و گاوخونی هم الگوی احیای دریاچه ارومیه را برنامهریزی کردیم البته این کارها خیلی موفقآمیز نبوده است.
به نظرتون اینکارها موثر بوده است؟
ببینید میتوانم بگویم این اقدامات در یک بخش خیلی موثر بودند، آنهم تغییر نگاه درباره آب است. باید مردم را آموزش بدهیم، وظیفه ما به عنوان سازمان محیط زیست این است که خبرنگاران، مردم و NGOهای توانمند ایجاد کنیم. اما نه سازمان محیط زیست این زیرساخت را دارد که خودش را توانمند کند و نه توانایی لازم برای توانمندسازی دیگران را ندارد.
قطعا اقدامات ما اصلا موفقیت آمیز نبوده است اما میشود گفت مسئولان نسبت به این موضوع حساس هستند. البته که من افق این موضوع را خوب نمیبینم، ما هنوز در برابر برداشت بیرویه آب محکم نمیایستیم، چراکه این اقدامات پیامدهای زیادی دارد. ما اگر اینکار را نکنیم قیمت ارزان باشد، هرکی به هرکی باشد قطعا این وضعیت پیش میآید.
اگر روندمان به همین شکل ادامه پیدا کند واقعا چه میشود؟
برخی مسئولان میگویند چرا مردم را میترسانید اما این حرفهای من واقعیت است. شما شهریار را نگاه کنید بعد شهریار ۴۰ سال پیش را هم نگاه کنید، قطعا نبود آب این پیامدها را دارد. ما اولین کشور دنیا هستیم که محصولات کشاورزیمان از منابع آبی تجدیدناپذیر تولید میشود، این روند چند سال ادامه پیدا کند ایران میشود عربستان.
عربستان، ۱۹۷۸ آبهای تجدیدپذیرش را از دست داد و در ۲۰۱۸ منابعش به اتمام رسید. حالا این کشور که گندم تولید میکرد دیگر زمینی برای کشاورزی ندارد.
ما یک تصویر نزدیکی از خشکی دریاچه ارومیه داریم، اما تصویر ایران خشک شده چگونه میشود؟
در ابتدا باید تالابها را نگاه کنیم، اگر این اکوسیستم وجود نداشته باشد شرایطی مانند سیستان و بلوچستان به وجود میآید، میتوانیم تصیر سیستان را برای کل کشور بزرگ کنیم، میتوانیم وضعیت شرق گاوخونی را مشخص کنیم؛ مردم کشاورزی را به کنار گذشتند، وارد شهرها شدند و ...یک اصفهانی که در شرق گاوخونی زندگی میکند این شرایط را کاملا میفهمد.
ما داریم درباره ۲۰میلیون هکتار کانون گردوغبار حرف میزنیم وضعیتی که مسئولین اجرایی، کارشناسان، دانشگاهها و ... میترسند درباره آن صحبت کنند. باید این حرفها را گفت و بعد راهکار آنها را پیدا کنیم.
شما از شرایط سیستان میگویید اما انگار به زور جلوی وقوع بحران در کلانشهرها را بگیریم. این روند تا کی ادامه پیدا میکند؟
قطعا این شرایط پایدار نیست، ما کم آب هستیم و هرچقدر جمعیت زیاد شود این میزان آب زیاد نمیشود. به این عرضه و تقاضا محیط زیستیها میگویند ظرفیت اکولوژیکی، همه جای دنیا این ظرفیت را مشخص کرده است. وزارت نیرو ۳ سد به سازمان محیط زیست آورده است سدهای لار، کرج و طالقان.
آقای کلانتری در همین رابطه نامهای به رییس جمهور نوشتند که این انتقال آب تا کی میتواند ادامه پیدا کند. ما به عنوان سازمان محیط زیست مخالف گسترش شهر تهران هستیم و باید تعیین تکلیف شود که ظرفیت اکلوژیک تهران چقدر است.
آیا ضربالاجلی هم برای منابع آبی پایتخت جود دارد؟
به این ضربالاجل رسیدیم. این اوضاع به بلوغ یک جامعه ارتباط دارد. اگر یک تهرانی بداند در حال مصرف آب کشاورزی است که مجبور به مهاجرت شده، قبول میکند این کار را کند؟ به نظر من این موضوع باید همه پرسی شود تا ببینیم چقدر مردم ایران با اخلاقند.
آیا مردم تهران حاضر هستند به نوعی به خاطر شهرشان ایران را نابود کند. من به شما قول میدهم اگر مردم این را بدانند این موضوع را قبول نمیکنند.