سیل فراموشی روستای خرسدر لرستان را با خود برد
فاصله این روستا تا شهر پلدختر پیش از سیل ۱۰ دقیقه بوده که با نابود شدن پل ارتباطی به پلدختر از شهرهای دیگر استان لرستان به آن دسترسی هست. از خرمآباد به این روستا صدوده کیلومتر مسافت است تا بشود به روستای بابازید رفت و بعد از آن باید با قایق مسیری ۵۰۰ متری را طی کرد تا به چادرهای اسکان مردم خرسدر رسید. اگر کمکی از راه زمینی بخواهد به این روستا برسد باید مسیر خرم آباد به کوهدشت و کوهدشت به خرسدر علیا را طی کرد که مسیری حدود ۱۶۰ کیلومتر است. حقمرادی دهیار این روستا میگوید: «روستای ما با شهر پلدختر شش کیلومتر فاصله دارد، پل تخریب شده و راه ما قطع است، کار ساخت پل شروع شده و به ما گفتهاند که بیش از یک ماه زمان میبرد، یک هفته است از طریق یک دستگاه قایق از رودخانه عبور میکنیم.»
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران :پرستو بیرانوند نوشت ؛ آن زمان که گستره ابعاد فاجعه بالا باشد، ناگزیر بخشهایی از آن، آنچنان پنهان و دور از چشم میماند که خود نطفه فاجعهای دیگر را شکل میدهد و نقطههای دور مانده از دوربین عکاسان و قلم نویسندگان آبستن فجایعی بزرگ خواهد شد.
پس از سیل لرستان روستاهای بسیاری تخریب ۱۰۰ درصدی داشتند و اکنون اسم روستای چممهر نام غریبی برای دنبالکنندگان اخبار سیل نیست. ابتدا خبر این روستا بر سر زبانها میافتد، کمکها به سمت روستا سرازیر میشود و گروههای امدادی از سراسر کشور مسیر این روستا را بر روی نقشه پیدا میکنند، در نهایت رئیسجمهور نیز در سفر پر سرعت خود به مناطق سیلزده به خلبان بالگردش دستور توقف در این روستا را میدهد.
اینکه روستایی در منطقه آسیبدیده بر سر زبانها بیفتد نه تنها منفی که شاید بحرانزده را به شرایط ثبات نزدیک کند اما روستاهایی که نامشان را تنها محلیهای شهر نزدیک به خود میدانند و همه از وجود آن بیخبرند آرام آرام سیل دوم آنها را با خود میبرد؛ فراموشی. رویهای که در بحث امدادرسانی نیاز به بازنگری و توجه بیشتر از سمت مسئولان و امدادگران و گروههای مردمی دارد.
روستای خرسدر علیا یکی از این روستاها است.
تنها دبستانی به جا مانده
روستای خرسدر علیا به تمامی زیر آب رفته و تنها دیوارهای یک دبستان از سیل به جا مانده. ۴۰ خانوار در این روستا زندگی میکردند و اکنون تلاش میکنند تا زنده بمانند. زمینهای کشاورزی و باغداری، خانههایی که برای هر خشت آن هر ساله در زمین کشاورزی بیل زده شده، دامهایی که منبع مالی کوچکی بود، وسایل خانهای که آرامشت را تضمین میکرد اکنون نه که آب برده باشد که مدفون شده در بتون گلی است.
۴۰ خانوار در ۳۰ چادر اسکان داده شدهاند و ۸ پیرزن سرپرست خانواری که بر نداری خود نشستهاند، در زمانی که باید بر کشته خویش مینگریستند. هر چند پیش از سیل نیز امن و آسایش دوران به اصطلاح بازنشستگی را نداشتند. در همین میان حقمرادی دهیار خرسدر علیا به خبرآنلاین میگوید: «روستا، لوازم خانگی و حتی از لباسهایمان آثاری بهجای نماند و ما را چادرنشین کرد و من فرهنگی و دهیار را به بیست و شش سال عقب کشاند! سعی کردم وسایل مدرسه را نجات دهم اما همه چیز نابود شد.»
راههای بسته و مردمان محصور شده
فاصله این روستا تا شهر پلدختر پیش از سیل ۱۰ دقیقه بوده که با نابود شدن پل ارتباطی به پلدختر از شهرهای دیگر استان لرستان به آن دسترسی هست. از خرمآباد به این روستا صدوده کیلومتر مسافت است تا بشود به روستای بابازید رفت و بعد از آن باید با قایق مسیری ۵۰۰ متری را طی کرد تا به چادرهای اسکان مردم خرسدر رسید. اگر کمکی از راه زمینی بخواهد به این روستا برسد باید مسیر خرم آباد به کوهدشت و کوهدشت به خرسدر علیا را طی کرد که مسیری حدود ۱۶۰ کیلومتر است. حقمرادی دهیار این روستا میگوید: «روستای ما با شهر پلدختر شش کیلومتر فاصله دارد، پل تخریب شده و راه ما قطع است، کار ساخت پل شروع شده و به ما گفتهاند که بیش از یک ماه زمان میبرد، یک هفته است از طریق یک دستگاه قایق از رودخانه عبور میکنیم.»
امدادرسانی تنها وسایل بهداشتی نیست
در هر چادر اسکان مردم روستا دو پتو وجود دارد. شبهای این منطقه سرد و روزهای شدیدا گرم دارد. لوازم بهداشتی و اولیه همچون شیر خشک به این روستا رسیده اما پتو، موکت و فرش، ظروف آشپزی مانند پیکنیک و ظرفهای آشپزی و مواد غذایی که مردم بتوانند آشپزی کنند مثل برنج، ماکارانی، سویا، رب و ... در این روستا به شدت کم است. گرمای هوای شدید در روز باعث شده که چادرها بو بگیرند و محل مناسبی برای اسکان در روز نباشند، مردم به بیرون از چادر پناه میآورند و دچار آفتابسوختگی میشوند و شبها با پتوهای بسیار کم سرما را به جان میخرند. در امدادرسانی اولیه اقلامی همچون چادر، پوشک بچه شیرخشک، نواربهداشتی و ... جز ضروریات است اما زندگیهای از دست رفته با گذشت هر روز ضروریاتی دارند که بود و نبود آن تعیین کننده است.