گرگانرود بسته بود/ بررسی علل تشدید خسارات سیل گلستان از نگاه کارشناسان
دکتر عبدالرسول سلمان ماهینی، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گرگان نیز میگوید: «به دلیل دخل و تصرفاتی که در سالهای گذشته در تالابها و اراضی پیرامونی آنها صورت گرفته و حجم بالای رسوبات حمل شده از بالادست، تالابهای غرب گلستان کارکردهای اصلی خودشان را از دست داده و سیلاب اخیر این را به وضوح نشان میدهد. این مشکل برای سدهای استان هم هست چون حجم زیادی از این سدها با رسوبات ناشی از تخریب جنگلها و مراتع در بالادست پر شدهاند.
به گزارش دیده بان ایران، روزنامه سازندگی نوشت: مصب گرگانرود به گواه بازدیدی که در مرداد ۹۶ از این منطقه داشتم، تا زمان وقوع سیلاب اخیر به همین شکل با انبوهی از رسوبات به صورت مسدود باقی مانده و ارتباطش با دریا قطع شده بود، بیآنکه لایروبی شده باشد! و حالا مسئولان میگویند مصب گرگانرود نیازمند ۵۰ هزار متر مکعب لایروبی است.
بر اساس آنچه در هفتههای اخیر در اخبار آمده، سیلاب گلستان از همین رودخانه و سدهایی که روی آن ساخته شده آغاز شد، یعنی بعد از یک بارش غیرمتعارف و سیلآسا -که اتفاقا هواشناسی نیز وقوع آن را پیشبینی کرده و هشدار داده بود- و آبگرفتگی شهرهای کلاله و گنبدکاووس، آب سدهای بوستان و گلستان سرریز شده و با طغیان رودخانه در نهایت، آققلا و گمیشان و دهها روستای دیگر را زیر آب برده است. اینکه چرا سیل در چنین مقیاس و ابعادی آمد و همچنان بعد از گذشت بیست روز بخشهایی از دو شهر آققلا و گمیشان در آب هستند، یقینا دلایل طبیعی و انسانی زیادی دارد و انتظار میرود نهادهای ناظر و مراکز تحقیقاتی با انجام یک ارزیابی فنی و بیطرفانه و فارغ از جهتگیریهای سیاسی و جناحی و اقتصادی، نتایج آن را به منظور پیشگیری از رخدادهای بعدی منتشر کنند.
اما آنچه از نگاه کارشناسان و متخصصان محیط زیست هیچگاه دور نبوده و همواره هشدار دادهاند، تغییرات زیادی است که در سطح جنگلها و مراتع بالادست حوضه آبریز گرگانرود و تالابها و رودخانهها رخ داده است. تداوم تخریب جنگلها، چرای بیرویه دام و مازاد بر ظرفیت مراتع و دستاندازیهای گوناگون در بستر تالابها و رودخانهها، باعث شده جنگل و مرتع و تالاب کارکردهای اکولوژیک خود را از دست داده و نتوانند برابر این حجم از آب و رسوبات نقش خود را ایفا کنند. عبدالرسول سلمان ماهینی، استاد ارزیابی و آمایش سرزمین و عضو هیئت علمی دانشگاه گرگان، هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی و رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران به همراه دو تن از کارشناسان محیط زیست در گفتوگو با سازندگی از دلایل تشدید خسارتهای سیلاب گلستان میگویند. «ما باید برای پیشگیری و تعدیل مشکلاتی مانند سیل، خشکسالی و اختلالات اقلیمی با طبیعت همکاری کنیم. زمانی که علیه طبیعت کار کنیم، علیه خود کار کردهایم!»
این بخشی از سخنان دیوید سوزوکی، دانشمند زیستشناس کانادایی و یکی از معروفترین چهرههای محیط زیستی جهان است که دو سال قبل در واکنش به سیلهای جنوب شرق آسیا و طوفانهای مرگبار آمریکا در یادداشتی یادآور شد: «تصرف طبیعت از دیرباز روش غربیها بوده است. خودبزرگبینی ما و اغلب ایدئولوژیهای مذهبی، آدمی را به این باور رسانده که گمان کند بالاتر از طبیعت بوده و حق دارد آن را مسخر خود کند.
ما به تواناییهای فناورانه خود اجازه میدهیم تا از خردمندیمان جلو بزند. اما اکنون میآموزیم که همکاری با طبیعت در درازمدت مؤثرتر و بیشتر مقرونبهصرفه است. اگر ما هنگام طراحی شهرها، طبیعت را در ذهن خود میداشتیم، میتوانستیم مشکلات کمتری را پیرامون سیلها، آلودگی و گرمای مفرط مشاهده و از هزینههای سنگین ترمیم پیشگیری کنیم.»
او با اشاره به خسارات تغییر اقلیم و طوفان در تگزاس میگوید: «قوانین سست که به توسعهگران اجازه میدهد تا تالابها را زهکشی کنند و در دشتهای سیلابی ساختمان بسازند، مشکلات هوستون را تشدید کردهاند. این شهر هیچ قانون طراحی ساختمانی ندارد و بسیاری از تالابها و مرغزارها که معمولا مقدار زیادی از آب را در خود جذب و از خسارتهای سیل جلوگیری میکردند، زهکشی یا آسفالت شده و ساختمانسازی روی آنها انجام شده است.»
و این شاید درست مشابه آن چیزی است که سالهاست در بسیاری از عرصههای طبیعی کشور شاهد هستیم. با اینکه نزدیک به دو سال از اعلام هشدار سازمان هواشناسی کشور نسبت به پیامدهای تغییر اقلیم در کشورمان و تشدید خشکسالیها و افزایش بارشهای سیلابی میگذرد و این گزارش علمی از سوی مسئولان این سازمان در حضور سران سه قوه و مدیران دستگاهها و رسانهها تشریح شده اما تخریب طبیعت ایران به بهانههای متعدد همچنان ادامه دارد. در چنین شرایطی کارشناسان تنها راه کاهش پیامدهای تغییر اقلیم را حفظ محیط زیست و احیای زیستگاههای جنگلی و تالابی عنوان میکنند اما در عمل اتفاقات دیگری است که صورت میگیرد!
گرگانرود مسدود بود
محمود شکیبا، کارشناس محیط زیست اداره کل محیط زیست استان گلستان درباره آنچه در گلستان رخ داده میگوید: «در اینکه بارشها بیش از حد بود شکی نیست اما آنچه باعث تشدید سیلاب شد مسدود بودن رودخانه گرگانرود و حجم بالای رسوباتی بود که با گذشت سالها در این رودخانه انباشته شده بود و قاعدتا باید قبل از سیل لایروبی میشد.» او میافزاید: «متاسفانه بعد از اینکه آب گرگانرود بعد از سرریز سدها بالا زد و کانالهای شهری نیز گنجایش این آب را نداشتند و آب در شهر جاری شد خط آهن گرگان-اینچهبرون که از غرب آققلا عبور میکند نیز مزید بر علت شد تا آب در اینجا انباشته شود که اگر در زمان ساخت این خطآهن، به شرایط اقلیمی و موقعیت سیلابی دشت توجه میشد باید آبراهههای زیادی زیر خطآهن تعبیه میکردند که نکردند و بعد مجبور شدند در برخی نقاط خطآهن را که به شکل خاکریز از سطح زمین بالا آمده بود تخریب کنند.»
او افزود: «با اینکه سالهاست همه میگویند نسل ماهیان خاویاری خزر در معرض نابودی و انقراض است و رودخانههای تجن و گرگانرود از مهمترین نقاط تخمریزی ماهیان سفید و خاویاری است اما میبینیم که گرگانرود عملا این کارکرد خودش را هم از دست داده است چون نه آب داشته که ماهیها بیایند و نه مصب رودخانه باز بوده است.»
این کارشناس محیط زیست درباره ساختار شهرسازی گمیشان در تشدید سیل میگوید: «اگر به خانههای تاریخی شهر گمیشان که قدمتی ۱۰۰-۵۰ ساله دارند دقت کنید میبینید که اغلب این خانهها از سطح زمین بالاتر بوده و زیر آنها باز بوده تا آب بتواند حرکت کند. این یعنی گمیشان در دهههای قبل شاهد سیلاب بوده و امروز نیز دقیقا آن بخش از شهر گمیشان آسیب دیده که اتفاقا خانههایش نسبتا جدیدتر بوده و این اصول را رعایت نکرده بودند.»
با تالابهای گلستان چه کردیم؟
دکتر عبدالرسول سلمان ماهینی، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گرگان نیز میگوید: «به دلیل دخل و تصرفاتی که در سالهای گذشته در تالابها و اراضی پیرامونی آنها صورت گرفته و حجم بالای رسوبات حمل شده از بالادست، تالابهای غرب گلستان کارکردهای اصلی خودشان را از دست داده و سیلاب اخیر این را به وضوح نشان میدهد. این مشکل برای سدهای استان هم هست چون حجم زیادی از این سدها با رسوبات ناشی از تخریب جنگلها و مراتع در بالادست پر شدهاند. علاوه بر این در سیل اخیر مدیریت سدها نیز تا حدی زیر سوال است، مثلا گفته میشود برخی دریچههای سدها خراب بوده و نتوانسته آب را به موقع خارج کند.»
این استاد ارزیابی و آمایش سرزمین تاکید میکند: «یکی از مهمترین کارکردهای تالابها نقششان در کنترل سیلاب است که بسیار کمرنگ بود حتی سدها هم به دلیل ضعف مدیریت نتوانستند عملکرد مناسبی در کنترل سیل داشته باشند.»
او درباره نقش خطآهن گرگان در آققلا در نگهداشت آب در این شهر نیز میگوید: «تا جایی که میدانم این خط آهن دارای گزارش ارزیابی اثرات زیستمحیطی هم بوده و شنیدم گویا سازمان هم تایید کرده بوده است که اگر چنین باشد رخداد اخیر نشان میدهد نه مطالعات فنی این خطآهن درست بوده و نه مطالعات ارزیابیاش!»
رقابت مردم و دولتها برای تخریب جنگل
هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران نیز درباره تاثیر تخریب جنگلها و مراتع در تشدید سیلاب اخیر میگوید: «بستر بسیاری از این رودخانههای سیلابی در گذشته ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر و حتی بیشتر بوده که با کاهش بارش در سالهای اخیر مورد دستدرازی قرار گرفته، حتی در بستر برخی از این رودخانهها در شمال، درختان ۱۰۰ سال به بالا هست که نشان میدهد بیش از صد سال پیش احتمالا سیلابی آمده و این درختان بعدها سبز شدند. اطراف برخی از این رودخانهها درختان توسکا بوده که بهترین تثبیتکننده خاک در بستر رودخانههاست و به مرور حذف شده است.» او میافزاید: «در گذشته چون طبیعت کمتر دست خورده بوده لذا وقتی سیلابی هم اتفاق میافتاده هم بالادست و هم پاییندست کمتر دچار آسیب میشده اما امروز به دلیل تخریب گسترده مراتع ییلاقی در بالادست و جنگلها در پایین آنها خاک بسیار سست شده و با هر بارشی شسته شده و به پایین حمل میشود که تخریب سیل را دو چندان میکند.»
رئیس انجمن علمی جنگلبانی همچنین یادآور شد: «ما اقلیم را نمیتوانیم به گونهای تغییر دهیم که کمتر ببارد یا منظم ببارد اما میتوانیم تمهیداتی اتخاذ کنیم که اثرات اقلیم و سیلاب کمتر شود ولی متاسفانه همین باران که میتوانست فرصتی برای ما باشد به تهدیدی بزرگ تبدیل شد چون دستکاریهایی که در طبیعت شده فرصت جذب این بارشها را به خاک نداد و به مرگ تبدیل شد. در همین شرق مازندران کاش ببینند که چه بلایی بر سر کوهها آوردهاند، اینجا بحث تراژدی منابع عام مطرح است. مردم در تخریب جنگل با دولتها در رقابت هستند. متاسفانه خود ما مردم اگر فرصتی مهیا شود، میخواهیم تا قلب بستر رودخانهها را خانهسازی کنیم یا کوهها را تماماً شخم بزنیم بعد میخواهیم رودخانهها طغیان نکنند و رانش زمین و کوه ایجاد نشود.»
او افزود: «در اراضی جنگلی حتی اگر هم مستثنیات است نباید اجازه تغییر کاربری داده شود اما میبینیم در قلب جنگلهای رامسر ساختمان ۱۲ طبقه میسازند بعد میخواهیم سیل نیاید. جادهها را بیتوجه به شیب و رودخانهها میسازیم. با این حجم از آشفتگی که در طبیعت ایجاد کردیم اکوسیستمهای تالابی و جنگلی و مرتعی ما دیگر نمیتوانند کارکردهای اکولوژیک خودشان را درست ایفا کنند. حالا بعد از این رقابت تنگاتنگ بین مردم و دولتها بر سر بهرهکشی از منابع طبیعی، میگوییم به جنگلها فرصتی برای استراحت دهید. اما با گذشت ۵ سال از طرح این ایده، هنوز برنامهای برای استراحت جنگل تهیه نشده، چرا؟ چون افرادی که در سازمان متولی هستند یا توان علمی این کار را ندارند یا خودشان مخالفان جدی تنفس جنگل هستند. متاسفانه نمایندگان مجلس حتی نمایندگان استانهای شمالی تا به امروز بزرگترین مانع برای طرح استراحت جنگل بودند.»
او تاکید میکند: «بزرگترین چالش کشور ما چالش مدیریتی است، چون مسئولان و دولتمردان ما بر اساس میزان درک خودشان برای طبیعت نظر میدهند نه بر اساس نظرات کارشناسی و اگر هم انتقاد کنیم تنوعی از انگ و برچسبها به ما میچسبانند.»
تخریب تالاب گمیشان و تشدید سیل
تالاب گمیشان در غرب شهر گمیشان حدفاصل بین دو رودخانه اترک و گرگانرود واقع شده که نزدیک به ۱۸ سال است بهعنوان یکی از تالابهای بینالمللی کشورمان در لیست تالابهای بینالمللی جهان به ثبت رسیده اما این تالاب در سالهای گذشته دستخوش دستاندازیهای زیادی بوده است. دو سال قبل و در حالیکه کمتر از چهار ماه از ابلاغ «قانون حفظ و مدیریت تالاب» و ممنوعیت هرگونه عملیات عمرانی مخرب در حریم و داخل تالابهای کشور میگذشت، سازمان محیط زیست برای دومین بار مجوز انتقال آب از این تالاب به مزارع میگو را صادر کرد. ۱۵ لودر و بیل مکانیکی با مجوز مدیرکل محیط زیست استان و مسئولان استانداری کانالی به طول ۱۶ کیلومتر و عرض ۵۰ متر در تالاب بینالمللی گمیشان ایجاد کردند تا آب تالاب گمیشان و دریای خزر را برای طرح توسعه ۲۰۰۰ هکتاری میگو منتقل کنند و با ایجاد کانالهای متعدد و خاکریز عملاً دو بخش شمالی و جنوبی تالاب را از هم جدا کردند.»
امید صدیقی، کارشناس محیط طبیعی سازمان محیط زیست به سازندگی میگوید: «به اعتقاد من کانالهایی که ایجاد کردند و خاکریزهایی که از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب تالاب ایجاد کردند و عملا بستر تالاب را شخم زدند، در تشدید سیلاب بیتاثیر نبوده چون این پشتههای خاک عملا مانع حرکت آب به سمت تالاب شده و کارکرد تالاب را در کنترل سیلاب از بین برده است.» این کارشناس با اشاره به سیلابهای اخیر که منجر به احیای مجدد بسیاری از تالابهای کشور از جمله ارومیه شده، میافزاید: «شاید بهتر باشد حالا که تالابها حداقل برای امسال پرآب شده، این بودجههای میلیاردی مبارزه با گرد و غبار و احیای دریاچه ارومیه را تماما یا حداقل بخشی از آن را به جبران خسارات ناشی از سیل اختصاص و به مردم سیلزدهای بدهند که متحمل آسیب شدند.»