معضل کمبود آب در فلات ایران، نتیجه نابودی جنگلهای زاگرس است
مدیرعامل انجمن سبز چیا میگوید: جنگلهای زاگرس زمانی تأمینکننده بیش از 40 درصد آب ایران بود و معضل کنونی آب که امروز در مناطق مرکزی ایران شاهد آن هستیم بهدلیل نابودی این منابع ارزشمند است.
به گزارش دیده بان ایران؛ جنگلهای «مرانه» مریوان با 800 سال قدمت در حال نابودی هستند. این خبری بود که انجمن سبز چیا در مریوان منتشر کرد؛ جنگلهایی که یکی از قدیمیترین وhttp://www.didbaniran.ir/ باارزشترین جنگلهای منطقه زاگرس بهحساب میآیند که با توجه به دور از دسترس بودن، مورد دستدرازی قرار گرفته است.
در این میان شاهرخ محمودی، رئیس اداره منابع طبیعی مریوان در این باره به ایرناپلاس میگوید: دو نفر را که اقدام به زمینخواری و فنسکشی این درختان کرده بودند، شناسایی کردیم و قرار است برای آنها پرونده تشکیل دهیم. همچنین باید برای این دو نفر حکم قلع و قمع بگیریم. به این معنا که خودشان باید فنسهایی که دور درختان کشیدهاند را جمع کنند. در حال حاضر هنوز این حکم صادر نشده و منتظر حکم دادستان هستیم.
در سالهای اخیر بیش از نیمی ازجنگل مرانه مریوان تصرف و به باغ شخصی تبدیل شده و حالا هم با فنسکشی قسمتهایی از این جنگل و خشکاندن درختان تنومند آن، در معرض نابودی قرار گرفتهاند. به بهانه دستدرازی به این درختان 800ساله در گفتوگو با محمدناجی کانیسانانی، مدیرعامل انجمن سبز چیا به بررسی و آسیبشناسی جنگلهای زاگرس پرداختیم.
ایرناپلاس: آتشسوزی، زغالگیری، چوببری و تخریب عرصههای جنگلی در سالهای اخیر نفس جنگلهای زاگرس را تنگ کرده است. با توجه به تجربهای که شما و انجمن در مبارزه با تخریبگران در غرب کشور دارید، وضعیت جنگلهای مناطق زاگرس را چطور میبیند؟
کانیسانانی: جنگلهای زاگرس به نسبت جنگلهای شمال کشور در حاشیه قرار گرفتهاند. به همین دلیل به آنها توجه نمیشود. قبلاً از جنگلهای شمال در حوزه چوب و ابزار برای صنایع چوبسازی و کارهای MDF استفاده زیادی میشد. خوشبختانه این روزها به این جنگلها تنفس داده شده تا بتوانند خودشان را ترمیم کنند. با این حال، جنگلهای شمال هم وضعیت وخیمی دارند. اما نکتهای که اینجا مطرح میشود این است که تخریبکنندگان محیطزیست دسترویدست نگذاشتهاند و به جنگلهای زاگرس روی آوردهاند. برخی از افراد با کانونهای قدرت در ارتباطند و حالا به دنبال تخریب و دستدرازی به جنگلهای استانهای غربی مانند ایلام، کردستان، یاسوج و...هستند.
غارت عرصههای جنگلی زاگرس از سوی صنایع چوبسازی
در این راستا عرصههای طبیعی و جنگلی منطقه جدای از پوشش گیاهی و گونههای زیستی آن مورد هجوم و غارت صنایع چوبسازی در تهران، همدان، اصفهان، شیراز، اراک و ساری قرار گرفته است. یعنی صنایع چوبی که قبلاً از جنگلهای شمال تهیه میشد حالا از جنگلهای زاگرس تهیه میشود. درصد زیادی از این جنگلها درختان بلوط هستند که از نظر تراکم برای کسانی که در صنایع چوب کار میکنند، وسوسه کننده است. یعنی حتی به ریشه این درختان هم رحم نمیشود. چون ریشه و تنه این درختان از تراکم و نقش و نقوش بیشتری برخوردار است، خودبهخود برای صنایع چوب جذابیتهای خاصی دارد. این افراد تخریبگر از سرشاخههای کسانی هستند که هستههای اصلی آنها در کارخانههای مرکزی و صنایع بزرگ چوب در کلانشهر فعالیت دارند، درحالی که در آنجا خیلی میتوان آنها را کنترل کرد، اما متأسفانه هیچ عزمی برای مبارزه با آنها نه در مراکز استان و نه در شهرستانها نیست. حالا اگر انجمنهای مردمنهاد محیطزیستی یا سازمان منابع طبیعی بخواهند با آنها مبارزه کنند، حمایت قضایی و حقوقی از آنها نمیشود. در بهترین حالت پرونده قضایی برای آنها درست میشود و اندکی جریمه میشوند. قوه قضاییه مکانیسم درست و بازدارندهای برای حل این مسائل ندارد. این تخریبگران جریمه را پرداخت میکنند و عرصههای ملی و محیطزیستی را تبدیل به باغ و ویلا میکنند. عرصههایی که صد میلیارد ارزش دارد، با جریمههای اندک تبدیل به باغ و ویلاهای شخصی میشوند یا مواد اولیه صنایع چوب را فراهم میکنند.
مسئله دیگر حملونقل این چوبها و تنه درختان است که با کامیونها در جادههای بین شهری جابهجا میشوند. این در حالی است که تمام این جادهها پر از عوارض و بازدیدهای زنجیروار است. در هر شهرستانی تقریباً دو تا از این عوارضیها وجود دارد و خیلی راحت میتوانند در این گلوگاهها جلوی آنها را بگیرند.
اگر همه ارگانها و سازمانها دست به دست هم بدهند، میتوانند جلوی این غارتهای شبکهای را بگیرند. جرایم قانونی برای این موارد بازدارندگی ندارند، چرا که قاضیهای محیطزیستی در قوه قضاییه نیستند و باید برای این موارد خاص قاضیهای متخصص رای و نظر بدهند و حکمهای محیطزیستی بدهند. برای مثال میتوانند دستور به نهالکاری عرصههایی که مورد غارت قرار گرفتهاند، بدهند. از سوی دیگر، هیچ عزمی هم در جامعه برای مبارزه با این جنگلخواران نیست. از سوی دیگر، اداراتی مانند منابع طبیعی دستشان بسته است و از این نظر کار خاصی نمیتوانند بکنند. سازمانهای مردمنهاد هم اهرم فشاری در دست ندارند و در بهترین حالت میتوانند به بحث آموزش و فرهنگسازی بپردازند. مانند کاری که ما در انجمن انجام میدهیم. به همه روستاها رفتیم. به مدارس میرویم و فضاهای عمومی به آموزشهای محیطزیستی میپردازیم. مردم هم از این وضع ناراضی هستند، اما قدرت مبارزه با آنها را ندارند.
ایرناپلاس: در حال حاضر، جنگلهای «مرانه» چه شرایطی دارد؟
کانی سانانی: جنگلهای تنومند روستای «مرانه» از استثناهای طبیعت هستند. این جنگلها در یک زمین کاملاً مسطح قرار گرفتهاند و قدمت 100 تا 800ساله دارند. از این جهت سرمایه بشری محسوب میشوند. قبلاً مردم به این درختان رسیدگی میکردند و سرشاخههای آنها را هرس میکردند و هنوز هم بعد از این همه سال همچنان تنومند و قوی هستند و هیچگونه خشکی یا پوسیدگی در آنها دیده نمیشوند. در کل مناطق دور افتاده مکانهای بسیار خوبی برای این تخریبگران و زمینخواران است. چرا که کسی نیست نظارت کند و آنها آنطور که بخواهند، با محیطزیست برخورد میکنند.
از 12 میلیون هکتار جنگل تنها پنج میلیون هکتار باقی مانده است
حال با تورکشی این جنگلها را برای زراعت یا باغداری نابود میکنند. در کشور ما دانش و آگاهی لازم برای کشاورزی وجود ندارد که در واحد سطح بیشترین تولید را داشته باشیم. غیر از آن، با وجود آگاهی و دانش، آیا ارجحیت با حفظ جنگل است یا تخریب آن برای کشاورزی؟ در نتیجه همین بیتوجهی و سیاستها در سالهای اخیر از 12 میلیون هکتار جنگل در زاگرس، پنج میلیون و 400 هزارهکتار آن باقی مانده است. این درحالی است که این جنگلها تأمین کننده بیش از 40 درصد آب ایران بودهاند. با از بین رفتن جنگلهای زاگرس باید نگران باشید که در استانهای مرکزی مانند یزد و اصفهان جنگ آب راه بیفتد. خوزستان آب نداشته باشد و ریزگردها زندگی مردم را مختل کنند یا زنجان درگیر کمآبی باشد. درحالی که هر هکتار جنگل میتواند حدود 600 تن در جذب ریزگردها مؤثر عمل کند و سالانه میلیونها مترمکعب در عرصههای جنگلی اکسیژن تولید میشود که با تخریب این جنگلها، زیستگاه ما از این موارد محروم میشود و در نتیجه زنجیره غذایی گونههای جانوری و گیاهی از بین میرود. در جنگلهای زاگرس انواع پستانداران، پرندگان، دوزیستان، خزندگان، انواع حشرات و خاکزیانی مانند کرم، نماتد، باکتری و قارچ وجود دارند. با تخریب کردن عرصههای جنگلی به باغ، زمین کشاورزی یا کارخانهها این همه حیات جنگلی نابود میشود.
ایرناپلاس: در سالهای اخیر جشنهایی برای حفظ محیطزیست برگزار شده است که نتیجه بلوغ و بالا رفتن فرهنگ زیستمحیطی بوده است. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
کانی سانانی: در یکی دو سال اخیر شاهد جشنهای محیطزیستی از جمله «شکستن تبرها»، «سوزاندن قفسهای شکار»،«شکستن ارههای موتوری»، «آزاد کردن کبکهای کوهی»، «شکستن تفنگهای شکاری» و...بودهایم که این نتیجه آگاهی جمعی و حساسیت افکار عمومی نسبت به حفظ زیستگاههای گیاهی و جانوری و حیات زندگی اجتماعی است. کسانی که قبلاً زمینخواری و تخریب جنگل کردند، حالا تبدیل به اعضای فعال و مبلغ انجمن شدهاند.
این یک نوع انقلاب زیستمحیطی است. ما از سال 87 که انجمن را تأسیس کردیم، شروع شده است. رسالت زیستی و کاری ما مبارزه فرهنگی، مقاومت فرهنگی و توسعه فرهنگسازی بوده است. از جمله تلاش برای حفاظت از محیطزیست و ترویج فرهنگ زیستمحیطی، فعالیت در جهت پیشرفت همهجانبه و همسو با اهداف زیستمحیطی بهمنظور توسعه پایدار، تلاش در راستای ایجاد مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی و جلوگیری از فعالیت مراکز آلودهکننده محیطزیست، تلاش در جهت ایجاد اشتغال مرتبط با منابع طبیعی با استفاده از شیوه بهرهبرداری صحیح از آن منابع است. خوشبختانه مردم مناطق زاگرس در سالهای اخیر و با کارهایی که بهصورت شبکهای و مستمر انجام شده، نسبت به اهمیت حفظ محیطزیست و جنگلها آگاه شدهاند، مسئله اصلی ما مراکز بزرگ و کارخانههای چوببری و زغالسازی هستند.
متأسفانه در سالهای اخیر موج جنگلخواری بهشدت افزایش یافته است و با توجه به نبود قوانین اجرایی بازدارنده، تخریبچیان بدون واهمه به اعمال مخرب خود ادامه میدهند. با توجه به شرایط اقلیمی حال حاضر در صورت از بین رفتن هر قسمت از جنگل آن را برای همیشه از دست خواهیم داد و ترمیم آن تقریباً غیرممکن است. انتظار میرود همه مسئولان و تمامی مردم مسئولانهتر با این بحران برخورد داشته باشند و اجازه ندهند سودجویان، آینده فرزندانشان را نابود کنند.
مساحت جنگلهای زاگرس اخیراً بهشدت کاهش یافته است
هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی و مدرس دانشگاه در ارتباط با این موضوع به ایرناپلاس میگوید: در این زمینه آمار دقیقی وجود ندارد، اما بهطور قطع میتوان گفت که مساحت جنگلهای زاگرس در طول سالهای اخیر بهشدت کاهش یافته است. در حال حاضر حتی دو نهاد زیرمجموعه وزارت کشاورزی، دو آمار مختلف از مساحت جنگلها ارائه میدهند. یعنی مرکز تحقیقات جنگلها و مراتع، مساحت جنگلهای شمال را یک میلیون و 350 هزار هکتار اعلام میکند، اما سازمان جنگلها که زیرمجموعه همان وزارتخانه است دو میلیون و 10 هزار هکتار اعلام کرده است. یعنی ما در مسئله آمار مشکلات عجیبی داریم و یکی از بزرگترین ضعفهای جهان سوم ضعف در آمار است.
یک میلیون هکتار از جنگلها دچار بیماری و خشکیدگی شده است
رئیس انجمن جنگلبانی ادامه داد: مطمئناً در سالهای اخیر مساحت جنگلهای زاگرس خیلی خیلی پایین آمده است و در همین چند سال اخیر حدود یک میلیون هکتار از جنگلها دچار بیماری و خشکیدگی شده است. نکته دیگر اینکه پارامتری که برای اندازهگیری در نظر میگیرند متفاوت است. برای مثال، سازمان جنگلها با تعریفی که دارد در هر هکتار اگر پنج درصد پوشش داشته باشیم بهعنوان جنگل حساب میشود. اما بر اساس یک تعریف دیگر، این میزان یک درصد است.
آماری وجود دارد که اگر سهم تاج درخت در سطح نیم هکتار، حدود یک درصد باشد جنگل محسوب میشود. یعنی بر اساس این تعریفها سطح جنگلها به این آمارها میرسد، اما بر اساس ضریبهای استاندارد نمیرسد. با این وجود، آنچه مسلم است این است که سطح کاهش جنگلهای زاگرس بهصورت سرسامآوری در حال کاهش است.