روایت جانسوز خانواده یکی از قربانیان حادثه آتشسوزی زاهدان/ معلم مدرسه آرایشگر بود و هیچ سابقه معلمی نداشت
خواهر "یکتا میرشکار" روایت دردناک و جانگدازی از حادثه آتشسوزی دبستان"اسوهحسنه" زاهدان دارد. یگانه میگوید: زنگ تفریح بود، خانم معلم چراغ نفتی کلاسمون رو نفت کرد و گالن نفت رو توی کلاس گذاشت و از کلاس رفت بیرون. من، صبا، مریم، یکتا و مونا داخل کلاس بودیم. من خوراکیام را برداشتم و از کلاس بیرون آمدم، صبا کیفش را برداشت و دنبالم آمد که کیفش به چراغ گیر کرد و روی زمین افتاد. در یک آن همه چیز آتش گرفت...
به گزارش دیده بان ایران، چهارشنبه هفته گذشته ساعت 9 صبح آتشسوزی مدرسه اسوه حسنه زاهدان تیتر یک تمامی خبرگزاریها شد و طولی نکشید که سه نفر از دانش آموزان پایه اول ابتدایی و یک نفر از دانش آموزان پیشدبستانی این مدرسه به دلیل درصد بالای سوختگی جان خود را از دست دادند و غم بزرگی بر دلها گذاشتند. پس از این حادثه روایتهای زیادی از چگونگی رخداد این حادثه گفته شد اما هیچکدام با روایت قبلی یکسان نبود. برای درک حقیقت این تراژدی غمانگیز به سراغ «یگانه» خواهر دوقلوی «یکتا میرشکار» که از قربانیان این حادثه بود، رفتیم.
گوشی تلفن را با اضطراب برداشتم و شماره پدر یکتا را گرفتم. بعد از چند ثانیه صدای گرفته پدر یکتا آمد و قرار مصاحبه را مشخص کردیم.
وارد کوچهای در خیابان مصطفی خمینی زاهدان شدم. حوالی مدرسهای که خبر سوختناش هفته گذشته دلهای بسیاری از مردم کشور را آتش زد، قدمهایم سستتر میشد، عکسها و پلاکاردهای تسلیت از ابتدای کوچه مشخص بود. کنار در عکس چهار رفیق زمینی و آسمانی را چسباندهاند؛ مونا، صبا، یکتا و مریم اینبار در قاب عکسی متفاوت کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
زنگ خانه را میزنم، در باز میشود و چهره غم گرفته پدر یکتا میرشکار اولین تصویری است که از این خانه میبینم. چهره بعدی یگانه است؛ خواهر دوقلوی یکتا که از حادثه آتش سوزی جان سالم به در برده و قرار است راوی این حادثه باشد.
خانه یکتا ساده و خالی از تجملات است. وارد پذیرایی خانه یکتا میشوم. نرگس خانم مادر جوان دوقلوها که حالا مادر یکی از آنان است، دستش را به دیوار میگیرد و از جایش بلند میشود، فاتحهای میخوانیم و سر صحبت را بازمیکنیم.
این هم قسمت ماست، صبح دخترم را سالم به مدرسه بردم و دو ساعت بعد تن جزغاله و نیمه جانش را به من تحویل دادند، این را پدر یکتا با بغض میگوید و ادامه میدهد: «صبح یکتا و یگانه را به مدرسه بردم و ساعت ۹ از بیمارستان تماس گرفتند و خبر سوختن یکتا را دادند، نفهمیدم چطور به بیمارستان رسیدم. وقتی به بیمارستان رسیدم و جمعیت را دیدم انگار دنیا روی سرم خراب شد. وقتی به بیمارستان رسیدم یکتا هنوز زنده بود اما تمام تنش سوخته بود. صورت یکتای من مثل بقیه نسوخته بود و این موضوع دلم را برای زنده مانش گرمتر میکرد تا اینکه پرستاران از وخامت حالش گفتند، گیج بودم و نمیدانستم دقیقا چه اتفاقی افتاده، نمیدانستم چطور یک چراغ نفتی این بلا را سر فرزندم آورده که بعد از پرس و جو فهمیدم تنها یک چراغ نفتی نبوده و گالن نفت هم دلیل شدت ماجرا بوده است.»
از پدر یکتا میخواهم که شرح ماجرا را برایم بگوید، یگانه را صدا میزند تا برایم صحبت کند. یگانه که کنار خواهر بزرگترش عسل نشسته با وقفه بلند میشود و سمتمان میآید و شروع به صحبت میکند: «زنگ تفریح بود، خانم معلم چراغ کلاسمون رو نفت کرد و گالن نفت رو توی کلاس گذاشت و از کلاس رفت بیرون. من، صبا، مریم، یکتا و مونا داخل کلاس بودیم و من خوراکیام را برداشتم و از کلاس بیرون آمدم، صبا کیفش را برداشت و دنبالم آمد که کیفش به چراغ گیر کرد و چراغ روی زمین افتاد و آتش گرفت، من ترسیدم و معلممان را صدا زدم، جیغ کشیدم، چراغ جلوی در بود و بچهها میترسیدن بیرون بیایند. در کلاسمون خیلی باریک بود و اتش هم بیشتر میشد و نمیتونستم یکتا رو ببینم. فقط صدای جیغهای یکتا رو میشنیدم. معلممون در مدرسه رو باز کرد و بیرون دوید. منم دنبالش دویدم و التماس کردم که یکتا و دوستامو از کلاس بیرون بیاره تا وسط خیابون رفتم و دوباره به مدرسه برگشتم که دستمو گرفتن و همراه با بقیه بچههای مدرسه ما رو به خونه کنار مدرسه بردند. من صدای یکتا رو میشنیدم، کمک میخواست اما اجازه ندادن من از خونه بیرون برم و به آبجیم کمک کنم.»
یگانه بغض کرده و صدایش میلرزد چهره معصومانهاش هنوز هم رنگ ترس دارد.
مدیر در مدرسه نبود
نرگس خانم مادر یکتا میگوید: مدیر مدرسه برای خرید شب یلدای خانهاش به بازار رفته بود و معلم یکتا و یگانه هم زمان آتش سوزی غیب میشود. تا یک ساعت بعد از این حادثه هیچ خبری از او نبود و بعد از یک ساعت بدون هیچ اثری از دود و سوختگی به بیمارستان آمد، از او پرسیدم که وقتی دخترم میسوخت شما کجا بودید و با برخوردی طلبکارانه گفت که یگانهات را نجات دادم در صورتیکه یگانه خودش به دنبالش میدویده تا به مدرسه برگرده و خواهرش رو نجات بده.»
گالن نفت مزید بر علت شد
پدر یکتا میگوید: «گالن نفت کنار چراغ بوده و زمانی که شعلههای آتش به گالن نفت میرسد، شعلههای آتش شدت میگیرد و علت اصلی وسعت آتش دقیقا همین ظرف نفت بوده. حالا سوال من این است که چگونه یک معلم نمیداند نباید چراغ نفتی را در کلاس پر کند و حالا که این کار را انجام داده چرا ظرف نفت را از کلاس خارج نکرده و با وجود کودکان دبستانی و احتمال رخداد هر اتفاقی به خودش زحمت نداده احتیاط کند؟»
معلم مدرسه آرایشگر بود
مادرش ادامه میدهد: «جالب اینجاست که معلم یکتا و یگانه یک آرایشگر بوده و هیچ سابقهای برای معلمی نداشته و مادرش معلم بوده که از آن طریق به عنوان معلم مدرسه یکتا فعالیت میکند، چند باری با مادر صبا به آرایشگاهش رفتیم و زمانی که فهمید دخترانمان پایه اولی هستند اصرار کرد که به مدرسه او ببریم تا کلاسش به ظرفیت تکمیل برسد و تشکیل شود، هیچ کداممان راضی نمیشدیم تا اینکه اصرارهایش شدیدتر شد و یکتا و یگانه را برای ثبت نام بردیم، مدرسه ای که یکتا و یگانه را در آن ثبت نام کردم مورد تاییدمان بود، ساختمانش خوب بود و ظاهرش هم بد نبود تا اینکه بعد از یکماه و دقیقا وسط سال تحصیلی با ارسال یک پیام، جابجایی مکان مدرسه را به ما اعلام کردند.»
نرگس خانم یگانه را در آغوش میگیرد، موهایش را نوازش میکند و ادامه میدهد: «در مدرسه سه کلاس پیش دبستانی و یک پایه اول دبستان بود، کف کلاس پایه اولیها موکت بود و فضای کلاس با یک تخته نئوپان نازک از دفتر مدرسه جدا شده بود و راهروی کلاس پایه اولیها باریک بود و حتی رد شدن از میان راهرو به سختی ممکن بود، جریان را به پدر یکتا گفتم، او هم به مدرسه رفت تا پیشنهاد تعویض این دیوار چوبی را به مدیر مدرسه بدهد و فضا برای دانش آموزان بازتر شود اما مدیر مدرسه قبول نکرد و آخرش همین دیوار جان دخترم را گرفت.»
پدر یکتا میگوید: «چرا هیچ نظارتی بر مدرسهای که فاصله زیادی با آموزش و پرورش ناحیه نداشته نبود؟چرا معلم مدرسه آموزش ندیده که ظرف نفت را در کلاس نگذارد؟ چرا مدیر مدرسه نبوده و چرا هیچکس به داد فرزندانمان نرسیده؟ اگر فرزند خودشان هم بود همینقدر بیاحتیاط بودند و به حال خودشان رهایشان میکردند؟»
او ادامه میدهد: «مسئولان زیادی از سطح کشوری تا استانی برای همدردی آمدند و قول دادند که مسببین ماجرا به سزای اعمالشان میرسند اما این داستان تا کجا باید ادامه داشته باشد؟ چند نفر مانند فرزند من باید بسوزد تا چراغ نفتی لعنتی دیگر در کلاس نباشد؟ چند نفر باید داغدار شوند تا مسئولان بفهمند در مقابل تعهداتشان موظف هستند.»
مادر صبا عربی که فرزندش یکی دیگر از قربانیان حادثه آتش سوزی است، میگوید: «صبا به بوی چراغ نفتی آلرژی داشت و مدام سرفه میکرد. با پدرش صحبت کردیم و قرار شد یک بخاری به مدرسه بدهیم تا دیگر چراغ نفتی در کلاس روشن نکنند، قبل از این حادثه معلم صبا را در آرایشگاه دیدم و او را در جریان گذاشتم و قرار شد فردای آن روز برای گرفتن بخاری رانندهای در خانه ما بفرستد که متاسفانه این کار را نکردند و همان روز فرزندم جانش را از دست داد.»
او میگوید: «غم این آتش جانمان را سوزاند، نمیدانم چگونه صبایم را فراموش کنم، شهری که مدتهاست قرار است گازکشی شود اما هنوز هم فرزندانمان با چراغ نفتی سر میکنند و هر لحظه ممکن است یک حادثه دیگر رقم بخورد.»
مادر صبا ادامه می دهد: «من نگرانم، نگران فرزندانی که به زیر یک میز پناه ببرند و بسوزند، نگران مادرانی که مانند من به داغ فرزندانشان بنشینند و زندگیشان سیاه شود، امیدوارم مسئولین قدمی بردارند و این دغدغه و نگرانی را از دل تمام مادران این استان کم کنند.»
هیچ تخفیفی قائل نمیشویم
علی نخعی ضمن ابراز ناراحتی از حادثه آتش سوزی میگوید: تمامی عوامل موثر در حادثه آتش سوزی اسوه حسنه مجازات خواهند شد و در این پرونده هیچ ملاحظه و تخفیفی قائل نمیشویم.
وی میگوید: اداره کل آموزش و پرورش بخشی به نام واحد رسیدگی به تخلفات اداری دارد که اراء تمام افرادی که در این حادثه مقصر بودهاند در این واحد صادر خواهد شد.
مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان میگوید: این مدرسه دو مجوز داشته که یکی از آنها مربوط به پیش دبستانی بوده و از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته شده و مجوز دوم مربوط به پایه اول ابتدایی است و از آموزش و پرورش گرفته شده است.
وی در ادامه میگوید: آموزش و پرورش برای مکانی که اول در اختیار این مدرسه بوده صادر شده اما مسئولان مدرسه بدون مجوز و هماهنگی مکان مدرسه را در تاریخ ۱۷ آبان ماه سال جاری تغییر داده و مکان جدید مورد تایید آموزش و پرورش نبوده است.
عدم تایید نوسازی مدارس
وی میافزاید: اداره کل استاندارد، استحکام بنای این مدرسه را تایید کرده و پس از آن اداره کل نوسازی باید این مدرسه را تایید کند که به دلیل نقص مدارک، نامه مدیر مدرسه مبنی بر جابجایی به تایید اداره کل نوسازی مدارس نرسیده است.
وی در ادامه میگوید: واحد رسیدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان در حال تصمیم گیری راجع به احتمال تخلف 11 نفر مرتبط با حادثه آتش سوزی است و این به این معناست که ما تخلف و ایرادات کار خود را نادیده نمیگیریم اما جابجایی بدون مجوز مدرسه که از سوی مدیر آن صورت گرفته، کاملا غیرقانونی بوده است .
تجهیز 8500 کلاس به سیستم گرمایشی استاندارد
نخعی در ادامه با اشاره به اینکه تعداد زیادی از مدارس استان سیستم گرمایشی مناسب ندارند، میگوید: باتوجه به رخداد این حادثه دلخراش، با همکاری جمعیت هلال احمر کشور حدود 8 هزار و 500 کلاس درسی که بخاری استاندارد ندارند به سیستم گرمایشی استاندارد مجهز میشوند.
گزارش: فائقه راغی- ایلنا